تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مبانی علوم انسانی اسلامی, مشروح خبرها
شماره : 14158
تاریخ : ۵ آذر, ۱۳۹۸ :: ۱۶:۱۳
آیت‌الله شب‌زنده‌دار/ بیع1: جای بسیاری از مباحث فقه معاصر در کتاب‌های درسی حوزه خالی است این مباحث و طرح این مباحث هم بعض مراجع بزرگوار که خدمت‌شان رسیدیم تأیید فرمودند. رهبری معظم همین طور خیلی، خودم حضور داشتم که جناب آقای اعرافی این کتاب فائق را دادند دست آقا، فرمودند این کارهای اساسی باید انجام بشود و ایشان هم استقبال فرمودند که این کار باید در حوزه رونق پیدا بکند، گفتند این کارها باید انجام بشود.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله مهدی شب‌زنده‌دار از اساتید برجسته حوزه در درس خارج فقه معاصر به بررسی سیره متشرعه پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

بالاخره وقتی تحولی می‌خواهد ایجاد بشود و یک نواقصی می‌خواهد برطرف بشود کار از یک جایی باید شروع بشود و اگر همیشه معطل این بخواهیم بمانیم که آن کمال‌های خیلی بالا، آن‌ها را مطرح کنیم خب نقص بشر، ضعف بشر معمولاً این اجازه را نمی‌دهد بنابراین هم از این که مدیریت محترم، شورای عالی محترم اهتمام کردند به این که این مباحث مطرح بشود و هم اساتید معظمی که قبول فرمودند که این مباحث را هم تدریس داشته باشند چه در سطح، چه در خارج و هم چنین از فضلای محترم، طلاب محترمی که برای تحقق این آرزو و این امر مهم اختیار کردند بر این که این مباحث را هم ان شاء الله همانند سایر مباحثی که در علم اصول و فقه ان شاء الله فرا می‌گیرند این مباحث را هم شرکت کنند، اهتمام داشته باشند، هم مطالعه داشته باشند، هم مباحثه داشته باشند، هم فکر کنند روی این مباحث، ان شاء‌الله این حرکت جمعی، مجموعاً باعث ارتقاء بشود، ان شاء الله هم برای کتب درسی ما و هم مباحثی که باید ان شاء‌الله طرح بشود.

حالا در کنار این مباحث اصولی که در حقیقت حیث مقدمی و آلی دارد (آلی با همزه)، ان شاء الله فقه معاصر هم که دارد تدوین می‌شود، مباحث فقه معاصر که خیلی مهم است، ما بسیاری از مباحث مهمه‌ای داریم که جای آن در کتب دراسی ما خالی است، فرض کنید مثل مسائل شخصیت‌های حقوقی، شرکت‌ها، بورس یا تأمین اجتماعی و... امثال این‌ها که با زندگی بشر این‌ها عجین شده اما فعلاً این مباحث در کتب دراسی ما جای آن خالی است و بحث نمی‌شود، فضلای محترم این مباحث را نه در سطح می‌خوانند و نه معمولاً خیلی وقت‌ها سالیانی هم خارج شرکت می‌فرمایند ولی این مباحث طرح نمی‌شود.

خب بالاخره این یک فراقی است، یک نقصانی است که وجود دارد. بحمدالله شورای محترم و هم‌چنین مدیریت محترم این اهتمام را ورزیدند که بحمدالله تا می‌شود گام‌هایی برداشته بشود برای رفع این نقصان‌ها، همین که شما تلقی به قبول فرمودید، مشارکت می‌فرمایید و امسال این‌ها خودش باعث می‌شود که این راه هموار بشود، باز بشود و ان شاء الله به نتیجه برسد.

این مباحث و طرح این مباحث هم بعض مراجع بزرگوار که خدمت‌شان رسیدیم تأیید فرمودند و استقبال فرمودند مثل آیت‌الله صافی که پارسال مشرف شدیم خدمت‌شان، در مشهد مقدس خدمت آیت‌الله شبیری مشرف شدیم، خیلی استقبال کردند از این که این مباحث باید طرح بشود و مورد تدریس و تدرس واقع بشود. رهبری معظم همین طور خیلی، خودم حضور داشتم که جناب آقای اعرافی دام ظله این کتاب فائق را دادند دست آقا، فرمودند این کارهای اساسی باید انجام بشود و ایشان هم استقبال فرمودند که این کار باید در حوزه رونق پیدا بکند، گفتند این کارها باید انجام بشود.

بنابراین امیدواریم که همه ما ان شاء‌الله گوینده و شنونده همه و همه بتوانیم. واقعش این بود که حالا یک دو سه هفته هم که تأخیر افتاد اولاً این کتاب چون تجدید نظر شده و ابحاث اضافه‌ای که دارد چاپ آن یک مقدار تأخیر افتاده بود که ان شاء الله از فردا در دسترس آقایان قرار می‌گیرد. خب کتاب آماده نبود. دو؛ این که من هم بالاخره بعد از این که دو تا بحث داشتم و دیگر سن من هم رفته بالا جزو پیران حساب می‌شوم یک مقداری دغدغه خاطر داشتم بر این که شاید نتوانیم ادای وظیفه درستی بکنم.

اما یک استخاره‌ای کردم دیدم خدای متعال یک تهدید عجیبی فرمودند، دیگر ترسیدم از این که بخواهم مخالفت بکنم. آیه شریفه این بود «و قال موسی إن تفکروا فإنّ الله غنیٌ عن العالمین» {چنین آیه‌ای به این صورت نداریم} خب این یک تهدیدی بود که... بله نکردید که خدا به شما نیازی ندارد، خودتان... فلذا است که حالا امیدوارم که دعا بفرماید خدای متعال نیرو و نشاط عنایت بفرماید بتوانیم ان شاء الله این مباحث را در خدمت شما عزیزان ان شاء الله باشیم.

خب بحثی که شروع می‌شود بحث سیره متشرعه است. یکی از عناصری که در فقه من الطهارة الی الدیات فقها به آن استناد می‌فرمایند سیره متشرعه است ولی این دلیل در کتب اصولیه ما جهات مختلف آن مورد بحث قرار نگرفته که جهت مختلف آن تبیین بشود، فلذا این بحث از این جهت یک بحث نویی است که ولو از دیر زمان به سیره متشرعه در کتب فقهیه ما استناد می‌شده، از فقهای قدمای؛ شیخ مفید، شیخ طوسی رضوان الله علیهما و دیگران اما این که در علم اصول ابعاد این، خصوصیات این، شرایط استناد به آن، این‌ها مطالب نویی است که در کتب سابقین و این‌ها معمولاً به نحو مستوفا و کما هو حقه مطرح نشده، از این جهت اهمیت دارد.

خب مراد از سیره متشرعه چیست؟ مراد از سیره متشرعه این است که همه گروندگان به یک دین یا یک مذهب یا اکثر قریب به اتفاق گروندگان به یک دین و یک مذهب بما این که آن مذهب را قبول دارند و بما این که می‌خواهند اعمال‌شان بر طبق آن دین یا مذهب باشد یک روشی را و یک عملی را ملتزم به آن باشند و انجام بدهند. هر سیره‌ای که از گروندگان به یک دین یا یک مذهب صادر بشود که این صدور این فعل براساس این است که این دین را قبول دارند، این مذهب را قبول دارند ما به این می‌گوییم سیره متشرعه.

بنابراین این‌ها مسلمان باشند و چون مسلمان هستند به یک عملی ملتزم هستند مثل این که همه مسلمین نماز صبح را دو رکعت بخوانند، همه مسلمین در یک شرایطی نماز ظهر را چهار رکعت بخوانند، این سیره متشرعه است بما هم مسلمون. یا این که ادیان دیگر؛ یهودی‌ها مثلاً ببینیم یهودی‌ها بما أنّهم یهودی یک سیره خاصی دارند، یا بما أنّهم مسیحیون یک سیره خاصی دارند و هکذا. بنابراین سیره متشرعه یک عنوانی است که شامل همه این‌ها می‌شود منتها آن که ما در این کتاب مورد بحث می‌خواهیم قرار بدهیم سیره مسلمون بما هم مسلمون و سیره امامیه بما أنّهم تابعون للأئمة الهدی علیهم السلام هست. پس بنابراین تعریف روشن شد.

حالا سیره متشرعه خودش دارای انقساماتی است. تارةً می‌بینیم متشرعه یک عملی را انجام می‌دهند و این عمل هیچ منشأ دیگری جز التزام‌شان به آن دین و آن مذهب ندارد یعنی ریشه‌های عقلایی ندارد که ما بگوییم به خاطر عقلائیت‌شان دارند انجام می‌دهند. فقط و فقط ریشه ریشه دینی و مذهبی است. مثل همین که دو رکعت نماز صبح خواندن، هیچ وجهی ندارد التزام به این جز این که از دین گرفتند، عقل، عادات، رسوم، سلائق نمی‌تواند منشأ این باشد. یا مثلاً جهر قرائت نمازهای جهریه، اخفات در نمازهای اخفاتی این‌ها هیچ منشأیی جز این که از شرع گرفته باشند ندارند. این قسم اول، که این قدر متقین از سیره متشرعه است.

قسم دوم عبارت است از این که این روشی که دارند این حیث عقلایی‌شان هم اقتضای این جهت را دارد، بما أنّهم عقلاء که برای زندگی خودشان تصمیماتی گرفتند، راه و روشی را قرار دادن اصل این براساس آن هست اما می‌بینیم که بعد از این که به یک دینی متدین شدند همان روش را هم دارند در این جا اعمال می‌کنند و از عمل‌شان می‌فهمیم که فهمیدن همین روش عقلایی‌شان را صاحب آن شرع قبول دارد فلذا طبق آن عمل می‌کنند. مثل چی؟ مثلاً رجوع جاهل به عالم در بین عقلاء یک روش عقلایی است. افرادی که یک اطلاعاتی ندارند، تخصصی در یک امری ندارند دأب‌شان این است که به متخصص آن فن مراجعه می‌کنند. بیمار می‌شود به پزشک مراجعه می‌کند، می‌خواهد ساختمانی بسازد به مهندس و معمار و بنا مراجعه می‌کند و هکذا و هکذا و هکذا.

ما می‌بینیم همین عقلاء وقتی هم متدین هستند و مثلاً اسلام را قبول کردند برای این که بفهمند احکام شریعت چیست، خدای چه می‌خواهد، چی حلال است چی حرام است، می‌روند به علمای این دین مراجعه می‌کنند. همان روش عقلایی‌شان در آن امور، همین را به این جا هم سرایت دادند، این جا هم عمل می‌کنند و جوری است که می‌بینیم خودشان را در این صورت در درگاه خدای متعال معذور می‌بینند، و اگر نکنند خودشان را معاقب می‌‌بینند، مستحق عقوبت می‌بینند. از آن‌ها پیدا است که این را از شریعت باز گرفتند.

پس قسم دوم این است که یک روشی ما از متدینین می‌بینیم، از متشرعه می‌بینیم که اصل این از شریعت نیست، اصل آن دأب عقلایی بوده ولی این را در امور شریعت هم پیاده می‌کنند به نحوی که انسان می‌فهمد که این جواز سرایت این امر به امور شریعت را از شارع گرفتند، این هم می‌شود قسم دوم.

قسم سوم این است که یک عملی از عقلای متشرعه می‌بیند، می‌بیند همین‌هایی که مسلمان هستند، همین‌هایی که امامیه هستند یک عملی از این‌ها داریم می‌بینیم، یک عمل عقلایی ولی این که این را براساس شریعت دارند انجام می‌دهند نه، چنین چیزی از این‌ها احراز نشده بلکه احراز عدم آن شده.

می‌گویند ما انجام می‌دهیم نه این که دین فرموده. مثلاً الان فرض کنید که سیره متعارف مردم این است که کت و شلوار می‌پوشند، این یک سیره‌ای است بما هم این که عقلاء هستند و این مثلاً این لباس، این مدل پسندیده شده اعراف عقلائیه شده، اما هیچ کدام‌شان نمی‌گویند از باب این که امام صادق فرموده یا دین فرموده، نه. پس قسم سوم این است که ما یک روشی را از متشرعه می‌بینیم اما متشرعه این را براساس این که چون متدین هستند، این دین را قبول دارند انجام نمی‌دهند بما هم عقلاء انجام می‌دهند. این هم قسم سوم است.

آیا این قسم سوم نامش سیره متشرعه هست یا نیست؟ یعنی وقتی می‌گوییم سیره متشرعه مسلّم قسم اول را می‌گیرد که گفتیم قدر متیقن است. قسم دوم را هم مسلّم می‌گیرد. اما آیا قسم سوم هم این اطلاق سیره متشرعه آن را می‌گیرد یا نه؟ ظاهر این است که این قسم سوم را نمی‌گیرد، چون وجهی هم ندارد، چون بما هم متشرعه انجام نمی‌دهند.

البته بعضی از اصولیین گفتند سیره متشرعه بالمعنی الاعم شامل این می‌شود یعنی آمدند سیره را تقسیم کردند؛ سیره متشرعه بالمعنی الأخص و سیره متشرعه بالمعنی الأعم، گفتند سیره متشرعه بالمعنی الأخص فقط آن دو، اما سیره متشرعه بالمعنی الأعم شامل این اخیر هم می‌شود، چون بالاخره این سیره آدم‌های متشرعه هم هست. حالا جعل اصطلاح که لا مناقشة فیه، دل‌شان خواست این جور هم بگویند مهم نیست. ولی آن که حجیت پیدا می‌کند و در فقه ما می‌توانیم به آن استناد بکنیم علی ضوء مباحثی که ان شاء‌الله بعداً می‌آید همان قسم اول و قسم دوم خواهد بود.

فرق سیره و ارتکاز این است که سیره آن است که در عمل خارجی آن‌ها محقق شده و جریان پیدا کرده، ارتکاز هم این است که توی ذهن‌شان است ولو به عمل نیانجامیده، ولی در ذهن آن‌ها یک مسأله‌ای است، یک مطلبی است. به آن می‌گوییم ارتکاز متشرعه، به دیگری می‌گوییم... آن که به عمل انجامیده به آن می‌گوییم سیره متشرعه.

پس فی الفقه و الاصول. در فقه مثل این که می‌گوییم مثلاً جهر لازم است چون سیره متشرعه است و شارع ردع نفرموده. سیره متشرعه است معلوم می‌شود از شارع گرفتند. جای ردع نکردن این جا نیست. یا این که در اصول مثلاً می‌گوییم خبر واحد حجت است، به چه دلیل؟ چون سیره متشرعه زمان ائمه این بوده که به خبر واحد تمسک می‌کردند برای اثبات گزاره‌های دینی و معلوم می‌شود پس این را هم از شارع گرفتند.

حالا ما در زمان خودمان که می‌بینیم با معصوم معاصر نیستیم به این معنا که در بین ما باشند. الحمدلله معاصر هستیم ولی جوری نیست که ما بشناسیم. حالا آن زمان‌ها که امام ظاهر بودند و در بین مردم به طور ظاهر زندگی می‌فرمودند اگر یک سیره‌ متشرعه‌ای را ما ببینیم و احتمال بدهیم این‌ها علیرغم این که بسیار مقید به شرع هستند و تا از شرع نفهمند توی این امور این کار را نخواهند کرد می‌بینیم دارند این کار را می‌کنند. از این می‌فهمیم که این‌ها تلقی از شرع کردند یا به این که روایتی بوده، بیانی بوده، یا به این که دیدند ردع نکرده از همین فهمیدند که شارع قبول دارد. پس ما الان به چی تمسک می‌کنیم، به سیره متشرعه تمسک می‌کنیم. به سیره متشرعه که می‌دانیم بماهم متشرعون دارند این کار را می‌کنند. چه جور این بماهم متشرعون را می‌توانیم تصور بکنیم؟ به این که یا روایتی به دست‌شان رسیده بوده، و یا این که در مرآء و منظرشان بوده و آن‌ها ردع نکردند.

عمل متشرعه هست اما شک داریم که آیا از شارع گرفتند یا نه؟ مشکوک است. یک قرینه‌ای، شاهدی، چیزی نیست که به ما بفهماند که این براساس این که از شرع گرفتند. احتمال هم دارد که غافل بودند. هر دو می‌شود قسم سوم و إن شئت بگو چهار قسم است که یک جایی می‌دانیم از شرع نگرفتند، یک جا مشکوک است از شرع گفتند یا نه.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.