تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, علوم تربيتي, مشروح خبرها
شماره : 15248
تاریخ : ۱ اسفند, ۱۳۹۸ :: ۹:۳۲
حجت الاسلام والمسلمین سیدنقی موسوی در درس‌گفتار «فقه معلمی» مطرح شد؛ اگر معلمی آموزه‌های وحیانی را بداند ولی کتمان کند، فعل حرامی کرده است معلمی که آموزه‌های وحیانی را بداند و بخشی یا مجموع آموزه‌های آن را اعلام نکند، کتمان محسوب می‌شود و حرام است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت‌الاسلام والمسلمین سید نقی موسوی، استاد حوزه در درس گفتار فقه تربیت به موضوع «فقه معلمی» پرداخت و در بررسی ادله قاعده «حرمت کتمان» اظهار داشت: آیات و روایات بیان می‌دارد کتمان حق حرام است. باید گفت متعلق کتمان دو نوع است؛ 1)مجموعه دین 2)بخشی از آموزه‎های دین. حال ظهور آیاتی که بیان شده است متعلق به هر دو متعلق است.

وی ادامه داد: دال مرکزی متعلق کتمان، آموزه‌هایی است که دین از مجرای وحی رسیده است؛ بنابراین مطلق «ما انزل الله» چه در عرصه معارف اعتقادی باشد چه در معارف اخلاقی و چه در عرصه معارف فقهی و احکامی باشد را شامل می‌شود.

این استاد حوزه تصریح کرد: سوال دیگر این است که مراد از کتمان، کتمان وجوب است صرفا و یا کتمان مستحبات را نیز در بر می‌گیرد؟ مکتوم الزامیات دین است و منصرف از مستحبات و فروع دین و عقاید غیر اصلی می‌باشد. نکته بعدی این است که کتمان جزء گناهان کبیره است؛ چراکه وعده عذاب داده شده است.

وی افزود: کتمان در کتاب وصیت و کتاب شهادت که جزء ابواب فقهی است، اشاراتی به این قاعده شده است؛ مثلا در کتاب شهادت آمده است که اگر شاهد یک موضوعی باشد و اما در دادگاه آن را کتمان کند، حرمت دارد یا خیر؟ که به این موضوع پرداخته شده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی یادآور شد: مصداق کتمان چیست؟ در مواردی کتمان نوعی اخفاء است؛ مثل استتار که نوعی فعل است. مصداق بعدی این است که عالمانه و عامدانه اعلام نمی‌کند. بنابراین کتمان ما انزل الله حرام است مربوط به مصداق آخر است که بیان شد کسی موردی را بداند و عمداً آن را اعلام نکند.

وی اضافه کرد: قدر متیقن مفهوم کتمان مورد آخر است، در مانحن فیه نیز چنین است و اگر معلمی آموزه‎های وحیانی را بداند و بخشی یا مجموع آموزه‌های آن را اعلام نکند، کتمان محسوب می‌شود و حرام است. بنابراین معلمینی که ماانزل الله را می‌دانند و عالمانه آن را اعلام نکنند، کتمان رخ داده و از جهت این‎که کتمان نموده‌اند، عمل آن‌ها حرام است.

این استاد حوزه تأکید کرد: نکته‌ای در اینجا وجود دارد و این‎که وضعیت معلم را نسبت به ما انزل الله بیان داشتیم که باید علم داشته باشد، یعنی به نحو شرط وجوب است؛ بدین توضیح که شرط وجوب تحصیل آن واجب نیست و حج تمتع بر کسی واجب است که مستطیع شده باشد و استطاعت واجب نیست. اما شرط واجب مثل طهارت است که هنگامی که زمان نماز می‌شود باید وضو گرفت و وضو گرفتن واجب است.

وی ادامه داد: نکته بعدی این‎که علم مسئولیت آور است و باید آنچه را می‌داند اعلام کند. حال آیا علم هر کجا حاصل شد مسئولیت می‌آورد؟ آیات و روایات زیادی است که می‌فرماید به هرکسی توانایی دادیم مسئولیت هم داده‌ایم. به عبارتی دقیق‌تر این‎که نعمت هر چه بیشتر، مسئولیت شرعی و اخلاقی را نیز افزایش می‌دهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی گفت: حال این‌که بیان شد کتمان حرام است و در واقع اعلام واجب است، آیا تعلیم نیز واجب است و به عبارتی اعلام، تعلیم و هدایت می‌باشد؟ تفاوت این سه واژه را قبول داریم اما در آیه که چنین نبوده و می‌فرماید «یکتمون ما انزل الله» و در واقع مدلول التزامی است و آیه که از حرمت کتمان «ما انزل الله» می‌گوید بدین معناست که کتمان حرام است و باید اظهار و تعلیم نماییم.

وی افزود: بنابراین اولاً تفاوت واژه کتمان و اعلام و تعلیم را می‌پذیریم اما در اینجا کتمان مدلول التزامی است و نه مطابقی؛ ثانیاً در اعلام نوعی تعلیم است و در واقع اظهار و اعلام مقدمه تعلیم است. با این توضیح به نظر می‌رسد که حرمت کتمان یعنی اظهار و تشویق و تعلیم و هدایت واجب است.

استاد حوزه اذعان داشت: نکته بعدی که ذیل بحث صغروی وجود دارد این است که به نظر می‌رسد مفهوم خوانش لیبرال از معلم، خوانش سکولاری است که بیان می‌دارد تو معلمی هستی و تخصصت فقط دانش است، باید همان چیزی که مربوط به درس می‌باشد را بیان کنی. منتقدین پست مدرن، چنین اعتقادی را دارند و بیان می‌دارند معلم چریک، معلم انقلابی(تعبیر فریر.)

وی در جمع‌بندی مطالب خود گفت: جمع‌بندی استدلال این است که معلم و استاد دانشگاه و حوزه، هر کجا کتمان «ما أنزل الله» در موضوعات اصلی دین کند، در صورتی که می‌داند و عامدانه نمی‌گوید، فعل حرامی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی استدلال بعدی را میثاق گرفتن بر تعلیم دانست و تصریح کرد: روایاتی داریم که خداوند از عالمان میثاق گرفته که باید تعلیم بدهند. امام جعفر صادق(ع) «در کتاب علی(ع) [کتابی از امام علی(ع) بوده که دست به دست امامان می‌‌‌شده است]، خداوند از جاهلان میثاق نگرفته تا این‎که بر عالمان میثاق گرفته که رفع جهل نمایند.»

وی افزود: روایت سند معتبر دارد. بحث دلالی این روایت این است که: 1- اگر این روایت نمی‌بود، ملازمه‎ای بین وجوب تعلم بر واجبان و وجوب تعلیم بر عالمان، ملازمه دارد. 2- میثاق یعنی این‎که بر رجحان دلالت دارد و رجحان یعنی مستحب و واجب. این استدلال از آنجایی که حدیث معتبر بود قابل اعتماد است و مدلولش این است که معلم بر وی راجح است که تعلیم کند، اما تعلیم یا مقدمه هدایت است و مقدمه واجب نیز واجب است. یا این‎که مصداق هدایت است که واجب است.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.