یک کارشناس معتقد است اگر فرهنگ اهمیت اولیه در نظر مسئولان و اصحاب فرهنگ داشته باشد، اهرمهای آن را نیز پیدا میکنند اما در این زمینه مسئولان متهمان اصلی هستند چرا که میتوانند ساز و کارها و اهرمهای لازم را به کار گیرند اما تلاشی نمیکنند.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، عماد افروغ، کارشناس فرهنگی و جامعهشناس در گفتوگویی به ارزیابی وضعیت تولید کالاهای فرهنگی در کشور پرداخت و گفت: وقتی فرهنگ کالایی شد، کالاهای فرهنگی بیاهمیت شده و از زمینههای فرهنگی خود خارج میشوند؛ در واقع میتوان گفت کالای فرهنگی زمانی در تناسب با فرهنگ و هویت جامعه معنا میدهد که اصل فرهنگ و هویت تاریخی یک جامعه کالایی نشود و به مثابه یک شی اقتصادی در بازار اقتصادی بدان نگریسته نشود.
وی ادامه داد: وقتی فرهنگ به شی وارگی برسد و ذیل اقتصادزدگی و بعضا سیاست زدگی قرار گرفته و تعریف شود، نمیتوان توقع داشت کالاهای فرهنگی جایگاه درخور و قابل توجهی داشته باشد. فرهنگی که کالایی شود جامعه را دچار شی وارگی میکند و این معضل به سراغ جامعه ما نیز آمده است. در این میان مقوله سینما، تئاتر، مد و لباس، اسباب بازیها و لوازم التحریر نیز تفاوتی با هم ندارند.
وی زمانی که فرهنگ تبدیل به کالا شود را برای یک کشور به ویژه کشوری که صبغه خاص فرهنگی و هویتی دارد و تمام سرمایه آن فرهنگی است را بسیار اسف بار دانست و گفت: فرهنگ عموما در کشور ما در ذهنیت مردم جایگاه شایستهای دارد اما اینکه در رفتار مردم نیز جای خود را باز کرده و به فعلیت رسیده باشد جای سوال دارد؛ این امر نشان میدهد سیاست گذاران فرهنگی کشور به نحوی کوتاهی کردهاند. یعنی شاید در مواردی سیاست نیز وضع شده باشد اما نظارتی بر حسن اجرا صورت نمیگیرد و در عمل شاهد اجرا نباشیم. همچنین ممکن است سیاستی نیز تدوین نشده باشد.
افروغ به ذکر چند مثال پرداخت وعنوان کرد: در حوزه سینما به طور کلی سیاستهایی تدوین و شورای پروانه و نمایش نیز شکل گرفته اما صرفا اکتفا به سیاست گذاری نکرده است، بلکه ساز و کارهای اجرایی برحسن اجرای آن تعریف و تعبیه کرده است، اما در حوزه مد و لباس که از معضلات جدی ما به شمار میرود به رغم اینکه سیاست گذاری صورت گرفته و قانون نیز در مجلس تصویب شده است اما ساز و کارهای نظارتی تعبیه نشده و هیچ شورایی از جنس سینما برای آن وجود ندارد تا به تولید و یا عدم تولید یک لباس نظر دهد و ما شاهد مدهای متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی خود نیستیم.
وی شکل گیری چنین شرایطی را ناشی از تعریف نشدن فرهنگ به عنوان دغدغه مسئولان خواند و عنوان کرد: فرهنگ لغلغه زبان ما شده است و این امر سبب میشود مردم تصور کنند اتفاقی در حال رخ دادن است اما خروجی آن را مشاهده نکنند و سنخیتی بین شعارها و رفتارها نبینند. این امر صرفا سبب به تعویق انداختن شورش مردم میشود. این در حالی است که اگر شعار فرهنگی بدون عمل ندهیم مردم پرده هژمونیکی احساس نمیکنند و خود درصدد عمل برمیآیند.
نگرش منظومهای به قوانین
افروغ با تأکید بر اینکه تصویب قانون باید همراه با اجرا باشد و نگرش منظومهای به قوانینی داشته باشیم که منظومهای نیز تنظیم شدهاند، تصریح کرد: در زمینه مد و لباس قانون وجود دارد اما در عمل هیچ ارتباطی به آن ندارد و جریانات موازی نیز به فعالیت میپردازند.
وی عنصر مقوم جامعه ما را به لحاظ فرهنگی و تاریخی، فرهنگ و هویت دانست و گفت: این امر به معنای بیتوجهی به سیاست و اقتصاد نیست، اما این عنصر مقوم باید خود را علاوه بر بینشها در رفتارها، ارتباطات، اخلاقیات و در کالاها نیز نمود دهد. بروز داده نشدن این امر حاکی از آن است که فرهنگ خود به یک کالا تبدیل شده است.
دلایل کالایی شدن فرهنگ
وی برای کالایی شدن فرهنگ چند دلیل ذکر و عنوان کرد: اصحاب فرهنگ نیز کالایی شدهاند و بجای اینکه فرهنگی زیست و مقاومت کنند، یا مهر سکوت به لب زدهاند و یا توجیهگر وضع موجود هستند و یا محصولات فرهنگی خود را نیز میفروشند و سفارشی شدهاند. اصحاب فرهنگ باید به خود آمده و زیر بار سیاستهای غلط و رفتارهای غیرموجه نروند و بدانند نقش فرازمانی و فرامکانی تاریخی دارند.
افروغ با تأکید بر اینکه عدهای سینمای ایران را به ابتذال کشاندهاند، تصریح کرد: بسیاری از افراد نیز هستند که دغدغههای اقتصادی دارند اما بر سر فرهنگ کشور چنین بلایی نمیآورند و به قیمت لودگی محصول تولید نمیکنند.
وی مسئولیت بعدی در این زمینه را متوجه حاکمیت دانست و اظهار کرد: حاکمیت باید بداند که در این زمینه هم مسئولیت سلبی دارد و هم ایجابی دارد و فقط نباید به تصویب قانون اکتفا کند، بلکه ساز و کارهای آن را نیز پیشبینی کند. به طور مثال در عرصه مد، شورای عرضه وجود ندارد. مد و لباس نباید به جشنوارههای خاص و کالاهایی که دور از توان خرید مردم هست بدل شود. پاره پاره عمل کردن و دور بودن از نگرش منظومهای سبب میشود با این معضلات مواجه شویم.
این کارشناس فرهنگی ادامه داد: اگر فرهنگ اهمیت اولیه در نظر مسئولان و اصحاب فرهنگ داشته باشد، اهرمهای آن را نیز پیدا میکنند اما ثانویه فرض کردن فرهنگ سبب بروز چنین شرایطی شده است و هرگونه کالاهای غیرفرهنگی و غیرمتناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی در بازار یافت شود. فرهنگ فتوت، دوستی، گذشت، نمودی در جامعه ندارد و جامعه جمع گرایی که روح عرفانی خاص بر آن حاکم است را به جامعه فردگرای به انزوا کشیده شده، تبدیل کردهایم. در این زمینه مسئولان متهمان اصلی هستند چرا که میتوانند ساز و کارها و اهرمهای لازم را به کار گیرند.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=6297
نظرات