به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجتالاسلام والمسلمین سید نقی موسوی، استاد حوزه در درس گفتار فقه تربیت به موضوع «فقه معلمی» پرداخت و در بررسی ادله قاعده «حرمت کتمان» اظهار داشت: آیات و روایات بیان میدارد کتمان حق حرام است. باید گفت متعلق کتمان دو نوع است؛ 1)مجموعه دین 2)بخشی از آموزههای دین. حال ظهور آیاتی که بیان شده است متعلق به هر دو متعلق است.
وی ادامه داد: دال مرکزی متعلق کتمان، آموزههایی است که دین از مجرای وحی رسیده است؛ بنابراین مطلق «ما انزل الله» چه در عرصه معارف اعتقادی باشد چه در معارف اخلاقی و چه در عرصه معارف فقهی و احکامی باشد را شامل میشود.
این استاد حوزه تصریح کرد: سوال دیگر این است که مراد از کتمان، کتمان وجوب است صرفا و یا کتمان مستحبات را نیز در بر میگیرد؟ مکتوم الزامیات دین است و منصرف از مستحبات و فروع دین و عقاید غیر اصلی میباشد. نکته بعدی این است که کتمان جزء گناهان کبیره است؛ چراکه وعده عذاب داده شده است.
وی افزود: کتمان در کتاب وصیت و کتاب شهادت که جزء ابواب فقهی است، اشاراتی به این قاعده شده است؛ مثلا در کتاب شهادت آمده است که اگر شاهد یک موضوعی باشد و اما در دادگاه آن را کتمان کند، حرمت دارد یا خیر؟ که به این موضوع پرداخته شده است.
حجتالاسلام والمسلمین موسوی یادآور شد: مصداق کتمان چیست؟ در مواردی کتمان نوعی اخفاء است؛ مثل استتار که نوعی فعل است. مصداق بعدی این است که عالمانه و عامدانه اعلام نمیکند. بنابراین کتمان ما انزل الله حرام است مربوط به مصداق آخر است که بیان شد کسی موردی را بداند و عمداً آن را اعلام نکند.
وی اضافه کرد: قدر متیقن مفهوم کتمان مورد آخر است، در مانحن فیه نیز چنین است و اگر معلمی آموزههای وحیانی را بداند و بخشی یا مجموع آموزههای آن را اعلام نکند، کتمان محسوب میشود و حرام است. بنابراین معلمینی که ماانزل الله را میدانند و عالمانه آن را اعلام نکنند، کتمان رخ داده و از جهت اینکه کتمان نمودهاند، عمل آنها حرام است.
این استاد حوزه تأکید کرد: نکتهای در اینجا وجود دارد و اینکه وضعیت معلم را نسبت به ما انزل الله بیان داشتیم که باید علم داشته باشد، یعنی به نحو شرط وجوب است؛ بدین توضیح که شرط وجوب تحصیل آن واجب نیست و حج تمتع بر کسی واجب است که مستطیع شده باشد و استطاعت واجب نیست. اما شرط واجب مثل طهارت است که هنگامی که زمان نماز میشود باید وضو گرفت و وضو گرفتن واجب است.
وی ادامه داد: نکته بعدی اینکه علم مسئولیت آور است و باید آنچه را میداند اعلام کند. حال آیا علم هر کجا حاصل شد مسئولیت میآورد؟ آیات و روایات زیادی است که میفرماید به هرکسی توانایی دادیم مسئولیت هم دادهایم. به عبارتی دقیقتر اینکه نعمت هر چه بیشتر، مسئولیت شرعی و اخلاقی را نیز افزایش میدهد.
حجتالاسلام والمسلمین موسوی گفت: حال اینکه بیان شد کتمان حرام است و در واقع اعلام واجب است، آیا تعلیم نیز واجب است و به عبارتی اعلام، تعلیم و هدایت میباشد؟ تفاوت این سه واژه را قبول داریم اما در آیه که چنین نبوده و میفرماید «یکتمون ما انزل الله» و در واقع مدلول التزامی است و آیه که از حرمت کتمان «ما انزل الله» میگوید بدین معناست که کتمان حرام است و باید اظهار و تعلیم نماییم.
وی افزود: بنابراین اولاً تفاوت واژه کتمان و اعلام و تعلیم را میپذیریم اما در اینجا کتمان مدلول التزامی است و نه مطابقی؛ ثانیاً در اعلام نوعی تعلیم است و در واقع اظهار و اعلام مقدمه تعلیم است. با این توضیح به نظر میرسد که حرمت کتمان یعنی اظهار و تشویق و تعلیم و هدایت واجب است.
استاد حوزه اذعان داشت: نکته بعدی که ذیل بحث صغروی وجود دارد این است که به نظر میرسد مفهوم خوانش لیبرال از معلم، خوانش سکولاری است که بیان میدارد تو معلمی هستی و تخصصت فقط دانش است، باید همان چیزی که مربوط به درس میباشد را بیان کنی. منتقدین پست مدرن، چنین اعتقادی را دارند و بیان میدارند معلم چریک، معلم انقلابی(تعبیر فریر.)
وی در جمعبندی مطالب خود گفت: جمعبندی استدلال این است که معلم و استاد دانشگاه و حوزه، هر کجا کتمان «ما أنزل الله» در موضوعات اصلی دین کند، در صورتی که میداند و عامدانه نمیگوید، فعل حرامی است.
حجتالاسلام والمسلمین موسوی استدلال بعدی را میثاق گرفتن بر تعلیم دانست و تصریح کرد: روایاتی داریم که خداوند از عالمان میثاق گرفته که باید تعلیم بدهند. امام جعفر صادق(ع) «در کتاب علی(ع) [کتابی از امام علی(ع) بوده که دست به دست امامان میشده است]، خداوند از جاهلان میثاق نگرفته تا اینکه بر عالمان میثاق گرفته که رفع جهل نمایند.»
وی افزود: روایت سند معتبر دارد. بحث دلالی این روایت این است که: 1- اگر این روایت نمیبود، ملازمهای بین وجوب تعلم بر واجبان و وجوب تعلیم بر عالمان، ملازمه دارد. 2- میثاق یعنی اینکه بر رجحان دلالت دارد و رجحان یعنی مستحب و واجب. این استدلال از آنجایی که حدیث معتبر بود قابل اعتماد است و مدلولش این است که معلم بر وی راجح است که تعلیم کند، اما تعلیم یا مقدمه هدایت است و مقدمه واجب نیز واجب است. یا اینکه مصداق هدایت است که واجب است.
انتهای پیام/