میری: فهم موجود از دیانت در ایران، متاثر از فهم فقهی است که حقوق را در ذیل خود فهمیده و در این چارچوب انسان اختیار اینکه چگونه در عرصه اجتماعی حضور یابد را ندارد؛ بنابراین فهم موجود تکثر اجتماعی را نمیپذیرد، در حالی که متن قرآن و احادیث امکان سازگاری تکثر و دین را دارد.
سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتوگویی در تبیین تشریح نسبت تعالی، شریعت و جامعه دینی گفت: اگر خود مفهوم جامعه را مد نظر قرار دهیم، از درون آن مفهوم امر اجتماعی متولد میشود و در آن صورت پرسش این خواهد بود که آیا امر اجتماعی یک امر یکسان، یکپارچه و یکرنگ است و یا وقتی ما سخن از امر اجتماعی به میان میآوریم، امر اجتماعی یک طیف رنگارنگ و به قول قدیمیتر موزائیکوار و به زبانی متنوع است. حال این امر متنوع و اجتماعی که مبتنی بر مفهوم تکثر است با امر دینی چه ربطی و نسبتی میتواند داشته باشد؟
در خصوص شریعت و چنین جامعهای چه میتوان گفت و اساسا جامعه دینی چیست؟ گفت: اگر خود مفهوم جامعه را مد نظر قرار دهیم، از درون آن مفهوم امر اجتماعی متولد میشود و در آن صورت پرسش این خواهد بود که آیا امر اجتماعی یک امر یکسان، یکپارچه و یکرنگ است و یا وقتی ما سخن از امر اجتماعی به میان میآوریم، امر اجتماعی یک طیف رنگارنگ و به قول قدیمیتر موزائیکوار و به زبانی متنوع است. حال این امر متنوع و اجتماعی که مبتنی بر مفهوم تکثر است با امر دینی چه ربطی و نسبتی میتواند داشته باشد؟
وی افزود: زمانی ما میخواهیم دین را ذیل مفهوم حکومت تعریف کنیم و در اینصورت میتوان در تاریخ اسلام و کشورهای اسلامی نگریست و رصد کرد. به نظر میآید نگاهی در بسیاری از اوقات وجود داشته است که دین را ذیل امر حاکمیت تعریف کرده است و در خلال خلافت و سلطنت، شریعت را پایه و اساس قرار داده، حدود و ثغوری برای آن تعریف کرده و از درون آن دستگاه مفهومی یا مجموعه دستگاههای مفهومی به نام سنتهای فقاهتی سامان داده است. در همین سنتهاست که به انحا مختلف کنش جمعی مسلمانان مفهومسازی شده و هرگونه تجاوز از آن حدود و ثغور را قابل مجازات دانسته است.
میری در تبیین این مسئله گفت: برای مثال امروز در خود ایران میبینیم که در ایام ماه رمضان روزهخواری ممنوع است، شما به هر دلیلی میتوانید روزه نگیرید، اما در ملا عام خوردن، آشامیدن و فروش غذا همان طور که پیش از ماه رمضان بوده، تعزیر و مجازات خواهد داشت. این نشان از آن دارد که در پس ذهن دینی مفهوم حاکمیت و نوعی پشتیبانی، حمایت و تعریفی از حاکمیت و نسبتش با دیانت وجود دارد که در ذیل فقه سیاسی خود را مفهومینه کرده و در طول تاریخ ۱۴۰۰ سال به گونهای خود را نهادینه کرده و هر گونه عدول از این چارچوبها به گونهای مجازات حقوقی دارد.
میری تصریح کرد: در چنین جامعهای صحبت از امر متکثر و نسبت آن با امیر دینی با پارادوکس همراه خواهد بود. وقتی ما صحبت از جامعه و امر دینی میکنیم، باید ببینیم این کار در ذیل چه الگویی میتواند تعریف بشود. به نظر میرسد در تمدن اسلامی نمیتوانیم از امر متکثر کما هو امر متکثر صحبت کنیم و حتی وقتی سخن از وحدت در کثرت و کثرت در وحدت میکنیم باز در ذیل فهم خاصی از دیانت هستیم که با حاکمیت پیوند مییابد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: میتوان پرسید متن خود دین و قرآن به عنوان مهمترین متن، چنین خوانشی را بر تابیده و به ما القا میکند و یا ما میتوانیم خوانشهایی از قرآن و سنت حدیثی داشته باشیم و بر این اساس بگوییم بین متن قرآن و احادیث و متون فقهی تمایز وجود داشته و فرمهای دیگری از دیانت را مفهومینه کنیم. برای مثال جایی که قرآن گفته است «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ؛ دین شما براى خودتان و دین من براى خودم» (الکافرون، ۶) میتواند امکانی برای توجیه تکثر باشد و اینکه در در ذیل آن شما روزه بگیرید تا به شعوری در ارتباط با امر الهی و خدا دست یابید و این چه تضادی با کسی روزه نمیگیرد و یا دارای رستوران و مغازه اغذیهفروشی نخواهد داشت.
میری افزود: اگر شما تجربه متفاوتی در خصوص دین، جامعه و ارتباط امر دینی و جامعه داشته باشید، مشکلی با کسانی که روزه نیستند، نخواهید داشت، برای مثال در اروپا روزه هم میگیرند و در حالی که وضعیت برای مسلمانان هیچ تفاوتی با روزهای غیر از این ماه ندارد، تحریک هم نمیشوند و این تفکر که جامعه را برای امر دینی تعطیل میکند، تصور ابتدایی و کودکانهای از ارتباط امر دینی و اجتماعی است. اگر امر دینی میخواهد به منصه ظهور برسد، نباید همه کسان دیگر فعالیت خود را تعطیل کنند که برای مثال من بتوانم روزه بگیرم. در حالی که وقتی میتوان سخن از امر دینی به میان آورد که تکثر اجتماعی وجود داشته باشد و فهم موجود از دیانت در ایران هرچند در تاریخچه ایران و ذیل مفاهیمی مانند محتسب هرچند محدودتر از شکل کنونی سابقه داشته متاثر از فهمی فقهی است که حقوق را در ذیل مفهوم فقهی فهمیده و در این چارچوب انسان اختیار اینکه خود چگونه در عرصه اجتماعی حضور یابد را ندارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به اینکه با توجه به اینکه برخی معتقدند میراث معماری در تمدن اسلامی دینی است در حالی که برخی معتقدند این آثار مجلل و از فضای معنوی فاصله دارند، اگر بخواهیم جامعه دینی را در سیر تاریخ ببینیم، آن در یک مسیر معنوی است و یا تحقق تمدنی باید ملاک باشد؟ گفت: من در حوزه هنر تخصص ندارم و نمیتوانم بگویم اثری که در دوران سلجوقی، غزنوی و یا صفوی بنا شده، آیا بر مبنای مولفاتی که در این اثر وجود دارد، دینی کما هو دینی است و یا مولفههای هنری هستند که در دورهای اسلامی در ذیل بناها دیده میشوند و این کار کسی است که در هنرهای اسلامی تخصص داشته باشد.
وی افزود: نکتهای که در منظر جامعهشناسی انتقادی وجود دارد این است که در تاریخ ادیان حرکتهایی در ذیل عنوان پوریتانیسم (پاکدینی) بوده که از قضا در تمام سنتهای دینی فارغ از اینکه مسیحی، کلیمی، هندو و … باشند وجود داشته است؛ هر چند باید قیودی را به آن وارد کرد. عدهای به دنبال خلوصگرایی هستند و اگر صحبت از مسیحیت است میگویند، مسیح خانه نداشته و بسیار ساده و ابتدایی زندگی میکرد؛ این گرایش در همه ادیان وجود داشته است و نمونههای آن را میتوان در خوارج هم دید که در عین حال که ادبیات دینی دارند و جویندگان این مفهوم وارسته میتوانند باشند، ضد دینی رفتار میکنند؛ یعنی در عین حال که به دنبال خلوص دینی هستند، نتیجهای که به دست میآورند خشونت است و کارشان نفی، سرکوب و سلب آزادی و فهمهای دیگران از سنت اسلامی است.
میری با بیان اینکه در سنت اسلامی وقتی این افراد از پیامبر(ص) سخن میگویند، رواداری آن حضرت را در نظر نمیگیرند، گفت: این خلوصگرایی اگر در حوزه فردی است و من خود را در برابر خداوند جویای خلوص میبینم، باید تلاش کنیم تا در همان حوزه نگاه داریم. ناگزیر از درون این گرایش در حوزه اجتماعی، سیاسی و حقوقی، خوارج، سرکوب دیگری، سلب فهم دیگری و … خارج میشود و من با خود این مفهوم فاصله میگیرم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه همه ادیان جهانبینی دارند که مبتنی بر نوعی تمایز شهادت و غیبت است، میتوانیم بگوییم جامعه دینی جامعهای است که برایند امر اجتماعی متأثر از این جهانبینی است؟ گفت: در تمامی ادیان تمایز میان غیب و شهادت وجود ندارد و ما باید مفاهیم را فنی استفاده کنیم، برای مثال در مسیحیت تمایز بین امر سکولار و قدسی است و امر سکولار و قدسی همان غیبت و شهادت نیست.
وی ادامه داد: ما باید تلاش کنیم در چارچوبهای مفهومی هر کدام از این ادیان که کار سادهای هم نیست، تحلیل کنیم. کسانی که برای مثال در حوزه بودیسم مطالعه کردهاند و از تئولوگهای پروتستان مسیحی بودهاند، ضمن اینکه تلاش کردند این سنت را بشناسند، معتقد بودهاند که شما میتوانید به امر قدسی بپردازید، اما دیندار نباشید و بین امر قدسی و دینی تمایز است و شما میتوانید امر قدسی را مورد مطالعه قرار دهید و خداناپرست هم باشید.
میری تصریح کرد: وقتی شما وارد تبت میشوید که در ۱۸۰۰ سال اخیر در سنت بودایی قرار دارد، میبینید که پر از خدایگان و مفاهیمی است که حاکی از ربالنوعهای مختلف است و خوانشی که مسیحیان پروتستانت با گرایشات آتیستی از آنها داشتهاند با این واقعیت همخوانی ندارد. از منظر انسانشناسانه بودیستها به روح، اجنه و دیوها اعتقاد دارند و خدایان را طبقهبندی کردهاند که با خوانش غربی همخوانی ندارد. اینکه مسیحیان هم در جهانبینیشان پدر، پسر و روح القدس دارند یک بحث است و اینکه ما بیایم و بگوییم غیب و شهادت را مد نظر دارند که در همه ادیان است، بحث دیگری است و ما باید نظامهای مفهومی را اول بشناسیم که بسیار پیچیده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: شما وقتی وارد تایوان میشوید با اتفاق جالبی مواجه میشوید؛ برخی همزمان باور به کنفوسیانیسم، تائویسم و بودیسم دارند؛ یعنی فردی متعلق به قوم هاکا که تایوانی و از اقوام چینی آنجا است که زبان خاص خود را در کنار زبان ماندارین را هم دارند، در یک زمان به سه دین اعتقاد دارند. از منظر ما که غربی دینی هستیم (در تقسیمبندی ادیان اسلام و مسیحیت غربی هستند) نوعی آشفتگی دینی دیده میشود که فردی همزمان سه دین دارد.
میری با بیان اینکه یک مسیحی اروپایی و یا مسلمان به هیچ وجه نمیتواند مانند یک تایلندی دیندار باشد، گفت: از نظر یک مسلمان و یا مسیحی فرد باید تماما باید به دگمهای مسیحی یا اسلامی اعتقاد داشته باشد. اما در تایوان این طور است زیرا در ذهن یک تایوانی اصلا دین به این فرمی که ما میفهمیم نیست. وقتی کسی میمیرد یک عالم تائوی میآورند که مراسم را برگزار کند، دفن به شیوه بودایی است و زندگی روزمره با کنفوسیوسی همراه است. ذهن مسیحی وقتی اینها را مطالعه کرده است، اینها را کنفوسیسوی، تائوی و بودایی دانسته، در حالی که یک تایوانی دین را چنین طبقهبندی نمیکند و آنچه از این ادیان میگیرد را به مثابه مفهوم دین نمیبیند.
وی در پاسخ به این پرسش که چه اتفاقی قرار است در ماه رمضان روی دهد گفت؟ یک موقع ما در خصوص ماه رمضان به مثابه مفهومی درون دینی صحبت میکنیم که در این صورت وقتی مولفههای بنیادین نبوت، توحید و … را به صورت عقلانی و یا تعبدی قبول کردید، یکی از شعائر ماه رمضان خواهد بود که شما به خدا نزدیک شوید. وقتی ماه رمضان را به صورت منفک مورد بحث قرار داده میشود و با رویکرد بروندینی تحلیل میکنید میتوانید بپرسید این آیا برای جامعه، اقتصاد و فیزیولوژی خوب است یا نه؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: کسانی که بدنسازی کار میکنند معتقدند باید به بدن شوک وارد کرد و برای مثال گرسنگی داد و شما فکر کنید، شیوه خوراک و خواب خود را به صورت یک ماه یک دفعه در عضله و بدن شما تاثیر مثبتی دارد و برخی از این منظر نگاه میکنند، اما از بعد درون دینی روزه ذیل مفهوم تعبد معتقد است.
وی ادامه داد: در خود قرآن هم بیان شده است که این عمل تنها در دین شما نبوده و در ادیان دیگر بوده و برای آن است که شما به تزکیه برسید. تزکیه در جهانبینی قرآنی همراه تهذیب و استقامت آمده است و مفهوم روزه با مفهوم صبر یکی دانسته شده است و خود روزه معنای صبر و پایداری دارد و اگر کسی به این چارچوب باور داشته باشد برای تعمیق مفهوم عبد میانجامد، چون دستگاه مفهومی قرآن سوژه نمیسازد بلکه عبد میسازد که با سوژه متفاوت است. باید توجه داشت که سوژه با برده متفاوت است و این دو با بورژوا متفاوت است و همچنین عبد جایگاه دیگری داشته و جهانبینی دیگری را نیاز دارد که هر کدام از اینها میتواند نتایج حداقل نظری متفاوتی داشته باشد.
میری در پاسخ به این پرسش که آیا نگاه سودانگارانه و برون دینی به ماه رمضان با نگاه درون دینی تضاد دارد، گفت: اگر نخواهیم تئولوژیکال نگاه کنیم، به صورت مردمشناسانه این در جامعه ما و جوامع بسیاری وجود دارد و گاهی چند روایت موازی در خواص دینی با هم حرکت میکنند.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=4898
نظرات