به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام والمسلمین بابایی در مطلبی با عنوان «بیپناهی زنان» در وضعیت آزادی مردان؟ (مقایسهای بین آمریکا و ایران) نوشت:
به جرأت میتوان گفت که در آمریکا آنچنان مزاحمتی از ناحیۀ آقایان نسبت به زنان وجود ندارد، لیکن نبود مزاحمت به زنان در آمریکا مربوط به جاهایی است که چراغ قانون روشن است و آنجا که چراغ قانون خاموش میشود (وقتی شب میشود، وقتی خلوتی پیش می آید، و وقتی به هر دلیلی ناامنی بوجود می آید) بینظمیها و تعرضها به زنان شروع میشود. حفظ فاصله قانونی در صف (مثلا صف فروشگاه)، ممنوعیت قانونی لمس یکدیگر (don’t touch me)، خوف و هراس زنان از حضور در جاهای خلوت (مثلا زمانی که در اتوبوس شهری با یک مسافر مرد تنها میمانند) و یا واهمه از خروج شبانه از منزل به تنهایی، و همینطور قوانین شدید مجازات برای ارتباطات جنسی اساتید با دانشجویان دختر، همه به موجب تعرضهای گوناگون و مزاحمتهای جورواجور به زنان در وضعیت خلوت آمریکاییها است. همین مزاحمتها موجب شده است که زنان در آمریکا آن نقطههای خطر را درک کنند و آنجا که حفاظ قانونی ندارند ریسک نکرده و حضور پیدا نکنند. به رغم همه این مراقبتها از ناحیه خود زنان، و به رغم مرکزیت و مرجعیت قانون و آسانی وکالت و شکایت در آمریکا (حتی در امور بسیار جزئی)، هنوز «قانون» نتوانسته است نقطههای کور و گاه آشکار اجتماعی در آمریکا را پوشش داده و برای زنان امنیت لازم را ایجاد کند. نظم اجتماعی در ایران برخلاف آمریکا، نه بر مبنای قانون، بلکه نوعا بر مبنای اخلاق و فرهنگ دینی و معنوی شکل میگیرد و قانون در برقراری نظم اجتماعی از جمله نظم مناسبات انسانی بین زنان و مردان یا اصلا بازدارندگی ندارد و یا بازدارندگیاش حداقلی و در نقطههای نزاع و دعواست. عدم بازدارندگی قانون آشکارا نه فقط در ساحتهای سرباز (کوچه و خیابان) بلکه در فضاهای سربسته ای مثل دانشگاهها، ادارات، و سازمان ها نیز هست که موجب بی نظمیهای اخلاقی و حقوقی بین مردان (نه فقط پسران) و دختران می شود. حال آنچه که در ایران امروز و در شرایط پس از مهسا امینی در حال رخ دادن است تعلیق سامانههای نظم اجتماعی درایران است، تضعیف قانون از یک سو (تضعیف پلیس) تضعیف اخلاق و انجام رفتارهای وقیح و مبتذل از سوی دیگر (فحاشی و توهین)، و تضعیف دین از دیگر سو (توهین به روحانیت)، آنهم البته در سکوت و تماشای بسیاری ازعلمای غافل (که نمیدانند چه رخ میدهد) و روشنفکران خائن (که به خوبی می دانند چه رخ می دهد)، به کلی پایۀ نظم اجتماعی و امنیت بانوان را ویران میکند و آنها را از این پس آسیبپذیرتر و برای مردان لیبرال که مصرانه در پی کشف زنان و گاه غصب زنان و حظ از آنها هستند بیپناه می گذارد. امروزه کسانی که به آسانی فحاشی میکنند، به دیگران توهین میکنند، عمامه و چادر و روسری از سر میکشند و گاه به زنان محجوب در خانه نیز تعرض میکنند (مورد مهاباد)، همین جماعت و عقبههای فکری آنها، فردا با همین زنان مکشوفه کارهای دیگری خواهند کرد. بدین سان اشتباه است که ما دو وضعیت متفاوت غرب و ایران را با هم مقایسه کنیم، و پیامدهای آزادی جنسی و جنسیتی زنان را در این دو بستر متفاوت، یکی تلقی کنیم. آمریکا از قوانین و ضمانتهای اجرایی بسیار صُلبی برخوردار است که در وضعیت بیاخلاقی میتواند حقی از حقوق زنان را تأمین نماید، ولی نظم اجتماعی ایران، نظم فرهنگی، اخلاقی و دینبینان است و در نبود اخلاق و دین، امکان تأمین حقوق از دست رفتۀ زنان و دختران از مسیرهای قانونی نوعا میسر نخواهد بود.
انتهای پیام/