خزعلی معتقد است که زنان در جنگ نرم عالیترین مسئولیت را دارند، همانطور که مردان در جنگ سخت و با اشاره به نقش حضرت زینب(س) پس از عاشورا گفت: تا غروب عاشورا رزمآوری، حماسه، مقاومت، نبرد و جهاد سخت مجاهدان رسالت است و از غروب عاشورا قیام زینبیان و کاروان آل ا… در هدایت امت نماد دیگری مییابد.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، دهه عاشورا گذشت و درسهای آن پس از هزار و سیصد و هفتاد و نه سال همچنان باقی است. درسهایی که میتواند یک ملت را برای همیشه تاریخ سربلند و عزتمند گرداند. درسهایی از جنس آزادگی و ایستادن بر حق تا پای جان و آنچه همه فضایل زندگی در این دنیای خاکی را به منصه ظهور میرساند.
درسهای عاشورا کتابی است به اندازه زندگی انسانها تا آخر روز حیات بر کره زمین. درسهایی که گویای حقیقت ایثار، پایداری، حقطلبی، خدامحوری، صداقت، خلوص و آزادگی و بسیاری فضایل دیگر است. لذا برای شنیدن از درسهای عاشورا و اتفاقاتی که واقعه عاشورا را رقم زد گفتگویی با دکتر کبری خزعلی، عضو شورای فرهنگی – اجتماعی زنان و استاد دانشگاه صورت گرفته است.
وی معتقد است که زنان در جنگ نرم عالیترین مسئولیت را دارند همانطور که مردان در جنگ سخت و با اشاره به نقش حضرت زینب(س) پس از عاشورا گفت: تا غروب عاشورا رزمآوری، حماسه، مقاومت، نبرد و جهاد سخت مجاهدان رسالت است و از غروب عاشورا قیام زینبیان و کاروان آل ا… در هدایت امت نماد دیگری مییابد.
دکترای رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه تهران با اشاره به اینکه «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود» خاطرنشان ساخت: یکی از مهمترین رموز جاودانگی کربلا حضور همه اعضای خانواده و نقشآفرینی تکتک آنها از علیاصغر، رقیه و علیاکبر(ع) تا عون و جعفر و قاسم و… است.
عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با اشاره به نقش های سهگانه «عام» و «خاص» و «اخص» زنان یادآور شد که نقش «اخص» زن همین حرکتهای زینبی و فاطمی است که در برهههایی خاص فقط و فقط از عهده زنان بر میآید.
وی گفت: در خط مقابل رسالت الهی رذالت اموی را می بینیم برای جیفه دنیا به هر جنایت و خیانتی دست می یازد و هوای نفس خدایش می شود. لذاست که شاهد سیاست ماکیاولیسم عمرو عاصی هستیم که با دروغ و تهمت و نشر اکاذیب کاری میکنند که خادم خائن جلوه کند و برعکس و مردم در تمییز حق و باطل حیران بمانند.
دکتر خزعلی در مورد «ذوب در ولایت» شدن خاطرنشان ساخت: امروز امور ما به دست امام عصر(ع) است و رابطه «محبوب» و «محب» و «ذوب شدن» در ولی زمینهساز اوج گرفتن و «حججی» شدن در عرصه فرهنگی است.
این گفت و گو فرارویتان قرار دارد.
تعریف و ماهیت قیام حسینی چیست؟ آیا زمانی که سازش جای قیام و انقلاب را بگیرد، فرامیرسد؟!
بسم ا… الرحمن الرحیم. سخنم را با آیهای از قرآن آغاز میکنم که میفرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ و أَنِ اعْبُدُونِی هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ.» همانطور که میدانید؛ خداوند حکیم از آغاز خلقت در سیر کمالی بشر دوگانه خیر و شر را قرار داده تا مسیر تعالی را با انتخاب و ارادهای آزاد و نیز تلاش و مجاهدهای سخت به دست آورد و در این تلاش حرکت بهسوی کمال تحقق مییابد. لذا از ذریه آدم عهد گرفته شده که با شیطان بهعنوان دشمن آشکار بجنگند و با دستیابی به صراط مستقیم تعبد و اطاعت معرفت الهی را بیابند، بشناسند و عمل کنند.
بر همین اساس اذن ورود به وادی الهی یک نفی و لا اله در سیر الی الله است و یافتن محبوب و معبود و در این مسیر همیشه نفی بر اثبات مقدم است، چنانچه مرحوم پدر حضرت آیت ا… خزعلی(رحمهالله علیه) میفرمودند: در توحید و در نبوت نفی غیر مقدم است و آیه اما کان رسوالله ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و… و در امامت نیز با انما ولیکم الله به حصر ولایت در و جود فردی با نشان خاتم بخشی اشاره می کند ایشان این تقدم نفی و انقلابی ماندن در مقابل باطل را حتی در نماز و روزه، حج و جهاد تبیین و همیشه نفی بر اثبات مقدم است را ثابت می کردند و برای هر یک مثالهایی میفرمودند و این دوگانه چه زیبا در زیارت عاشورا موج میزند.
در اوج این زیارت از خدا میخواهیم؛ همانطور که به ما شناخت و معرفت اهلبیت(ع) و یارانشان را کرامت کرده بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع) را روزی و رزق مان قرار داده است ثابت قدم ماندن و ذوب و محو شدن در محضر ولی زمان را تقاضا میکنیم و از خداوند میخواهیم که حیات و مماتی محمدی را نصیب مان گرداند.
این دعای مطروحه در زیارت عاشورا در عید فطر بعد از سه ماه خودسازی، اوج گرفتن و لیالی قدر تکرار میشود که خدایا به عنوان عالیترین هدیه و عیدی «أَدْخِلْنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً و آلَ محَمَّدٍ و أَخْرِجْنِی مِنْ کُلِّ سوء أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً و آلَ مُحَمَّدٍ.» چه زیباست این جمله که زندگی یک عقیده است و یک جهاد دائمی برای تحقق آن.
اگر چه ممکن است از معصوم نباشد اما آیات و متن زیارت عاشورا نشان میدهد که حیات ما جز با نفی و اثبات و یک مبارزه مستمر تحقق نمییابد! همانطور که حیات جسم ما نیز با سیستم دفاعی و مبارزات گلبولهای سفید تأمین میشود و اگر روزی جاذبه و دافعه بدن مختل شود مرگ حتمی در انتظار ماست. لذا قیام مبارزه و نفی منکرات و بدیها و تلاش برای کسب فضائل و معروفات اصل حیاتی دین و از ضروریات بشریت است.
امکان ندارد بدون قیام و مبارزه با سازش و بیتفاوتی و غفلت به سلامت فردی و اجتماعی دستیابیم! بلکه بیتردید با این شیوه به وادادگی، تسلیم و تخدیر تا نابودی همه ارزشها میرسیم!
لطفاً نقش زنان در قیام حسینی را تبیین کنید.
نقش زنان در سه نوع “عام”، “خاص” و “اخص” مطرح است. زن و مرد در نقش “عام ” که مبتنی بر نفخه روح الهی است بر اساس آیه شریفه « نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی» هیچ تفاوتی ندارند و از حیث انسان بودن بهطور یکسان مخاطب وحی و نظام تربیتی اسلام هستند.
اما در عرصه تفاوتها که به نقشهای حکیمانه و متفاوت هر یک از زن و مرد بر میگردد، حفظ تفاوتها از ضروریات است (که کمال بخش و نشاطآفرین و هدایتگر مسیر صحیح زندگی است) دو جلوه متفاوت نقشآفرینی زن و مرد متناسب با تفاوتهای حکیمانهای است که نقشآفرین هستی بخشی ایجاد کرده است. در این زمینه زنان در جنگ نرم عالیترین مسئولیت را دارند همانطور که مردان در جنگ سخت. لذا تا غروب عاشورا رزمآوری، حماسه، مقاومت و نبرد و جهاد سخت مجاهدان رسالت در جریان است و از غروب عاشورا قیام زینبیان و کاروان آل ا… نماد دیگری مییابد.
به عبارتی جنگ، آرایش و چهرهای فرهنگی، هنری و آموزشی مییابد و اینجاست که اولین خطبه زینب کبری(س) در غروب عاشورا خطاب به برادر و با مخاطب قرار دادن رسول ا… آغاز میشود و چه زیبا و سریع اثر میبخشد. همان زمان از سوی مقابل پرچم قیام آنهم توسط یک زن برافراشته میشود و این حرکت با بیانات و خطابات زینب کبری(س) چنان اوج میگیرد که بزم و جشن پیروزی یزید را زیرورو و او را وادار به گرفتن مجلس عزا و پذیرایی از آل ا… و توسل به تحریف و تزویر میکند. پس از آن یزیدیان هر یک با فرافکنی دیگری را مسئول ایجاد فاجعه جنایتبار کربلا میداند.
همه این تغییرات پس از جهاد در جبهه جنگ نرم زینب کبری(س) است که تحقق مییابد و نکتهای که در عاشورا درسآموز است؛ رسالت خانوادگی خاندان اهلبیت(ع) است که اثر آن را جاودانه کرده است و چه زیبا شاعر میسراید که «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود و یکی از مهمترین رموز جاودانگی کربلا حضور همه اعضای خانواده و نقشآفرینی تکتک آنها از علیاصغر و رقیه و علیاکبر(ع) تا عون، جعفر، قاسم و… است.»
در مورد نقش “عام” زنان توضیحاتی دادید اما لطفاً در مورد نقش “خاص “و “اخص” زنان توضیح دهید و بفرمایید تفاوت آنها در چیست؟
در مورد نقش “عام” زن عرض کردم که مشابه و مساوی مرد است اما نقش “خاص” زن متفاوت و مکمل مرد و نقش “اخص” زن همین حرکتهای زینبی و فاطمی است که در برهههایی خاص فقط و فقط از عهده زنانی برجسته و خودساخته برمیآید.
به نظر شما ریشه فاجعهای که منجر به عاشورا شد در کجاست؟
پاسخ این سؤال را میتوانیم در زیارت عاشورا دریابیم که مکرر در مورد ریشهیابی میفرماید: خدا لعنت کند کسانی که اساس و بنیان این خیانت را نهادند. یعنی ظالمین و غاصبین و بعد کسانی که در حد آماده کردن مرکب همکاری کردند و حتی آنان که در این حد نیز هیچ همکاری نداشتند اما با سکوت خود تأیید ظالم کردند.
اینها همه در زیارت عاشورا همزمان با خود ظالم و یزید و شمر توسط مؤمنین لعنت میشوند و ۱۰۰ بار هم تکرار میشود. در قیامت نیز به فرموده ابا عبدا… در همان جایگاه یزید در جهنم خواهند بود. لذا مردم بیشترین نقش را در پذیرش و تبعیت، تسلیم یا سکوت در برابر شایعه ظلم، دروغ و تزویر دارند. در فرازهای نخستین زیارت عاشورا میگوییم خدا لعنت کند بنیانگذاران و کسانی که شما را از مقامی که خدا قرار داده بود تنزل دادند و تقدس شما را شکستند «دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ الله» که این حرمتشکنیها زمینهساز توهین و تهدید و تهاجم و قتال شد!
پس مرحله اول ایجاد شبهه، سؤال و تردید در جایگاه و قداست و معصومیت اهلبیت(ع) بود. مردم با سکوت و عدم مبارزه با اهانت و تهمت به تزلزل رسیدند و بعد پذیرش و در نهایت به عمل در راستای تغییرات عقیدتی و حتی رفتارهای احساسی دست زدند این یکی از ویژگیهای فریبخوردگانی چون شمر در عاشورا با سابقه جانبازی و سفرهای مکرر و پیاپی به مکه و سرداری سپاه امیرالمؤمنین علی(ع) است.
در واقع تغییرات احساسی او را به این جنون کشاند و از آنجا که فردی متکبر، حسود و اهل لجاجت و تمسخر بود حتی در روز عاشورا بارها با زبان طعنه و تمسخر دل فرزند پیامبر(ص) را به درد آورد. آنها با اهانت تحریف، شایعه و تهمت کار خود را کردند تا جای خادم خائن و شهید جلاد عوض شد و ظهر عاشورا شمر با فرمان «خیلَ الله أبشِری بالجنه» آن جنایت را رقم زد و مردم غافل و جامعهای که فریفته بود را به جنگ با امام حسین(ع) دعوت کرد. برخی از آنها بعضاً با غسل به سوی ثواب جنگ با امام شتافتند!!
در نتیجه باید گفت بیشترین نقش را مردم در پذیرش حق یا باطل دارند و مهمترین کار یافتن بصیرت و تحلیل سیاسی صحیح است. لذا در “زیارت جامعه” اوج مقام اهلبیت(ع) با این صفت یاد میشود که آنها سَاسَه الْعِبَاد هستند یعنی سیاستمدارترین عباد و نه عابدترین سیاستمداران! در نهایت از بیبصیرتی مردم است که وقتی امام علی(ع) در محراب به شهادت میرسند میگویند: مگر نماز هم میخواند؟ اینها به دلیل بیبصیرتی است.
زهرای اطهر(س) و امیرالمؤمنین علی(ع) باید مخفیانه دفن شوند تا مورد تهاجم مردم بیبصیرت و فریبخورده شایعات و دروغهای منافقانه معاویه قرار نگیرند. چه زیبا امام علی(ع) میفرمایند: “من به راههای آسمان از زمین آشناترم اما نمیتوانم با گناه، دروغ و فریب بر معاویه پیروز شوم.” دین اجازه استفاده از هر وسیله ای را نمی دهد اما معاویه، عمروعاص و شمرآزادند!! یکی دیگر از ویژگیهای جامعه غافل و جاهل که فاجعه عاشورا را میآفریند دنیا طلبی و پرستش شهوت و شکم و قدرت و مقام است که این نمادها در وجود شمر، عمر سعد و… در جبهه مقابل اباعبدالله… بسیار محسوس و مشهود بود.
به نقش ظالمان و خائنین و نیز بیبصیرتی مردم در فاجعه عاشورا اشاره کردید لطفاً در مورد نقش امام حسین(ع) نیز در این و اقعه توضیح دهید.
بله، تاکنون معلوم شد که صفآرایی غافلین، جاهلین و خائنین یا به بیان نهجالبلاغه قاسطین، مارقین و ناکثین مشخص است اما رسالت امام(ع) چطور؟ آیا امام در تغییر این نقشها مسئولیتی نداشتند؟ در این بخش که مربوط به رسالت امام(ع) و اهداف ایشان از هجرت و جهاد است نظرات و تحلیلهایی شده است.
یکی از تحلیلهای تحریفی که هم قبل از انقلاب و هم اخیراً برای بازی با اعتقادات نسل جوان مطرح میشود این است که امام اصولاً اهل مبارزه و قیام نبودند یا امام به طمع قدرت بر اساسنامههای مردم کوفه به این سفر برای رسیدن به حکومت رفتند و نظر دیگر هم ترس و فرار از بیعت را عامل اصلی ایجاد فاجعه عاشورا میداند یعنی به دلیل فشار برای بیعت از مدینه فرار کردند و باز در مکه فشار آوردند باز ایشان حج را نیمهکاره رها کردند در مسیر فرار در کربلا محاصره و شهید شدند. اساساً اهل مبارزه نبودند. در حالیکه اصل قیام ایشان از قبل از تولد توسط پیامبر(ص) مطرح و سپس حضرت علی(ع) جزئیات سرزمین کربلا و شهادت حضرت اباعبدالله… را در سفر به سوی صفین توضیح میدهند.
خود حضرت همه مراحل هدف از قیام و تأکید بر مبارزه را در این سفر ۶ ماهه آنقدر واضح بیان میکنند که ابن عمر میگوید: با اینکه میدانید، نهایت راه شهادت و اسارت خاندان اهلبیت(ع) است لااقل زن و فرزند را نبرید و ایشان میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاهُنَّ سَبَایَا.»
امام نه از تهدید و ترس و نه طمع بلکه بر اساس رسالت و مسئولیت هدایت بخشی قیام کردند و مبارزه تا پس شهادت را به عنوان یک رسالت دینی و مسئولیت هدایتگری به عهده گرفتند «اللَّهُمَّ بَلَى» گفتند و میدانستند تزویر و دروغ و بیبصیرتی مردم تا حدی است که ایشان را خارجی و مهدورالدم میدانند. امام(ع) هرچه داشتند در طبق اخلاص نهادند و با نقش آفرینی کل خانواده موفق به هدایت و تحول جان ها در سراسر جهان تاکنون شدند و این بسیار بزرگ تر از پیروزی دو روزه ظاهری دنیاست این تغییر قلبهاست و نجات جان هاست.
به نظر شما چطور “غدیر” باآنهمه تأکید قرآن و پیامبر (ص) به “عاشورا” منجر شد؟
بالغبر ۲۵۰ آیه در قرآن کریم بر معرفی جایگاه ولایت و امامت تأکید دارد. نصب امام علی(ع) در غدیر حتی با تبریک منافقان بارز و شناختهشده روبرو شد چرا با آن سرعت به اختلاف در امامت آن هم در ظرف چند روز منجر شد، این را پیامبر(ص) و خود قرآن دقیقاً بیان میفرمایند. آنجا که پس از دستور نصب و لایت خداوند میفرماید: «وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» یعنی خدا تو را از شر همین مردم (نه کفار و مشرکین) حفظ میکند یعنی بین این مردم و قدرتطلبان و مزورا کاری میکنند که با چند روز فاصله علی(ع) خانهنشین و زهرای اطهر(س) با دفاع فاطمی از امام زمانشان به استقبال شهادت خود و فرزندشان محسن بروند.
چرا مردمی که چند روز قبل در غدیر بیعت کردند اینقدر سریع و راحت تغییر عقیده یا نظر دادند یا تسلیم شدند و با سکوت رضایت دادند؟ بهنحویکه در روایات نقل شده است که اکثر مردم بهجز قلیلی مرتد شدند.
مگر آن همه آیات مباهله، تطهیر، غدیر، یوم الانذار و… فراموششده بود مگر یادشان نبود که پیامبر(ص) خطاب به حضرت علی(ع) فرمودند: «لایحِبُّکَ اِلاَّ مُؤمِنٌ و لایبْغِضُکَ الا…و در این راستا حتی ابوسعید خدری میگوید: «إِنْ کنَّا لَنَعْرِفُ الْمُنَافِقِینَ نَحْنُ مَعْشَرَ الأَنْصَارِ بِبُغْضِهِمْ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ» چه شد با اینهمه چراغراهنما و آیات الهی مردم تغییر کردند. این دقیقاً به صنعت شایعهسازی و دروغپردازی و خلاقیت و افسانه سازی معاویه صفتان و عمر و عاص ها برمیگردد که امروز با عنوان مکتب «ماکیاولیسم عمر و عاصی» دوباره دیده میشود زیرا ماکیاول معتقد بود هدف و سیله را توجیه میکند و برای رسیدن به هدف باید از هر و سیلهای استفاده کرد.
معاویه و عمر و عاص استاد استفاده از این تز بودند به نحویکه معاویه برای اعزام مبلغین و خطبا به نقاط مختلف بر این نکته بسیار تأکید میکرد. ۱ – دشنام به علی(ع) و مذمت و بدگویی او و تکرار آن در هر نماز ۲ – مدح عثمان و جذب پیروان او و این توهین و افترا تا جایی پیش رفت که امام علی (ع) به یاران خود نیز برای حفظ جان آنها اجازه دادند که در قنوت نماز واجب لعن امام زمانشان را بکنند. تهدید، توهین، تحریف و دروغ کل فضا را چنان مسموم کرد که در این فضا امام حسن(ع) مجبور به صلح و ابی عبدا… به مسلخ عشق میروند.
چه زیبا ایشان این درد مردم را ریشهیابی میکنند که نهتنها اهل بصیرت و تحقیق و سیاست و رزی نیستند که دنیاطلبی و غفلت و جهالت شما را تخدیر کرده و در بیهوشی مزمن به سوی مرگ میروید. در ظهر عاشورا میفرمایند: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا و الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ.» این بندگی دنیا و پر شدن شکمها از حرام و بازی با دین برای کسب دنیا نماد کامل و جود عمرو عاصی بودن بسیاری از فریبخوردگان آن زمان و هرزمانی است.
امروز هم شاهد سیاست ماکیاولیسم عمرو عاصی هستیم که با دروغ و تهمت و نشر اکاذیب کاری میکنند که خادم، خائن جلوه کند و برعکس و مردم در تمییز حق و باطل حیران بمانند. امروز هم شاهدیم که شروع به تطهیر شاه خائن و خونخوار و منافقین تروریست و جنایتکار و غربزدگانی که دین به مزد میدهند و وطن فروشند نمودهاند و امامین انقلاب و یاران خاص و مجاهدین صدر انقلاب که هنوز و تا آخر مردانه ثابتقدم ایستادهاند را با نسبتهای کثیف مادی و معنوی، اخلاقی و ناموسی ترور شخصیت میکنند.
می خواهند کاری کنند که علی مظلوم زمان، نایب بحق امام زمان(عج) را تنها در کوفه جهالت و غفلت و خیانت بیابیم. اما علی رغم تلاشهای خائنین و غافلین مردم ما بیدارند و با آموزش و آگاهی و کسب بصیرت سیاسی وارد عمل شده و این انقلاب را که ثمره خون شهدای صدر اسلام و کربلاست تا ظهور مهدی موعود عج حفظ و با حججیهای عرصه فرهنگ معنی واقعی ذوب در ولایت را نشان میدهند تا زمینه ظهور منجی عالم بشریت را فراهم آورند.
منظور از ذوب در ولایت چیست ؟
امروز حزباللهی بودن، ذوب در ولایت شدن، شیعه تنوری بودن و محو رضای الهی و جمال ربوبی شدن یعنی به مقامی رسیدن که فوق ۱۲۴ هزار پیامبر برای پیامبر اسلام(ص) متصور است. یعنی هر انسان موحد در نمازش شهادت میدهد که محبوب شد، عبد شد و بعد رسالت یافت “اشهد ان محمد عبده و رسوله.”
در دعای افتتاح یا در دعای ندبه نیز برای نزدیک شدن به این مقام عالی انسانی است که بیشترین توصیف و تبیین و راز و نیاز را با رهبر زمانه داریم و ذوب در ولایت را مییابیم. در دعای افتتاح در توصیه پیامبر(ص) و همه معصومین(ع)۱۱ سطر آمده و در توصیف ولی زمان امام عصر(عج) ۲۱ سطر آمده است.
زیرا اگرچه از نظر فضیلت پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) مقدماند اما امروز امور ما به دست امام عصر(ع) است و رابطه “محبوب “و “محب “و “ذوب شدن “در ولی زمینهساز اوج گرفتن و “حججی” شدن در عرصه جنگ فرهنگی است. در دعای ندبه نیز حدود ۳۰ سطر به همه انبیاء و حدود ۲۰ سطر به امام علی(ع) مؤسس غدیر و امامت اختصاص دارد و سپس ۶۲ سطر به امام عصر(عج) زیرا او همهکاره و مربی و معلم و مرشد و راهنمای امروز است و در ولایت ایشان و تبعیت محض از اوست که راه نجات رخ مینماید.
مگر نه اینکه تا امام حسن(ع) امام بودند، امام حسین(ع) اطاعت محض از ولی زمان داشتند و محو در ولایت امام زمانشان بودند! هر ولی که حاکم است بقیه حتی امام حسین(ع) موظف بلکه مشتاق تبعیت محض از او هستند. در این ادعیه روح خود را به روح اعظم عالم نزدیک میکنیم تا همرنگ و همجنس و همراه شویم مثلاً در دعای ندبه اوایل با کلمه أَیْنَ ابْنُ النَّبِىِّ…. و أَیْنَ… و أَیْنَ… کجاست؟ او را میجوییم و بهمحض رسیدن به نام مقدس مادر فاطمه زهرا(س) دست به دامن چادر با عظمت او شده و به یوسف اش و صل میشویم و خطاب «کجاست» تمام میشود.
گمشده را یافتیم و حالا خودش را صدا میزنیم و میگوییم: «بِأَبِی أَنْتَ و أُمِّی»، پدر و مادرم به فدایت و بعد میگوییم «بِنَفْسى أَنْتَ»، جانم به فدایت یعنی هرلحظه نزدیک و نزدیکتر میشویم و شروع به تصویر شرایط رؤیایی زمان و وصال با محبوب می شویم و نجوا می کنیم «هَلْ إِلَیْکَ یَابْنَ أَحْمَدَ سَبیلٌ فَتُلْقى؟» و سپس در اوج این ذوب و محو شدن در معبود میگوییم «مَتَى تَرَانَا و نَرَاکَ» یعنی سیر الی الخلق آرزو و آرمان نهایی بشر را اتصال به محبوب و امامت ایشان میدانیم و آنگاه با آرامشی مثالزدنی میگوییم «وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» و در نهایت این وصل در رسیدن به مدینه فاضله و حیات طیبه ظهور از خداوند با شوق و تمنا میخواهیم که به ما قدرت و بصیرتی عنایت فرماید که بتوانیم حقوقش را ادا کنیم و تلاش برای اطاعتش و جلب محبت و رضایتش موهبت و منتی الهی می دانیم.
انتهای پیام/
منبع: روزنامه رسالت
https://ihkn.ir/?p=7741
نظرات