به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله محمدتقی شهیدی، استاد برجسته حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی موضوع «پول و احکام آن» پرداخت که در ادامه چکیده متن آن تقدیم حضور علاقهمندان میشود؛
بحث راجع به اصناف ششگانه دیه بود که عرض کردیم در مقابل نظر مشهور در کتاب قراءات فقهیه معاصرة گفته اند اصل در دیه صد شتر است و بقیه اصناف دیه اگر قیمت شان نقصان فاحش پیدا کند از این صد شتر، باید این نقصان فاحش را جبران کنیم با اضافه کردن به عدد آن اصناف پنجگانه دیگر. اگر دویست بقر قیمتش از صد شتر کمتر بشود باید مثلا دویست و پنجاه بقر بدهیم تا قیمتش نقص فاحش از صد شتر پیدا نکند.
ایشان دو دلیل بر این مطلب آوردند. دلیل اول: این بود که صحیحه جمیل می گوید الدیة مأة ابل، دلیل اصناف دیگر دیه یک قید لبی دارد، الدیة الف دینار انصراف دارد از جایی که هزار دینار یا ده هزار درهم نقصان فاحش داشته باشد از قیمت صد شتر. و لذا بدیل صد شتر هزار دیناری است که ارزشش برابری بکند با صد شتر. ده هزار درهمی است که قیمتش برابری کند با صد شتر نه ده هزار درهم الان که دیگر قیمتش برابری نمی کند با صد شتر.
دو اشکال شده بود به این استدلال:
اشکال اول این بود که چه فرق می کند صحیحه جمیل می گوید الدیة مأة ابل صحیحه حلبی می گوید الدیة الف دینار أو عشرة آلاف درهم،چه جور شما مأة ابل را اصل قرار می دهید، عشرة آلاف درهم را فرع و بدیل که باید ارزشش از صد شتر کمتر نباشد. نه،این ها همه در عرض هم هستند، همه اصیل هستند به نحو تخییر.
ایشان جواب داد فرمود در الدیة مأة ابل طریقیت به مالیت عرفی نیست. این جوابی است که از اشکال اول دادند که به نظر ما این جواب درست نبود.
اشکال دومی که به ایشان شده بود این بود که گفتند: ظاهر صحیحه ابن الحجاج را ببینید: کان علی علیه السلام یقول: الدیة الف دینار و قیمة الدینار عشرة دراهم دیه هزار دینار است و قیمت هر دیناری ده درهم است و عشرة آلاف درهم لاهل الامصار دیه صنف دوم دیه ده هزار درهم است برای اهل امصار در مقابل روستانشین ها و علی اهل البوادی مأة ابل و لاهل السواد مأتا بقرة أو الف شاة. این ظاهرش این است که علی علیه السلام به عنوان قانون در اسلام این بیان را فرمود، مناسب نیست بگوییم مقصود آن زمانی است که اختلاف فاحش بین این ها نبوده.
جوابی که می دهند از این اشکال می گویند منافات ندارد. این عرض ما مطلب شما که می گویید این کلام علی علیه السلام ظاهر است در قانون کلی و قضیه حقیقیه نه قضیه خارجیه. ما هم قبول می کنیم در قضیه حقیقیه. فعلا این را قبول می کنیم ولی منافات ندارد که یک قید لبی داشته باشد قید لبیش این است که مادامی که اختلاف فاحش بین قیمت صد شتر با دویست گاو و هزار گوسفند و ده هزار درهم و هزار دینار پیش نیاید. چون این یک ارتکاز عرفی است که در دیه مخیر کردن جانی بین شش چیز با اختلاف شدید بین قیمت این ها عرفی نیست. این منشأمی شود که این قضیه حقیقیه یک قید لبی بخورد اینکه منافات با قضیه حقیقیه ندارد.
دلیل دومی که در کتاب قراءات فقهیة مطرح می کنند می گوید سلمنا که الدیة مأة ابل با الدیة الف دینار أو عشرة آلاف درهم فی حد ذاته اقتضاء می کند تخییر را،مخیری یا صد شتر بدهی یا هزار دینار یا ده هزار درهم که می شود حدودا پنج هزار و دویست و پنجاه مثقال به مثقال روز. بر فرض این جور باشد، ما من عام الا و قد خص، ما من مطلق الا و قد قید. ما از روایات دیگر می توانیم تقیید این اطلاق را استفاده کنیم. تقیید بزنیم این اطلاق به اینکه در بقیه اصناف باید رعایت بشود قیمت صد شتر. این را می شود از برخی از روایات استفاده کرد:
اولین روایت: صحیحه ابن سنان: شیخ طوسی به اسنادش از حسین بن سعید نقل می کند که اسنادش معتبر است،از حماد از عبدالله بن مغیرة و نضر بن سوید جمیعا از عبدالله بن سنان قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول قال امیرالمؤمنین علیه السلام فی الخطأ شبه العمد دیه خطا شبه عمد، عمد داریم شبه عمد داریم خطا محض داریم این خطا شبه عمد است که فرمودند ان یقتل بالسوط او بالعصا او بالحجر ان یقتل شخصا بما لایقتل مثله.
ایشان راجع به این روایت اشکالاتی را مطرح کردند و از این اشکالات می خواهد جواب بدهند. اشکال اول این است که این صحیحه قابل التزام نیست تقیتا صادر شده چرا برای اینکه دیه بشود دوازده درهم هر شتری را صد وبیست درهم حساب می کند صد شتر می شود دوازده هزار درهم این قول عامه است. و اینکه هر شتری را بیست تا گوسفند حساب می کند صد شتر می شود دو هزار گوسفند، این هم قول عامه است.
این خلاف روایات ما است که در درهم فرمود ده هزار درهم نه دوازده هزار درهم در گوسفند هم فرمود هزار گوسفند نه دو هزار گوسفند، روایاتی که بود، صحیحه حماد بود صحیحه جمیل بود صحیحه ابن الحجاج بود همه این ها می گفتند دیه ده هزار دردهم یا هزار گوسفند اما این روایت دارد حرف عامه را می زند.
عامه در درهم گفتند دوازده هزار درهم در شاة هم گفتند دو هزار شاة. قول شان را شیخ در خلاف نقل می کند نگاه کنید. ایشان جواب می دهد می گوید چرا زود حمل بر تقیه می کنید این روایات و از کار می اندازید. جمع عرفی دارد، زمان ها فرق می کرده. دراهمی که در زمان پیامبر بوده اصلا ضرب روم بوده، آن ها از کشورهای استکبار آمده بوده هنوز وارد نبودند مسلمین خالص بوده.
اما بعد مسلمین به تدریج که خودشان درهم زدند، گاهی مواد اولیه شان کم می آمد نقره کم می آمد یک مقدار می گفتند مس قاطیش بکن، این درهم در زمان امام صادق بوده، ایشان این جمله را از امام صادق می داند با اینکه اصلا روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام است، قال امیرالمؤمنین ولی این ذیل را ایشان توضیح امام صادق می داند می گوید در زمان امام صادق شده بود هر درهمی دوازده درهم مساوی یک دینار گاهی هم می شد ده درهم مساوی یک دینار یعنی اینقدر درهم تنزل می کرد. چرا تنزل می کرد؟ چون خالص نبود. هر چی شما در نقره مس اضافه کنی هم سیاهتر می شود درهم هم کم ارزشتر می شود. این یکی از عوامل کم ارزشی درهم بود در بعضی از شرائط و زمان ها.
ایشان می گویند در زمان امام صادق یک جهت دیگر این بوده که گاهی درهم را سبک گرفته بودند. مثل نان سنگگ که بعد از مدتی کوچک تر می شود. این درهم اولش وزنش بیشتر بود. یکی دیگر از عوامل ارزان شدن درهم این بود که بعدا درهم را کوچک تر ضرب می کردند که نقره خیلی استفاده نکنند در او. و لذا در زمان امام صادق علیه السلام،در تاریخ است در خلاف هم نقل کرده که هر درهمی را به وزن پنج دانق می زدند در حالی که در زمان پیامبر هر درهمی به وزن شش دانق بوده.
این نتیجه اش همین می شود که هزار درهم مساوی دوازده درهم می شود در زمان امام صادق. ... در مقابل دینار، یک دینار دیگه ده درهم مساویش نبوده، دوازده درهم مساویش بوده. این راجع به دوازده درهم که در مقابل یک دینار قرار می گرفته در زمان امام صادق توجیهش این است. این را در خلاف هم عرض کردم در بحث دیات ذکر کرده. راجع به عشرون شاة ایشان می گوید چرا حمل بر تقیه می کنید. این عشرون شاة قیمت ابل ناب ذکر کرده ابل ناب گران تر است. شتر ناب ابلی که نه سالش شده، گران تر است دیگه. می شود قیمتش بیست شتر.
بالاخره در دیه های مختلف فرق می کند. همانی که قبلا گفت که بازل عامها. دخل فی التاسعة. ناب هم همین است. ناب را توضیح دادیم برای تان. ناب من الابل الابل الکبیر الهرم الذی یدخل فی التاسعة فما فوق. لغت اینجور معنا کرد. این بیان ایشان که ما به این روایت عمل می کنیم و حمل بر تقیه وجهی ندارد. این محصل فرمایش ایشان است در جواب از این مناقشه اول.
بالاخره اگر این روایت حمل بر تقیه بشود اصالة الجد در او محکم نمی شود چون همینجا فرمود قیمت هر ابلی صد و بیست درهم. اگر این تقیه باشد چه جور می خواهی به این استدلال کنی. یا بعدیش قیمت کل ناب عشرون شاة اگر این تقیه باشد چه جوری می خواهی به این استدلال کنی. آخه یک جمله حمل بر تقیه می شود بعد به همان می خواهی استدلالی کنی؟! وقتی اصل مطلب درست نیست شما لازمهگیری می کنی؟ اصل مطلب تقیه ای است. و لذا ایشان اصرار دارد بگوید این تقیه نیست.
انتهای پیام/