تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : اخبار, برگزیده ترین ها, گفتگو, مبانی علوم انسانی اسلامی, مشروح خبرها
شماره : 28387
تاریخ : ۱۵ تیر, ۱۴۰۱ :: ۲۰:۰۴
دکتر محمد فنائی اشکوری گفت‌وگویی از دکتر محمد فنائی اشکوری درباره کتاب «تفکر فلسفی»؛ تفکر فلسفی در چیستی و چرایی فلسفه و نسبت آن با دیگر علوم و معارف/ فلسفه اساس تفکر و اندیشه در هر حوزه و زمینه‌ای است؛ از جمله در تفکر دینی و در علوم طبیعی و انسانی معمولاً طلاب و دانشجویانی که وارد رشته فلسفه می‌شوند، در آغاز تصور روشنی از فلسفه ندارند و فلسفه برای آنها امری اسرارآمیز، مبهم و راز‌آلوداست و گویی دل به دریا می‌زنند و تیر در تاریکی می‌اندازند و وارد فضایی مبهم می‌شوند که امیدوارند، تدریجاً قدری روشن شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ دکتر محمد فنائی اشکوری، استاد دانشگاه در گفت‌وگویی به بررسی تفکر فلسفی پرداخته که متن آن بدین شرح است؛

در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم: فلسفه، تفکر عقلی روشمند درباره پرسش‌های بنیادین بشر و از زیربنایی‌ترین عناصر سازنده فرهنگ و تمدن است. بسیاری از اثرگذارترین شخصیت‌های متفکر تاریخ در جوامع مختلف فیلسوفان هستند. از اینجاست که شناخت چیستی و چرایی فلسفه اهمیت بسزایی دارد. درباره فلسفه، اهمیت و اعتبارش پرسش‌ها و ابهام‌های فراوانی مطرح است

برخی از این پرسش‌ها بدین قرار است: روش تفکر فلسفی چیست؟ چگونه می‌توان در فلسفه نوآوری کرد؟

فلسفه با علوم و معارف دیگر چه نسبتی دارد؟ نسبت فلسفه با دین چیست؟ فلسفه چه نقشی در زندگی بشر دارد؟

چرا گروهی با فلسفه مخالف هستند؟ نویسنده می‌کوشد در فصل‌های گوناگون کتاب به این پرسش‌ها پاسخ دهد.

برای آشنایی با این اثر، که توسط انتشارات حکمت اسلامی منتشر گردیده است گفت‌وگوی پیش رو را می‌خوانید.

موضوع کتاب «تفکر فلسفی» دقیقاً چیست و چه هدفی را از تألیف این کتاب دنبال می‌کنید؟

همان‌گونه که از عنوان کتاب پیداست، موضوع آن چیستی تفکر فلسفی (philosophical thought)، ویژگی‌ها و روش‌های آن و تمایزش با شیوه‌های دیگر تفکر مانند تفکر تجربی، تاریخی، دینی و عرفانی است. بخش دیگر کتاب، درباره ارتباط و تعامل فلسفه با دیگر حوزه‌های معرفتی بحث می‌کند. مباحث این کتاب در حقیقت از مقوله فلسفه-شناسی یا فلسفه فلسفه یا فرافلسفه (meta philosophy) است. در شاخه‌های مختلف فلسفه از هستی، معرفت، اخلاق، ذهن، ماده، علم و مانند آن بحث عقلی می‌شود؛ اما در اینجا از خود فلسفه و تفکر فلسفی و چیستی و چگونگی آن بحث می‌کنیم.

آیا می‌توان گفت این بحث، نوعی تحقیق درجه دوم (second order) است که موضوع آن فلسفه است؟

اگر از این زاویه نگاه کنیم، در این کتاب دو سنخ بحث طرح می‌شود. هم از تفکر فلسفی به‌عنوان یک فعالیت عقلانی بحث می‌کنیم که بحثی است درجه اول و ناظر به نوع خاصی از معرفت که از این جهت با معرفت‌شناسی و روش-‌شناسی پیوند می‌خورد و هم از دانش فلسفه به‌عنوان یک دانش تحقق‌یافته در تاریخ بشر در فرهنگ‌های مختلف بحث می کنیم که به این اعتبار بحثش درجه دوم است؛ چون ناظر به دانش خاصی به‌معنای desciplin است .

به‌طور کلی چه مباحثی در این کتاب طرح شده است؟

مهم‌ترین کاربردهای فلسفه در طول تاریخ، روش فلسفه‌آموزی، روش تفکر فلسفی یا فلسفه‌ورزی، تاریخ فلسفه، فلسفه تطبیقی، فلسفه اسلامی معاصر، نوآوری در فلسفه، رابطه فلسفه با علم، نسبت فلسفه با دین، نقد دیدگاه‌های مخالفان فلسفه و پیشنهادها و راهکارهایی برای رشد و توسعه تفکر فلسفی، برخی از مباحثی هستند که در این کتاب طرح شده‌اند.

مخاطب این کتاب چه کسانی هستند؟ به‌عبارت دیگر، مطالعه این کتاب را به چه کسانی توصیه می‌کنید؟

مخاطب این کتاب همه کسانی هستند که به‌نحوی با فلسفه درگیرند، از محققان فلسفه تا علاقه‌مندان عام فلسفه و  به‌ویژه مخالفان فلسفه. گاهی لازم است پژوهشگر فلسفه و فیلسوف از فضای فلسفی خودش بیرون بیاید، به فلسفه‌های دیگر نیز سری بزند و از منظر بیرونی به فلسفه بنگرد. کسی که فقط با یک نظام یا مکتب و سنت فکری فلسفی آشناست و فلسفه را محدود به فلسفه‌ای که خود با آن آشناست می‌داند، تصور درستی از فلسفه ندارد. نگاه به فلسفه از بیرون و دیدن مکتب‌ها و نظام‌های متعدد و متنوع فلسفی و تأمل در آن، تصویر متفاوتی از فلسفه به ما می‌دهد. کسی که در نقطه‌ای در درون جنگل هست و نگاهش را به چند درخت دوخته است، تصویر درستی از جنگل ندارد. این تصویر وقتی به‌دست می‌آید که ارتفاع بگیرد و از بالا و از چشم پرنده (bird's-eye view) منظره را تماشا کند.

معمولاً طلاب و دانشجویانی که وارد رشته فلسفه می‌شوند، در آغاز تصور روشنی از فلسفه ندارند و فلسفه برای آنها امری اسرارآمیز، مبهم و راز‌آلوداست و گویی دل به دریا می‌زنند و تیر در تاریکی می‌اندازند و وارد فضایی مبهم می‌شوند که امیدوارند، تدریجاً قدری روشن شود. برخی نیز به‌دلیل همین ابهام و تاریکی، هراسناک از آن می‌گریزند. مطالعه این کتاب می‌تواند این فضا را تاحدی روشن کند و تاریخ و جغرافیای فلسفه را به خواننده نشان دهد تا بتواند آگاهانه در این‌باره تصمیم بگیرد.

این کتاب چه ویژگی‌هایی دارد و تفاوت آن با کتاب‌های مشابه در این زمینه چیست؟

یکی از ویژگی‌های این کتاب قلم روان آن است. سعی شده است مباحث تا آنجا که ممکن است، به بیان واضح و همه‌فهم ارائه شود. چون بسیاری از مباحث کتاب به‌صورت گفت‌وگو مطرح شده است، مطالعه آن آسان است و متفاوت با نوع کتاب‌های فلسفی است که دشوار و خسته‌کننده‌اند. از این نظر این کتاب، برای عموم اهل مطالعه قابل استفاده است.

بخشی از کتاب پاسخ به مخالفان فلسفه است. منظور از مخالفان فلسفه چه افراد یا گروه‌هایی هستند؟

جریان‌ها و طیف‌های مختلفی در غرب و شرق از متشرع تا سکولار با فلسفه مخالفت کرده و می‌کنند؛ مانند برخی متکلمان، محدثان، فقها، صوفیان، و علم‌گرایان (ساینتیست‌های پوزیتیویست).  برخی با فلسفه به‌طور کلی مخالف‌اند و بعضی با فلسفه اسلامی مخالف‌اند، نه با فلسفه به‌طور کلی. اینها نیز چند دسته‌اند. یک گروه متجددان و سکولارها هستند که فلسفه اسلامی را فلسفه نمی‌دانند؛ بلکه آن را کلام یا الهیات می‌شمارند. گروه دیگر برخی از متشرعان هستند که چون فلسفه اسلامی را با آموزه‌های اسلامی ناسازگار می‌دانند، به جنگ با آن برخاسته‌اند.

در این کتاب با چه مبنا و رویکردی به بحث با مخالفان فلسفه پرداخته‌ شده است؟ 

در این کتاب تفکر فلسفی تبین شده و از اصل تفکر فلسفی دفاع شده است؛ نه از آرای فلاسفه یا مکتب فلسفی خاص و نشان داده شده که مخالفت با برخی آرای فلاسفه یا رد یک مکتب فلسفی خاص، هرگز به‌معنای رد فلسفه نیست.    به بیان دیگر غرض این کتاب، دفاع از عقلانیت یا عقل‌ورزی است؛ چرا‌که فلسفه عرصه عقل‌ورزی است و مخالفت با تفکر فلسفی در واقع مخالفت با عرصه‌ای مهم از خردورزی است؛ چون فلسفه چیزی جز خردورزی روشمند و نظام‌مند نیست. به این معنا منطقاً تفکر فلسفی قابل انکار عقلانی و منطقی نیست. نقد عقلانی تفکر فلسفی به‌معنای رد تفکر فلسفی، در واقع به‌نوعی پرداختن به تفکر فلسفی است که امری پارادوکسیکال(متناقض) است.

اگر بخواهید مدعیات اصلی خود در این کتاب را به‌طور خلاصه بیان کنید، چه می‌گویید؟

مهمترین نکته در این کتاب، تصحیح تلقی ما از فلسفه است. در این تلقی، فلسفه عقل‌ورزی روشمند و نظام‌مند درباره پرسش‌های بنیادین بشر در هر موضوعی است. بنابراین فلسفه اساس تفکر و اندیشه در هر حوزه و زمینه‌ای است؛ از جمله در تفکر دینی و در علوم طبیعی و انسانی. فلسفه، خردورزی در باب نیک زیستن و نیکو زیستن است و به این اعتبار، فلسفه مبنای عقلانی تمدن انسانی است. اگر مهمترین وجه ممیز انسان خردورزی نباشد، دست‌کم یکی از مهمترین وجوه ممیز انسان است؛ حال اگر توجه کنیم که تفکر فلسفی، چیزی جز خردورزی منضبط نیست، مخالفت با فلسفه قابل توجیه نیست.  نسبت فلسفه و دین و ابتنای دین‌ورزی عقلانی بر تفکر فلسفی، موضوع محوری دیگر در کتاب است. مناسبات فلسفه و علم و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر نیز، از مباحث مطرح‌شده در این کتاب است.

بخش‌هایی از کتاب، تفکر فلسفی انتقادی و نقد برخی دیدگاه‌ها به‌ویژه دیدگاه مخالفان فلسفه است. روش و کیفیت نقد در اثرگذاری آن بسیار مهم است. اخیراً شما مقاله‌ای در نقد دیدگاه استاد محمدرضا شفیعی کدکنی درباره ماهیت عرفان در کتاب «زبان شعر در نثر صوفیه» نوشتید که در فصلنامه نگاه آفتاب منتشر شد. چگونه به نقد و انتقاد در این کتاب و این مقاله پرداختید؟ چون متأسفانه در کشور ما در بسیاری از موارد، شاهد هستیم که توهین و تخریب با نقد و کار علمی آمیخته می‌شود؟

نقد علمی و منطقی، بررسی یک نظر یا دیدگاه بر اساس یک نظر و دیدگاه دیگر است؛ نه منازعه بین دو شخص. در نقد علمی جایی برای ابراز احساسات نیست؛ چه رسد به إعمال خشم، ستیز و انتقام‌جویی. اصولاً در نقد علمی نقد‌کننده و نقدشونده به‌عنوان دو فرد حضور ندارند؛ بلکه دو دیدگاه و نظر با هم سنجیده می‌شوند و نقاط ضعف و قوت آنها بحث می‌شود. عرصه نقد عرصه مواجهه و برخورد اندیشه‌هاست؛ نه افراد. با معیارهای علمی و منطقی نظری سنجیده می‌شود و نقاط قوت و کاستی‌های آن بیان می‌شود. استفاده از زبان گزنده و ابراز خشم و توهین ربطی به نقد ندارد؛ اینها دو مقوله متفاوت هستند. تندخوئی کردن به‌نام نقد، جنگ و دعوا و ستیز زبانی و کلامی است. جنگ و دعوا اقسامی دارد؛ گاهی گلاویز شدن فیزیکی است و گاهی هم زبانی و کلامی است. ماهیت آنها تفاوتی با هم ندارند و تفاوت فقط در نحوه اجراست.  در این‌گونه مخاصمه و ستیزه هرکسی می‌کوشد، خود را برکشد و دیگری را تحقیر و از میدان بدر کند. محور حقیقت نیست؛ انانیت است. از این رو این‌گونه زبان سازنده نیست و فایده و خیری بر آن مترتب نیست. نقد علمی و منطقی اصلاح است و بدزبانی و تندخوئی افساد. عجیب است که برخی با ادعای هدایت و ارشاد و اصلاح دیگران، از این روش‌های غیراخلاقی استفاده می‌کنند. غافل از اینکه این روش‌ها نه‌تنها کسی را به حق نزدیک نمی‌کند؛ بلکه دورتر و در حقانیت دعاوی مدعیان و در صداقتشان تردید جدی ایجاد می‌کند. رعایت ادب و انصاف و همدلی شرط نقد سازنده است. آیا بنده در نقدهایم تلاشم کرده‌ام تا آنجا که می‌توانم، این نکات را رعایت کنم؛ اما اینکه تا چه اندازه موفق بوده‌ام را خوانندگان می‌توانند داوری کنند.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.