تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, اخبار, برگزیده ترین ها, زنان و خانواده, عرصه فرهنگ و تربیت, مشروح خبرها, یادداشت ها
شماره : 30205
تاریخ : ۴ آبان, ۱۴۰۱ :: ۱۰:۰۷
محمدصابر اسدی در یادداشتی بررسی کرد؛ حجاب؛ تحمیل قهری جامعه برای کنترل امر جنسی یا تدبیر فطری زن در حیات اجتماعی/ توجه به ابعاد زیبایی شناختی حجاب در مسیر الگوسازی برای پوشش بانوان به‌جای تمرکز بر استعداد ظاهری و رقابت در جلوه‌نمایی، انتخاب حجاب و رازآلودکردن خود، منجر به سوق‌دادن عرصة رقابت به استعدادهای دیگر زن می‌شود و زمینه برای نقش‌آفرینی و رشد زن در عرصه‌های دیگر اجتماعی فراهم می‌گردد و ارزش و احترام زن نه به‌واسطة تفاوت جنسیتی بلکه به‌واسطة استعداهای انسانی او بالا می‌رود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از اندیشکده رهیافت، محمدصابر اسدی در مطلبی نوشت؛ اگر اتفاقات بعد از انقلاب جنسی در دوران معاصر را در نظر نگیریم، عموم اندیشمندان متفق‌اند که حجاب زنان قبل از اسلام نیز در ادیان مختلف مثل مسیحیت و یهودیت و اقوام مختلف جهان مثل ایرانیان، رومیان، هندیان و… وجود داشته است و این به‌معنای ریشة عمیق حجاب در تاریخ اجتماعی تمدن‌های گذشته است. اما امروزه یکی از پیچیدگی‌های فرهنگی جوامع اسلامی به‌خصوص جامعة ایران، معنایی است که آحاد جامعه از هنجار حجاب برداشت می‌کنند و این موضع‌گیری معنایی است که در نهایت نوع و حدود پوششی که هرکس اختیار می‌کند را معین می‌سازد. این معناسازی در مواجهه با این سؤال پدید می‌آید که علت اصلی لزوم پوشش زنان در جوامع چیست؟

آیا به‌واسطة یک نگاه جنسیت‌زده به زن است که او را کمتر از مرد می‌داند؟ آیا به‌دلیل ممدوح‌بودن ریاضت و رهبانیت در برخی آئین‌هاست که زن نقش اغواگر می‌یابد؟ آیا در جهت زمینه‌سازی استضعاف و استثمار زنان توسط مردان است؟ آیا به‌دلیل وجود نوعی نگاه تملک‌گرایانه توسط مرد و کنترل برانگیختن حس حسادت در اوست؟ و در نهایت آیا تنها کارکرد کنترل نمود امر جنسی در جامعه و حفظ امنیت زنان را دارد؟

در تمامی این پاسخ‌ها شاهد این هستیم که حجاب امری تحمیلی از طرف مرد و یا جامعة مردسالار به زنان است و معلول انگاره‌ها یا رفتار غلطی است که در افراد و جوامع سنتی شکل گرفته و خود ارزشی ذاتی ندارد.

پیامد این نوع نگاه این است که در بهترین حالت از یک‌سو، با طرح حجاب به‌عنوان یک واجب شرعی و از سوی دیگر با توجه به کارکردی که حجاب در مصونیت‌بخشی جنسی برای زنان دارد، هستة سختی از کسانی که از قبل، فرهنگ تعبد و بندگی‌ الهی مبتنی بر مراجع رسمی تفسیر دین، برایشان درونی‌ شده، خود را ملتزم به حجاب می‌دانند و مابقی افراد جامعه که دارای دین‌داری عرفی هستند، رفته‌رفته، در اثر شرایط اجتماعی تحمیلی توسط مدرنیته، بدون توجه به پیامدهای منفی، الگوی پوشش خود را تغییر می‌دهند.

این در حالی است که در تبیین شهید مطهری از فلسفة حجاب، این موارد نمی‌توانند به‌خودی‌خود علت اصلی این پدیده باشند. شهید مطهری ریشة حجاب زنان را به غریزة فطری خود آن‌ها بازمی‌گرداند و از آن با عنوان «بزرگ‌ترین تدبیر زنانه» یاد می‌کند. بر این اساس ستر و پوشش رفتاری است که زن مبتنی بر حیاء و عفاف و در جهت گران‌بهاکردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار بسته است.[1] برای تبیین بیان شهید مطهری باید به دو عنصر فطری در انسان و به‌خصوص در جنس زن اشاره کرد: عنصر حب ذات و عنصر عاطفه.

طبق نظر علمای مختلفی مثل علامه طباطبایی و شهید محمدباقر صدر همة تمایلات و گرایش‌ها اعم از تمایلات عالی و تمایلات دانی شاخه‌های حب ذات هستند که بر اساس آن، انسان چون خودش را دوست دارد، بر طبق دوست‌داشتن نفسش به انجام کارها و امور مختلف می‌پردازد و در انجام کارهای خود تابع لذت‌بردن نفس خویش است.[2]

همچنین زن به‌طور فطری و طبیعی به محور عاطفه و دیگرخواهی نزدیک‌تر است. به‌عبارت دیگر به‌علت وظایف خاصی مثل مادری که در دستگاه آفرینش برعهدة زن واگذار گردیده، عواطف عالیة انسانی که منجر به رفتارهایی مثل ایثار و ازخودگذشتگی می‌شود، در وجود زن قوی‌تر است. زن در حالت طبیعی با دیگری زندگی می‌کند و وجود خود را در ارتباط با غیر جستجو می‌کند و از اینکه در زندگی دیگری منشأ اثر باشد لذت می‌برد. لذا اینکه فرد شایسته‌ای را برای اینکه خود را متوجه وجود او کند نیابد و یا از طرف او موردبی‌توجهی قرار گیرد به‌گونه‌ای که گویی در زندگی او مؤثر نیست، برای او دردناک است. پس این دیگر‌خواهی در زن تبدیل به نوع پیچیده‌ای از نیاز به موردتوجه قرارگرفتن می‌شود.[3]

به‌عبارت دقیق‌تر به نظر می‌آید که در تبیین علت تاریخی و اساسی نحوة پوشش زنان می‌توان گفت که یک زن به‌واسطة دوست‌داشتن خود، از موفقیت خود در جامعه مخصوصاً در مقابل جنس مخالف که از نظر جسمی خود را ضعیف‌تر از آن می‌یابد لذت می‌برد. او این موفقیت را به‌علت شدت عاطفه و دیگرخواهی، در مؤثربودن در زندگی دیگری می‌بیند و نشانة این مؤثربودن را در میزان توجه دیگری به خود می‌یابد. در عین حال او نقطة قوت خود نسبت به جنس مرد را در زیبایی و لطافت خود می‌یابد. حال در این رویارویی با جنس مخالف، دو مسیر در مقابل خود دارد: 1- عرضه‌کردن خود با استمداد از خودآرایی و آزادی مطلق در حدود پوشش و 2- رازآلودکردن خود به‌وسیلة پوشش و دور نگه‌داشتن خود از دسترسی راحت مرد.

راه اول مسیری است که در دوران معاصر توسط ابزارهای اغواگر مدرنیته غربی برای زنان زینت‌آرایی و برجسته شده و توسط ساختارها و سازوکارهای جوامع صنعتی و پساصنعتی به آنان تحمیل شده است. اما این در حالی است که در طول تمدن‌های مختلف قبلی، آگاهی از پیامدهای منفی انتخاب راه اول و همچنین ثمرات مثبت انتخاب راه دوم باعث شده بود که زنان به شهادت تاریخ، راه دوم را انتخاب کنند.

از بین‌رفتن عنصر فطری حیاء در انسان، تقویت امیال دانی و منجرشدن به رشد رذائلی مثل حسادت، احساس حقارت، کذب و… در انسان، تشدید و تغییر ذائقه‌ها در جنس مرد و قرارگرفتن زن در دور رقابت باطل و در نهایت جولان شهوت در جامعه؛ کاهش ازدواج متعهدانه، متلاشی‌شدن خانواده‌ها و ناپایداری جامعه از جمله پیامدهایی است که با انتخاب راه اول گریبان افراد و جامعه را می‌گیرد و شاهد این ادعا تجربه‌ای است که با بررسی فرآیند جوامع غربی در دوران اخیر قابل‌ارزیابی است.

در مقابل به‌جای تمرکز بر استعداد ظاهری و رقابت در جلوه‌نمایی، انتخاب حجاب و رازآلودکردن خود، منجر به سوق‌دادن عرصة رقابت به استعدادهای دیگر زن می‌شود و زمینه برای نقش‌آفرینی و رشد زن در عرصه‌های دیگر اجتماعی فراهم می‌گردد و ارزش و احترام زن نه به‌واسطة تفاوت جنسیتی بلکه به‌واسطة استعداهای انسانی او بالا می‌رود و در عین حال ضمن کنترل التذاذ جنسی افراد جامعه، زمینه برای تأمین میل دیگرخواهی زن نیز افزایش می‌یابد.

لذا به نظر می‌رسد به‌وسیلة بسط این معنا از فلسفة حجاب بتوان به‌جای تقلیل حجاب به یک امر تحمیلی قهری که منجر به مصونیت زن از آزارجنسی و یا مصونیت جامعه از جولان شهوت می‌گردد، آن را به‌عنوان یک امکان تدبیرشده توسط خود زن برای حضور، ایفای نقش و رشد در عرصة اجتماع در عین حفظ کیان خانواده به تصویر کشید. پس از این تحول معنایی و تبیین مبتنی بر فطرت، امکان گفتگو برای رشد‌دادن ارزشمندی حجاب در جامعه افزایش می‌یابد و دایرة مخاطبان از هستة سخت افراد متعبد شرعی و یا منضبط اجتماعی فراتر می‌رود. همچنین بر این اساس در مسیر الگوسازی برای پوشش بانوان، زمینه برای توجه به ابعاد زیبایی‌شناختی حجاب و بهینه‌سازی کارکردهای نوع پوشش بیشتر فراهم می‌شود.

منبع

[1]. ر.ک: مطهری، مرتضی. 1368. مسئله حجاب. تهران: صدرا.

[2]. ر.ک: صدر، محمدباقر. 1393. اسلام راهبر زندگی، مکتب اسلام، رسالت ما. مهدی زندیه، قم: دارالصدر.

[3]. ر.ک: حسینی منش، محمدعلی. 1371. حجاب از دیدگاه اسلام و دیگر ادیان الهی. پایان نامه کارشناسی ارشد رشتة معارف اسلامی و تبلیغ، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.