تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
تربیت اجتماعی+ایت الله اعرافی آیت‌الله علیرضا اعرافی در درس خارج فقه تربیتی بررسی کرد؛ رویکرد فقهی تربیت اجتماعی/ کار ما تحلیل فقهی نیست؛ بلکه بیان احکام فقهی و استخراج آن احکام در حوزه تربیت اجتماعی است مراد ما از تربیت اجتماعی این است که برای تربیت و تغییر دیگران بر اساس این چارچوب­ها و رواج دادن آن‌ها در جامعه، چه اقداماتی باید انجام شود. مقصود از تربیت در اینجا، معنای خاص آن است؛ یعنی اقداماتی که باید انجام شود تا دیگران را به سمت روابط، ضوابط و چهارچوب­های دینی هدایت کند.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از مدرسه تخصصی فقه نظام، آیت‌الله علیرضا اعرافی در درس خارج فقه تربیتی به موضوع تربیت اجتماعی پرداخت و در این رابطه اظهار داشت: مراد از تربیت اجتماعی، مباحث اخلاقی یا مباحث مشترک بین اخلاق و تربیت نمی‌باشد؛ از این رو در صدد بیان چیستی چارچوب­ها و ضوابطی که اسلام در روابط اجتماعی مقرر کرده، نمی‌باشیم. مراد ما از تربیت اجتماعی این است که برای تربیت و تغییر دیگران بر اساس این چارچوب­ها و رواج دادن آن‌ها در جامعه، چه اقداماتی باید انجام شود. مقصود از تربیت در اینجا، معنای خاص آن است؛ یعنی اقداماتی که باید انجام شود تا دیگران را به سمت روابط، ضوابط و چهارچوب­های دینی هدایت کند.

ایشان در ادامه به تشریح مفهوم «اجتماعی» پرداخت و برای آن سه معنا را بیان داشت: معنای نخست: مقصود از اجتماعی، «جامعه‌پذیری» است؛ به این معنا که شخص، فردی در تعامل با اجتماع بوده و جامعه‌پذیری داشته باشد. بشر به صورت طبیعی و متعارف، اجتماعی و جامعه‌پذیری است. اما این که ما چگونه این جامعه‌پذیری را تقویت، سامان و رشد دهیم، بر اساس مراحلی است که در جامعه‌پذیری فرد وجود دارد. کودک از همان ابتدا تا دوران بلوغ و رشد به سمت جامعه‌پذیری حرکت می‌­کند.

عضو شورای نگهبان در تبیین معنای دوم گفت: یعنی تربیت شخص از حیث همه روابطی که در جامعه با دیگران برقرار می­‌کند. یک شخص ابتدا در جامعه با خانواده در ارتباط است؛ سپس با دوستان و بعد با عموم شهروندان و غیرمسلمانان. این روابط مختلفی است که هر فردی دارد.

وی در ادامه افزود: مقصود از تربیت اجتماعی بر اساس این معنا، فراتر از تربیت در معنای اول است. در این معنا چارچوب­هایی برای ارتباط شخص با خانواده­ و داشتن روابط اجتماعی و عام با سایرین وجود دارد؛ بنابراین طبق این معنا، مراد از تربیت اجتماعی، یعنی پرورش فرد به‌گونه‌ای که در همه ارتباطات خود، بر اساس اصول و ضوابط تعیین‌شده حرکت کند و مقید به رعایت همه این ضوابط و چارچوب­ها در ارتباطات اجتماعی‌ خود باشد.

عضو جامعه مدرسین در ادامه به تشریح معنای سوم پرداخت و عنوان داشت: در معنای سوم، گستره تربیت اجتماعی وسیع­تر از دو معنای دیگر می‌باشد. به این بیان که تربیت اجتماعی، صرف روابط عمومی نیست بلکه در روابط و تصمیم‌گیری‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی نیز وجود دارد.

این استاد درس خارج در خصوص تعیین محل بحث مطرح کرد: محور بحث ما، معنای دوم است؛ یعنی مراد از تربیت اجتماعی، پرورش افراد به ‌منظور رعایت اصول و ضوابط در ارتباطات عمومی‌ با خانواده، جامعه و دیگران می‌باشد. براین اساس فقط در محدوده جامعه‌پذیری نمی­‌مانیم؛ ولی به سمت تربیت سیاسی، اقتصادی و … نیز نمی­‌رویم.

ایشان بخش دیگری از درس خود را به تقسیم‌بندی دیگر در مفهوم «تربیت اجتماعی» اشاره داشت و تصریح کرد: از نگاه دیگری می­‌توان برای تربیت اجتماعی دو معنا ذکر کرد: ۱٫ در تربیت اجتماعی نگاهمان ساحتی باشد و اشخاص در حوزه ویژگی اجتماعی­ خود تربیت یابند. این معنا در کنار تربیت اخلاقی، عقلانی، سیاسی و … قرار می­‌گیرد. ۲٫ این که در تربیت اجتماعی، نگاهمان نهادی باشد؛ یعنی همان تربیت خانوادگی و اجتماعی. در این صورت جامعه خود یک نهاد عمومی است. همچنین در این معنا به دنبال دست یابی به پاسخی برای این پرسش هستیم که نهاد جامعه در قبال افراد و آحاد جدیدی که به آن ملحق می­شوند، چه وظیفه‌­ای دارد؟

وی در ادامه افزود: باید توجه داشت که در این تقسیم بندی واژه «اجتماعی»، متعلق تربیت می‌باشد نه نهادی که متکفل تربیت است. هر گاه تربیت خانوادگی، حکومتی یا سازمانی آمد، به دو صورت می‌توان معنا کرد: ۱٫ مقصود نهادی است که واژه دوم با آن ترکیب شده؛ یعنی نهاد جامعه، نهاد خانواده، نهاد حکومت و نهاد سازمان چه وظائفی در تربیت دارند؟ ۲٫ قید متعلق تربیت باشد. در این صورت تربیت ساحتی است که می­‌خواهد در آن محقق شود.

وی در ادامه به کاربرد این معانی پرداخت و تشریح کرد: در مواردی هر دو معنا معقول و در مواردی نیز یکی از آن دو معقول است؛ به عنوان نمونه در رابطه با تربیت اخلاقی می­گوییم اخلاق، نهاد نیست بلکه ساحت است. همچنین در مورد تربیت خانوادگی می­گوییم هر دو معنا در آن معقول است؛ گرچه ظهور غالب همان نهاد است. در تربیت اجتماعی نیز هر دو معنا معقول است. باید به این نکته توجه کرد که وقتی گفته می­‌شود تربیت اجتماعی، هر دو معنا متصور و معقول است.

رئیس حوزه علیمه در خصوص معنای دوم بیان کرد: مراد از تربیت اجتماعی این است که چگونه افراد را بر اساس ضوابطی که دین گفته است، در راستای اجتماعی شدن پرورش دهیم. در این صورت سه معنایی که در مفهوم «اجتماعی» ذکر شد، مربوط به این معنا می­‌شود.

آیت‌الله اعرافی در جمع‌بندی مطالبی که تا کنون مطرح کرده بود، تصریح کرد: ابتدا می­‌گوییم تربیت اجتماعی دو معنا دارد: گاهی معنای نهادی و گاهی معنای ساحتی دارد. سپس در معنای ساحتی می­‌گوییم منظور از آن یا جامعه‌پذیری محدود است، یا ارتباطات عام یا ارتباطات ویژه سیاسی و … . این سه معنا جزو تبعات و دنباله معنای دوم قرار می­گیرند.

رئیس موسسه اشراق بیان کرد: در ابتدای ورود به بحث تربیت، دو الگوی نهادی و ساحتی برای طرح بحث معرفی شد. در ادامه الگوی سومی به آنان اضافه می‌کنیم که الگوی مختار است و به صورت تلفیقی می‌­باشد؛ به‌عبارت‌دیگر این نهادها و ساحت­ها نقاط تلاقی و تداخل دارند؛ لذا زمانی که بحث از ساحت­ها می­‌کنیم، لازم است به آن نقاط تلاقی و تداخل نیز اشاره شود؛ زیرا اگر فقط ساحتی بحث شود مباحث نهادی مهمی باقی می­‌ماند و اگر فقط نهادی بحث شود، بحث­های ساحتی زیادی ناگفته می­‌ماند.

این استاد درس خارج در تعیین دقیق محل بحث اظهار داشت: حاصل بحث این شد که تربیت اجتماعی ـ مانند بسیاری از اصطلاحات ترکیبی دیگر ـ گاهی معنای ساحتی و گاهی معنای نهادی دارد. در اینجا عجالتاً منظور، معنای ساحتی است. مطلب دیگر این است که این معنا سه لایه دارد که بیان شد. درنهایت مقرر شد آن معنا و لایه دوم محور بحث قرار گیرد. در حقیقت در هنگام بحث از ساحت­ها، تمرکز خود را بیشتر بر روی نهاد اجتماع به معنای عام می‌گذاریم و نهاد حکومت، خانواده یا علما به‌طور خاص جدا می­‌شوند.

این عضو شورای نگهبان در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع اجتماعی بودن انسان پرداخت و در این رابطه عنوان داشت: اجتماعی بودن انسان، یکی از ویژگی­های بسیار مهم است که باید موردتوجه قرار بگیرد. در این که اجتماعی بودن یک غریزه یا ویژگی بذات و مستقل در انسان است یا یک ویژگی تطفلی و تبعی، دیدگاه­های مختلفی وجود دارد. بنا بر یک دیدگاه، اجتماعی بودن یعنی اینکه انسان در یک شبکه اجتماعی قرار گرفته و باید در تعادل و تبادلات اجتماعی زندگی، تعریف شود. دیدگاه دیگر این است که الانسان مدنیٌ بالطبع. یعنی اجتماعی بودن در ذات و نهاد انسان قرار دارد و یک امر فطری محسوب می‌شود؛ بر اساس این معنا اجتماعی بودن، ریشه در فطرت و ذات انسان دارد و به ‌طور طبیعی انسان مدنی و اجتماعی است. دیدگاه سوم این است که مدنیت و اجتماعی بودن انسان، یک حالت عرضی اضطراری است.

ایشان در ادامه افزود: ظاهر بعضی از کلمات مرحوم علامه طباطبایی این است که انسان یا مدنیٌ بالاضطرار است و یا مدنیٌ بالطبع. ذات انسان، فردگرا و به دنبال تأمین منافع فردی و شخصی خود است. لکن به دلیل اینکه تأمین این منافع بدون روابط با دیگران امکان ندارد، اجتماعی شده است. اجتماعی و مدنی شدن انسان ریشه در ذات او ندارد؛ بلکه بر اساس یک نوع اضطرار و تبع ثانوی در وی پدیدار شده است.

عضو شورای عالی حوزه علیمه عنوان داشت: دو رویکرد کلی در تفسیر اجتماعی بودن انسان وجود دارد: ۱٫ انسان اجتماعی است؛ یعنی به‌طور ذاتی، طبیعی، فطری و مطابق با ساختمان وجودی‌ خود به این سمت گرایش دارد لذا حرکت او، حرکت قصری نیست بلکه حرکت طبیعی می‌باشد. ۲٫ اجتماعی بودن انسان به ‌واسطه نوعی حرکت قصری است؛ یعنی اضطرار و ضرورت موجب اجتماعی شدن انسان و قرار گرفتن در شبکه اجتماعی شده است.

امام جمعه شهر مقدس قم مطرح کرد: علامه طباطبایی نظریه استخدام را ارائه می‌دهد و می­گوید: «ذات انسان، ذات مستخدم است و می­خواهد همه چیز را برای منافع خود به خدمت بگیرد». بر اساس این معنا ذات انسان می­خواهد همه‌چیز را در خدمت خود بگیرد و بدین منظور ناچار است با دیگران رابطه برقرار کرده و آن‌ها را به خدمت بگیرد. لکن به خدمت گرفتن باید چهارچوب و ضابطه­ای داشته باشد؛ ازاین ‌رو انسان به ‌تدریج و به ‌واسطه تعقل و اضطرار، اجتماعی می­شود و برای مصون ماندن از آسیب‌ها اقدام به وضع قوانین و ضوابط می‌کند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه به نقش اجتماع در تکامل انسان پرداخت و گفت: بخش عمده‌­ای از کمال، رشد و تعالی شخصیت انسان در روابط اجتماعی و تعاملات اجتماعی محقق می‌­شود؛ یعنی جامعه و روابط اجتماعی بستر و زمینه­ مناسبی برای کمال و رشد انسان است؛ به‌عبارت‌دیگر بسیاری از بُعدهای شخصیت انسان، خارج از شبکه روابط اجتماعی شکوفا نمی­‌شود. بسیاری از امتحان­های الهی در روابط اجتماعی معنا پیدا می­‌کند. در غیر این صورت اگر شخص در گوشه غاری بنشیند و هیچ‌کدام از این‌ روابط اجتماعی نباشد، همه این امتحاناتی که برای کمال و رشد انسان است، معنا و مصداقی پیدا نمی‌­کند.

ایشان در ادامه به موضوع دین و روابط اجتماعی اشاره داشت: نگاه دین به این روابط مانند سایر نعمت­هایی می‌باشد که خداوند عطا کرده است. شبکه روابط اجتماعی، ظرفی است برای رسیدن انسان به کمال و برای پیدایش بسیاری از امتحان­ها؛ زیرا بسیاری از مقولات فقهی، اخلاقی تا زمانی که انسان در شبکه اجتماعی قرار نگیرد، معنا و مصداق پیدا نمی­کند. خواه نسبت به رذائل و ضد ارزش­هایی مانند ظلم، غیبت، تهمت و حسد که غالباً در روابط اجتماعی تحقق می­‌یابند، باشد. خواه نسبت به فضائل که بخش زیادی از آن‌ها نیز در روابط اجتماعی معنا پیدا می‌کند. از این حیث است که شبکه روابط اجتماعی، یک ظرف مهم برای امتحان، ابتلا، رشد، کمال و احیاناً انحطاط تلقی می­‌شود. همچنین از این جهت است که علم اخلاق و علم فقه باید در اینجا به صورت کامل نظر دهند و موضع خود را در قبال افعال مشخص کنند؛ لذا این شبکه روابط اجتماعی را نباید دست‌کم گرفت و به آن بی­‌توجه بود.

وی افزود: علامه طباطبایی در کتاب المیزان و در موارد متعددی این مطلب را به خوبی توضیح داده که اسلام، یک دین اجتماعی است؛ یعنی به این دلیل که انسان موجودی اجتماعی است، قوام، حیات، رشد و انحطاط آن در جامعه می‌­باشد شکل می­‌گیرد. همچنین جنبه­‌های فردی انسان نیز تحت تأثیر این روابط اجتماعی است.

رئیس حوزه علیمه تصریح کرد: اسلام خود را یک دین اجتماعی می‌­داند؛ از این رو به هر بخش آن مراجعه شود، رگه­‌های رویکرد اجتماعی در آنجا به نحوی ملحوظ و مشهود است. عبادات از جمله مهم­ترین نقاط اجتماعی در اسلام به شمار می‌رود. بخش عظیمی از عبادات و مناسک، بُعد اجتماعی دارند. بعضی از عبادات مانند نمازهای فریضه، ذات اجتماعی ندارند اما با نگاه اجتماعی پیوند زده شده است. در مورد عباداتی مانند حج می­‌توان گفت تقریباً بینابین است؛ یعنی ذات آن به یک معنا اجتماعی و به یک معنا فردی است.

ایشان گفت: بنابراین عبادات سه دسته­‌اند: ۱٫ عبادات فردی؛ مانند مستحباتی همچون نماز شب، روزه ۲٫ عبادات اجتماعی؛ مانند نماز جمعه. ۳٫ عبادات فردی ـ اجتماعی؛ یعنی حالت اجتماعی در آن مورد ترغیب و تأکید است. گاهی نفس اجتماع، آثار معنوی دارد؛ به عنوان مثال دعا کردن در اجتماع یا آمین گفتن دیگران، در استجابت دعا اثر دارد. اجتماع در حقیقت آثار مادی و معنوی بسیاری دارد و اسلام به همه آن‌ها توجه دارد.

عضو جامعه مدرسین در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: موضوع تربیت اجتماعی در علم فقه را به دو روش می­توان بحث کرد: ۱٫ تحلیل فقهی احکام از نگاه اجتماعی. با بررسی باب به باب کتاب طهارت تا کتاب دیات، درمی‌یابیم که بخش زیادی از احکام مذکور دارای یک فلسفه اجتماعی می‌باشند و به نحوی افراد را از نظر اجتماعی تربیت می­‌کنند؛ مانند سفارش به خواندن نماز به صورت جماعت. با نظر به عمق این احکام عبادی، نوعی درون‌مایه تربیتی در آن‌ها مشاهده می‌شود. این نوعی تفسیر اجتماعی از احکام است. ۲٫ بیان فقهی احکام و استخراج آن‌ها در حوزه تربیت اجتماعی.

آیت‌الله اعرافی در پایان عنوان داشت: در بحث پیش رو درصدد بیان این مطلب هستیم که فقه اسلامی برای تربیت اجتماعی، چه اصول و ضوابطی را مقرر کرده که باید رعایت شود. این اقدام نوعی تحلیل احکام است؛ مانند اینکه اسرار الصلوة را که با نگاه اخلاقی تألیف شده است را می­توان با نگاه اجتماعی نیز نوشت. اسرار حج را نیز می­توان هم با نگاه فردی و اخلاقی و هم با نگاه اجتماعی نوشت. این تحلیل فقهی احکام است. کار ما تحلیل فقهی نیست؛ بلکه بیان احکام فقهی و استخراج آن احکام در حوزه تربیت اجتماعی است. به عنوان نمونه اگر می­‌خواهید از نظر اجتماعی، فردی را تربیت کنید باید این‌ گونه تربیت کنید و این اقدامات را انجام دهید. پس کار ما بیان فقهی است نه تحلیل فقهی.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.