به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، متن زیر مشروح جلسه بیست و چهارم درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
فرهنگ یک نظام ارزشی است که همه فعّالیّتهای ارادی انسان را در برمیگیرد؛ مجموعهای از داوریهای ارزشیِ به هم پیوسته و متکامل درباره کلیه رفتارهای انسانیِ انسان که مجموعه ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل میدهند. از سویی فرهنگ خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و اجتماعی است و لذا هرگونه تغییر در رفتارهای فردی و اجتماعی، دگرگونی در نظام فرهنگی را میطلبد و نیز هرگونه تغییر در نظام فرهنگی، دگرگونی در شیوههای رفتار انسانی را به دنبال دارد به همین جهت بررسی این نظام اجتماعی از منظر فقه و معارف اهل بیت علیهم السلام ضروری به نظر میرسد. در این سلسله دروس آیت الله محسن اراکی، به بررسی این مهم میپردازد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِین
دسته دوم ادله روایی اثبات وجوب هنجارسازی
دسته دوم از روایات یا ادله؛ روایاتی است که بر وجوب اظهار علم به وسیله عالمان در موارد ظهور بدعت تأکید دارد؛ خب بدعتها علوم مضر هستند. بدعت چیزی است که کسی به نام و به اسم دین حرفی را که خلاف دین است به مردم ارائه بدهد و برخلاف آنها بگوید دین این است و خدای متعال و امام اینطور فرموده است. چیزی را به خدا نسبت بدهد که خدا نگفته است. در روایات وارد شده است که اظهار مخالفت لازم است، چرا؟ این علمی است که آن ضرر را دفع میکند. منظور ضرر آن بدعتها است. اظهار چنین علمی اینجا واجب است؛ چون گفته شده اظهار؛ این اظهار به اینکه علم ظهور داشته باشد، احتیاج دارد لذا باید ترویج و نشر داده شود. اینکه در خانه بنشیند و کتاب بنویسد کافی نیست بلکه باید نشر داده شود. یا برای چهار نفر بنشیند و فقط درس بدهد کافی نیست بلکه باید این مفاهیم نشر داده شده و اظهار شود.
روایت را مرحوم برقی در المحاسن نقل میکند:
«عَنْهُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّیِّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدْعَهُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اللَّهِ.»
عالم باید علم خود را اظهار کند، اگر این کار را نکند لعنت خدا بر او باد. البته این لعنت، همان لعنتی است که خدای متعال در قرآن کریم آورده است: «إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ»
روایات دوم در همین راستا روایات مرحوم شیخ صدوق است که حدیثی از ائمه اطهار علیهم السلام که مشابه همین حدیث است را بیان میکند: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَی الْعَالِمِ أَنْ یُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ سُلِبَ نُورَ الْإِیمَانِ»
حدیث سوم هم در همین باب حدیثی است که مرحوم برقی در المحاسن به سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود: «عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّ لِلَّهِ عِنْدَ کُلِّ بِدْعَهٍ تَکُونُ بَعْدِی یُکَادُ بِهَا الْإِیمَانُ وَلِیّاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مُوَکَّلًا بِهِ یَذُبُّ عَنْهُ یَنْطِقُ بِإِلْهَامٍ مِنَ اللَّهِ وَ یُعْلِنُ الْحَقَّ وَ بِنُورِهِ یَرُدُّ کَیْدَ الْکَائِدِینَ یَعْنِی عَنِ الضُّعَفَاءِ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ وَ تَوَکَّلُوا عَلَی اللَّهِ.»
خدای متعال برای هر بدعتی که پس از من به وجود آید، یک ولی از اهل بیت من را موکل کرده است که در برابر آن بدعت، بدعت زدایی کند. از سوی من و از اهل بیتم کسی است که در هر جا و در هر زمان بدعتها را رد میکند. البته در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از طریق وُکلایش این کار صورت میگیرد؛ یعنی فقهاء. اینکه میفرماید خداوند موکل کرده است که از اهل بیت من کسی چنین کند؛ در برابر بدعتها بایستد و اینها را رد کند و «وَ یُعْلِنُ الْحَقَّ» شاهد ما در اعلان حق است، اعلان هم همان اظهار و ترویج و پخش کردن است. این هم از دسته دوم از روایات است.
دسته سوم؛ روایاتی که بر وجوب نشر و ترویج علم مورد نیاز جامعه دلالت دارد
اما دسته سوم از روایات که باعث میشود از آنها به وجوب بیان ترویجی آن علم یا اندیشهای یا مطلبی که برای مردم مفید و ضروری است دست پیدا کنیم؛ یعنی دسته سوم روایاتی است که بر وجوب نشر و ترویج علم مورد نیاز جامعه دلالت دارد. روایت اول به این شکل است: مرحوم شیخ کلینی به سندش از امام صادق علیه السلام روایت میکند:
«عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْعِلْمُ قَالَ الْإِنْصَاتُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَشْرُهُ.»
روایت خیلی جالب است؛ شخصی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سؤال پرسید: علم چیست؟ فرمود: الإنصات خاموش بودن در برابر گفتار. انصات تنها گوش دادن نیست بلکه خاموش شدن برای گوش دادن است. خدواند متعال در آیه کریمه میفرماید: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» هم گوش بدهید و هم خاموش باشید یعنی با تمام وجودتان گوش دهید. الانصات: گوش بده؛ یعنی خاموش باش تا گوش کنی. پرسید حالا اگر هم سکوت کردم و خودم را هم متوجه سخن علمی کردم بعد چه؟ حالا که خاموش شدی و نگاه کردی و خوب گوش کردی این مرحله دوم است. اول خاموش شدم، بعد گوش کردم بعد چه کنم؟ بعد علم را حفظ کنیم، بعد به آنچه یاد گرفتی عمل کن و بعد آنچه را یاد گرفتی نشر کن. همه اینها از واجبات هستند. البته همه اجزای فراگیری هستند، حضرت فرمود: علم منظور اینهاست. این مجموعه آن چیزی است که ما از آن به علم تعبیر میکنیم؛ در برابر معلم خاموش شدن بعد گوش کردن بعد حفظ کردن آن علمی که میآموزد و بعد عمل کردن و بعد هم نشر دادن آن علم است. شاهد بحث در نشر است که نشر علم هم واجب است. لذا قدر متیقن از همان علمی است که آموختنش برای جامعه ضرورت دارد.
روایت دوم را مرحوم کلینی به سند از امام صادق علیه السلام روایت میکند که در آن مأموریت ائمه اطهار علیهم السلام را بیان میکند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلی نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله و سلم کِتَاباً قَبْلَ وَفَاتِهِ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، هذِهِ وَصِیَّتُکَ إِلَی النُّجَبَهِ مِنْ أَهْلِکَ، قَالَ: وَ مَا النُّجَبَهُ یَا جَبْرَئِیلُ؟ فَقَالَ: عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ وُلْدُهُ علیهم السلام. وَ کَانَ عَلَی الْکِتَابِ خَوَاتِیمُ مِنْ ذَهَبٍ، فَدَفَعَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام، وَ أَمَرَهُ أَنْ یَفُکَّ خَاتَماً مِنْهُ، وَ یَعْمَلَ بِمَا فِیهِ، فَفَکَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام خَاتَماً، وَ عَمِلَ بِمَا فِیهِ.». کتابٍ قَبل وفاتٍ: خدای متعال قبل از اینکه حضرت رحلت کند، نامهای، کتابی بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاد و فرمود: این وصیتی است که تو باید به امامان از اهل بیتت منتقل کنی. این روایت مفصل است و ۱۲ بند دارد که هر بندش مربوط به یکی از ائمه و هر بندش هم مهر داشته است. بخشی مربوط به امیرالمؤمنین علیه السلام و بخش دیگر مربوط به امام حسن و امام حسین علیهما السلام و همینطور تا امام دوازدهم است. حضرت پرسید این نَجَبِه چه کسانی هستند؟ [که جبرئیل عرض میکند: امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان او هستند.] بر روی این کتاب چند مهر طلایی زده شده است که هر مُهرش مربوط به یکی از ائمه اطهار علیهم السلام است.
در ادامه میفرماید: امام باقر علیه السلام این کتاب و این نامه را به امام صادق علیه السلام داد: «ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی ابْنِهِ جَعْفَرٍ، فَفَکَّ خَاتَماً، فَوَجَدَ فِیهِ: حَدِّثِ النَّاسَ، وَ أَفْتِهِمْ، وَ انْشُرْ عُلُومَ أَهْلِ بَیْتِکَ، وَ صَدِّقْ آبَاءَکَ الصَّالِحِینَ، وَ لَاتَخَافَنَّ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ فِی حِرْزٍ وَ أَمَانٍ؛ فَفَعَلَ.»
حضرت صادق علیه السلام خاتمی را که مربوط به خودش بود را باز کرد؛ -خاتم یعنی مُهر. مُهر را باز کرد-: «فَوَجدَهُ فی» یعنی مأموریت امام صادق علیه السلام در نامه این بود: «حَدِّثِ النَّاسَ، وَ أَفْتِهِمْ، وَ انْشُرْ عُلُومَ أَهْلِ بَیْتِکَ، وَ صَدِّقْ آبَاءَکَ الصَّالِحِینَ، وَ لَاتَخَافَنَّ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ فِی حِرْزٍ وَ أَمَانٍ؛ فَفَعَلَ»؛ نشر کن.
این نشر مخصوص امام صادق علیه السلام نیست بلکه مبدأ نشر امام صادق علیه السلام است. زیرا اگر فقط امام صادق مُکَلف به نشر باشد و دیگران مُکلف به نشر نباشند این نقض قَرَض است. ما از این به دلالت التزامی استفاده میکنیم که وقتی خدای متعال به امام صادق علیه السلام فرمودند: «اُنشُر» یعنی هر کسی که این علم را یاد گرفت هم موظف به نشر این علم است. به عبارت دیگر ما از این روایت مطلوبیت نشر علم اهل بیت علیهم السلام را استفاده میکنیم نه خصوصیت صدور از امام صادق علیه السلام. اما چون علم نزد ایشان بوده است پس او مُکلف به نشر است. خلاصه از این روایت وجوب نشر علوم اهل بیت علیه السلام بهره بُرده میشود.
روایت سوم از همین دسته از روایات روایتی است که از علامه مجلسی از نوادر راوندی نقل میکند که شبیه روایت اولی است که وجوب نشر در آن آمده بود. روایت به این شکل است:
«نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِیِّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم قَالَ: أَرْبَعٌ یَلْزَمْنَ کُلَّ ذِی حِجًی وَ عَقْلٍ مِنْ أُمَّتِی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هُنَّ قَالَ اسْتِمَاعُ الْعِلْمِ وَ حِفْظُهُ وَ نَشْرُهُ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ الْعَمَلُ بِهِ»
این شبیه همان روایتی است که وجوب نشر در آن آمده است. رسول خدا فرمود: چهار چیز از اُمت من بر هر آدم عاقلی واجب است، این چها چیز کدماند؟ «اسْتِمَاعُ الْعِلْمِ وَ حِفْظُهُ وَ نَشْرُهُ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ الْعَمَلُ بِهِ» چهار چیز وظیفه همه اُمت است. گوش فرا دادن به علم، حفظ، نشر و عمل به آن.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=9408
نظرات