به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب بهعنوان روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است. روزی که دژخیمان رضاخان، مردم معترض به کشف حجاب را در مسجد گوهرشاد به خاک و خون کشیدند.
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل، معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به اینکه تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است.
بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.
ما نیز برای بررسی این موضوع به گفتوگو با آیتالله سیدمنذر حکیم نشستیم که در ادامه نتیجه این گفتوگو را ملاحظه میکنید؛
پرسش: ما همیشه و به صورت خاص در این چند ساله بر سر عفاف و حجاب مساله داشتهایم که الان هم مسالهای کاملاً به روز شده است. به عنوان اولین سوال اساس این عفاف و حجاب چیست؟ نماد و بروز آن در جامعه چگونه است؟ این مشکلات را چگونه باید برطرف کرد و یا اینکه این مساله اصلاً چگونه به وجود آمده است. نظر شما در باب این مساله چیست؟
پاسخ: به نظر میرسد که ما به جای پاسخ جزءنگرانه و مقطعی به سوالات مطرح و نامنظمی که در ذهنهای بسیاری از افراد جامعه ما مطرح است، لازم است که یک طرح صحیح از مساله داشته باشیم و روش علمی حل مسئله را پیدا کنیم، سپس به حلّ آن بپردازیم. این روند منطقی تعامل با هر مسالهای است؛
الف- عنوان صحیح و تعریف درست از مساله و پیدا کردن نقاط کور و اشکالاتی که در آن مساله وجود دارد. ب- پیدا کردن روش صحیح حل آن مساله. ج- پرداختن به هر مساله با همان روش صحیحی که به دست میآوریم.
در خصوص مساله عفاف و حجاب، کار مهمی که در دو سال گذشته تا الان انجام شده، این است که ما بحث را به سطح یک بحث علمی عمیق و عرفانی با توجه به فقه اهلبیت(علیهمالسلام) مطرح کردهایم و هنوز مشغول بحث و بررسی ابعاد مختلف این موضوع هستیم.
این کار بسیار اصولی، اساسی، زیرساختی، زیربنایی و زمانبر است و باید تمام مسئولان نظام در سطوح قابل توجه و افراد تأثیرگذار اعم از برنامهریزان، طراحان مسائل فرهنگی، برنامهریزان دانشگاهها، آموزش و پرورش، مدرسان و سخنرانان، صدا و سیما، فیلمنامه نویسان، کارگردانان و بازیگران در کنار حمایتهای قانونی قوه مجریه و قوه قضاییه دست به دست هم دهند و در راستای بحث امنیت مطلوب جسمی و روانی در جامعه، سلامت اخلاقی و حاکمیت ارزشهای الهی در جامعه انسانی که خط قرمز ما هستند، دست به اقدامات جدی بزنند.
بنده به عنوان یک پیش درآمد و مطلع در مورد این بحث که میتواند برای کلیه صاحب نظران و مخاطبان ما در جامعه اسلامی و حتی فراتر از جامعه اسلامی با این مخاطبی که در نظر گرفتهایم، قابل توجه باشد، این پیشنهاد را بدهم که با طرح چند سؤال کلیدی و پاسخهای راهگشا خود را وادار به تدبر و تأمل در این بحث کنیم.
باید با طرح سؤال و ایجاد انگیزه، فرهنگ سازی را شروع کنیم. این فرهنگ سازی گاهی با القاء مطلب است که معلوم نیست مخاطب ما تا چه اندازه پذیرش آن را داشته باشد. ممکن است حتی مبانی مطالب ما را نپذیرد. لذا ما با این چند سؤالی که قصد مطرح کردن آن را داریم، میخواهیم برای برون رفت از مشکل بی حجابی و کم عفتی راهکار بیابیم.
اولین مسالهای که باید اینجا عنوان کرد و شایسته تأمل و تدبر است، این است که جامعه اسلامی و انقلابی ما که دوره چهل ساله خود را پشت سر گذاشته است با فراز و نشیبهای متلاطمی که از آغاز انقلاب، جنگ تحمیلی و تهاجم فرهنگی که جامعه ما با آن دست و پنجه نرم میکرده، روبه رو بوده است.
یعنی باید اول بستر و بحث کار خودمان را روشن کنیم؛ جامعه ما چهار ویژگی مهم دارد که متأسفانه برای بسیاری مغفول مانده و موجب شده در تشخیص راه درست، دچار اشتباه شویم. حال این ویژگیهای جامعه ما چیست؟
1. جامعه ما به برکت اسلام و انقلاب اسلامی و تحولات جهانی یک جامعه نواندیش است.
2. جامعه ما یک جامعه پویا و سرزنده است.
3. جامعه ما در یک رزمایش بسیار عظیم در این چهار دهه و دهههای بعدی به نام تنازع بقا و جنگ تمدنها یک شرکت بسیار فعال و مقتدرانه دارد. نمونه آن به هم ریختن کل نقشههای استکباری داعشیان و کل مؤسسات وابسته به آن و طالبان و تمام گروهکهایی است که از حمایت جدی استکبار برخوردار هستند. جامعه ما در چنین رزمایشی شرکت کرده است.
4. جامعه ما به لحاظ نگاههای بلند و آسمانی که اسلام و اهلبیت(علیهمالسلام) به ما دادند، میخواهد جامعه بشری را از بحران جنگ تمدنها به سمت تفاهم، تکامل، تعامل تمدنها به پیش ببرد. یعنی همه جوامع بشری در حال حاضر با این تفاوتی که امروزه در آنها دیده میشود به این سمت در حال حرکت است و گفتمان انقلاب اسلامی همان حرکت است که یک مجموعه مفاهیم و ارزشهای جدید را در جامعه بشری مطرح و نهادینه کرده است.
یکی از عوامل شکست مفتضحانه فرهنگ غربی و فرهنگهای غیر الهی است که کاستی و نقص خود را به خوبی نشان میدهد. ما در این شرایط هستیم. اگر شما بتوانید شرایط را درست تشخیص دهید، راحت میتوانید با مساله کنار بیایید.
حال اولین کاری که باید در این جامعه نواندیش و پویا انجام داد، کمک کردن به جامعه بشری است. در بحث شهادت سردار سلیمانی، همین که یک مقام روسی میآید و به این رفتار غیر قانونی و غیر اخلاقی و خلاف حقوق بشر اعتراض میکند، یعنی در حقیقت جامعه بشری به سمت مسیر مطلوبی در حال حرکت است.
در غیر این صورت و در یک شرایط دیگر بسیاری چشمشان را بر روی بسیاری فجایع میبندند و هیچ کس اعتراضی نمیکند. مثل سکوتی که خیلی از دولتها در همین مساله جنگ نامتعادل و نابرابر یمن و همینطور تمام کشورهای خط مقاومت که برای ایجاد یک تحول و نهادینه کردن ارزشهای انسانی و اسلامی سرمایه گذاری میکنند، به خرج دادند.
اولین کاری که ما در اینجا و در این شرایط باید انجام دهیم، این است که برای جامعه خود و جامعه انسانی طرح سؤال جدی و واقعی انجام دهیم و اگر بخواهیم جامعه خود را به سمت دانش به پیش ببریم، باید سؤالات جدی ایجاد کنیم.
همین بحث عفاف و حجاب را چگونه باید به سؤال تبدیل کنیم؟ این اولین گام برای ایجاد دغدغه و همچنین ایجاد اهتمام به این مساله است. ممکن است شما بگویید که ما در حال طرح پرسش هستیم. اما آیا واقعا این پرسش شما یک دغدغه جدی اجتماعی شده است؟ لذا گام اول ایجاد سؤال و دغدغه اجتماعی است.
گام دوم این است که باید مشخص شود این بحث حجاب و عفاف برای همه انسانهاست یا تنها مختص مسلمانان است؟ یعنی آیا نیاز یک انسان را در جامعه بشری برآورده میکند یا تنها نیاز مسلمانانی که خداوند این حکم را بر آنان مقرر فرموده، برآورده میکند؟
به عبارت دیگر آیا این مساله باید یک دغدغه انسانی باشد، یا تنها یک دغدغه و دلواپسی اسلامی است؟ یعنی حتی اگر دستوری هم از جانب خداوند برای آن مساله صادر نشده بود، آیا جامعه انسانی که امروز با نقشههای تفننی و گوناگون استکبار جهانی دست و پنجه نرم میکند و برای مسخ انسانیت برنامهریزی میکنند و به تعبیر امام خمینی(ره) که میفرماید «دنیا داران و دنیا طلبان با همه توان خود به جنگ خداباوران و خداگرایان و خدامحوران آمدند و در این راه از هیچ کاری فروگذاری نمیکنند؛ چون منافع و مصالح خود را در جنگ با خدا میبینند و لذا با آخرت گرایی و خداگرایی و دین محوری و تربیت ارزشها در جامعه انسانی میجنگند» نباید اقدامی انجام دهند؟
بنابراین این دغدغه و این دلواپسی باید انسانی باشد و فراتر از جامعه اسلامی به پیش رود؛ البته برای جامعه انقلابی ما که در سنگرهای تقابل با استکبار جهانی، پلههای موفقیت را با صعود میپیماید، یک نیاز و تاکید بیشتری خواهد بود. اما ما باید جامعه جهانی را هم به این سمت سوق دهیم. چرا که ما در تعامل با جامعه هستیم و حجاب و عفاف را در جمهوری اسلامی مستقر کردیم.
ولی تمام کشورهای اطراف شما و اروپای شرقی و غربی و آمریکایی فضای ناسالم و مسموم دارند و هیچ مرز ارتباطی محدودی هم با آنها وجود ندارد. لذا یکی از دغدغههای مهم، همراهی کردن این جوامع با خودمان است.
پس شما یک وظیفهای فراتر از جامعه خود دارید. درست مثل مساله جنگ؛ همه ما باید از مرز و بوم فرهنگی خود حمایت کنیم و چون این حمایت از بیرون نیز آسیب میبیند باید از درون و بیرون به دنبال یک مدافع و حامی و تقویت کننده باشیم و به هر اندازهای که در فتح این تهاجم پیش برویم، میتوانیم درون خود را پاکسازی و بهسازی کنیم.
گام سوم در مورد این مسئله مهم است. اینکه در مورد مسأله حجاب از دو جهت طرح مساله غلط صورت گرفته است. طرح غلط مسأله حجاب به این است که ما حجاب را تنها به سطح بدنی و ظاهری و مخفی کردن مو و چادر پوشیدن خلاصه کردیم، در حالی که این حجاب برتر فرع یک مسأله مهمتر بوده و آن یک ارزش اخلاق و رفتاری به نام عفاف است.
اگر عفاف در جامعه نهادینه شد، حجاب نیز بی درنگ در کنار او خواهد آمد. اما اگر در جامعه بی عفتی نهادینه شد و رونق پیدا کرد، حتی اگر صدها برنامه در این راستا ریخته شود به موفقیت نخواهد رسید. لذا باید در نگاه به حجاب، اصالت عفاف را مطرح کرد و حجاب را در پرتو آن قرار داد و این حجاب در اینجا مختص همه اقشار خواهد بود. رابطه عفاف و اصل اخلاقی حیا برای انسان برخاسته از خردمندی و خردورزیست.
در اینجا ممکن است دیده شود که جامعه بشری به ضد این ارزشها رفته و حرکت کرده است. الان کشیشهای دنیا و بزرگان جوامع مسیحی و یهودی ثمره تلخی از این آزادیهای رایج در جوامع خود را درو میکنند و با زبان گویا و فریادی رسا میدهند که بیایید و برای حل این مشکل راه حل ارائه دهید.
این تجربه تلخ آزادی بی حد و مرز و حقوق بشر ناقص و غلطی است که امری استکباریست و حافظ منافع مادی آنان است. چنین حقوق بشری با این ویژگی که دارد، راه را برای چپاول استکبار باز میکند. بی بند و باری و جنگ، اهرم اصلی استکبار جهانی برای رسیدن به منافع مادی خود است.
بنابراین اگر بنا شد که ما نگاه خود را به مساله حجاب و عفاف تصحیح کنیم، به اینجا میرسیم که ما باید رابطه حجاب را با پشتوانه آن خیلی خوب ببینیم. حال میتوانیم وضع خود را در این حالت در چهار بخش مطرح کنیم. به طور کل چهار نگاه در حجاب وجود دارد:
1. نگاه حقوقی به حجاب 2. نگاه سیاسی به حجاب 3. نگاه اجتماعی به حجاب 4. نگاه تربیتی به حجاب
در اینجا باید به بیان مسئلهای پرداخت که نیاز به حل شدن فوری دارد. اگر کسی این چهار تفکیک را متوجه شد به راحتی خواهد فهمید که چرا از مسأله حجاب بهرهگیری سیاسی میشود. استکبار جهانی از این مسأله در جهت تحقق منافع خودش بهرهگیری سیاسی میکند. با چه پشتوانهای؟ با آن نگاه غلطی که به حقوق بشر دارد و آن را نهادینه کرده است.
این نگاه غلط به حقوق بشر ناشی از مغفول ماندن فلسفه تربیتی عفاف و حجاب در بستر جامعه است. حال ما برای حل این مسأله باید نگاه خود را به انسان و حقوق بشر تصحیح کنیم. در این نگاه موجود به حقوق بشر، رابطه و تلازم حقوق انسان و وظایف انسان را از میان بردیم. ما حقوق بشر را ناقص معرفی میکنیم، چون وظایف انسان را تعریف نکردیم و لذا تعریف ما از آن ناقص و غلط خواهد شد.
بنابراین در ابتدا باید وظایف بشر را معنا و تعریف کرد و بعد حقوق بشر را در پرتو این وظایف ببینیم. نگاه حقوقی زمانی تصحیح میشود که ما یک نگاه تربیتی و اجتماعی صحیح را برای بحث عفاف و حجاب به دست بیاوریم. اگر چنین نگاهی حاصل شود ما به آخر خط که جلوگیری از روند تهاجمی شبیخون فرهنگی دشمنان بشریت است، میرسیم.
این مسیریست که باید آن را طی کنیم. لذا ما در اینجا نقشه برونرفت از این معضل جامعه بشری را مطرح کردیم و اگر ما این نقشه راه را خوب باز کنیم، ترجمه صحیح کنیم، مراکز علمی و فرهنگی ما دست به دست هم دهند و وارد یک گفتمان جدی در اینجا شوند و در تمام شبکههای اجتماعی داخل و خارج کشور ترویج کنند، میتوان شاهد یک فتح بسیار عظیم و بزرگ بود. باید از سرچشمهها شروع کرد و نباید به علل آنها بیتوجه شده و به فرعیات توجه کنیم. این یک سطحی نگری است که در بعضی افراد وجود دارد.
همچنین اگر ما بخواهیم که این مساله را به صورت ریشهای حل کنیم باید به تک تک افراد جامعه مهارت تفکر و تدبر و جستوجو و تحقیق را آموزش دهیم که از سطحی نگری دور شوند تا بتوان در مقابل نقشههای شوم و دردمنشانه دشمنان بشریت که انسانها را از خردمندی و خردورزی دور نگه میدارند، مقابله کنیم.
برای طرح این مسأله نمیتوان زمان تعیین کرد، بلکه هر زمان آن را شروع کنیم و در جهت صحیح آن پیش برویم، موفق خواهیم شد. هر چه قدر که به توسعه در این مسیر نزدیک شویم زمان ما کمتر خواهد شد. در اینجا باید عناصر اقتدار فرهنگی را پیدا و تقویت کنیم و سپس آن را گسترش دهیم.
پرسش: به نظر شما در مورد این مساله در دانشگاهها که قشر فرهیختهای هستند چه اتفاقی افتاده است؟
پاسخ: من معتقدم چون نگاههای ما یک نگاههای مقطعی و جزیرهای به مسائل بوده و ما به دنبال روش حل مساله نبودیم، تمام جوابهای ما چیزی شبیه به یک معجون است که همه چیز در آن وجود دارد. همین که ما نتوانستیم جامعه خودمان را به گونهای پیش ببریم که تمام دستاندرکاران مهم کشور را در سطحی از سلامت، بصیرت، راز نگهداری، خود نگهداری و تقوای مطلوب قرار دهیم، در معرض آسیب قرارگرفتهایم؛ راه نفوذ در این جامعه هنوز باز است.
اگر ما بخواهیم مهارت تفکر و تدبر را سامان دهیم، باید از خانواده شروع کنیم و در خانواده است که والدین و زوجین و همسران باید خانواده را به گونهای مدیریت کنند که در تمام شرایط ناگواری که برای جامعه پیش میآید، فرزندانشان در این شبیخون فرهنگی بسیار مقاوم و پر قدرت باشند که دشمن نتواند در آنها نفوذ کند و مغرور مال، زراندوزی، پست و مقام نشوند و بتوانند در جایگاههای خودشان ایجاد تحول کنند. اینکه آموزش دهیم افراد حق انتخاب دارند و اینکه چگونه درست انتخاب کنند و تن به انتخاب اشتباه و بدون فکر و آینده نگری نزنند، چیزی است که از قلم افتاده است.
اینکه من نتوانم فرزند خود را اینگونه تربیت کنم، آسیب و مشکلی است که به شخص من مربوط است. نباید از خانواده غافل شد. نباید این تربیت در خانواده را رها کرد و آن را به صداوسیما، آموزش و پرورش، دانشگاه ها سپرد. البته اینگونه نیست که مطلقاً در این زمینه ناتوان و ناموفق هستیم. ما جوانهای موفقی داریم که محصول همین تربیت مناسب در خانواده است که در حال خدمت به جامعه خود هستند. اما نقش خانواده باید پررنگ تر باشد و آموزشهای بیشتری را فرا گیرد تا بتواند در تامین درست فکر کردن و انتخاب درست، تاثیرگذار باشد.
در این زمینه باید به روش ایجابی عمل کنیم. باید قانون، امنیت روانی و اجتماعی و سلامت اخلاقی را در جامعه تعریف کرده و قانونمند کنیم. به عبارت دیگر باید از پیشروی آسیبهای اجتماعی جلوگیری کنیم. روح و روان انسان نیز چون بدنش نیاز به محافظت دارد. مسئولین اجتماعی و قانونگذاران نیز باید برای جلوگیری از پیشرفت این آسیبهای اجتماعی قانونگذاری کنند و تحول در این مسأله را به وجود آورند و نگاه غلط در مورد این مساله را تصحیح کنند.
پرسش: در حال حاضر عدهای بی حجابی را به عنوان ابزاری برای مخالفت با حکومت قرار میدهند و کمپین به راه میاندازند. آیا به نظر شما برای مقابله با اقدام آنها باید اقدامی جداگانه انجام داد یا در همان روند، این مساله نیز خود به خود حذف خواهد شد؟
پاسخ: اگر نگاه ما یک نگاه جزءنگرانه نباشد، به این نتیجه میرسیم که مسائل سیاسی همه به هم ربط دارند و مخالفان این حکومت فعال و پویا و نواندیش از هر وسیلهای برای براندازی آن استفاده میکنند. پس باید این پروژه دشمن را در براندازی نظام به صورت کامل مشاهده کرد و در این صورت جایگاه این اقدامی که اشاره کردید را میتوان در مساله براندازی به دست آورد.
اگر ما این روند را تصحیح کردیم، یکی از حربههای دشمن را دفع کردیم و باید متوجه باشیم که ما در موقعیت یک جنگ نابرابر هستیم و به هیچ وجه در حالتی رها شده نیستیم. دشمنان ما در هر صورت برای ما مسئله ساز هستند. اگر ما فلان مسئله را حل کردیم، مسئلهای جدید در مقابل آن برای ما ایجاد میکنند. پس باید یک حرکت فرهنگ ساز عمیق و گسترده برای تمام اقشار جامعه به وجود آورد و بصیرت افراد را بالا برد و آنگاه میتوان تمام نقشههای دشمن را بر باد داد و تاثیر آنها را از بین برد.
پرسش: ما در حال حاضر یک بدحجابی عرفی داریم که در جامعه نیز به شدت رایج است و عملا رواج پیدا کرده. شما این مساله را نسبت به اول انقلاب چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما در مقایسه با آن زمان چه تفاوتهایی ایجاد شده است و چه فرقی میان آدمهای آن دوره با زمان حاضر ما وجود دارد؟
پاسخ: باید در ابتدا اشاره کرد که افراد با یکدیگر متفاوتاند و انگیزهها و نگاههای مختلفی در آنها وجود دارد و به تبع آن علل و دلایل مختلفی در کارهای آنان دیده میشود. باید دید خانمی که پوشش نامناسبی دارد و این پوشش و نگاه برای او عادی شده و حتی به خیال خودش فکر میکند که حجاب دارد، چه خلاء و کمبودی دارد؟ آیا حدود حکم شرعی را نمیداند؟ آیا به جامعه دهن کجی میکند یا به خانواده؟ آیا به نگاهی که وجود دارد و تبعات روانی و ارتباطی که رفتار و پوشش وی در آینده به دنبال دارد آگاه است یا خیر؟
ممکن است در خانواده تحت فشار قرار گرفته باشد و حال در بیرون از خانه میخواهد خود را از این فشار تخلیه کرده و خود را راضی کند که من آزادم و زیر چتر و فشار خانواده نیستم. اینجاست که باید فضایی برای آگاهی او ایجاد کرد که اگر تو قصد نشان دادن خود را داری، چرا با روش و اقدام غلط به این کار دست میزنی؟ باید به این مسئله دقت داشته باشیم که آیا میتواند برای ارضای نیاز خود و رهایی از فشار خانواده و جامعه جایگزینی داشته باشد یا میخواهیم بدون دادن جایگزین، او را به سمت حجاب (که فکر میکند برایش محدودیت است و کیفیت روابطش را کم میکند) سوق دهیم؟
ما باید افراد را طبقهبندی کنیم و نباید به یک چشم به آنها نگاه کنیم و با ایجاد یک کانون فرهنگی در هر محله و شهر همه را در این اقدام سهیم کنیم و آنگاه خواهید دید که چقدر جامعه دچار تحول میشود. در اینجا پیش از اینکه دولت و وزارت فرهنگ دست به کار شوند، نیاز به نهاد خودجوش مردمی است که نیازهای گوناگون مردم محله خود را تامین کنند و اقدامات مختلفی در این زمینه انجام دهند و مراکز مشاوره مختلفی ایجاد کنند.
باید مساجد و حسینیهها با هم هماهنگ شوند و مرکز کانونهای فرهنگی محله خود باشند. اگر در این زمینه بتوان مساله ازدواج را در جوانان تقویت کرد بیش از نیمی از مشکلات حل خواهد شد. باید به این رهنمود اسلام توجه کرد و توجه جدی به تشکیل خانواده انجام داد و این امنیت روانی و اخلاقی را در خانواده به دست آورد. اینگونه است که بیش از نیمی از مشکلات جامعه ما حل شده و نقشههای دشمن شکست میخورد و درصدی از آن نقشههای باقی مانده هم به پشتوانه این سنگرهایی که ایجاد کردیم، کاملا از بین خواهد رفت.
در نهایت سخن آخر من این است که در بحث حجاب باید به مسائلی که از دید افراد بد حجاب وجود دارد توجه کرد، سخن آنها را شنید و به فکر جایگزینی برای تامین نیازها و خواستههای آنان بود و از ماهیت این داستان آنها را آگاه کرده و به سمت هدفی که اسلام مشخص نموده سوق داد.
انتهای پیام/