تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, مبانی علوم انسانی اسلامی, مشروح خبرها
شماره : 15887
تاریخ : ۹ اردیبهشت, ۱۳۹۹ :: ۱۵:۴۲
آیت الله شب زنده دار در درس خارج آیت‌الله شب‌زنده‌دار/بیع19: یکی از مقدمات اطلاق، امکان تقیید است/ زمانی می‎توان اطلاق‌گیری کرد که تقیید برای گوینده ممکن باشد یکی از مقدمات اطلاق، امکان تقیید است. در صورتی ما می‌توانیم اطلاق‌گیری کنیم که تقیید برای گوینده ممکن باشد. آن وقت با این‌که تقیید ممکن است اگر تقیید نکرد معلوم می‌شود اطلاق مقصودش است. اما اگر جایی تقیید اصلاً نمی‌تواند بکند این جا از عدم تقیید کشف اطلاق نمی‌شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار از اساتید برجسته حوزه در درس خارج فقه معاصر به بررسی سیره متشرعه پرداخت که در ادامه چکیده متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

بحث در مناقشه سومی بود که در رابطه با تمسک به اطلاقات لفظیه برای موضوعات مستجده و مستحدثه شده است. مناقشه سوم حاصلش این بود که خب یکی از مقدمات اطلاق، امکان تقیید است. در صورتی ما می‌توانیم اطلاق‌گیری بکنیم که تقیید برای گوینده ممکن باشد، آن وقت با این که تقیید ممکن است اگر تقیید نکرد معلوم می‌شود اطلاق مقصودش است اما اگر جایی تقیید اصلاً نمی‌تواند بکند این جا از عدم تقیید کشف اطلاق نمی‌شود، خب این امر واضحی است، روشن است.

و حالا در مانحن‌ فیه گفته می‌شود که ائمه علیهم السلام یا کلاً شارع چه در کتاب و چه در سنت، شارع نسبت به موضوعات مستجده امکان تقیید نداشته و چون امکان تقیید نداشته پس از عدم ذکر قید، اطلاق استفاده نمی‌شود، نمی‌توانسته بفرماید «إذا سافرتم بغیر هواپیما» یا «اذا سافرتم بغیر سرعت‌های کذا» نمی‌توانسته این جوری بگوید، چون نمی‌توانسته بگوید حالا که نفرموده نمی‌توانیم بگوییم اطلاق دارد.

دلیلی که فرموده «اذا سافرتم ثمانیة فراسخ فاقصروا من صلاتکم» نمی‌توانیم بگوییم اطلاق دارد چون تقیید نمی‌توانسته بکند پس اطلاق ندارد، این شبهه مناقشه سوم. حالا چرا نمی‌توانسته؟ می‌فرمایند برای این که موضوعات مستحدثه دو قسم هستند همان طور که قبلاً گفته شد، یکی آن موضوعات مستحدثه‌ای که اصلاً تعقل آن، تصور آن در آن زمان‌ها ممکن نبوده که چنین چیزی شدنی است.

خب این جور امور چه جور شارع می‌توانید بیاید تقیید کند؟ حالا ولو بگوییم خودش می‌فهمد، خودش می‌داند که باید بگوید اما مردمی که اصلاً متوجه این امور نیستند، قابل تعقل برای آن‌ها نیست، آخر مخاطبی که یک چیزی را اصلاً نمی‌تواند تعقل کند چه جور می‌شود او را مخاطب قرار داد، و یک امری که اصلاً قابل تعقل و تصور نیست بگوییم برای او؟ پس از یک قسم از موضوعات این چنینی است مثل مثلاً امور هسته‌ای، مثل مثلاً فرض کنید اموری که الان در ارتباطات پیدا شده، آن در شرق عالم است، آن در غرب عالم است، فوراً با امواج صدا منتقل می‌شود، تصویر منتقل می‌شود، چه می‌شود، اصلاً این‌ها توی ذهن کسی نمی‌‌ماند، این‌ها امور مستحیله حساب می‌شده مثلاً. این قسم اول.

و اما قسم ثانی آن‌هایی است که نه در این حد نبوده، اما در عین حال یک امور مستبعده‌ای بوده که محل ابتلاء نبوده برای آن زمان‌ها و تصور هم نمی‌شده که حالا حالاها اصلاً یک چنین چیزهایی مورد ابتلاء واقع بشود، این‌ها هم در به حسب عرفی تقیید به این‌ها غیر عرفی است، یک چیزهای مستبعد. مثلاً همین امروز از باب مثال عرض می‌کنم، استفتاء می‌کنند از مراجع یا از شما بزرگواران مردم می‌آیند مسأله سؤال می‌کنند، حالا دارید توی مسجد اعظم، توی حرم رد می‌شوید یک کسی می‌آید می‌گوید آقا... یک مسأله‌ای از شما سؤال می‌کند، شما می‌گویید لعل این خنثی باشد، خب بگویید آقا اگر خنثی نیستی حکم تو این است.

این حرف عرفی نیست، شاید بدش هم می‌آید اصلاً، خنثی نیست چیه؟ ولو این که واقعیت دارد، خب شاید خنثی باشد، ما که علم ندارم خنثی در عالم هست، توی بعضی کشورها زیاد هم هست اصلاً لباس خاصی هم می‌پوشند. وقتی ما بعضی جاها می‌رفتیم می‌گفتیم این‌ها کی هستند این جور لباس پوشیدند؟ می‌گفتند این‌ها خنثی هستند. خب هست، حالا آمده سؤال کرده می‌گوید آقا... یا در استفتاء می‌نویسند اگر خنثی نباشید حکم‌تان این است، اگر خنثی باشید حکم‌تان آن است. اموری که... یا سؤال می‌آید می‌کند مثلاً می‌گوید آقا اگر سفر شما حرام نیست نمازت... الان می‌پرسد من آمدم قم نمازم چطور است؟ خب می‌گوید آقا قصد ده روز کردی یا نه؟ این‌ها درست است آدم سؤال کند، اما بگوید آقا اگر سفر شما حرام نیست بعد چی هست.

این که سفرت حرام نیست این‌ها یک چیزهایی است که تقیید به آن یا استفصال نسبت به آن، این‌ها را عرف نمی‌پسندد، پس بنابراین این جور قیود نمی‌توانیم اطلاق نسبت به آن جاری بکنیم. یعنی همان کسی که الان آمده مسأله را سؤال کرده و آن آقا در مقام جواب نگفته اگر خنثی نیستی آن اگر واقعاً خنثی هست، نمی‌تواند بگوید کلامش اطلاق داشت. چون تقیید به خنثی کردن عرفی نبوده که او تقیید بکند.

این جاها هم پس این جور است، پس بنابراین ما دو قسم موضوعات مستحدثه داریم، قسم اول که اصلاً ممکن نیست چون مردم اصلاً تعقل نمی‌کنند، تصور نمی‌کنند. قسم دوم اگرچه قابل تعقل و تصور است اما در عین حال چون تقیید عرفی نیست و کأنّ یک نحو استهجانی دارد، این جاها هم از عدم تقیید، ما اطلاق نمی‌فهمیم در این موارد. این شبهه.

«الجواب عن المناقشة الثالثة» اما خلاصه جوابی که داده می‌شود این است... اما این که گفتید دو قسم است؛ یک قسم این است که اولاً ممکن نیست، جواب این است که چرا می‌گویید ممکن نیست. شما گوینده را مثل این که کم گرفتید که می‌گویید ممکن نیست. این‌ها امرای کلام هستند، این‌ها صعاب را و مشکلات بزرگ را به آسانی بیان می‌توانند بکند، حل بکنند، بیان بکنند. مردم به ذهن‌شان نمی‌آید، آن‌ها تعقل نمی‌کنند، همان راهکاری که در قسم دوم شما گفتی خب در قسم اول هم می‌شود گفت.

اول می‌گویند آقا یک روزگاری می‌آید این جور خواهد شد، آن جور خواهد شد، آن جور خواهد شد بعد به یک بیان روانی که خود آن‌ها بلد هستند چه کار می‌کنند خب حکمش را هم بیان می‌کنند. پس همان‌هایی که شما می‌گویید غیر ممکن است یعنی چی غیر ممکن است؟ یعنی برای ائمه ممکن نیست، که آن‌ها معاذ الله بخواهید بگویید که ممکن نیست آن‌ها در بکنند یک چنین چیزهایی که... به ذهن‌شان اصلاً بیاید که بخواهند تقیید کنند؟ که این معاذ الله. خدای متعال،‌ ائمه علیهم السلام... این که نمی‌شود گفت. پس باید آن جوری بگوییم اگر مقصود از غیر ممکن بودن است. یعنی آن‌ها خودشان می‌دانند اما کلام قصور دارد از این که بتوانی این حرف‌ را به آن‌ها بفهمانی.

کلام قصور دارد که بتوانی حرف را به آن‌ها بفهمانی. اگر این است خب می‌گوییم نه، آن‌ها امیر کلام هستند، برای آن‌ها هیچ کلامی قصور ندارد، آن‌ها می‌توانند که با کلمات‌شان بیان بکنند و این غیر ممکن بودن درست نیست نسبت به آن‌ها. این نسبت به آن اول.

اما نسبت به دوم که گفتید غیرعرفی است، یک چیزهایی که آن موقع مبتلا نیست، یک چیزهایی که غیر مبتلی‌به است غیر عرفی است که آدم بیاید به آن‌ها تقیید بکند. خب ما هم یک خرده پیاز داغ آن را اضافه کردیم و به خنثی و این‌ها هم مثال زدیم. جواب این هم این است که نه، غیر عرفی است برای کی؟ برای آدمی که فقط می‌خواهد احکام زمانه خودش را بیان بکند، اما آدمی که فرض کردیم، شارعی که فرض کردیم برای ابد می‌خواهد حرف بزند، برای تاریخ آینده الی یوم القیامة بنا دارد حرف بزند، دینش خاتم است و لکافة العالم موجودین و کسانی که بعد می‌آیند و بعد می‌آیند و هزار سال، ده هزار سال، هر چه می‌خواهد حرف بزند، آیا این هم عرفی نیست که تقیید کند بله یک زمان‌های بعد با این که بشر هم می‌داند، هم آن‌ها هم که زمان خود ائمه بودند می‌دانند که تطور بشر از زمان‌های دور تا زمان‌های خودشان چقدر زیاد بوده. هم آن‌ها هم می‌دانند یک وقتی یک موقعی آدم‌ها غارنشین بودند، چه بودند، فلان بودند، حالا خانه دارند، چه دارند.

این‌ها را که می‌دیدند که و لباس‌ها چقدر تغییر کرده، چقدر فنون برای زندگی پیش آمده، این جور نبوده که... حتی ساعت هم بوده، سکه می‌زدند، چه می‌زدند، فلان می‌زدند. خب می‌داند همان طور که فی ماسبق تطور بوده، در ما یأتی هم خواهد بود. آن وقت کسی که متکفل چنین امری است از آن هم عرفاً بعید است تقیید کند؟ نه دیگه این جا عرفاً تقیید نیست.

پس شما آمدید آدم‌های معمولی که حرف را برای زمان خودشان می‌خواهند بزنند. خب می‌گوید این یعنی چی؟ نسبت به چیزهایی که بعد هم می‌آید چه لزومی دارد تقیید بکند؟ آن درست است. اما آدمی که برای تاریخ می‌خواهد حرف بزند، قرآن برای تاریخ می‌خواهد حرف بزند نه برای زمان خودش فقط، خب آن پس بنابراین آن وقتی می‌گوید که «و من شهد الشهر فلیصمه» آن می‌داند یک زمانی پیدا خواهد شد که با ابزار... با تلسکوپ خواهند دید، خب چرا تقیید نکرده که منشأ در ؟؟ بالرؤیة الاعتیادیة، این جور می‌توانست بگوید که،‌ نگفته. پس معلوم می‌شود هر جور می‌بینی حالا با چه تلسکوپ ببینی چه عادی ببینی. آن تقیید کردن او..

کما این که از این مثالی هم که زدم یک چیزی هم برای شما روشن شد و آن این است که گاهی تقیید که می‌خواهد بکند لازم نیست که اسم و چیز آن که بعداً می‌خواهد بیاید که خیلی غریب است، می‌تواند یک جوری، به یک لازمه‌ای،‌ به یک کلامی تقیید بکند که استغراب و استبعاد عرفی هم نداشته باشد. مثلاً مثل همین مثال بفرماید که «من شهد الشهر یا من رأی الهلال بالطرق الاعتیادیة» این جوری بگوید. لازم نیست بگوید الا این که با تلسکوپ، ولو بالتلسکوپ، می‌گوید آقا تلسکوپ دیگه چیه؟ این جور که لازم نیست بگوید، بگوید معمولی مثلاً. پس بنابراین عبارات جایگزین هم ممکن است. حالا اجازه بفرمایید عبارت را هم تطبیق کنیم لو بقی فی انفسکم الشریفة امرٌ آن وقت بفرمایید.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.