به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، دیپلماسی هر کشوری رشتههای ارتباطی آن جامعه با دیگر جوامع را تشکیل میدهد، بنابراین این رشتهها بایستی از جهات مختلف همچون سیاسی، دینی، فرهنگی دارای ظرافت خاصی باشند، به دلیل پیچیدگی و تنوع عناصر ارتباطی در جوامع مختلف، ضرورت الگوگیری در شیوههای دیپلماسی احساس میشود.
دولتهای غربی بر اساس نگاه غربگرایانه و سلطه طلبانه نسبت به دیگر کشورها، دیپلماسی خود را تعریف کرده و سعی در وادار کردن دیگر کشورها به پذیرش نظرات راهبردی خود داشته تا بتوانند از موقعیتهای خود در سرزمینهای تحت سلطه بهره کافی را ببرند.
نگاه دیگر در دیپلماسی، نگاه دینی و مطابق با راهبردهای بینالمللی اهلبیت(ع) است که نه تنها اهل تزویر و ستم نیست که مانع ظلم، تزویر و استکبار کشورهای سلطهگر نسبت به جوامع ضعیف و مظلوم میشود.
در این نگاه ظلم به دیگر کشورها و ظلمپذیری به عنوان امری مطرود شناخته شده و به دنبال ایجاد و نهادینه کردن نگاهی اسلامی و به دور از گردنکشی و دو رویی در جهان بشریت است.
دسته دیگری نیز وجود دارند که جزء دولتهای غربی نیستند، اما به دلیل جستجوی آمال و آرزوهای خود در دیار غرب، از نگاه غربپسندانه در ارتباط با دیگر کشورها بهره برده و آن را در دیپلماسی خود اعمال میکنند.
در گفتو گویی با حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی میرکتولی رئیس مجمع عالی تفسیر قرآن کریم و عضو مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم راهبردهای داخلی و بینالمللی اهلبیت طاهرین(ع) در رایزنیهای فرهنگی و دینی مورد بررسی قرار گرفته است.
وی معتقد است نگاه راهبردی اسلام به جهان بشریت از سه سطح محلی، منطقهای و بینالمللی برخوردار است؛ در سطح نخست با مردم جامعه، شیعیان و مسلمانان پیرو مکتب اهلبیت(ع)، در سطح منطقهای جهان اسلام با تمام گرایشات و سلایق آن مطرح است و در سطح سوم، نگاه جهانی و بینالمللی را شامل میشود.
متن کامل این گفتو گو تقدیم مخاطبان میشود.
برخی معتقدند، نگاه دینی نسبت به مسائل مختلف جهان از لایههای مختلفی تشکیل میشود، نظر حضرتعالی دراین باره چیست؟
نگاه قرآن و اهل بیت طاهرین(ع) به عنوان عِدل یکدیگر به مسأله جهان اسلام و انسان یک نگاه فراگیر و جهان شمول است و دین اسلام، قرآن کریم و اهلبیت طاهرین(ع) دارای سه سطح سیاست، تصمیم گیری و تصمیم سازی در عرصه محلی، ملی و بینالمللی هستند، یعنی اسلام دارای سه سطح از سیاستگذاری کلان است.
یک سیاست، محلی و یک سیاست، منطقهای و سیاست سوم، جهانی و بینالمللی است، یعنی ما دارای سه رویکرد هستیم، یک رویکرد با مردم خود، شیعیان و مسلمانان پیرو مکتب اهلبیت(ع)، رویکرد دیگر، نگاه به جهان اسلام و کشورهای اسلامی با تمام گرایشات و سلایق، رویکرد سوم هم نگاه به صاحبان ادیان آسمانی و غیر آن است که نگاه جهانی و بینالمللی را شامل میشود.
سیاست اسلام در ارتباط با شیعیان و پیروان مکتب اهلبیت(ع)
طبق فرموده اهلبیت طاهرین(ع) هنگام حضور در جامعه بایستی همه مردم را به عنوان خواهر و برادر خود بدانیم و در غیر این صورت، هرگز نمیتوان مسلمان و مؤمن واقعی بود، در این زمینه روایت هم داریم؛ «لایکون المؤمن مؤمنا، حتی احب لغیره ما احب لنفسه.»
اساسا یک فرد مؤمن و شیعه نمیتواند شیعه واقعی باشد، مگر زمانی که آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر و خواهر ایمانی خود نیز دوست داشته باشد، پس این یک نگاه دینی است.
منظور از سیاست منطقهای اسلام چیست؟
نگاه منطقهای اسلامی و توحیدی به این معنی است که با همه موحدان، اعم از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان بایستی روابط انسانی و مهرورزی داشت و قرآن کریم هم در آیه ۸ سوره ممتحنه در این زمینه میفرماید؛ «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» به این معنی که خدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمیکند که با آنان نیکی کنید و به عدالت و انصاف رفتار نمایید، که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست میدارد.
طبق دستور الهی بایستی به آنها محبت کرده و رفتار انسانی، عادلانه، منصفانه و مهرورزانه داشت، این هم نگاهی مهم است که به برادران موحد مسیحی، یهودی و حتی برادران اهل سنت خود که همراه ما به سوی یک کعبه، پیامبر، قبله و کتاب معتقد و همسفر هستند.
سیاست اسلام در مسائل کلان بینالمللی را بیشتر توضیح دهید؟
در آیات اول تا هشتم سوره مبارکه ممتحنه نگاه فراگیر و سیاست بینالمللی جهان اسلام مطرح شده که اگر کفاری با ما سر جنگ داشته و ما را از سرزمین خود بیرون رانده و ظلم کرده باشند، میتوان با آنها مقابله به مثل کرد، اما با آن دسته افرادی که کفار حربی نبوده و با ما قصد جنگ، خیانت و توطئه ندارند، قابل اعتماد بوده و دست دوستی به سوی ما دراز کرده و درصدد صلح، تفاهم نامه و توافقنامه سیاسی، نظامی و اقتصادی هستند، میتوان روابط حسنه و خوبی برقرار کرد.
این همان سیاست کلانی است که در آیات گوناگون قرآن مطرح شده است، البته ما نباید به آنها اجازه اطلاع از اسرار نظام و کشور را بدهیم تا بتوانند درون جامعه نفوذ کنند.
قرآن هم در آیه ۱۱۸ سوره آل عمران میفرماید؛ « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ » ای اهل ایمان، از غیر همدینان خود دوست صمیمی همراز نگیرید، چه آنکه آنها از خلل و فساد در کار شما ذرّهای کوتاهی نکنند، آنها مایلند شما همیشه در رنج باشید، دشمنی شما را بر زبان هم آشکار سازند و محققا آنچه در دل دارند بیش از آن است.
دشمنان نباید مانند آستر لباس خیلی به ما نزدیک باشند تا بتوانند به درون جامعه ما نفوذ کنند، اما روابط دوستانه سیاسی، اقتصادی و غیر آن را میتوان با آنها برقرار کرد.
با توجه به سیاستهای بینالمللی اهلبیت(ع) دلیل عدم رابطه ایران با برخی از کشورهای جهان را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله، برخی افراد نیز میپرسند که دلیل عدم رابطه با دولتهای آمریکا و رژیم صهیونیستی چیست و چرا نباید با آنها رابطهای برقرار کرد، پاسخ این است که کشوری همچون آمریکا به دنبال استعمار و اعمال تفکرات استکبار خود در دیگر کشورها است، همچنین در تمام معاهدات خود با ایران در طول تاریخ، خیانت سران آمریکا قابل مشاهده بوده و به هیچ عنوان به عهد و پیمان خود وفادار نیستند، به همین جهت نمیتوان به آنها اطمینان کرده و ارتباطی برقرار کرد.
اسراییل نیز یک رژیم جعلی، حربی و متجاوز بوده و حساب صهیونیسم و دولت تروریست صهیون اسراییل با موحدان یهودی و مسیحی جدا است و مردم ما نباید این دو را با هم خلط کنند.
تفاوت نگاه راهبردی اهلبیت(ع) در مسائل داخلی و خارجی با نگاه سازمانهای بینالمللی را در چه میدانید؟ نمونههایی از انساندوستی ائمه معصومین(ع) را نیز ذکر کنید.
ببینید، حضرت علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر درباره دستههای مختلف مردم، خطاب به مالک میفرمایند، « فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ؛ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ » ای مالک بدان که مردم دو گروه هستند یا برادران دینی تو و یا در آفرینش و خلقت با تو یکسان هستند.
یعنی آنها نیز آفریده خدا و عیالالله هستند و رزقشان را از خدا میگیرند، پس تو هم باید بدانی که آنها با تو یک خدا دارند و از اینرو بایستی با آنها رفتار انسانی، اخلاقی و منصفانه داشت؛ خب این نگاه کلان حضرت امیر(ع) نسبت به ارتباط با دستههای مختلف مردم است.
در کافی شریف نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) پیرمردی را در گوشه خیابانی مشغول تکدی گری مشاهده کردند، علت این قضیه را از همراهان خود پرسیدند که اصحاب حضرت در پاسخ عرضه داشتند، شغل این فرد حمالی بوده و اکنون توانایی کارکردن و کسب درآمد ندارد و در ضمن یهودی هم میباشد.
حضرت با ناراحتی فرمودند، مگر در جامعه اسلامی کسی تا جان و نیرو دارد، باید کار کند و زمانی که از پا افتاد، به گوشهای منزوی شود؟ این منصفانه نیست، بروید او را بیاورید و از بیتالمال برای او حقوقی تعیین کنید. خب این نگاه را ببینید یا حقی که حضرت برای اسیر تروریست قائل است که وقتی برای ایشان غذا و شیر میآورند، دستور میدهند از همان غذا به ابن ملجم مرادی بدهند.
این یعنی طبق نگاه اسلامی زمانی که فردی حتی در بدترین شرایط دست به ترور رهبر جامعه زده و خبیثترین فرد و عنصری خطرناک برای جامعه محسوب میشود، از حقوق عادلانه یک اسیر و زندانی برخوردار است. این نگاه انسان مدارانه و خدامحورانه رهبران الهی و نگاه شفاف و نورانی را با رفتارهایی که امروز در دنیا صورت میگیرد، باید مقایسه کرد.
شما این نگاه انسانی و اسلامی و نگاهی که سازمانهای حقوق بشری دنیای امروز دارند را ببینید و مقایسه کنید، آیا حق زندانیان در دنیا و کشورهای مدعی حقوق بشر و دموکراسی رعایت میشود؟! پیامبر ما وقتی حکومت خود را پایهگذاری کرد، سخنگوی و منادی دولت توحیدی ایشان، فردی سیاهپوست به نام بلال حبشی بود.
امروز در قلب دنیای مدعی دموکراسی و آزادی حقوق بشر، چگونه حقوق سیاهپوستان و سرخ پوستان در حال پایمال شدن است و هر روز تظاهرات ضد نژادپرستی در واشنگتن، نیویورک و دیگر ایالات و شهرهای آمریکا مشاهده شده و به گوش میرسد.
پیامبر ما ۱۴۰۰ سال قبل مرزها و حصارهای تبعیض نژادی را برداشتند، مرز نژاد، رنگ، زبان و همه مرزهایی که میتواند انسانها را به دستههای مختلف تقسیم کند را از میان برداشتند و همه مسلمانان را برادر و خواهر معرفی کردند، به هر جهت این نگاه خیلی فراگیر است.
این تربیت و نگاه انسانی و دینی را در آیه ۱۱ سوره حجرات میتوان مشاهده کرد؛ « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.»
ای اهل ایمان، مؤمنان هرگز نباید قومی، قوم دیگر را مسخره و استهزا کنند، شاید آن قوم که مسخره میکنند از خود آنان بهتر باشند و نیز بین زنان با ایمان قومی دیگری را سخریّه نکنند که بسا آن قوم از خود آن زنان بهتر باشند، و هرگز عیبجویی (از همدینان) خود مکنید و به نام و لقبهای زشت یکدیگر را مخوانید که پس از ایمان به خدا نام فسق (بر مؤمن نهادن) بسیار زشت است و هر که توبه نکند چنین کسان بسیار ظالم و ستمکارند.
نگاه انساندوستانه اسلام ناب تا چه اندازه در برقرار صلح، آرامش و امنیت اهل زمین مؤثر است؟
بله، سؤال این است که این نگاه انسان دوستانه اسلامی میتواند به صلح جهانی، آرامش زمین و امنیت عالم کمک کند یا آن نگاهی که دولت تروریست صهیونیستی و دولت دیوانهوار آمریکا نسبت به دنیای امروزی و نگاهی که بعضا در اروپا موجود است که خود را نژادی برتر و ملتی برگزیده میدانند که باید برای دنیا تصمیم بگیرند.
راهبردهای بینالمللی اهلبیت(ع) در رایزنیهای فرهنگی و دینی، تا چه اندازه میتواند کمک کننده باشد؟
اوج گفتوگو و تمدن اسلامی را میتوان در زمان امام هشتم مشاهده کرد که بستر گفتمان بین ادیانی و شکوه تمدن اسلامی در آن عصر آغاز میشود و دولت مأمون عباسی شرایط را برای رهبران ادیان آسمانی و الحادی برای حضور در مرو و مناظره با حضرت علیإبن موسیالرضا(ع) فراهم میکند که در آنجا نماد عظمت، شکوه، قدرت و غلبه منطق اسلام را بر تمام مذاهب و ادیان مشاهده میکنیم.
زمانی که امام رضا(ع) در این مجلس با جاثلیق رهبر مسیحیان عالم، رأس الجالوت رهبر یهودیان عالم، عمران صابی و هربز اکبر رهبر زرتشتیان ایران مناظره کردند، با یک منطق بسیار قوی، بیانی روشن و گفتوگویی انسانی و عادلانه به گفتوگو نشسته و همه را مجاب و مغلوب منطق قوی خود کردند و این نشان دهنده انسانی بودن منطق اسلام و ابتنای آن بر محور مهر و محبت بوده و هدف آن تبدیل دنیا به بهشت و به سعادت رساندن انسان است.
البته اما احکام جزایی و تنبیهی نیز در دین اسلام وجود دارد، اما این دسته از احکام نظام اسلامی بخشی از احکام ضروری اسلام را به خود اختصاص داده که آن هم برای ساختن انسانها و دنیای زیبای آنها لازم است تا با تنبیه افراد خاطی و گناهکار، آنها را به دامن حقیقت و سعادت برگرداند.
باید توجه داشت که خداوند یا مؤمنان برای شلاق خوردن شرابخوار یا فردی که اهل فحشا باشد، لذت نمیبرد، بنابراین تنبیه برای بازگشت انسان به مسیر هدایت است، همانطور که یک پدر ممکن است فرزند خود را تنبیه و حتی از منزل خویش بیرون کند، به طوری که کودک پشت درب بلرزد، اما لرزش پدر درون خانه از لرزش فرزند بیرون خانه بیشتر خواهد بود، چراکه نگران فرزند خود میباشد.
نگاه اسلام نسبت به مباحث بینالمللی، هدایت بشر و جهان، یک نگاه فراگیر و مملو از صلح، زیبایی و آرامش است و قرآن نیز با توجه به جامعیت، جاودانگی و جهانی بودن آن، بایستی به بخشهای مختلف نیازهای مادی، معنوی، اخلاقی و جنسی در سطح بینالملل توجه داشته باشد تا بتوان به تمام نیازها و خواستههای بشر در تمام بخشهای آن پاسخ دهد.
انتهای پیام/
منبع: رسا
https://ihkn.ir/?p=7271
نظرات