حجت الاسلام والمسلمین دکتر نقی پورفر: خانواده، سازمان اصیل و پایدار اجتماعی است و تمام ویژگیهایی که برای یک سازمان در علم مدیریت مطرح میشود، به نحو اعلا و اکمل در خانواده جاری است.
نکات کلیدی اثرگذار در علوم اجتماعی و علم مدیریت اسلامی:
نکته اول، مبانی علم از منظر اسلام؛ بر اساس نقدهایی که نسبت به رویههای موجود هست، مبانی را به مبانی محتوایی و روشی تقسیم کرده و در مبانی محتوایی، سه عنوان مطرح میباشد: ۱) معرفتشناسی، ۲) هستیشناسی به معنای عام که بحث خالق و مخلوق را مطرح میکند و ذیل مخلوق، آفاق و انفس را با نگاه اسلامی، ۳) ارزششناسی.
در بخش هستیشناسی وقتی به انفس میرسیم، یکی از مباحث مهمی که تاثیر بسیار جدی بر مسائل مدیریت دارد، خانواده است. متاسفانه فراموش شده که خانواده از منظر اسلامی در این مبانی ذکر شود و به آن توجه گردد؛ در حالی که اگر بخواهیم اثر هستیشناسی خانواده را لحاظ کنیم، اولا خانواه علت وجودی فرد است؛ ثانیا آثار روحی روانی و نقش وراثتی دارد؛ ثالثا نقش وتویی دارد. اسلام انسانی را میپذیرد که از مجرای خانواده رسمی تولید شده باشد، ولو اینکه کافر باشد. این بحث، بحث قطعی اسلام است که کفر، مانع طهارت مولد نیست و اسلام مانع انتساب به فحشا نیست. این بحث بر دستاوردهای مسائل علم از جمله مدیریت جامعه، اثر میگذارد. جای تعجب است که چرا در کنار اصالت جامعه، از اصالت خانواده بحث نمیکنیم! اگر از منظر هستیشناسی به خانواده توجه میکردیم، آثارش در مسائل علم انسانی، علم اجتماعی و البته مدیریت، نمایان میشد.
بعضی اصرار دارند که در بحث تعریف علم مدیریت، این علم را به سازمان عرفی اجتماعی اختصاص دهند. اما این بحث، ناقص است. با تعریف هویتیای که از بحث مدیریت ارائه میشود، خانواده مصداقی از سازمان اصیل است؛ چراکه اولا خانواده، سازمان اصیل و پایدار اجتماعی است و تمام ویژگیهایی که برای یک سازمان در علم مدیریت مطرح میشود، به نحو اعلا و اکمل در خانواده جاری است؛ ثانیا خانواده سازمانی حاکم بر سازمانهای اجتماعی است؛ یعنی سازمان ۲۴ ساعته است. این است که اگر با تعارض بین سازمانها رو به رو شویم، الزامات سازمان خانواده بر الزامات سازمانهای عرفی تاثیر میگذارد.
مطلب بعدی لزوم توجه به وزنکشی بحث خانواده است. بسیار عجیب و تاسفبار است که با اینکه به اندازه وزن نصف دین برای تشکیل سازمان خانواده ارزشگذاری شده(مَن تَزوَّجَ فقد أحرَز نصفَ دینه)، توجهی به این مقوله نمیشود. بعضی روایات هم میگویند اگر ازدواج در سن مناسب نوجوانی باشد، دو سوم اول دین با خانواده شکل میگیرد. بنابراین تشکیل خانواده چنین کارکرد عظیمی دارد، اما ما در جای دیگر به دنبال تربیت اسلامی میگردیم. سازوکار تشکیل خانواده سالم را که کارکردی عظیم دارد، رها کردهایم و دنبال فرمولهای بعدی میگردیم که مکمل است! تا این سازمان خانواده شکل نگیرد، اصلا راهکارهای دینی ناقص است و مشکل دارد. اصلا خانواده، علت وجودی سازمانهای اجتماعی است. این مسئله به کلی سیاستهای ما را متحول کرده، انقلابی در تحول سیاستهای ما ایجاد میکند؛ یعنی هر سازمان اجتماعیای که شکل میگیرد (اعم از سازمان دین، مسجد، روحانیت، حوزه، دانشگاه، قوای سهگانه، حکومت، نظام تعلیم و تربیت و نظام اقتصادی)، ارزشگذاری یا شاخصهای نظارت و کنترلش را خانواده تعیین میکند و باید نسبتش را با خانواده ببینیم که در تشکیل، تحکیم، تعالی و جلوگیری از گسلها چه نقشی دارد؟ آن وقت است که میتوانیم بگوییم این سازمان، در صراط مستقیم تدبیر اسلامی قرار دارد یا نه، به تعبیر دیگر، خانواده الزامات بسیار روشنی دارد و در این الزامات روشن، زن با نقش همسری و مادری، محور سلامت خانواده تعریف میشود. بدین ترتیب زن با خانواده، شاغل و محتاج شغل میشود. یعنی دو رابطه با خانواده پیدا میکند و این اشتغال به خانواده، اثرات اجتماعی بسیاری در تدبیرها و سیاستهای اجتماعی ما میگذارد. اینها بحثهای اجتهادی هم نیستند، بلکه متّفق بین فریقین است. این بحثها، کارکردهای بسیار روشنیرا ایجاد میکند. اینکه در محیط اجتماعی، خانم، مُحصَنه است و مرد، محصن، یعنی زنِ مجرد، حفاظت اجتماعی ندارد، بلکه نیازمند حفاظت همسر و تأهل است. بدین ترتیب تأهل یک ضرورت اساسی اجتماعی پیدا میکند؛ یعنی شرط صحت سلامت روابط انسانی اجتماعی و اداری ما با تأهل شکل میگیرد؛ به ویژه برای زنان. اینها موضوعیت دارد. اگر بخواهیم اوجب واجبات را فهرست کنیم، سه مورد از اوجب واجبات در سطح عالی قرار میگیرند: ۱) حفظ ناموس و خانواده، ۲) حفظ دین، ۳) حفظ نظام. حالا نسبت این سه با هم چیست؟ کدام، علت وجودی دو مورد دیگر است و اگر نباشد، بقیه فرو میریزند؟ قطعا خانواده است. اگر حفظ ناموس صدمه بخورد، نه دین میماند، نه نظام. این، اساس آن دوتاست. خانواده سازمان اصیل اجتماعی و محور شکلگیری سازمانهای دیگر است.
حال با این مقدمه، به دنبال توسعه اقتصادی هستیم. الزامات اولیه خانواده چیست؟ خانواده، اقتضائات فرهنگی و اقتصادی دارد. سه اقتضای فرهنگی برای خانواده در اولویت است: آموزش، مشاوره و همسریابی. سه اقتضای اقتصادی نیز دارد: تأمین مسکن، امکانات و حداقل درآمد ماهیانه.
نکته دیگر در همین چهارچوبهای اساسی یا اصول و ارکان جهتساز، این است که اصول اولی در خطابات حکمی ما، اجتماعی بودن، جامعه محور بودن و حکومت محور بودن است. عدول از این مبنا و اینکه یک آیه را فردمحورانه معنا کنیم، دلیل قطعی میخواهد. مثلا در بحث خانواده، خداوند میفرماید: « أنکحوا الایامی منکم». اگر از منظر این آیه به مباحث مینگریستیم، میدیدیم که خداوند در حال مطرح ساختن یک الزام اجتماعی حکومتی است. خداود بسیج ازدواج را مطرح میکند که از این مسئله غفلت شده است. از ده الی دوازده آیه استراتژیک، غفلت استنباطی شده است؛ در حالی که همین غفلت در اصول جهتساز ما نیز ایجاد مشکل کرده و دشواریهای عظیمی برای مملکت رقم زده است. یکی از آیات، آیه «أنکحوا الایامی» است که دستور میدهد تمام جامعه مسئولیت دارند برای اصلاح امر ازدواج اقدام کنند و الزامی حکومتی دارد.
منبع: فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا
https://ihkn.ir/?p=2358
نظرات