به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، چهارم مهرماه در نشست علمی جایگاه علوم عقلی در گام دوم انقلاب در مجمع عالی حکمت اسلامی با بیان اینکه انقلاب اسلامی به یک انقلاب سیاسی محدود نمیشود، گفت: انقلاب صرفاً اقتصادی و ناظر به بخشی از نهادهای اجتماعی نبوده بلکه همه جانبه است و شکل تمدنی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) افزود: انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگ و تمدن اسلامی، تکبیر و توحید بود، و بعد از دو یا سه قرن هجوم فرهنگ غرب بر این کشور این انقلاب نقطه عطفی در برابر این فرهنگ بود؛ قاعدتاً یکی از وجوه تمایز فرهنگ و تمدن اسلامی اگر اصلیترین نگوییم نحوه رویکرد فرهنگ اسلامی به عقل و عقلانیت است.
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه جهان مدرن را با نوع نگاه به عقل و مواجهه با علوم عقلی میشناسیم، تصریح کرد: ماکس وبر خصوصیت جهان مدرن را با نوع عقلانیت میشناساند و میگوید جهان مدرن با غلبه عقلانیت ابزاری شکل گرفته است.
وی افزود: عقلانیت ابزاری لوازم زیادی دارد؛ یکی از تأثیرات این عقلانیت در علم جدید و دانش تجربی است؛ آنها هرچه را خصوصیت آزمونپذیری نداشته باشد میگویند که علم نیست و عقلانیت، معطوف به هدف و اغراض دنیوی در دسترس بشر در این عالم است.
پارسانیا با اشاره به هستیشناسی این نوع عقلانیت، بیان کرد: از این دید عالم، موجودی بیجان است که برای تسخیر انسان بر آن آفریده شده است؛ همچنین جدایی علم از ارزش از دیگر لوازم این نوع عقلانیت است و این عقلانیت در مورد گزارههای متافیزیکی و ماورایی موضعی ندارد و آن را علم نمیداند. علم حاصل این عقلانیت و تقسیمبندیهای این نوع عقلانیت، مرجعیت جهانی دارد؛ ده دانشگاه برتر جهان مانند کمبریج، مرجعیت داشتن که معنای علم و هنر را برای خود تعریف کردهاند تا اقتدار عقلانی و علمی خود را حفظ کنند.
نهادینه کردن عقلانیت اسلامی در ساختارها
پارسانیا با تأکید بر ویژگیهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی در دنیای معاصر، بیان کرد: اگر انقلابی در برابر این سلطه جهانی و گسترش نفوذ سیاسی این عالم شکل گرفته و قرار است، به هویت فرهنگی و تاریخی خود باز گردد باید مبتنی بر عقلانیت خود شکل بگیرد و بتواند این عقلانیت را در نهادهای علمی و سازمانهای اجتماعی خود نهادینه کند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه حتماً معرفت و عقلانیتی در پشت این انقلاب بوده است، اظهار کرد: دنیای امروز بسیار در هم تنیده هستند و مرزهای سیاسی تا حدودی رنگ خود را از دست دادهاند؛ بنابراین اگر دنبال تداوم آن در ۴۰ سال دوم هستیم ابتدا باید هویت خود را روشن کنیم.
پارسانیا با بیان اینکه آسیب موجود در فضای انقلاب این است که خودآگاهی ما نسبت به خودمان کمرنگ است، تصریح کرد: عقلانیت مدرن چند نقطه عطف دارد؛ اولین آن روشنگری است و ویژگی آن این بود که پیوند خود را با عقل شهودی و وحیانی و نقل مبتنی بر شهود از دست داد که از آن به عنوان اسطورهزدایی از علم یاد کردند و کتاب مقدس و کلیسا مرجعیت خود را از دست داد، ولی عقل نوری است که قرار است انسان و جهان را روشن کند.
وی با اشاره به ویژگی عقل در دوره دکارت و بعد از آن، ادامه داد: ویژگی دیگر این عقل بعد از دکارت آن است که خودبنیاد میشود و عقل، سوژهبنیاد و به فاعل شناسای خود برمیگردد؛ عقل عینک چشم کسی است که میبیند نه نوری که با آن باید چیزی دیده شود؛ عقل جهان را صورتگری میکند و سایه عقل بر عالم میافتد اما سایه عقلی که مربوط به انسان است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: بعد از آن هم رویکردهای عقلی در غرب، نئوکانتی، عقل بیناذهنی و فرهنگی و تاریخی شد؛ عینکی شد که مربوط به انسان بود ولی در تاریخ دگرگون میشد و عقل جنبه سیال میداد در حالی که در دوره کانت یک ثباتی داشت.
عرفی و سکولارشدن عقل در غرب
پارسانیا با بیان اینکه این نوع عقل، محصول کنشهای انسانی است بیان کرد: به تدریج با پدیده مرگ سوژه مواجه میشویم و عقل کاملا امری عرفی، این جهانی و سکولار میشود؛ عقل چیزی را نمی یابد بلکه میسازد و فرم میدهد و خودش هم برساخته است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه وقتی عقل تغییر معنا داد جایگاه علم هم عوض میشود، اظهار کرد: علوم عقلی و محض با این فرض دچار تحولاتی میشوند و جهان اسلام کاملا در بحث عقلانیت هویت دیگری دارد که در تاریخ ما زنده هست، ولی با چالشهای جدی در نهادهای علمی ما مواجه است و قاعدتاً باید عقلانیت متناسب با این فرهنگ خودآگاهانه، شفاف و روشن شود و پیامدهای آن نیز بازسازی شود.
پارسانیا با بیان اینکه در فلسفه صدرایی هم معتقد هستیم که عقل انفعال ندارد و فاعل است، اظهار کرد: در روایات اسلامی، عقل مانند چراغ و نور است و خوب و بد و جهان با آن شناخته میشود نه اینکه خوب و بد ساخته و تولید شود؛ در انسان دو قوا وجود دارد یکی قوه عماله و دیگری علامه؛ وقتی ادراک نظری عقل حاصل شود و بعد عملی هم همراه اندیشه و نظر او بود انسان کامل خواهد شد و برعکس اگر انسان به مقداری که میداند عمل نکند از عقلش بهره نبرده است.
پارسانیا با بیان اینکه سکوت، گوش کردن و یافتن حقیقت و عمل کردن به تبعیت از آن سبب ازدیاد عقل است، تصریح کرد: اگر عمل در پی عقل نظری نباشد عقل اسیر هوای نفسانی او خواهد شد.
خود را از سیطره عقلانیت غرب بیرون بیاوریم
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در عقلانیت مدرن به سمت تقدم عقل بر اراده پیش میرویم که عکس جهان اسلام است، تصریح کرد: در فرهنگ اسلامی، انسان در عقل، حقیقت انسانی خود را مییابد ولی در غرب، عقل و علم ساخته میشود لذا جهان اسلام باید از سیطره و تسلط این نوع علم و عقلانیت خود را بیرون بکشد گرچه قرار نیست از صفر شروع کنیم، زیرا حوزه و عالمان با وجود همه این هجومها هویت خود را حفظ کردند و انقلاب هم با همین هویت یعنی ارتباط مردم با عالمان رخ داد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه متافیزیک در جهان اسلام علم است، بیان کرد: بر این اساس، اخلاق و فقه هم علم است البته در جهان اسلام در مواجهه با عقل و نقل تکثراتی وجود دارد ولی آنچه در فرهنگ شیعه و در شخص امام متجلی بود رابطه عقل با وحی است. در این نگاه عقل قوه مجرد مستقل از انسان هم هست.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: در دوره کانت ما دانشی به نام متافیزیک نمیتوانستیم داشته باشیم و شیرازه علوم عقلی مستقل از هم فروپاشید؛ او متافیزیک را چیزی جز معرفتشناسی نمیدانست، یعنی ما علوم عقلی نداریم؛ البته او احکام عقل عملی را بیان کرده و عقل نظری و عملی او شبه متعالی است، ولی بعد از او این رویکرد شبه متعالی هم از عقل گرفته شد.
ساختارهای معرفتی جهان مدرن را بهم بریزیم
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه اگر انقلاب قرار است در فرهنگ خود مستقر باشد نمیتواند در ذیل تعاریف مدرن عقل و علم قرار بگیرد، اظهار کرد: اگر انقلاب به برکت قیام مردم ساختارهای دنیای سیاسی مدرن را بهم ریخت باید ساختارهای معرفتی جهان مدرن را هم بهم بریزد و ساختارهای متناسب با خود ایجاد کند؛ فرهنگ و تمدن اسلامی بر محوریت توحید است لذا نمیتواند بر مبنای تقسیم بندی غربی از علم و عقل استوار شود.
پیامدهای تعریف غرب از دانش
پارسانیا تصریح کرد: اگر حوزه بپذیرد که فقه و اصول و تفسیر و … هیچ کدام دانش نیستند بلکه موضوعی برای علوم هستند و اگر علم میخواهیم باید به دانشگاه برویم تا این موضوعات را هم بشناسیم که متأسفانه کما بیش این حرفها در حوزه هم وجود دارد در این صورت این علوم صرفاً موضوعی برای علوم و بازی در زمین معرفتی غرب خواهد بود؛ انقلاب اسلامی تقسیمبندی خودش را نسبت به علوم دارد و در ۴۰ سال دوم انقلاب یکی از مواردی که باید در سطح راهبری راهبردی علم مورد توجه باشد خودآگاهی نسبت به این مسئله و بازسازی مرجعیت علمی برای این نوع عقلانیت است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه اگر تمدنی فرهنگ خود را از دست بدهد جسم بدون روح است، اظهار کرد: در سطوح عقلانیت ابتدا باید عقلانیت متعالی شکل گرفته و به دنبال آن ساختارهای متناسب با نظریات ایجاد شود البته فعالیتهای اجتماعی، به گونهای است که فرهنگ آن در میان مردم پذیرفته شود؛ لذا سطوح از عقلانیت باید نوعی تحقق فرهنگی پیدا کند تا به نتیجه برسد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر اینکه معرفت و نظریه باید در حوزه فرهنگ عمومی و در میان مردم جامع عمل و تحقق به خود بگیرد و در میان مردم نهادینه شود و ساختارها متناسب با آن تنظیم شود، افزود: فقه حکومتی مدیریت این کار را بر عهده دارد که یک لایه آن استنباط قواعد کلی را دارد، ولی تا بخواهد به قلمرو اجرا برسد نیازمند دانشهای دیگری است؛ یعنی فاصله میان فقه و قانون سطحی از عقلانیت است که نیازمند ساختارهای خود و نظام تعلیم و تربیت مخصوص به خود است و سیستم بیرونی نمیتواند متولی آن باشد.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=13113
نظرات