تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, اقتصاد, برگزیده ترین ها, مشروح خبرها
شماره : 15529
تاریخ : ۵ فروردین, ۱۳۹۹ :: ۱۰:۵۰
آیت الله شب زنده دار آیت‌الله شب‌زنده‌دار/بیع14: تمسک به اطلاقات و عمومات در مسائل نوپیدا در تمسک به اطلاقات و عمومات در مسائل نوپیدا و مصادیق نوپیدا سه بحث داریم؛ تمسک به اطلاقات، تمسک به عمومات و آیا روایاتی در مقام هست که دلالت کند بر جواز تمسک.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار از اساتید برجسته حوزه در درس خارج فقه معاصر به بررسی سیره متشرعه پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

خب در تمسک به اطلاقات و عمومات در مسائل نوپیدا و مصادیق نوپیدا گفتیم سه بحث داریم؛‌ بحث اول تمسک به اطلاقات، بحث دوم؛ تمسک به عمومات و بحث سوم این است که آیا روایاتی در مقام هست که دلالت کند بر جواز تمسک ولو این که به حسب قواعد محاوره بگوییم نمی‌شود ولی تعبد شرع باشد بر این که می‌شود یا خود شارع اخبار کرده باشد که بله من مرادم هست و می‌توانید تمسک کنید.

اما مقام اول که تمسک به اطلاقات باشد. در تمسک به اطلاقات هم گفتیم که دو بحث است؛ یکی تمسک به اطلاقات لفظیه و یکی تمسک به اطلاقات مقامیه.

اما تمسک به اطلاقات لفظی: تمسک به اطلاقات لفظی مواجه با اشکالات عدیده است. چهار اشکال در این مقام ذکر شده. اشکال اول چند تا مقدمه دارد؛ مقدمه أولی این است که ما وقتی می‌خواهیم به اطلاق یک کلامی‌تمسک کنیم باید آن واژه‌ای که در آن کلام به کار گرفته شده است صادق باشد بر آن مصادیقی که می‌خواهیم بگوییم اطلاق آن جا را هم می‌گیرد و الا اگر آن صادق نباشد چه معنا دارد بگوییم اطلاق دارد و اطلاق این کلام شامل آن هم می‌شود.

مثلاً فرض کنید خبز؛ نان. نان خب مصادیقی دارد، نان سنگ هست، تافتون هست، نان‌های مختلف وجود دارد. بربری هست، چه هست، نان‌های مختلف. حالا این جا مولی اگر گفت که مثلاً نان بخر یا نان صدقه بده، یا نان کفاره بده می‌گوییم اطلاق دارد همه این‌ها را شامل می‌شود چون این واژه نان قابل صدق بر همه این‌ها هست اگر شرایط اطلاق‌گیری باشد، مقدمات حکمت باشد می‌گوییم بله.

اما آیا کسی می‌تواند اگر مولی گفته نان بخر، نان صدقه بده، بگوید که برنج هم می‌شود؟ برنج که مصداق نان نیست تا بگوییم اطلاق شاملش می‌شود. اگر بخواهیم بگوییم باید الغاء خصوصیت بکنیم نه این که بگوییم اطلاق شاملش می‌شود. پس بنابراین اولین مقدمه لازم برای تمسک به اطلاق چیست؟ این است که آن واژه به کار رفته در کلام این واژه خودش به حسب معنایش شامل آن مواردی که با اطلاق می‌خواهیم بگوییم شامل می‌شود بشود.

دو: مقدمه ثانیه این است که این مصادیق نوپیدا همان طوری که گفتیم اصلاً و ابداً در ذهن آدم‌های سابق خطور نمی‌کرده تا این که بخواهند لفظ را بر آن وضع کرده باشند.

خب پس بنابراین مقدمه أولی این شد که تمسک به اطلاق توقف دارد بر این که آن مواردی که ما می‌خواهیم با اطلاق بگوییم کلام شاملش می‌شود، آن‌ها از مصادیق آن واژه‌هایی باشد که در آن کلام به کار رفته.

مقدمه دوم این است که این مصادیق نوپیدا نمی‌تواند جزء معانی آن الفاظی باشد که شارع به کار برده است، چرا؟ چون این الفاظی که واضع وضع کرده، این معنای نوپیدا اصلاً‌ به ذهن او خطور نمی‌کرده تا برای آن‌ها وضع کرده باشد. وقتی وضع نکرده برای آن پس شامل نمی‌شود، وقتی شامل نشد پس اطلاق شرطش را ندارد، شرطش این بود که جزو معنای آن باشد، شاملش بشود.

این اشکال اولی است که وجود دارد تا حالا بعد ببینیم جواب می‌توانیم بدهیم یا نه.

«الفصل الأول التمسک بالإطلاق، إنّ الاطلاق قد یکون لفظیاً» همانند اطلاق ادله‌ای که دلالت می‌کند بر این که مسافر یقصر. مثل اطلاق این ادله «بالنسبة الی السفر بالطائرة» با هواپیما «و قد یکون مقامیاً» و گاهی هم اطلاق مقامی‌است.

«و قد یکون مقامیاً»‌ گاهی اطلاق مقامی‌است «کعدم ذکر شیءٍ‌ آخرٍ غیر المطهرات المعروفة من الماء و نحوه» که این عدم ذکر شیء آخر از مطهرات مقتضی عدم مطهریت غیر این مطهرات معروفه است.

«فیبحث عن أنّه هل یشمل اطلاقه المقامی‌المصداق الجدید» گفته می‌شود که آیا این اطلاق مقامی‌شامل مصداق جدید می‌شود یعنی می‌توانیم به اطلاق مقامی‌بگوییم این مصادیق جدید هم به واسطه اطلاق مقامی‌رفع می‌شود، کنار می‌رود، مراد نیست یا نه؟ بله «کالمنظفات الکیمیاییة الحدیثة» مثل نظافت‌ها کننده‌ها و شوینده‌های شیمیایی که جدیداً پیدا شده.

نکته‌ای که می‌فرماید این است که این مناقشات اربعه بازگشت همه‌اش به یک اشکال واحد است و آن این است که آیا ادله نسبت به مصادیق مستحدث ظهور پیدا می‌کند یا نه؟ ظهور دارد یا ندارد؟ مناقشه در این است که این صغرای ظهور محقق می‌شود یا نمی‌شود و الا از نظر کبری مسلّم اگر ظهور محقق بشود ظهور حجت است، ظهور لفظ حجت است، نظیر حرفی که در باب مفاهیم زده می‌شود، در باب مفاهیم علماء می‌گویند نزاع در باب مفاهیم در باره این است که آیا جمل شرطیه مثلاً یا وصفیه یا جملی که غایت دارد یا چه دارد یا چه دارد، آیا ظهور در مفهوم دارد یا ندارد؟ و الا همه قبول دارند اگر ظهور داشته باشد ظهور حجت است.

در کبرای ظهور مناقشه نیست، اشکال اگر هست در تحقق صغری است که آیا این جاها ظهور هست، جمله شرطیه ظهور دارد در مفهوم یا ندارد؟ این جا مناقشات در هین است که این مناقشین می‌خواهند بگویند اطلاق ظهوری منعقد نمی‌شود، ظهور اطلاق منعقد نمی‌شود، نه این که با این که منعقد می‌شود می‌خواهند بگویند حجت نیست.

«ما یقال من أنّ الخطاب المطلق إنّما یعمّ ما هو مصداقٌ لما وُضع له اللفظ الوارد فی....» خطاب مطلق همانا شامل می‌شود چیزی را که آن چیز مصداق و فرد است برای معنایی که وضع گردیده شده است برای آن معنا آن لفظی که وارد شده در خطاب. شامل آن می‌تواند بشود. «فخطاب اکرم العالم یشمل» چه کسانی را؟ «کل من یصدق علیه عنوان العالم» آن‌ها را شامل می‌شود و کسانی را شامل می‌شود که «یکون من مصادیق العالم دون من لم یکن کذلک» اما آن‌هایی که مصداق عالم نیستند؛‌ جهال، اکرم العالم جهال را شامل می‌شود؟ نه، چون اصلاً مصداق عالم نیست. این مقدمه اول.

مقدمه دوم: «و الالفاظ إنّما توضع للمعانی المتصورة لدی الواضع» الفاظ همانا وضع می‌شوند برای معانی‌ای که متصور است پیش واضع، به ذهنش آمده، به آن‌ها توجه کرده الفاظ را بر آن‌ها وضع می‌کند. «و لما کانت المصادیق الجدیدة غیر متصورةٍ للواضع بل...» نه تنها متصور نیست برای واضع «بل و غیر معقولةً عنده احیاناً» بلکه احیاناً اصلاً معقول نیست همان طور که قسم اول بود از اقسام خمسه. اصلاً به ذهنش نمی‌آید که چنین چیزی ممکن است تا این که حالا بخواهد لفظ را برای آن هم وضع کرده باشد.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.