پارسانیا گفت: فرهنگ عمومی مردم، عقبه بسیار قویای هست و هوشمندانه عمل میکند اما اینکه نخبگان ما کی این مساله را متوجه میشوند و چگونه بشود اصلاحش کرد، جهات مختلفی دارد.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، چهاردهمین قسمت برنامه تلویزیونی «شوکران» شب گذشته (دوشنبه ۱۴ آبان) با حضور حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، از شبکه چهار سیما روی آنتن رفت.
استاد دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران در ابتدای این برنامه با اشاره به وجود شکاف میان نخبگان و مردم گفت: درون نخبگان سیاسی گرفتار یک شکاف و چالش هستیم که لااقل بخشی از آن چالش قدرت هست که وجود دارد و به دنبالش برای توجیه این قدرت تلاش میکند. چالشهای مردمی -غیر از آنچه که اخیرا رخ داد- عمدتا در پوشش قانونی هم شکل میگرفته و انجام میشده است. مسائلی که حوزه سیاسی و نخبگان سیاسی با مردم و جامعه دارند، فرق دارد. این مشکل فقط برای نظام ما مشکل نیست بلکه برای همه جوامع میتواند باشد.
وی درباره شکلگیری این شکاف از ابتدای دهه ۷۰ افزود: ادبیات نخبگان سیاسی ما دو منشأ دارد؛ یک منشأ آن بیشتر منشأ تاریخی دارد و به فرهنگ عمومی نزدیکتر است. اما یک بخش دیگری از آن ـ چون جامعه ما از این دو سو اثر میپذیرد ـ از ادبیات جهانی کمک میگیرد. این هر دو بازتاب خودش را در ذهنیت نخبگان دارد و هر کدام سهم خودش را داراست. البته طیفبندی است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به این پرسش که آیا نقص و شکاف میان مردم و نخبگان به دلیل بسط نیافتن نظام دانایی انقلاب اسلامی است، اظهار داشت: همین که انقلاب اسلامی رخ داد، یعنی دانایی مربوط خودش را داشته است، و الا نمیتوانست رخ بدهد. اینکه چهار دهه دوام آورد یعنی بسترها و ظرفیتهایی داشته که توانسته چهار دهه ادامه بدهد. یک زمینه وجودی، هم در جهان اسلام و هم در جهان امروز برای بازگشت بهسوی فضای معنوی هست و انقلاب توانست در نظام دانایی خودش آن را تئوریزه کند.
پارسانیا افزود: وقتی میگوییم انقلاب رخ داده یعنی یک نظام دانایی از رسمیت افتاده، یک نظام جدیدی با یک رسمیت نوین جهانی مستقر شده است. همین که توانسته این نظام سیاسی را عوض کند، از آن عقبه خودش بهره برده است. اما اینکه شما توقع داشته باشید که بتواند به یکروزه، چندروزه، چندماهه همه حوزه معرفتی را عوض کند، اصلا شدنی نیست.
عضو گروه مطالعات انقلاب اسلامی و غربشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: تا آرمانخواهی نباشد که انقلاب رخ نمیدهد. اما اگر آرمانگرایی، واقعگرایی را نداشته باشد، سر از ناامیدی نسبت به مسائل در میآورد.
وی با اشاره به انقلاب اسلامی ایران که از دل حوزههای علمیه بیرون آمد، افزود: انقلاب که شد، خودش به تنهایی کافی بود تا حوزه فرو بپاشد. چطور؟ یعنی نیازهای جدیدی به یکباره به وجود آمد که حوزه باید به آنها پاسخ میداد. شاید حوزه در این ۴۰ سال به اندازه ۸۰ یا ۱۰۰ سال قدم برداشته اما آنقدر شتاب تحولات اجتماعی زیاد است که باز میگوییم که هنوز ۴۰۰ سال نیاز به وجود آمده که باید پاسخ بدهد.
پارسانیا با اشاره به شخصیتهای متفکری مانند شهید مطهری که برخی حوزویان او را فردی معترض قلمداد میکردند، ادامه داد: افراد معترض هم در گذشته و هم الان، در حوزه است. هرکس میخواهد از حوزه موجود عبور کنیم تا به سمت حوزه مطلوب برویم، دارد حرکت اعتراضی انجام میدهد که این یک سوی قضیه است. وقتی این حرکت ایجاد میشود و به تناسب فرصتی که ایجاد کرده، تهدید هم ایجاد میکند. این بستگی به نوع مدیریت هم دارد و مسئول این مدیریت هم فقط خود حوزه نیست، مسئولش آن جایگاهی که سیاستهای کلان معرفت و علم را تدبیر میکند.
رئیس پیشین دانشگاه باقرالعلوم(ع) اظهار داشت: انقلاب بدون ادامه حیات معرفتی خودش قابل تداوم نیست. اتفاقا باید از همین ظرفیت انقلاب استفاده کرد، یعنی شروع کرد به مشروعیت نظام موجود را زیرسوال بردن و ایده مربوط به نظام مطلوب خود را تولید کردن و انقلاب را شکل دادن. منتها اگر انقلاب بخواهد ادامه پیدا کند باید بنیادهای معرفتی انقلاب از جمله حوزهها و مدارس علمیه بماند. مگر علم مدرن بدون عقبه اقتدار و اتوریته و هژمونی خودش میتواند وجود داشته باشد؟
مدرس برجسته حوزه و دانشگاه در ادامه تأکید کرد: همه بودجهای که حوزههای علمیه ما دارند به اندازه یک دانشگاه تهران نیست. اینطور نیست که علم مدرن همهاش مشکل داشته باشد اما ما نیاز به بازخوانی و نیاز به شناخت هویت او و گفتوگو با او داریم اما مشکل این است که علم مدرن اجازه گفتوگو نمیدهد و تا طلب گفتوگو میکنی، اصلا او به تو اجازه این طلب را نمیدهد و احساس میکند که این مطالبه دارد از یک موضع قدرت اعمال میشود!
شاگرد برجسته آیتالله جوادی آملی تصریح کرد: اگر انقلاب نتواند نظام دانایی متناسب با خودش را ایجاد کند ـ که این ایجاد هم با اقناع علمی و فعالیت علمی و در یک تعامل فعال علمی با علم مدرن هم باید شکل بگیرد ـ شکست خواهد خورد. و البته شکست این انقلاب به معنای شکست خیزش هویت اسلامی در برابر هویت جهان مدرن است. اما این شکست به سادگی رخ نخواهد داد و فرهنگی که این قدرت را داشت که این خیزش را ایجاد کرد، این قدرت را دارد که قدمهای بعدی را هم بردارد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا جهان آینده یک جهان تکقطبی اسلامی است، گفت: بعید میدانم جهان هیچموقع تکقطبی شود. آنهایی که میخواستند یک نظم واحدی را برقرار کنند، کسانی دیگر بودند اصلا اقتضای بشر و حیات بشری این نیست. اما قاعدتا جهان اسلام بهعنوان یک قطب تا برجسته نشود، احساس هویت نخواهد کرد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش دیگری از این گفتوگو به شکاف بین حوزه سیاستگذاری با اجرا به عنوان یک مشکل جدی نظام رفتاری کشور اشاره کرد و گفت: نوعا اگر فعالیتی در سطح مدیریت شده در سطح سیاستگذاری کلان بوده است، مثلا شورای عالی انقلاب فرهنگی سندی را تصویب کرده است. اما از سیاستگذاری کلان که پایینتر میآیید در این مسائل هیچ اقدامی جدی نشده و آن سیاستگذاری با این رویکردها در نطفه خفه شده است.
وی افزود: کار سیاستگذاری این است که عبور از واقعیتها به سمت آرمانها را نشان دهد. اما بعد از اینکه این سیاستها تدوین و ابلاغ میشود هم، واقعیتها کشش این همراهی را کمتر دارد و موانعی هم در این راه وجود دارد که منجر به این مساله میشود. نتیجه آن این میشود که مثلا در حوزه علم، بخشهایی که به حوزه فناوری باز میگشت، توانست روانتر راه بیفتد اما در حوزه علوم انسانی حتی وقتی سند نقشه جامع علمی کشور تنظیم شد، باز مراعا گذاشته شد که بعدا کار دیگری انجام شود و ما هنوز نتوانستیم سند را مصوب کنیم. بعضا سند تنظیم هم شد و دو رئیسجمهور آن را امضا کردند اما پس از آن کارشناس بعدی خوشش نمیآید و آن را زیرپا میگذارد و آب دهانی هم روی آن میاندازد و تمام میشود و میرود!
پارسانیا درباره اختلاف میان سطوح سیاستگذاری با سطوح اجرایی خاطرنشان کرد: نتیجهاش این میشود کسی که در حوزه سیاستگذاری هست در این مرحله ناگزیر میشود، دخالت میکند و به خط مقدم میآید و خودش هم باید در حوزه اجرا دخالت کند. این هرجومرج ممکن است ما را بهسوی خطری جدی ببرد و آنموقع آن خطر ما را به سوال ببرد که بالاخره باید حل کنیم یا نباید حل کنیم؟
وی در پاسخ به پرسش فضلینژاد که آیا «الان حاکمیت به این مرحله خطر و پرسش از خود رسیده است؟» تصریح کرد: وقتی مقاومت و مطالبات مردم خودش را نشان میدهد و چالشهایی در این حوزه شکل میگیرد، ناگزیر باید تامل عاقلانهای در رفتار خودشان داشته باشند وگرنه نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان. البته فرهنگ عمومی مردم، عقبه بسیار قویای هست و هوشمندانه عمل میکند اما اینکه نخبگان ما کی این مساله را متوجه میشوند و چگونه بشود اصلاحش کرد، جهات مختلفی دارد.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=8511
نظرات