تربیت اسلامی و مسیحی بر به فعلیت رساندن و پرورش همه استعدادهای انسان و یا شاگرد تأکید میورزند و همه جنبههای فردی و جمعی فرد را مورد نظر قرار میدهند و او را برای حضوری اثربخش در اجتماع آماده میسازند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، سید حمیدرضا علوی، استاد دانشگاه شهید باهنر کرمان در مقاله «بررسی تطبیقی تربیت دینی در اسلام و مسیحیت» هدف از نگارش این تحقیق را این گونه بیان می کند: نیل به یک الگوی تربیت دینی مشترک که هدف اصلی تحقیق حاضر بوده، خواهد توانست راه را برای تفاهم و وحدت بیشتر جوامع مسلمان و مسیحی باز نموده و مبنایی برای الهام نحوه تربیت دینی جوامع مذکور فراهم سازد.
وی، معتقد است تربیت اسلامی شکوفاسازی و به فعلیت رساندن جمیع استعدادها در جنبههای گوناگون شخصیتی یعنی ابعاد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی است و این شکوفاسازی با موازین و ضوابط الهی میسر است و از اینرو خلاف چنین ضوابطی شکوفاسازی محسوب نمیشود و هدف تربیت مسیحی را نیز این گونه خاطرنشان می شود: تربیت مسیحی آمادهسازی افراد برای زندگی است و از آنجا که چنین زندگی و حیاتی ذاتاً آمیخته با اخلاق است پس منظور از تربیت اخلاقی مسیحی راهی است که با آن راه چنین شکل خاصی از زندگی اخلاقی به متربیان آموخته میشود.
علوی تأکید می کند که با توجه به موارد بیان شده در هر دو نوع تربیت اسلامی و مسیحی فرد فرهیخته یا تربیت شده دینی شخصی قلمداد نمیشود که منحصراً به تکرار پارهای رفتارهای عبادی مرسوم در هر دین بپردازد بلکه شخصیتی جامع و کامل محسوب میشود که اموری نظیر پرورش عقل، عاطفه و اخلاق را هم بهصورت جدی مطمح نظر قرار میدهد و برای حضوری أثربخش در اجتماع آماده میگردد.
استادیار دانشگاه کرمان، هدف تربیت اسلامی را همسویی و همگرایی با هدف آفرینش انسان یعنی عبودیت قلمداد کرده و تأکید می کند: تربیت را میتوان هدف آفرینش انسان دانست، یعنی هر قدم عبادی، تربیتی محسوب میشود و هر قدم تربیتی، عبادی. پس همانند عبودیت که محدود به مقطع زمانی و مکانی ویژهای نیست تربیت نیز محدود به زمان و مکانی ویژه نیست مگر تربیت رسمی در معنای اختصاصی آن.
وی ادامه می دهد: هدف کلی تدریس دین مسیحی نیز آن است که با مشارکت الطاف الهی، عشق عیسی مسیح(ع) با جان کودک آمیخته شود و به گونهای کودک با سخنان و الگوها از حقایق وحی شده به مسیح(ع) و آموخته شده کلیسا آگاه شود که وی به وضوح مطابق با استعداد و ظرفیتش آن ها را بشناسد و به طور کامل در زندگی روزانهاش به کار گیرد.
علوی، احترام به خود، دیگران، محیط طبیعی و فرهنگی، زیبایی و حقیقت را ملزومات اساسی تربیت دینی آثربخش بر می شمارد و در مقام توضیح هر کدام بر می آید و می نویسد: در تربیت اسلامی و مسیحی هدف کلی تربیت آن است که متربی در بعد شناختی به آگاهی و معرفت راستین به خدا، دین و همه مؤلفههای تشکیلدهنده آن دست یابد.
این استاد دانشگاه، براساس متون اسلامی حواس، عقل و قلب را ابزارهای تربیت دینی عنوان می کند و می افزاید: جمع این سه ابزار میتواند آدمی را به شناخت حقیقی نزدیک کند و به همین لحاظ پرورش هر سه ابزار باید در تربیت اسلامی در نظر گرفته شود.
وی اضافه می کند: با توجه به ابزارهای شناخت در اسلام میتوان گفت در تربیت اسلامی این وظیفه و رسالت معلم است که در روشهای تدریس خود در جهت پرورش حواس، عقل و قلب شاگردان و متربیان خویش اقدام کند. امام علی(ع) حامی روشهایی هستند که روحیه تفکر و تعقل را در فرد بیدار سازند. چون چنین تفکری میتواند سبب ایجاد بصیرت و حکمت در آدمی شود. توصیه ایشان به فرزندشان امام حسن مجتبی(ع) نیز آن است «در وصیتم دقت کن و آن را سرسری نگیر» زیرا حضرت علی(ع) فضیلت و برتری فکر و فهمیدن را بهمراتب افزونتر از پارهای تکرارها و بررسیهای سطحی قلمداد میکند.
علوی می گوید: امام علی(ع) در تربیت دینی بر ایجاد جوّ تربیتی که محرک اندیشه باشد تأکید دارد و توصیه میکند که آدمی با ژرفنگری و جامعاندیشی خود تلاش کند که به دریافت حقیقت برسد. این اعتقاد در مسیحیت نیز وجود دارد که بین دین و تفکر تربیتی رابطه وجود دارد. در مسیحیت بسته به موقعیت، معلمان میتوانند از روشهای تدریس گوناگون و کاملاً متفاوتی بهره گیرند. به همین دلیل معلمان حرفهای و تخصصی در کلیساها و سازمانهای مرتبط با کلیسا و مدارس معمولاً بهطور کامل یک روش تدریس واحد را در پیش نمیگیرند.
وی براساس مطالب بیان شده بنیادیترین عامل در تربیت دینی اثربخش را معلم می داند و تأکید می کند: معلم کنترلکننده راهی است که با آن یادگیری مطلوب و مورد نظر اتفاق میافتد. به همین دلیل بخش عمدهای از یادگیری مسیحی بهصورت صریح، منظم و فعالیتهایی حمایت شده و مستمر صورت میپذیرد تا منجر به توسعه دانش و فهم اعتقادات مرتبط با دین مسیحیت شود. به همین ترتیب آنچه در عبادات مسیحی فراگرفته میشود دامنهای از عواطف، تجارب و نگرشهایی است که در مرکز معنویت مسیحی واقع میشود.
استادیار دانشگاه کرمان یادآور می شود: در تربیت مسیحی لازم است یادگیرنده و متربی دانش لازم و علاقه کافی در مورد امور دینی را به دست آورد و آن ها را در عمل اجرا کند. به همین دلیل با الهام از متون دینی مسیحی میتوان گفت همزمان هم مربی و هم متربی، معلمان حقیقی نیاز دارند که درس دهند. آنان میخواهند تدریس کنند زیرا به تدریس عشق میورزند، همانطور که آنان یادگیری فراگیرانشان را دوست میدارند پس مبالغه نیست اگر گفته شود که بسیاری از معلمان نیازمند یادگیران و شاگردانشان هستند.
علوی تصریح می کند: با در نظر گرفتن موارد گفته شده میتوان گفت روشهای تدریس در تربیت اسلامی و مسیحی منبعث از ابزارهای شناخت یعنی حواس، عقل و قلب شاگرد و مبتنی بر پرورش این ابزارها هستند ازاین روست که در تربیت اسلامی و مسیحی روشهای تدریسی که در آن ها شاگردان فعالاند و تحت نظارت و راهنمایی معلم به شناختی استوار دست مییابند، از اهمیت بسزایی برخوردار هستند.
وی اضافه می کند: البته این سخن بدان مفهوم نیست که روشهایی نظیر سخنرانی در تدریس اگر با رعایت شروط خود صورت گیرند قابل تأیید نیستند اما در هر صورت باید توجه داشت تربیت دینی با تلقین یا القای عقاید دینی معلم به شاگردان کاملاً متفاوت است.
استادیار دانشگاه کرمان با یادآوری این نکته که در تربیت دینی در اسلام وظیفه معلم آن است که در پرتو تربیت چنان زمینهای را فراهم سازد که شاگردان، دانش و معرفت کافی و کامل در مورد ارزشهای دینی به دست آورند، خاطرنشان می شود: ایجاد چنین نگرشی در آنان مقدمه تغییرات لازم رفتاری در شاگردان ایجاد خواهد شد و آن ها تلاش خواهند کرد کاری کنند که تحت نظارت و راهنمایی معلم و مربی آن ارزشها را در رفتارشان اجرا کنند و عامل به ارزشهای دینی گردند و تجسم و تبلوری از ارزشهای سازمانیافته در شخصیتشان شوند و در واقع مظهر آن ارزشها گردند.
این استاد در مقایسه تطبیقی میان تعلیم و تربیت از دیدگاه مسیحیت و اسلام به هشت نکته در تربیت مسیحی اشاره کرده و آن ها را این گونه شرح می دهد؛
۱ – تعلیم و تربیت ارزشها عمدی و هدفدار است، مسدود نیست و باز است. در چنین نوع تعلیم و تربیتی معلمان نقش تسهیلگر آموزش ارزشها را ایفا مینمایند.
۲ – معلمان تنظیمکنندگان محیطهای مطلوب یادگیری هستند و «نظریه» حائز اهمیت فراوان است. فهرست ارزشهایی که در حوزه دینی در تربیت اخلاقی قرار میگیرند عبارتاند از: عدالت، انصاف، تعاون و همیاری، مسئولیتپذیری، حُسن تصمیمگیری و سایر ارزشهای ابزاری، ایمان، امید، عشق به خدا و همسایگان و خود.
۳ – عشق به خدا دلالت بر ارزشهایی غایی دارد. عشق به خود متضمن ارزشهای شخصی و ارزشهایی مبتنی بر شایستگیهای فردی است.
۴ – آموزش و تدریس ایمان، امید و عشق بدون آموزش و تدریس ارزش امکانپذیر نیست. ممکن است فردی بتواند «درباره» دین آموزش دهد بدون آن که ارزشها را تدریس کند؛ اما متخصصان و مربیان تربیت دینی به آن تمایل دارند که دین را به منزله ایمانی پویا و زنده آموزش دهند و تدریس کنند. لذا آنان باید ارزشها را درس دهند.
۵ – حقایق دین باید به گونهای تدریس شوند که خود را در عمل نشان دهند. نه تنها باید به بچهها گفته شود که نماز چیست، بلکه باید به آنان آموخته شود که نماز بخوانند. نه فقط باید به آنان گفته شود که گناه چیست و اینکه فرامین الهی کداماند، بلکه باید به آنان آموخته شود که از گناه اجتناب کنند و فرامین الهی را پاس دارند. هدف چنین آموزش و تدریسی آن است که بیشتر یک مسیحی تربیت کند که در اعمال و رفتار روزانهاش عامل دستورها و ایمان دینی باشد.
۶ – آنان نگرشهای مذکور را در نتیجه تجارب ویژه از جمله تجارب مردم دیگر در خود رشد و توسعه دادهاند. از اینرو شاگردان باید از معلمانشان به منزله الگو و سرمشقی خوب و ناب پیروی کنند.
۷ – مسیحی متعهد فردی است که هم قضاوتهای صحیح اخلاقی دارد و هم عملاً پایبند اعمال مهم دینی است. از موارد گوناگون در انجیل نیز میتوان استنباط کرد که وظیفه معلم هدایت شاگردان به راه راست و کسب رضای الهی است. در چنین تعلیم و تربیتی میتوان یادگیری را فعالیتی دینی در نظر گرفت.
۸ – باید یادگیری، تخصص و پژوهش را خود مسیحیان به منزله اموری واجد ارزش و فضیلت فراوان و تجلی عشق به خدا و معنویت لحاظ کنند.
علوی ادامه می دهد: مقایسه موارد مذکور گویای آن است که تربیت در اسلام و مسیحیت تربیتی ارزشی و مبتنی بر آموزش ارزشهاست. معلم در کلاسهای درسی تربیت دینی در هر لحظه هم معلم است و هم مربی. به عبارت دیگر نقش معلم آن است که به گونهای تدریس کند که دانشآموزان آگاهیهای جامع، ژرف، علاقه و انگیزه کافی در خصوص ارزشهای دینی و اخلاقی به دست آورند و در عینحال در رفتار و عمل مزین به آن ارزشها شوند؛ یعنی آن ها را در عمل خود اجرا کنند. از سوی دیگر اجرا و رفتاری کردن ارزشها خواهد توانست شاگردان را قادر به فهم و دریافت افزونترِ ارزشها سازد.
استادیار دانشگاه کرمان، نتیجهگیری خود را این گونه می نویسد: تربیت اسلامی و مسیحی بر به فعلیت رساندن و پرورش همه استعدادهای انسان و یا شاگرد تأکید میورزند و همه جنبههای فردی و جمعی فرد را مورد نظر قرار میدهند و او را برای حضوری اثربخش در اجتماع آماده میسازند. هرگز تربیت دینی در اسلام و مسیحیت به تربیت رسمی کلاسیک خلاصه نمیشود بلکه به همان میزان و بلکه بیشتر میتوان متربیان را با تربیتی غیررسمی تحت تأثیر قرار داد. در هر دو نوع تربیت لازم است به پرورش حیطهشناختی و عاطفی فرد توجه فراوان مبذول شود و در این صورت است که میتوان به اجرای امور مورد اعتقاد و ایمان وی در رفتارش امید داشت. در چنین حالتی است که باید احساس رضایت و خرسندی را به سبب چنین نگرش و رفتار دینی در فرد توقع داشت.
وی می افزاید: تربیت دینی در اسلام و مسیحیت مبتنی بر پرورش حواس، عقل و قلب انسان است بنابراین در روشها و فنون تدریس و آموزش دین باید روشها و فنونی را برگزید که به پرورش این ابزارهای شناخت منتهی شوند. پس استفاده تلفیقی از اکثر روشهای تدریس و به کار گرفتن فنون مربوط به هر روش حائز اهمیت فراوان است. ضمن تأیید استفاده از روش تدریس «سخنرانی» و خصوصاً سخنرانیِ بهبودیافته در موارد خاص آن استفاه از روشهایی که از تلقین و تحمیل مطالب دینی به شاگردان و متربیان احتراز نمایند و بلکه بهجای آن سبب شوند خودِ شاگرد فعال باشد و با تجربه خود و از طریق تفکر و تعقل، مطالب درسی را، تحت نظارت و راهنمایی معلمی آگاه، دلسوز، مهربان و صمیمی، بهطور کامل درک کند و علمی جامع و ژرف در مورد آنها به دست آورد، مورد تأکید ویژه است. به عبارت دیگر بسیار مهم است که خودِ شاگرد و متربی در مورد صحت و اعتبار مفاهیم و موضوعات دینی متقاعد و مطمئن شود، نه آنکه معلم و مربی درصدد باشد فقط با گفته خود، وی را به چنین امری متقاعد سازد.
علوی در پایان پیشنهاد می دهد: در طراحی محتواهای درسی در اسلام و مسیحیت باید به گنجاندن مطالب سودمند در حوزههای مرتبط با وجود انسان و خود افراد، جامعه و محیط و لذا به نوعی تاریخ و طبیعت توجه کافی داشت. فقط به کارگیری روشهای تدریس و محتواهای درسی مناسب برای سوق دادن شاگردان به سوی اهداف اصیل تربیت دینی از دیدگاه اسلام و مسیحیت کافی نیست بلکه بدین منظور کاملاً ضروری است شاگردان و متربیان خود را از هرگونه آلودگی و گناه پاک سازند و شایستگی معنوی لازم برای دریافت حقیقی تربیت دینی کسب کنند.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=6541
نظرات