به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، پنجمین هماندیشی علمی فقه نظامساز با موضوع «نقد سند ۲۰۳۰ از منظر فقه التربیه» پنجشنبه ۱۰ مهرماه، به صورت مجازی از سوی مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام حیدر همتی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: واقعیت قضیه این است که یکی از موضوعاتی که همواره مورد تأکید معصومان(ع) بوده است، بحث علم به زمانه و آگاهی از رخدادهای در حال وقوع است. انبیای ما هم بر اساس مقتضیات زمانه معجزات خود را تغییر میدادند.
وی با بیان اینکه آنچه در دوره غیرمعصوم شاهد آن هستیم، وقوع علمی به نام علم کلام است که هدف خود را اثبات گزارههای دینی قرار داده است، گفت: در دوره انبیا ما شاهد اعجاز هستیم و در دوره غیبت شاهد ظهور علم کلام هستیم. آنچه تا قبل از امام خمینی(ره) شاهد آن هستیم این است که علم کلام صرفاً دنبال اثبات گزارههای دینی است، ولی در زمانه امام خمینی، حرکت از نظر به عمل با نام تشکیل نظام اجتماعی رخ داد. باید توجه داشت نظامات اجتماعی ما را تربیت میکنند و انسان را دوباره بازآفرینی میکنند.
اثبات حقانیت ادیان از طریق کارآمدسازی نظام اجتماعی
حجتالاسلام حیدر همتی با بیان اینکه اولین اتفاق در زمانه ما حرکت از نظر به عمل و تشکیل نظام اجتماعی بود، اظهار کرد: دومین اتفاق جهانی شدن و جهانیسازی است. جهانیسازی اراده تحقق نظامات اجتماعی است؛ لذا زمانه امروز زمانه نظامسازی عملی برای زندگی بشر است. دیگر امروز بحث از اثبات حقانیت دین کارایی ندارد. امروز مقام، مقام عمل است و هر نظام اجتماعی کارآمدی خود را در پاسخگویی به نیازهای زندگی بشری به اثبات برساند حقانیت خود را اثبات میکند.
وی در ادامه تصریح کرد: امروزه نقطه دفاع از مکتب در حوزه عمل شکل میگیرد و هر مکتبی بتواند حوزه عمل را به بحث عدالت گره بزند میتواند حقانیت خود را اثبات کند. سند ۲۰۳۰ هم در پی ارائه نظم نوین برای بشریت است. همان طور که اشاره کردم، وقتی نظامها مستقر شوند انسانها را بازآفرینی میکنند. بنابراین اگر در مورد این مقوله غفلت صورت بگیرد، جابجایی نظامها کار مشکلی خواهد بود.
ضرورت توجه به فلسفه تعلیم و تربیت
در ادامه نشست حجتالاسلام دادگر، مسئول دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان، به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: با توجه به آیات قرآن و روایات و مکتب اهل بیت(ع) کاملاً تکلیف ما در حوزه تعلیم و تربیت روشن است. در ایران اسلامی که جهتگیری کشور و قانون اساسی کشور و سایر اسناد بالادستی بر مدار مبانی اسلامی است. تکلیف از این جهت روشن است که بحث تربیت و آموزش باید به چه سمتی حرکت کند. قاعدتاً خیلی مهم است که فلسفه آموزش و تربیت چه گونهای باشد. مثلاً آموزشهای ناظر به بوم اسلامی ایرانی در سایه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام فهمیده میشود.
وی افزود: این نکته خیلی مهم است؛ برخلاف دیدگاههایی که وجود دارد و میگویند سند ملی در آموزش و پرورش فلسفه لازم ندارد. چطور میشود فلسفه لازم نداشته باشد؟ مگر میشود شما آموزش و تربیت را در یک بوم مشخص انجام دهید بدون آنکه مبانی نظری آن را روشن کنید؟ چطور میخواهید بدون پرداختن به مبانی نظری، به عمل برسید؟ اساساً ترویج اباحهگری و تربیت اسلامی با هم قابل جمع نیست. پس این نکته مهمی است که باید به آن توجه داشته باشیم.
حجتالاسلام دادگر در ادامه تأکید کرد: مسئله مهم بعدی این است که گفته میشود تحول خیلی سخت است و بلکه محال است. بله، تحول دفعی نیست، بلکه تدریجی صورت میگیرد و با برنامه و مشخص بودن نقشه راه صورت میگیرد. کشورهای مختلفی در جهان وجود دارند که بحثهای تحولی را بر اساس نقشه راه خودشان طی دهها سال انجام دادند، منتهی بعد از سی سال یا چهل سال در همان حوزه در ردیف اول قرار گرفتند. پس قاعدتاً تحول غیرممکن نیست و میشود در قالب اسناد بالادستی آن را محقق کرد.
وی با بیان اینکه در شرایط کرونایی خیلی کشورها در مسئله تعلیم و تربیت با بحران مواجه هستند، گفت: خیلی مهم است که در شرایط فعلی کار را به چه گونهای دنبال کنیم و بین اهداف، وسایل و ابزارها چگونه ربط منطقی برقرار کنیم؟ مثلاً در کشور خودمان نقشه راه در عرصه تعلیم و تربیت مشخص است و سند تحول بنیادین را در اختیار داریم، ولی آیا مدارس ما، معلمان ما دقیقاً بر اساس سند تحول بنیادن حرکت میکنند؟ واقعاً این طور نیست.
حجتالاسلام دادگر گفت: وقتی انسان به وضعیت مدارس مراجعه میکند، وقتی به ابزارهایی که در اختیار آموزش و پرورش است، مراجعه میکند میبیند که تعاملات بسیاری باید اتفاق بیفتد. قاعدتاً گاهی اوقات برخی نمیخواهند به تحول توجه کنند یا تحول را نمیفهمند. اگر تحول به درستی معنا شود و افرادی نخواهد تحول ایجاد کنند، کار خیلی سخت میشود. این در حالی است که ما از روایاتمان استفاده میکنیم، اگر دو روزمان یکی باشد، دچار خسران شدیم. بنابراین این تعامل خیلی مهم است.
ضعف در تبیین درست سند تحول آموزش و پرورش
وی در ادامه تصریح کرد: وقتی ما از سند تحول بنیادین صحبت میکنیم باید توجه داشته باشیم این سند را برای ظرفیتهای داخل در کشور طراحی کردیم و بر اساس بوم ایرانی تنظیم شده است. هزاران نفر مشارکت کردند تا این سند را به این نقطه رساندند؛ لذا اگر بخشهایی را در آموزش و پروش میبینیم که نسبت به این سند احساس غریبی میکنند برای این است که کارهای تبیینی لازم در این حوزه انجام نگرفته است. بحث آشناسازی ارکان آموزش و پروش مسئله مهمی است ک باید مورد توجه قرار بگیرد ولی کار چندانی در حوزه ترویجی و تبیینی در این زمینه صورت نگرفته است تا ارتباط لازم با این سند برقرار شود. از طرفی به نظر می رسد برخی واژگان این سند احتیاج داشته باشد.
در ادامه نشست زهرا راستی، عضو شورای سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: بحث ما درباره نقد یکی از اسناد بینالمللی است. من در ابتدا به عنوان مقدمه میخواهم به تعریف فقهالتربیه اشاره کنم. فقه تربیتی بخشی از دانش فقه است که احکام مربوط به رفتارهای مربیان را بیان میکند و در مراحل مختلفی که در سطوح این دانش بیان شده، یکی از احکام خمسه را برای مربی و مرتبی بیان میکند.
وی در ادامه اظهار کرد: نظام سلطه برای حاکم کردن ارزشهای بنیادین خود در سطح جهان تلاشهای فراوانی میکند. در واقع مبنای اصلی این تلاشها و نظام معرفتی که در دیدگاه نظام سلطه حاکم است، تفکرات الحادی غربی است. نظام سلطه برای حرکت به سمت مقاصدش از طریق سیستمهای کنترلی مثل کنترل بهداشت، غذا و دارو استفاده میکند. یکی از سیستمهای کنترلی اسنادی است که تنظیم میکند و به کشورهای دیگر میقبولاند. این کنترل و سازماندهی فرهنگ و بینش کشورها را تحت تأثیر خودش قرار میدهد.
تعارض غایت سند ۲۰۳۰ با فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی
وی ادامه داد: در سند توسعه ۲۰۳۰ هم یک چنین روحی حاکم است. طراحان این سند معتقد هستند یک منشور جدیدی را برای مردم جهان ارائه کردهاند. در کل این منشور مدعایی هیچ سخنی از دین به میان نیامده است، حالا بماند که تناقضات و تضاد آشکاری بین مفاهیمی که در سند ۲۰۳۰ وجود دارد با نگاه دینی ما مشاهده میشود.
وی در پایان بیان کرد: غایت تعلیم و تربیت بر اساس سند ۲۰۳۰ به وجود آمدن نیروی کار حرفهای برای رسیدن به رفاه و آسایش مادی است، ولی غایت تعلیم و تربیت در نگاه دینی عبارت است از نگاه توحیدی و بسط و گسترش توحید در همه جوامع و تاباندن نور معرفت بر همه دلها و آزادی از اسارت هواها و هوسها و رهایی از اسارت طاغوت. پس غایتها کاملاً متفاوت است.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=20685
نظرات