به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجه الاسلام محسن ملکی ابرده در درس خارج فقه الطبابه به موضوع جایگاه دارو در نظام زندگی انسان پرداخت و در این رابطه اظهار داشت: برای تبیین این مطلب ابتداء باید دو مسأله مورد بررسی قرار بگیرد؛ اوّلاً نظام چیست و حفظ نظام به چیست؟ ثانیاً نقش دارو و داروسازی در حفظ نظام چیست؟
ایشان در تشریح نظام و حفظ آن عنوان کرد: نظام از نظر لغوی مصدر ثلاثی مجرّد است و از نظَم ینظِم نظما و نظاما است؛ یعنی هر چیزی که در جای خود قرار بگیرد عنوانی بر او قرار میگیرد که نظم نام دارد. در اصطلاح نیز عبارت است از آراستگی موجودات در عالم وجود و درک آن توسّط فطرت و غریزه. کلمة نظم و نظام در قرآن نیامده لکن معادل آن مانند: قَدَر، احسن تقویم و احسن الخالقین، ذکر شده است؛ مانند آیات «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ» «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»
در قرآن بحث نظم یک بحث لفظی و مفهومی نیست بلکه میدانی و مصداقی است و این حاکی از آن است که نظم چیزی نیست که انسان در عالم مفهوم، لفظ، معنا، تصوّرات و تصدیقات محاورهای آن را تعقیب کند. بلکه نظم باید در عالم وجود دیده شود. امّا در روایات کلمه نظم آمده است: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُم».
وی در ادامه به اقسام نظم اشاره و بیان کرد: نظم و نظام بر دو قسم است: تکوینی و تشریعی. نظم تکوینی همان نظام احسنی است که با اراده قاهره حضرت حقّ در عالم وجود آفریده شده است. همه عظمتهای موجود در هستی بر پایه نظمی است که در تکوین با «کن فیکون» حضرت حق تحقّق پیدا کردهاند.
نظام تشریع نیز بر دو قسم است: نخست نظام تشریعی الهی؛ یعنی مجموعه قوانینی که خداوند تبارک و تعالی برای هدایت و کمال انسان، توسّط انبیاء ابلاغ کرده است. دوم نظام تشریعی انسانی که توسّط عقل و عرف شکل میگیرد و در نهایه شرع آن را امضاء و ارشاد میکند. اصولا عقل و عرف ارتباط تنگاتنگی با شرع دارند. اگر کسی بخواهد عرف و عقل را با بینش توحیدی تحلیل کند، آن دو را منفکّ از شرع نمیبیند.
بحث «فطرة الله التی فطر الناس علیها» دارای دو شاخه عرف و عقل است. در این بحث، نظام اجتماعی از جمله عناوین مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. در این زمینه دو قاعده «وجوب حفظ نظام» و «حرمت اخلال به نظام» در فقه وجود دارد. البتّه این دو قاعده در واقع یک چیز هستند که با دو بیان ایجابی و سلبی ذکر شدهاند.
این استاد درس خارج مطرح کرد: در اینکه مقصود از نظام در این قاعده چیست؟ سه احتمال وجود دارد:
احتمال اوّل: نظام اجتماعی؛ یعنی نظامی که زندگی انسان با آن شکل میگیرد و اگر نباشد زندگی انسان مختلّ و بشر نمیتواند در رفاه نسبی باشد؛ به تعبیر دیگر نوعی نظم بخشی در چینش مسائل مختلف و در کنار هم قرار دادن آنها برای دست یابی انسانها به یک زندگی همراه با رفاه و دوری از سختیها است.
طبق این احتمال انسان موظّف میباشد به گونهای زندگی کند که به وجود خود و دیگران اختلالی وارد نکند. این احتمال را انسان با قطع نظر از شریعت و بدون لحاظ مبدأ و معاد به عنوان یک موجود عاقل میفهمد. در یک زندگی اجتماعی به حکم غریزه، فطرت و عقل، حفظ آن اجتماع لازم است. همچنین وجود حرفهها و شغلهای مختلف در جامعه نیز ضروری است تا زندگی اجتماعی اداره شود. این مقوله در شریعت بعنوان واجب کفائی مطرح است.
وی در ادامه به موضوع حفظ نظام در کلمات فقهاء پرداخت و در این خصوص گفت: احتمال اوّل در قسمتهای مختلف فقه و در کلمات بزرگانی همانند شیخ انصاری، مرحوم آخوند و میرزای محقّق نائینی آمده است. محقّق نائینی واجبات نظامی را در قسمت مکاسب مطرح و قائل به واجب کفائی بودن آنها است؛ زیرا در صورت عدم تحقّق آنان، اختلال نظام پیش میآید و اختلال در نظام نیز حرام است، از این رو مردم باید شغلهای مختلف را انجام دهند.
حجه الاسلام ملکی احتمال دوّم را کیان دین اسلام با قطع نظر از زندگی مادی و معیشت دانست و در تشرح آن بیان کرد: حفظ کیان اسلام واجب است. کیان اسلام یعنی آنچه را که اگر رعایت نشود موجب از بین رفتن دین و ایجاد ضررهای غیرقابل جبران میشود. آیاتی که اشاره به جهاد مردم به وسیله جان و مال خود، دارند در واقع اشاره به حفظ کیان اسلام دارند؛ مانند آیه شریفه «جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ»
احتمال سوّم: نظام سیاسی؛ یعنی تأسیس یک حکومت و حفظ آن. تأسیس حکومت نیازمند قاعده و قانون است. اگر گفته میشود حفظ نظام سیاسی واجب است به این معنا میباشد که قوانین آن بر مبنای اسلام تدوین و اجراء شود. تأسیس حکومت به دست شارع است و تا زمانی که شارع آن حکومت را امضاء نکند، حکومت معنا ندارد. در قرآن کریم آمده است «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» یعنی حکومت از آن خداست و آن را به بشر تفویض میکند.
این استاد برجسته خراسان رضوی در پایان این بخش از سخنان محل بحث خود ار مطالب بیان شده مشخص کرد و در این رابطه تصریح کرد: مقصود ما در بحث فقه الطبابه، احتمال اوّل است؛ یعنی حفظ نظام معیشتی انسان در زندگی دنیا. حفظ این نظام واجب است و همه افراد بشر این را میفهمند. اختراعات و اکتشافات در همین زمینه است و حاکی از اهمّیّت نظام اجتماعی است و این فارغ از شریعت، یک مسأله مفروغعنه است که هدایت آن به دست شریعت است. در این زمینه سه دلیل قابل طرح است: ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع، سیره عقلاء و آیات و روایات که ارشادی هستند.
انتهای پیام/