به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام والمسلمین محمد حاج ابوالقاسم، عضو مجلس خبرگان رهبری در دوره آموزشی تمدن سازی توحیدی و افول آمریکا با موضوع «بررسی تفاوت نظامات غرب و اسلام» نخست به بیان تعاریفی از نظام، مکتب، قانون و سازمان پرداخت و گفت: نظام تعاریف متعددی دارد. در لغت نظام به معنای مجموعهی بهم پیوسته و دارای هدف واحد است. ولی وقتی می گوییم نظام اجتماعی منظورمان ساختارها، سازمان ها، نهادها، ارزش ها، راهبردها و مکاتبی است که یک تمدن را می سازد.
حجت الاسلام و المسلمین حاج ابوالقاسم خاطرنشان کرد: مکتب نیز مجموعهای از هنجارهای پذیرفته شده توسط افراد یک جامعه است که کاملاً انتزاعی بوده و عینیت خارجی ندارد. مکتب در فضای بین الاذهانی شکل می گیرد. برای نمونه منظور از مکتب سیاسی غرب هنجارها و ارزش های ذهنیست که در نظام سیاسی آن شکل گرفت مانند مردم سالاری و آزادی. یا مکتب اقتصادی آن بر پایه اصالت سود، سرمایه و ملکیت شخصی، دولتی و یا عمومی است. مکتب در اسلام نیز خود را در قالب احکام فقهی نشان می دهد که شامل احکام تکلیفی و وضعی می شود.
وی ادامه داد: قانون نیز ارزش های پذیرفته شده است که توسط دولت ها به رسمیت می رسد و در مجاری مشخصی تصویب می شود. بنابراین قانون همان مکتب حاکم بر نظام اجتماعی است که در روند خاصی تبدیل به مصوبه شده و لازم الاجرا می شود. سازمان چیست؟ وقتی مکتب تبدیل به قانون شد، قانون نیز عینیت خارجی پیدا کرد، عینیت یافته خارجی قانون، سازمان می شود. یعنی سازمان نهادیست که در چارچوب مکتب و با رعایت سلسله قوانین و به دنبال تصویب سلسله قوانین شکل می گیرد. سازمان برای تحقق ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده در مکتب شکل می گیرد. نظام نیز شامل مکتب، قانون و سازمان می شود.
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه سخنان خود در بررسی تفاوت میان نظام اسلام و غرب اغادن داشت: منظورمان از اسلام، آیین برخواسته از قرآن کریم و روایات براساس قرائت اهل بیت(ع) است. مقصودمان از غرب نیز صرفاً غرب جغرافیایی نیست، بلکه تمدنیست که نظامات اجتماعی آن برخواسته از تفکر مادی گرایی است به همین دلیل ممکن است شرق جغرافیایی را نیز شامل شود چون هر نظام اجتماعی برخواسته از تمدن مادی گرایی، نظام غربی است.
وی ادامه داد: ضرورت این بحث چیست؟ برای این که در مسیر تمدن اسلامی دچار اشتباه فاحش نشویم همان گونه که بعضاً طی ۴۰ سال گذشته شدیم. چرا؟ چون برخی خیال می کنند نسبت میان نظامات اجتماعی غرب و اسلام نسبت میان یک نظام کامل و ناقص است. از این رو می گویند آنچه غرب گفته را با مقداری اصلاح، کپی می کنیم. این نگاه نسبت میان نظام اسلام و نظام غرب را مطلق و مقید یا ناقص و کامل می بیند. نگاه دیگری می گوید هیچ نسبتی میان این دو نیست و صفر تا صدشان با هم ناسازگار است. اگر این نگاه درست باشد دیگر نمی توانیم ایده ژاپن اسلامی را به رسمیت بشناسیم.
حجت الاسلام والمسلمین حاج ابوالقاسم تأکید کرد: نگاه نخست می گوید ما پیشرفت های غرب را وارد کشور می کنیم، برای این کار باید جوانان و نخبگان در غرب تحصیل کنند تا آن چه هست را یاد بگیرند و بی کم و کاست در کشور اجرا کنند، البته مقداری مراقبت می کنیم تا آفاتش نیاید، برای نمونه فروشگاه غربی در کشور ایجاد می کنیم و در گوشهای از آن نمازخانه می سازیم، اذان پخش می کنیم، به کارکنان می گوییم حجابشان را رعایت کنند و… در حالی که این افراد توجه ندارند چنین فروشگاهی منفک از نگاه سازمان اقتصادی غرب نیست.
وی اضافه کرد: ممکن است پرسیده شود چرا حوزویان باید در این عرصه ها ورود کنند؟ برای این که به دنبال ساخت تمدن اسلامی هستیم از این رو باید نظام اجتماعی مبتنی بر دین را بشناسیم تا بتوانیم اقامه دین کنیم. اقامه دین یعنی زمینه تحقق آسان دین را فراهم کنیم. در حالی نظام غرب نه تنها زمینه ساز تحقق دین نیست بلکه ارزش های دین را از بین می برد. اگر نظام غرب در جامعه اسلامی حاکم شود، ارزش های دینی یکی پس از دیگری ذبح می شود. در بستر نظام اجتماعی غربی دین محقق می شود؟ چه کسی می تواند بگوید نظام اجتماعی غرب زمینه تحقق احکام الله است یا نیست؟ کسی که نظام اجتماعی غرب و نظام اجتماعی برخواسته از دین را بشناسد و در مرحله بعد نسبت میان آن ها را بداند.
استاد حوزه بیان کرد: اگر اقامه دین وظیفه ما است شناخت بستر لازم هم وظیفه ما است. اگر بسترهای لازم را نشناسیم صرفاً و به تبلیغ دین اکتفا کنیم موفق به اقامه دین نخواهیم شد. اول انقلاب می گفتند شما تنها دین را تبیین کنید و کاری به اقامه آن نداشته باشید. نتیجه این شد که هر چه جلوتر رفتیم دیدیم زمینه تحقق دین سخت تر شد و در بعضی جاها امکان تحقق آن وجود ندارد.
وی افزود: ممکن است فردی بگوید این کار جامعه شناس است و ارتباطی با طلاب ندارد. طلاب به عنوان عالم دین وظیفه اقامه دین را دارند و لازم است که بسترها آن را فراهم کنند. البته باید از جامعه شناس و کسانی که در عرصه تمدن و شناخت تمدن فعالیت می کنند کمک گرفت ولی کسی نگوید ارتباطی به طلاب به عنوان عالم دین ندارد. کلاهی که سر ما گذاشتن این بود که چنین مباحثی را بیگانه با رسالتمان دانستند و گفتند: حوزه چه کاری به این کارها دارد، فقه بگوید. در حالی که اقامه دین یعنی رساندن آن از عرصه ذهنیت به عرصه عینیت و تبدیل آن به مکتب، پس از مکتب به قانون، پس از قانون به سازمان و پس از سازمان به ساختار اجتماعی وظیفه طلبه است.
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه سخنان خود در تشریح نظام اجتماعی غرب گفت: به اعتقاد ما نظام اجتماعی غرب ارتباط تنگاتنگی با ارزشها و هنجارهای برخواسته از زندگی مادی دارد. یعنی در ریزترین اتفاقات جامعه غرب، ردپای مکتب و ارزشهای آن(مادی گرایی) دیده می شود. برای نمونه غرب اعتقادی به حیا ندارد و این بی حیایی در معماری و شهرسازی نیز خود را نشان می دهد، مثلاً اتاق خواب ها را به سمت کوچه می سازند و برای آن پنجره های بزرگ نیز قرار می دهند به گونه ای که مانند ویترین می شود. در حالی که معماری جوامع اسلامی معماری درون گراست، به گونه ای که از بیرون، درون خانه دیده نمی شود.
وی یادآور شد: مورد دیگر این که غرب چون معتقد به آزادی مطلق بوده و می گوید دین و اعتقاد موضوع شخصی است، حاکمیت هیچ رسالتی بر دوش خود برای نظارت بر محصولات فرهنگی که در جامعه عرضه می شود، قائل نیست. در کشورهای اسلامی موضوع کتاب مورد بررسی قرار می گیرد ولی در غرب اصلاً به این مسائل کار ندارند. در غرب اگر خوراکی تاریخ مصرف گذشته عرضه شود مغازه فرد را پلمپ می کنند ولی برایشان مهم نیست کتابی که عرصه می شود فکر جامعه را مسموم می کند یا خیر. چون اصالت انسان را به بعد مادی می دهد و دین را کاملاً شخصی و سلیقه ای تلقی می کند. بنابراین نظام اجتماعی غرب کاملاً متناسب با ساختارها، سازمان، قوانین و مکتب آنجاست.
حجت الاسلام والمسلمین حاج ابوالقاسم بیان کرد: نظام اجتماعی اسلامی نیز اگر درست طراحی شود همین گونه است. یعنی ارتباط تنگاتنگی با ارزشها و هنجارهای برخواسته از قرآن و روایات دارد. حال وقتی در اسلام و غرب ارزشها و هنجارها که سنگ بنای شکل گیری نظامات اجتماعی هستند، متفاوت می باشند، چگونه می توان انتظار داشت که این دو نظام در سازمان ها و ساختار مشترک باشند؟ چطور می شود دو علت متفاوت معلول مشترک ایجاد کنند؟ تک تک ساختارها و سازمان های غرب با هنجارهای مادی تناسب دارد و نه هنجارهای الهی. حتی تکنولوژی در دل نظامات اجتماعی شکل می گیرد. به طور کلی اصلاً نظام اسلامی با نظام غربی قابل جمع نیست و هیچ مناسبتی میان نظام اسلامی و نظام غربی نیست.
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه سخنان خود، به تشریح موضوع دین پرداخت و تصریح کرد: دین صرفاً اعتقاد است یا روش زندگی؟ دین مجموعهای از باورها، گرایش ها و رفتارها است. رفتارها نیز دو دسته هستند؛ رفتارهای درونی که به آن اخلاق می گوییم و رفتارهای بیرونی که به آن احکام می گوییم. خود این رفتارها باز هم دو دسته هستند؛ رفتارهای فردی و رفتارهای اجتماعی. یعنی گاهی فرد دین دارد ولی جامعه دین ندارد، چون افراد به خودی خود به رفتارهای دینی پایبند هستند به عنوان افراد و آحاد ولی جامعه به رفتارهای دینی پایبند نیست، یعنی رفتار اجتماعی شان رفتار اجتماعی دینی نیست مانند عربستان که افرادش به لحاظ فردی دیندار هستند، نماز و قرآن می خوانند ولی زندگی اجتماعی شان زندگی اجتماعی در چارچوب دین نیست.
وی افزود: چرا؟ چون یکی از اصلی ترین گزاره های اسلام، تولی و تبری است. به همین دلیل اگر جامعهای در تعامل با دشمنان اسلام تبری نداشت، به وظیفه اجتماعی خودش پایبند نبود. بنابراین دین مجموعهای از اعتقادات، رفتارها و گرایشها در سطح فردی و اجتماعی است. قرآن در سوره کافرون می فرماید «دین شما برای خودتان و دین من برای خودم.» یعنی من(پیامبر) در برابر یک حقیقت خاضع هستم و شما(کافران) در برابر یک حقیقت دیگر. بنابراین ارزش ها و هنجارهای حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی من از آن حقیقتی اتخاذ می شود که من در برابرش خاضع هستم و ارزش ها و هنجارهای حاکم بر زندگی شما از آن حقیقتی اتخاذ می شود که شما در برابر آن خاضع هستید.
استاد حوزه خاطرنشان کرد: به تعبیر قرآن حقیقتی که شما(جامعه غیر اسلامی) در برابر آن خاضع هستید هوا و هوس و شیطان است. یعنی ارزش ها و هنجارهایتان متخذ از شیطان است و ارزش ها و هنجارهای ما(جامعه اسلامی) متخذ از خداست. بنابراین مکتبی که ما(مسلمانان) می سازم با مکتب شما(غیر مسلمانان) متفاوت است. قوانینی که در جامعه دینی حکم فرما می شود با قوانین شما متفاوت است. سازمان هایی که در جامعه دینی شکل می گیرد با سازمان های جامعه غیر دینی متفاوت است. ساختارهای جامعه دینی با ساختارهای جامعه غیر دینی متفاوت است. حتی صنعت، تکنولوژی و بقیه مسائلی هم که به دنبال این چرخه تولید می شود در جامعه دینی متفاوت با تولیدات جامعه غیر دینی می شود. بنابراین می توان گفت نسبت میان نظامات اسلامی و نظامات غربی تباین است و هیچ نسبتی با هم ندارند.
وی اضافه کرد: قرآن می فرماید برای مشرکان بسیار سخت است به آن چه تو دعوت می کنی، ایمان بیاورند. اگر دین را به معنای حداقلی بدانیم، یعنی تنها شامل اعتقادات شخصی و فردی شود، چرا پذیرش آن برای مشرکان سخت است؟ کدام دین است که پذیرش آن برای مشرکان سخت است؟ دینی که صفر تا صد زندگی مشرکان را تحت تأثیر قرار دهد. به پا داشتن دین یعنی ایجاد نظامی که بتوانی دین را محقق کنی و این نظام اگر متفاوت با نظام غرب نباشد چه سختی برای مشرکین دارد؟
حجت الاسلام والمسلمین حاج ابوالقاسم گفت: پس از انقلاب نیز جاهایی که امام راحل توانستند ساختارها و سازمان های برخواسته از دین را بسازند، موفق بودیم. ولی جاهایی که با مدل ژاپن اسلامی پیش رفتیم موفق نبودیم چون ساختارها و سازمان ها براساس دین نبود و به مرور زمان ارزش های حاکم را نیز تحت تأثیر قرار داد. چون سازمان های دینی با ساختارها و ارزش های غربی شکل دادیم.
وی یادآور شد: متأسفانه نظامات غربی خود به خود در کشور ما نفوذ می کند. چون طی ۴۰ سال تعداد زیادی دانش آموخته مکتب غرب وارد جامعه کردیم. قبلاً عده ای در دانشگاه های خارج تحصیل می کردند ولی اکنون مباحث غربی را در دانشگاه ها آموزش می دهیم. فارغ التحصیلان آن آماده به کار هستند. باید افراد را متوجه این موضوعات کنیم تا هنر و فنشان نیز را در راستای تحقق اهداف، مقاصد، هنجارها و ارزش های اسلامی به کار ببرند.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=10328
نظرات