تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, حوزه و فقاهت, مشروح خبرها, یادداشت ها
شماره : 29733
تاریخ : ۲۲ شهریور, ۱۴۰۱ :: ۸:۴۷
حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر نوایی در مطلبی نوشت؛ لزوم تخصص‌گرایی، تجزّی در اجتهاد و ایجاد رشته‌های تخصصی در حوزه علمیه/ ایجاد رشته‌های مختلف و جدید؛ چرا، چگونه و با چه ملاحظاتی باید تحقق یابد؟ حوزه علمیه یک جریان پاک و نشأت گرفته و بالیده از روح آموزه‌های اسلامی است که بر این اساس یک رسالت بسیار مهم و سنگین و پیامبرانه دارد؛ رسالت حوزه علمیه این است که شریعت را بیان و لایه‌های پنهان آن را استخراج کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر نوایی در مطلبی نوشت؛ حوزه علمیه یک جریان پاک و نشأت گرفته و بالیده از روح آموزه‌های اسلامی است که بر این اساس یک رسالت بسیار مهم و سنگین و پیامبرانه دارد؛ رسالت حوزه علمیه این است که شریعت را بیان و لایه‌های پنهان آن را استخراج کند، فهم عمیقی از معارف دینی به دست آورد و برای پاسخ به نیازهای روز مکلّفان جامعه، پاسخ به نیازهای درونی خود، حکومت و جهان، پیش برود و اجتهاد کند. پس فلسفه شکل‌گیری حوزه‌های علمیه، اجتهاد، با رویکردهای مختلف و متنوع آن است.

ضرورت تخصص‌گرایی در مسائل دینی دو نکته خیلی ضرورت دارد؛ یکی تخصصی شدن دروس و دیگری، تجزّی در اجتهاد. تخصصی شدن یعنی با توجه به عمق معارف دینی و اسلامی و لایه‌های گوناگون آن، برای یک نفر، امکان ندارد که همه لایه‌های دین را استخراج کند. ما نمی‌توانیم اجتهاد را این‌طور معنا کنیم که یک نفر بر همه احکام شریعت وقوف پیدا کرده باشد؛ این امکان ندارد. ممکن بود 500-600 سال قبل قابل قبول بوده باشد که یک نفر، به طور اجمال، قوه اجتهاد داشته باشد، اما معارف را به طور عمقی درک نکرده باشد. اما الان با توجه به لایه‌های متنوع، نیازهای فراوان و بخش‌های گوناگونی که در ابعاد روحی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، در مسائل خانواده، جوانان و زنان، نیازهای حکومتی، داخلی و خارجی و بین‌المللی و امثال این‌ها به وجود آمده، عملاً امکان اجتهاد مطلق وجود ندارد. ممکن است بگوییم که مراد ما از مجتهد شدن، ملکه اجتهاد است، اما این کفایت نمی‌کند. چون لازمه ملکه اجتهاد در فرد این است که بتواند در همه مسائل غور را بررسی کند. طبیعتاً برای او امکان ندارد که برود و اقتصاد گسترده اسلامی را کار کند. حقوق، عبادیات، اجتماعیات، سیاسات و سایر مسائل هم همین‌طور. امکان ندارد. ولو اینکه قائل باشیم ملکه اجتهاد در او حاصل شده است. برای یک فرد امکان اینکه همه گستره شریعت و دین را مورد بررسی قرار بدهد و اجتهاد عملی بکند، وجود ندارد. لذا ما باید معنای تخصصی شدن دروس را در این‌جا بیان کنیم. تخصص یعنی این‌که یک فرد در یک رشته یا امری معلوم و خاص، مهارت پیدا کند که در نتیجه، همه ابعاد آن امر معلوم را کاوش کند، دریابد، بفهمد و در آن مهارت پیدا کند. با توجه به اینکه دین گستره وسیعی دارد و به ابعاد وجودی، روحی، روانی و جسمی انسان توجه دارد، و در واقع دین یک بازنمودی از وجود انسان است که سر به بی‌نهایت می‌کشد و کرانه‌های وسیعی را شامل می‌شود، تخصص در همه ابعاد برای یک نفر امکان ندارد. تخصص یعنی اینکه شخص در یکی از این رشته‌ها، صاحبنظر شود. لذا تخصص‌گرایی یک امر لازم است و ما اجتهاد و تفقه در دین را به همین معنا می‌گیریم. بنابراین سه مسئله را در این جا باید توضیح داد: اولاً، ادلّه تخصص‌گرایی چیست و چرا این امر باید محقق بشود؟ ثانیاً، چرا تجزّی در اجتهاد لازم است؟ ثالثاً، ایجاد رشته‌های مختلف و جدید؛ چرا، چگونه و با چه ملاحظاتی باید تحقق یابد؟

تخصص‌گرایی در دوران امام صادق(علیه‌السلام) بحث تخصص‌گرایی در تاریخ تفقه اسلامی مطرح بوده است. در واقع می‌توان گفت که دوره امام صادق(علیه‌السلام)، دوره تخصص‌گرایی و تأسیس رشته‌ها بوده است، چراکه ایشان به یک سری مسائل روزمره‌ای که کراراً در مورد آن بحث شده و برخی از آن‌ها توجهی به نیازهای واقعی جامعه اسلامی نداشته، اکتفا نکرده‌اند. بلکه شاگردانشان را با آمادگی‌ها و توانایی‌های مختلف و متفاوت، در عرصه‌های گوناگون شناسایی و تربیت کرده‌اند. هشام بن سالم، از اصحاب امام صادق(علیه‌السلام)، نقل کرده که روزی با گروهی از اصحاب در محضر امام صادق(علیه‌السلام) بودیم که یک نفر شامی اجازه ورود خواست. وارد شد و نشست. امام از او خواستند که اگر مطلبی دارد، بیان کند. او گفت که چون شنیده‌ام شما به سوالات مردم پاسخ می‌دهید، آمده‌ام که با شما بحث و مناظره کنم. امام از او می‌پرسند که در چه موضوعی قصد بحث داری؟ و او موضوع را کیفیت قرائت قرآن بیان می‌کند. امام رو به حمران کرده و به ایشان می‌گویند که پاسخ این مرد با تو. شامی می‌گوید که من می‌خواهم با شما صحبت کنم و نه حمران. امام می‌فرمایند که اگر حمران را محکوم کردی، مرا محکوم کرده‌ای. مرد شامی در مورد همه سوال‌هایش با پاسخ قاطع حمران روبه‌رو و از ادامه بحث منصرف می‌شود. امام از او می‌پرسد که حمران را چه‌طور دیدی و او می‌گوید که حمران خیلی زبردست است و هرچه پرسیدم، به شایستگی پاسخ گفت. شامی در ادامه از امام می‌خواهد که با ایشان در مورد لغت و ادبیات عرب بحث کند. امام به ابان بن تغلب رو کرده و او را به مناظره با مرد شامی دعوت می‌کنند. مرد شامی طلب بحث درباره فقه می‌کند، امام او را به زراره ارجاع می‌دهند. همین‌طور در موضوعات بعدی او را به مومن الطاق، حمزه طیار و هشام بن سالم ارجاع می‌دهند. این نقل تاریخی نشان می‌دهد که تخصصی شدن در مکتب امام صادق(علیه‌السلام) وجود داشته است.

ادلّه تجزّی در اجتهاد اول، گستردگی فقه اسلامی است؛ عرض کردیم که یک نفر، نمی‌تواند به همه ابعاد فقه اسلامی تسلّط و درک پیدا کند. فقه اسلامی یک فقه گسترده و فراگیر است و همه عرصه‌های فردی و اجتماعی را شامل می‌شود. لذا باید از فقه یک معنای نو ارائه شود که برخی از بزرگان این کار را کرده‌اند؛ در جلد 2 المیزان و همچنین در موسوعه فقه اسلامی که علامه طباطبایی(ره) در بحث‌هایشان به آن نظر داشته‌اند، آمده است که: «الفقه هو فهم کل ما شرع الله لعباده من الاحکام، سوان کان المتعلقه بالایمان و العقاید و ما یتصل بها ان کان الاحکام الفروض و الحدود و الاوامر»؛ گستره فقه در این‌جا بسیار وسیع در نظر گرفته شده است. علامه طباطبایی(ره) ذیل همین نکته بیان می‌کند که «و منهنا یظهر ان المراد بالتفقه، تفهّم جمیع المعارف الدینیه من اصول و فروع لا خصوص احکام العملیه و هو فقه المصطلح»؛ مراد از فقه، فقه مصطلح نیست، بلکه هر چیزی است که در شریعت باید مورد شناسایی قرار بگیرد. دوم، پیدایش عرصه‌های جدید است؛ عرصه‌های جدیدی به وجود آمده که قبلاً نبوده است. در عرصه‌های فلسفی، فقهی، کلامی، پزشکی، اقتصادی و غیره، مسائلی به وجود آمده که جدید است. امروز اقتصاد دنیا یک اقتصاد خاص با مسائل خاص است که اگر ما نتوانیم در برابر آن یک طرح اقتصادی راهبردی ارائه بدهیم، در واقع به رسالتمان عمل نکرده‌ایم. سوم، عصری‌سازی فقه شریعت است؛ ما باید فقه شریعت را عصری و زمان‌مند کنیم. این بدان معناست که فقه شریعت قابلیت انطباق ذاتی با همه شرایط مکانی و زمانی را دارد. ما باید این قابلیت را تحقق ببخشیم. اقتضای عصریت و زمان‌مندی، دامن‌گستری فقه است؛ یعنی دامنه فقه را به صورت گسترده مطرح نماییم. دلیل چهارم، بالنده‌سازی فقه است؛ فقه به وسیله تخصصی شدن، گسترش پیدا می‌کند و بالنده می‌شود. این‌جاست که مقام معظم رهبری به بحث تخصص و تخصصی شدن دروس توجه می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «نظام مستظهر به حوزه‌های علمیه است. به خاطر این است که نظریه‌پردازی سیاسی و نظریه‌پردازی در همه جریان‌های اداره یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهده علمای دین است. آن کسانی می‌توانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند. اگر جای این نظریه‌پردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریه‌های غربی، نظریه‌های غیردینی، نظریه‌های مادی جای آن‌ها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعه‌ای در خلأ نمی‌تواند مدیریت کند.» دیدگاه مقام معظم رهبری این است که ما برای خارج شدن از خلأ و برای اینکه بتوانیم حرفمان را به کرسی بنشانیم و مقهور سلطه بیگانه نشویم، باید این تجزّی در اجتهاد را مطرح کنیم. بنابراین ما یک فقه بالنده می‌خواهیم. دلیل پنجم، تأسیس فقه نظامات است؛ ما به فقه نظامات نیازمندیم. فقه نظامات سیاسی و اقتصادی؛ فقه نظامات اگر می‌خواهد ایجاد شود، تخصص لازم دارد و یک نفر نمی‌تواند. مگر یک نفر چقدر وقت یا حال و حوصله دارد؟ لذا ما نیاز داریم به تخصصی شدن اجتهاد و فقه و این دو باید کاملاً ماهیت تخصصی پیدا بکنند.

ضرورت ایجاد رشته‌های تخصصی نکته دیگر، تجزّی در اجتهاد است. تجزّی در اجتهاد به این معناست که کار در بین مجتهدان و فقیهان تقسیم شود. امروز این امر بسیار ضرورت دارد. مثلاً یک نفر عبادیات را کار کند و دیگری، اقتصادیات را. یکی مسائل نظام خانواده را کار کند و دیگری سیاسات و حکومت را. ما الان در رساله‌های عملیه و توضیح‌المسائل‌هایمان احتیاج به تغییر داریم. مقام معظم رهبری در این خصوص بیان می‌فرمایند که: «حوزه باید به سمت تخصصی شدن پیش برود. خوشبختانه الان کارهایی شده و اقدامات مقدماتی انجام گرفته است؛ اما باید جدیت بیشتری بشود و زمان‌بندی صورت گیرد.» تخصصی شدن در حوزه باید جدّی بشود و بحث تجزّی در اجتهاد هم مدنظر مبارک ایشان هست. چه لزومی دارد که در همه مسائل از یک نفر تقلید شود؟ بنابراین همان طور که گفته شد در رساله‌های عملیه ما باید تغییراتی شکل بگیرد. شهید مطهری نیز بیان می‌فرمایند که :«پیشنهاد تخصصی شدن پیشنهاد خوبی است و من اضافه می‌کنم که احتیاج به تقسیم کار در فقه و به وجود آمدن رشته‌های تخصصی در فقاهت از صد سال پیش به این طرف ضرورت پیدا کرده و در وضع موجود، فقهای این زمان یا باید جلوی رشد و تکامل فقه را بگیرند و یا باید به این پیشنهاد تسلیم بشوند.».  بنابراین حوزه باید به این پیشنهاد مترقّی عمل کند و رشته‌های تخصصی ایجاد کند. بر این اساس، پاسخ سوال سوم هم داده می‌شود که امروز، ضرورت ایجاد رشته‌های تخصصی در حوزه علمیه، از سایر مسائل مهم‌تر است. شهید اول در «ذکری» این طور نوشته است: «و الاولی جواز تجزی الاجتهاد»؛ البته ایشان از جواز این کار بحث می‌کند و ما ضرورت آن را بحث می‌کنیم. «لان الغرض الاطلاع علی مأخذ الحکم و ما یعتبر فیه و هو حاضرون»؛ تجزّی در اجتهاد جایز است، چون غرض از تجزّی، اطلاع از مدرک حکم است و آن‌چه در برابر آن حکم معتبر است. امام صادق هم در مشهوره ابی خدیجه همین را می‌فرمایند که: «انظر الی رجل منکم یعلم شیئاً من قضایانا...»؛ این «شیئاً» یعنی تجزّی؛ یعنی قسمتی از احکام ما را بلد است و بیاید در این مسائل اجتهاد پیدا کند. شهید اول در ادامه بحث خود بیان می‌کند: «و یتجزّی الاجتهاد علی الاصح»؛ اجتهاد بر قول صحیح‌تر باید تجزّی پیدا بکند. اجتهاد جزء جزء شود و هر جزئی را یک کسی کار کند و این خیلی مهم هست که شهید اول در کتاب دروس خودش این مسئله را بیان کرده است.

نتیجه نتیجه اینکه ما به سه مسئله نیاز داریم؛ تخصصی شدن، تجزّی در اجتهاد و ایجاد رشته‌های تخصصی مبتنی بر نیازها، رویکردها، گستره فقه اسلامی و مطالباتی که مردم در جامعه اسلامی در عرصه‌های عبادی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، سیاسی، حکومتی، خانوداه، نظام بین‌الملل و غیره دارند. امیدواریم این آرمان در حوزه علمیه محقق بشود.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.