به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، متن زیر یادداشتی است از سید محمدرضا تقوی، استاد روانشناسی دانشگاه شیراز با عنوان «تأملاتی در باب پیشبینی پذیری علوم انسانی اسلامی» که در ادامه می خوانید؛
نخست: مقدار کمی از دانش نزد ماست. در احادیث آمده است که علم ۷۳ حرف است. از این میزان ۷۲ حرف نزد ائمه معصومین (ع) است و یک حرف از این علم تنها نزد خداوند است. پیامبران نیز هر یک به میزان مشخصی از این علوم را در اختیار دارند. از امام صادق (ع) منقول است که میفرمود: «عیسی بن مریم را دو حرف داده شد که با آن دو حرف کار میکرد و موسی را چهار حرف داده شده بود و إبراهیم را هشت حرف، و نوح را پانزده حرف، و آدم را بیست و پنج حرف و خدای تعالی همه اینهارا برای محمد (ص) جمع کرد و اسم اعظم اللّه هفتاد و سه حرف است که محمد (ص) را هفتاد و دو حرف داده شده و یک حرف از او پوشیده ماند» [امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری، ص ۱۱۱-۱۱۲].
از دلالت های ضمنی حدیث فوق آن است که اولاً هر یک از انسانها نیازمند مراتبی از علم هستند که خداوند به آنها اعطا مینماید (دانش اعطایی). ثانیاً دستیابی به دانش اکتسابی تابع قواعد پیچیدهای است که برخی محققین به آن پرداختهاند (رشاد، ۱۳۸۹). ضروری است که برای علوم انسانی اسلامی به تعریفی از علم و دانش دست یابیم که با سایر بخشهای نظامواره دینی هماهنگ باشد. به نظر میرسد تعریفی که امروز از دانش به مفهوم تجربی آن میشود حداقل در بخشهایی مغایر تعریف دین از علم باشد. برای مثال اکتساب دانش نمیتواند مخل و رهزنی برای هدف از خلقت انسان باشد. اگر هدف از خلقت، عبودیت بوده است و عبودیت هم کنه ربوبیت دانسته شده است پس دانش برای دانش (بدون غایت عبودیت) عملاً بی معنی میشود.
دوم: اصل دانش نزد خداوند است و به هر کس بخواهد اعطا میکند. با توجه به اینکه از حکیم علی الاطلاق (خداوند) کار غیر حکیمانه سر نمیزند پس این اعطا نیز تابع قانون مندی خاص خود است. انشاالله به حد مقدور میخواهیم به ویژگی پیش بینی پذیری علوم انسانی اسلامی بپردازیم. نیک میدانیم که این بحث هم پیچیده و هم حساس است. بنابراین بدون مشارکت سایر عزیزان کار دشوار مینماید.
اجمالا میپذیریم که پیش بینی از ویژگیهای علم است. همه کسانی که بر روی پدیدهها تمرکز و تفکر مینمایند، پس از مدتی به تواناییای می رسند که میتوانند دست به پیش بینی بزنند. این پیش بینی قطعاً ذومراتب است و به عوامل بسیاری بستگی مییابد. دیدگاه اثباتی بر قدرت پیش بینی تأکید شدید دارد، اما دو دیدگاه انتقادی و تفسیری رایج در علم آن را محدود به شرایط خاصی میدانند و روی تعمیم پذیری آن بسیار محتاط عمل میکنند.
اینک محل سوال اینجاست که پیش بینی اتفاقات آینده در علوم انسانی تا چه حد امکان پذیر است و اگر امکان پذیر است، آیا این یک علم اعطایی و یا اکتسابی است و اگر اکتسابی است تابع چه متغیرهایی است؟
در خصوص علوم غیر انسانی علی القاعده توانایی پیش بینی، به دلیل دخیل بودن متغیرهای کمتر مداخله کننده، با سهولت بیشتری حاصل میشود. اما در خصوص علوم انسانی، دست یابی به این توانایی تابع پیچیدگیهای زیادی است.
سوم: آیا قدرت پیش بینی اتفاقات آینده، از خصوصیات ضروری برای انجام رسالتهای الهی است؟
حداقل داستان حضرت موسی (ع) با حضرت خضر (ع) نشان میدهد که حتی پیامبران اولی العزم هم ممکن است از اسراری در این عالم بی اطلاع باشند (هرچند ممکن است این یک استثنا باشد. اساتید فن باید نظر بدهند). اگر این حرف درست باشد مفهوم آن این است که داشتن قدرت پیش بینی از آینده لزوماً ضروری انجام رسالتهای دینی نیست، چون کسی تردید ندارد که حضرت موسی (ع) به احسن وجه رسالت خود را به انجام رساندند. اینک محل سوال اینجاست که اگر علم دینی تأسیس میشود تا در خدمت انجام رسالتهای دینی در افراد و جوامع باشد، تا چه حد قدرت پیش بینی از ضروریات علوم انسانی اسلامی است؟ زیرا بدون آن هم انجام رسالت دینی امکان پذیر است.
چهارم: شواهدی وجود دارد که نشان میدهد اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که برخی امور در هالهای از ابهام باقی بمانند. برای مثال در حدیث است که: افراد خوب در میان جامعه مخفی هستند، و یا چهره برزخی افراد در عالم دنیا، مخفی و از اسرار الهی است که تنها صاحبان سر از آن میتوانند مطلع شوند. همچنین بسیاری از امور اگر آشکار شوند در مغایرت با اهداف هستی قرار میگیرند. برای مثال اگر واقعیت افراد در جامعه مشخص گردد بسیاری از ارتباطات اجتماعی به هم میریزد و….. بنابراین آیا ممکن است تلاش برای پیش بینی در مواردی مغایر اهداف دینی باشد؟ به دلیل ویژگی ابهام در امور است که فرصت ابتلاء و امتحان الهی و…. برای افراد فراهم میگردد. همچنین مسیر خوف و رجاء از دیگر تمهیداتی است که خداوند رشد و تعالی انسانها را ربوبیت مینماید.
پنجم: از جمله صفات الهی است که خداوند هر لحظه در شأن و کاری است. احادیث نشان میدهند که اعمال انسانها میتواند سرنوشت آنها را تغییر دهد. بنابراین خداوند بر مبنای مصلحت اندیشی و تغییر رفتار افراد، هر لحظه اراده فرمایند، معادلات جاری را تغییر میدهند و این تغییر خارج از اراده انسانهاست. برای نمونه امام صادق (ع) میفرمودند: بنی اسرائیل ۴۰ صبح از خدا خواستند که منجی را برساند و در اثر این دعا خداوند ۱۷۰ سال ظهور (حضرت موسی ع) را جلو انداخت و این قانون در مورد شما شیعیان هم جاری است. که اگر از خداوند بخواهید، خدا باقی مانده دوران غیبت را می بخشد و ظهور را تسریع مینماید. بنابراین در برخی موارد سرنوشت افراد و جوامع، با تغییر رفتار انسانها، که اختیار و اراده دارند، تغییر میکند و این تا حدودی پیش بینی را تحت تأثیر قرار داده و از اختیار انسانها خارج میکند.
ششم: اگر تصمیم به عمل بر مبنای وظیفه شرعی بخواهد برمبنای پیش بینی به معنی افزایش شانس موفقیت (ظاهری) اتفاق بیفتد بیم غلتیدن در دام پراگماتیسم انسان را تهدید میکند.
واقعیت این است که در بسیاری از مواقع ما مأمور به وظیفه ایم و نه مأمور به نتیجه. این خداوند است که اقدامات را به نتیجه میرساند «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیم» [انفال: ۱۷].« این شما نبودید که آنها را کشتید بلکه خداوند آنان را کشت! و [ای پیامبر] این تو نبودی که [خاک و سنگ به صورت آنها] انداختی بلکه خدا انداخت! و خدا میخواست به این وسیله امتحان خوبی از مؤمنان بگیرد. خداوند شنوا و دانا است». اگر علم ساختنی است و نه یافتنی، علی القاعده فرد برمبنای حکمت عملی باید به ضرورتهای مرحلهای عمل نماید و با هر عمل مقربانه، هدایتهای بعدی از جانب خداوند خواهد رسید.
برگردیم به بحث. شاهد مثال ۳ مورد زیر است:
«من عمل بما علم کفی ما لم یعلم» … ای کسی که عمل میکنی به معلومات، در فکر چیز دیگر نشو، بقیه امور با آنهاست. همان هائی که همین مقدار را به شما اعلام کردهاند، زیادی بر این مقدار را هم، آنها اعلام میکنند. تو دیگر در فکر نباش… (آیت الله بهجت).
شاهد مثال دوم در ارشاد القلوب، ج ۱ ص ۲۰۵ میخوانیم: اگر کسی با آنچه یافته و آموخته زندگی کند، خدا نیز آنچه را که او میباید بیاموزد، به او یاد میدهد.
شاهد سوم سوره مبارکه العنکبوت آیه ۶۹ است: وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ.
و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
اگر تصمیم به عمل بر مبنای وظیفه شرعی بخواهد برمبنای پیش بینی به معنی افزایش شانس موفقیت (ظاهری) اتفاق بیفتد بیم غلتیدن در دام پراگماتیسم انسان را تهدید میکند. در این صورت محتمل است که بررسی میزان موفقیت، جای انجام وظیفه شرعی را بگیرد و اگر در هر حال انسان بخواهد عمل به وظیفه شرعی نماید پیش بینی موفقیت و عدم موفقیت چه تأثیری در انتخاب انسان دارد؟ وقتی امام حسین (ع) وظیفه خود را درگیری شناسایی میکند و یا امام حسن (ع) صلح را انتخاب مینماید توانایی پیش بینی امامین (ع) چه تأثیری در انتخاب آنان دارد؟ به علاوه اگر انتخاب عمل، صرفاً بر مبنای پیش بینی موفقیت آمیز عمل باشد (و در مواردی که انسان شکست را پیش بینی مینماید عمل ننماید) دو مبحث توکل و تفویض امور چگونه توجیه خواهند شد؟
هفتم: در مسیر دستیابی به علوم انسانی اسلامی باید مراقب بود تا هیچ گاه محوریت و کبریایی خداوند زیر سوال نرود. با اعتمادی که محقق علوم انسانی اسلامی به خداوند دارد میخواهد که خداوند نتیجه تلاش او را رقم بزند، که میزند. محقق علوم انسانی اسلامی تمام تلاش خود را میکند تا بتواند درست تحلیل و تبیین نماید و درست عمل نماید. در مواردی و به میزانی هم که امکان پذیر باشد از ظرفیت پیش بینی خود استفاده مینماید. اما همواره به این نکته خودآگاه و واقف است که اتفاقاتی را که خداوند برای او رقم میزند اتفاقات مبارک تری است. بنابراین در مواردی که پیش بینی او محقق نمیگردد علل را وارسی مینماید. در ضمن بررسیها به این هم میاندیشد که چرا آنچه برای او رقم خورده است از روایتی که او در ذهن داشته است پربارتر بوده است.
هشتم: هرگاه پیش بینیهای محقق علوم انسانی اسلامی محقق میگردد مراقبت مینماید تا احساس استغناء و بی نیازی از خداوند ننماید. به لحاظ تاریخی، این اتفاق یک بار برای تفکر اومانیستی افتاده است و ما نباید در این تله بیفتیم. اینکه انسان بتواند بر مبنای برنامه ریزی و پیش بینی دقیق حرکت نماید حتماً توفیقاتی را برای او به ارمغان میآورد. توفیقات دائم و قدرت پیش بینی بالا در انسان میتواند به عجب بیانجامد و رهزن مسیر کمال انسان باشد. برای پیشگیری از این معضله، دستگاه حکمت الهی از مسیر ابتلائات، فسخ العزائم و خوف و رجاء توفیقات را محافظت و تقرب جویی انسان را تضمین مینماید (در صورتی که انسان اراده اصلاح داشته باشد).
اندیشمندان اسلامی بیان میکنند که بیشترین حالت کمال (نزدیکی به خداوند) برای انسان وقتی رخ میدهد که در حالت اضطرار قرار گیرد. اضطرار مانند خوف و رجاء در انسان سالم، رشد ایجاد مینماید. بنابراین، اینکه انسان در مواردی به اضطرار میرسد و یا قادر به پیش بینی کامل امور نمیگردد، ضعفی برای علوم انسانی اسلامی نیست. چون انسان برای رشد متعادل، همان طور که نیازمند داشتن توفیقات است به همان اندازه بلکه بیشتر (اگر ظرفیتش را داشته باشد) نیازمند اضطرار است. تجربه تاریخی اومانیسم و سوبژکتیویسم نشان میدهد که انسان برای متعادل زیستن نیازمند طراحی و تمهیداتی است. برای همین است که خداوند گاهی ارادهها و عزمها را فسخ مینماید تا افراد متنبه شوند که ارادههایی فراتر از اراده خودشان در کار است. این بدان دلیل است که مسیرهای دستیابی به علم و دین باید بر هم منطبق باشند و با هم رشد نمایند.
حضرت امیر (ع) فرمودند: «عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم یعنی خداوند را به وسیله فسخ شدن تصمیمها گشوده شدن گرهها و نقض ارادهها شناختم (نهج البلاغه، کلمات قصار :۲۵۰).
نهم: آیا ویژگی پیش بینی پذیری علم در علم رایج مورد توافق تمام دانشمندان علوم انسانی است؟ بدون آنکه بخواهیم ویژگی پیش بین پذیری علم را به عنوان یک خصوصیت ذاتی علم، از علم بگیریم لیکن در نظر داشته باشیم ویژگیهای تبیین، توصیف و قدرت پیش بینی که به علم نسبت داده میشود برگرفته از دیدگاه اثباتی است. نیک میدانیم دیدگاه اثباتی که ویژگی «قابلیت پیش بینی» را به علم نسبت میدهد مبتنی بر دو پیش فرض است: الف) بین علوم طبیعی و علوم انسانی تفاوتی قائل نیست و قوانین ثابتی در جهان وجود دارد که باید توسط محقق کشف شود. ب) رابطه علّی و یک طرفه بین پدیدهها برقرار است که امکان پیش بینی را محقق مینماید. هر دو پیش فرض توسط پارادایمهای دیگر (تفسیری و انتقادی) مورد سوال جدی است و هر دو دیدگاه بجای رابطه علّی از تأثیر و تاثرات متقابل سخن میگویند. به نظر میرسد دانشمندان اسلامی (یا لااقل گروهی از آنان) نیز هر دو پیش فرض دیدگاه اثباتی را به چالش می کشند.
دهم: به نظر میرسد دانشمندان اسلامی برای میزان توانایی انسان در پیش بینی رفتار انسان، حدی قائل باشند و آن اینکه: اگر «پیش بین پذیری علم» بخواهد ویژگی علم باشد لازم میآید که انسان شرایطی را احصاء نماید که به این پیش بینی بیانجامد (یعنی بتواند تمام عوامل مادی و غیر مادی تأثیرگذار در یک پدیده را احصاء نماید)، لذا نمیتوان دست به پیش بینی کامل زد. بله در خصوص مطالعه جماد، نبات و حیوانات میتوان در حد زیادی به پیش بینی و تبیین دست یافت. لیکن در مورد انسان، جایی که انتخاب و اراده انسان و حکمت و ربوبیت الهی در کار است باید با احتیاط گام برداشت.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=11873
نظرات