تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : h133
حوزه : ۱۰ خبر اول, جامعه و فرهنگ, عرصه فرهنگ و تربیت, گزارش, مهم ترین خبر صفحه اول
شماره : 30824
تاریخ : ۱۷ آذر, ۱۴۰۱ :: ۱۰:۳۰
گزارشی از نشست تحولات ارزشی و گفتگوی بین نسل ها در ایران؛ ملموس ترین پیامدگفتگوی بین نسلی از دیدگاه صاحب نظران، همدلی و مشارکت بین نسلی برای ساختن حال و آینده مشترک است/ در هویت نسل جدید و روزگار ما بسط «امکان دیگر بودن» اهمیت دارد نشست تحولات ارزشی و گفتگوی بین نسل ها در ایران با سخنرانی دکتر محمدحسین مطهری، پژوهشگر فلسفه اسلامی و دکتر منصور ساعی، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ در ابتدای این نشست، دکتر محمدحسین مطهری پژوهشگر فلسفه اسلامی و نویسنده کتاب «گفتگوی بی حجاب» گفت: در فلسفه، «گفت و گو» روش کشف حقیقت است و چون حقیقت انکشافی است لذا گفتگو مکانیزم کشف آن است. روش افلاطون برای کشف حقیقت، بر اساس دیالوگ شکل می گیرد و به نظرم این اتفاق مهمی است که یک تاریخ 2500 ساله و حتی بالاتر دارد. به نظر می آید این روش می خواهد این را بگوید که حقیقت مثل یک توپ در گردش است و دست کسی نمی ماند.

وی اظهار داشت: کار بر روی  ارزش ها و به ویژه حجاب برای من از گفت و گوی ما با شهید مطهری شروع شد. وقتی سال 90 یک مجموعه با عنوان «زن و خانواده از دیدگاه شهید مطهری» ایجاد کردیم به انجام مطالعات گفتگومحور در این زمینه پرداختیم.یک صاحب نظر می گوید در سنت اسلامی حجاب اجباری بوده ولی دیگری عکس این را می گوید. به نظرم می شود در مورد هر کدام از این رویکردها قضاوت داشت ولی فکر می کنم باید ضلع های مختلف و به ویژه رویکردهای کمتر دیده شده در زمینه حجاب را هم دید.

مطهری گفت: در  تحلیل مقوله تحول ارزش ها در جامعه، ما باید به مفهوم «حرکت جوهری ملاصدرا »توجه کنیم.اگر فلسفه یونانی قائل به تغییرات در سطح و عوارض بود، فلسفه صدرایی قائل به تحول در ذات و جوهر هر چیزی و از جمله انسان است. ارزش ها نیز هم در ظاهر و هم در ذات تحول پذیرند و تحول منفی نیست وبخشی از فرآیندی تکامل است. در علم پزشکی می گویند هر هفت سال بدن ما کاملا دگرگون می شود و بدن و سلول های جدیدی ساخته می شود اما این تحول کمتر دیده می شود. در واقع انسان هر لحظه یک چیز است.

او افزود: تغییرات سبک زندگی نسل های نو را باید پذیرفت چراکه بخشی از یک تحول ارزش ها و هنجارها است.

وی با تأکید بر اینکه به نظرم در ایران با چیزی به عنوان «ناواقع گرایی» مواجه هستیم، تصریح کرد: انگار نهادهای سیاستگذاری، عمد دارند یک برساخته ذهنی خود را در مود ارزش ها و هنجارها و مناسک دینی را به صورت واقعیت به جامعه تحمیل کنند. سبک های دینداری دچار تحول شده است. دینداری فقاهتی، دینداری اخلاقی و دینداری عرفی و نظایر آن داریم و دیگر تنها دینداری فقاهتی مرجع نیست. من اصلا تناقضی نمی بینم که یک فرد با پوشش ناهمخوان با ذهنیت افراد و نهادهای رسمی به مراسم شب قدر می رود؛ خیلی طبیعی است.چون او در جامعه مذهبی زندگی کرده، ولی در عین حال گرایش به ارزش های مدرنیته و بودن درکنار دوستان به او اجازه نمی دهد آن طوری پوشش که ما می خواهیم.

این مدرس دانشگاه با اشاره به تحولات ارزش های نسل ها گفت: هر نسلی ارزش های خاص خود را داشته ولی انگار همان نسل، این تحول را برای نسل جدید به سختی می پذیرد و دوره خود را فراموش می کنند. نسل پیشین به جای باید و نباید کردن به آنها، باید اگر فضیلت را به آنها بگوییم خودشان بهتر انتخاب می کنند.

 مسأله اینجا است که ما اصلا نمی فهمیم ارزش ها چیستند و چرا مهم اند؟دین یک ارزش بسیط و بنیادی حاکم بر زندگی همه ما انسان ها است و اتفاقا بساطت آن باعث گسترش دین می شود نه مرکب کردن آن. یعنی هرچه ارزش بنیادی تر و بسیط تر باشد جامعیت بیشتری دارد و اثربخش می شود.اگر شما به تعداد آدم ها به ارزش ها اضافه کنید، تأثیر آن کاهش پیدا می کند.

وی ادامه داد: به نظرم در هویت نسل جدید و روزگار ما بسط «امکان دیگر بودن» اهمیت دارد. ما می توانیم چیزهایی باشیم که نبوده ایم، نخواسته ایم یا نمی خواسته اند، ولی می توانیم باشیم. چون در جامعه های قبلی امکان کلونی زندگی کردن خیلی بیشتر بود و معمولا هم بین کلون ها پیوندی برقرار نمی شد و به برکت توسعه ارتباطات اجتماعی این مرزها برداشته شده و اگر واقعا بخواهی کلونی زندگی کنید، تجربه تاریخی شما را محدود می کند

مطهری تأکید کرد: امکان با هم بودن یعنی هر کسی خودش باشد. شاید باید از برساخته های تلویزیونی و سینمایی نسل قبل فاصله بگیریم. به نظرم آن نسل هم اهل زندگی بوده اند و ما کمتر این روایت ها را شنیده ایم. اتفاقا آنها خیلی قدر زندگی را می دانستند و مرگ اندیش هم بودند. نسل جدید هم در حالی که اهل زندگی هستند حاضر به فداکاری هم هستند؛ مثل همه نسل ها، و نسلی که انقلاب کرد، هر نسلی کار خودش را می کند.

وی افزود: به نظر می آید ما باید به یک نگاه تکاملی برسیم که می گوید هر کسی دارد تلاش خودش را می کند و حرکت رو به جلو است. ما در قصه «هویت» گرفتار هستیم؛ به قول مرحوم شایگان  باید «هویت چهل تکه» را به رسمیت بشناسیم. ما درگیر دو گروه هستیم که عده ای می گویند فلسفه را ترجمه کردند تا دکان ائمه را ببندند و از آن طرف عده ای «عقل یونانی» را مطرح می کنند. چرا نمی خواهیم هویت واحدی که می تواند همه ما را پیوند بدهد مدنظر قرار بدهیم؟ اینکه ما داریم دنیای جدید را می بینیم چیز بدی نیست، حتی اگر بخشی از  آن را قبول نداشته باشیم، راه خودش را پیدا می کند.

این مدرس دانشگاه اظهار داشت: توده مردم اهل زندگی هستند و دنبال حاکم کردن ایدئولوژی خاصی نیستند و در انتخابات و گفت و گو با من و شما حرفشان را زده اند؛ و اصلا فضیلت دنیای جدید همین چند فرهنگی بودن است. یعنی اگر ارزش ها را درست بشناسیم، تکامل می تواند برای شما اتفاق خوب و راهگشایی باشد و گفت و گو می تواند به فضای امروز ما کمک کند. زنده بودن یک متفکر به این است که با او گفت و گو شود. اصلا مطهری، مطهری شد چون اهل دیالوگ بود.

 دکتر منصور ساعی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در این نشست ضمن مفهوم شناسی ارزش ها گفت: ارزش ها، «کیفیت چیزها» هستند؛کیفیاتی که مورد توجه و احترام انسان‏ها هستند و این کیفیت خاص به علت فایده‏ و منافعی‏ است که این چیزها برای انسان‏ها ارائه‏ می‏کنند. در واقع ارزش، میزان توانایی چیزی(اشیاء، اندیشه یا شخص، رفتار...) در ارضای میل، نیاز و تمنّای انسانی است.

او گفت: ارزش ها پایه و اساس بینش و کنش انسان را تشکیل می دهند و در انتخاب، گزینش و انجام کنش اجتماعی و رفتار نقش دارند. ارزش‏ اجتماعی‏ چیزهایی هستند که مورد پذیرش همگان است و اشیا یا عقایدی که به‏ طور فردی مورد توجهند و درسطح‏ کلی جامعه ارزشی ندارند، ارزش‏های فردی هستند.

از نظر این پژوهشگر ارتباطات، نظام ارزشی به عنوان محوری ترین اعتقاد فرد تلقی می شود که راه ها، هدف ها و رفتارهای او را تحت تاثیر قرار می دهد.

او  به اشاره به اینکه نظام ارزشی مردم نه در طول تاریخ و نه در فرهنگ ها و جوامع مختلف و نه نزد افراد ثابت و یکسان نمانده است، گفت: عوامل و وقایع و تحولات تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بر نظام ارزشی نسلهای مختلف تاثیرگذار هستند. در فرآیند تحول نظام ارزشی نسل های یک جامعه دو پدیده رخ می دهد: همگرایی ارزشی بین نسلی و شکاف بین نسلی. به نظر می رسد که هر چه قدر دو نسل دارای باورها و نگرش های مشترکی نسبت به ارزش های مورد پسند و مطلوب یک جامعه داشته باشند، همگرایی ارزشی رخ می دهد و هرچه این باورها و نگرش های نسل ها از هم فاصله بگیرد، شکاف یا گسست و واگرایی نسلی به وقوع می پیوندد. همگرایی ارزشی یا دارا بودن ارزش های مشترک به تحکیم همبستگی اجتماعی و وفاق اجتماعی منجر خواهد شد ولی وجود تفاوت ارزشی در میان نسل های اجتماعی و رشدآن، گسست های اجتماعی را در پی خواهد داشت.

او گفت: برخی از نظریه پردازان نظیر مارگارت مید و کارل مانهایم براین باورند که جوامعی که درگذار تاریخی خود، تغییرات و تحولات تاریخی متعدد و سریعی را تجربه می کنند، از استعداد و آمادگی بیشتری برای ظهور نسل تمایز از نسل های قبلی و تولید شکاف های اجتماعی از جمله فاصله و شکاف ارزشی و نگرشی رفتاری بین نسلی برخوردار هستند. طی دهة­های اخیر، جامعه ایران در معرض تحولات و تجربه های گوناگون تاریخی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده است. وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 و تغییر ساختارسیاسی کشور، وقوع جنگ 8 ساله بین ایران وعراق، نوسازی اجتماعی، تحولات فرهنگی و توسعه آموزشی رسمی در ایران، توسعه شهرنشینی، مهاجرت و فرار مغزها، پیدایش گفتمان­های سیاسی گوناگون در سپهر سیاسی ایران، افزایش مصرف فرهنگی و رسانه ای، افزایش ضریب نفوذ رسانه های ملی و فراملی، ظهور و توسعه اینترنت و فناوری های ارتباطی نوین، توسعه خانواده هسته ای، جوانی جمعیت(تورم جوانی) و نظایر آن از جمله مهمترین تحولاتی بوده که جامعه ایرانی در دوران معاصر پشت سر گذاشته است. لذا جامعة ایرانی در دهه های اخیر حیات خود، بیش از گذشته، مستعد تولید و توسعه فاصله ها و شکاف های اجتماعی و نسلی بوده است.

ساعی با اشاره به اینکه شکاف بین نسل ها به عنوان یک «مساله اجتماعی»، در سه دهه اخیرموضوع مطالعات نظری و تجربی، مقالات، همایش ها و نشست های مختلفی در ایران بوده است، گفت: نتایج مطالعات تجربی انجام شده در ایران در مورد روابط بین نسل ها، بیانگر شکل گیری و توسعه فاصله و شکاف اررزشی، باوری و الگوهای سبک زندگی و جهان بینی بین نسل والدین و فرزندان بوده است و یکی از پیامدهای شکاف های ارزشی و الگوهای سبک زندگی بین نسل ها، شکاف ارتباطی و گفتگویی است.

ساعی تاکید کرد: دنیای سنت، به دلیل شتاب کم تحولات، دنیای ارزشهای بلندمدت و پایدار است. چون نسل های متولد دهه های 30 و 40 و 50 به دنیای سنت نزدیک هستند، باور به ارزشهای پایدار و بلندمدت و تغییرناپذیر مثلا حوزه ارزش حجاب و پایبندی به مناسک و شعائر دینی دارند. اما  دنیای متولدان 60 و 70 و 80  به دلیل شتاب فزآینده تحولات اجتماعی و ارتباطی دنیای ارزش های نو، تجدید شونده، ناپایدار و کوتاه مدت است. این امر جدال پایداری و ناپایداری ارزشها به تنش و اختلال ارتباطی بین نسل ها در حوزه ارزشهای اجتماعی و مولفه های سبک زندگی نظیر نحوه گذران اوقات فراغت، مد و پوشش، ذائقه های فرهنگی و مصرف و اینها خود را نشان می دهد.این شکاف ارزش ها باعث تنش ارتباطی و عصیان نسلی می شود.

 او با شاره به تفاوت جهان بینی و نظام ارزش های متمایز نسل ها گفت: نسل پیشین در پرتوی یک آرمان جمعی و ایدئولوژیک ارزش های خود را انتخاب و رفتار می کرد. این نسل غایت گرا حاضر بود که در راه آرمانش جان خود را فدا کند. مانند نسلی که برای انقلاب مبارزه کرد و در جریان های سیاسی و اجتماعی کنشگری کرد و در جبهه های جنگ ایران و عراق جنگید. این نسل حاضر بود در راه آرمانش جان بدهد. ابزار مبارزه و خودبیانگری هویت اش، حرکت های چریکی و مبارزه مسلحانه بود. اما نسل های نو به دلیل زیست در یک فضای متکثر رسانه ای شده، نظام ارزشی متفاوتی را کسب کرده و آرمان های غیرایدئولوژیک دارد. به دنبال حذف دیگری نیست بلکه دنبال همزیستی و مدارا است. ابزاربیان و اثبات هویت اش، دکمه های لمسی گوشی های هوشمند است، این نسل می خواهد زندگی کند و لذت ببرد.

او افزو:در حالیکه نسل  قبل بر ثبات و تغییرناپذیری در باورها، ارزش ها و هدف ها تاکید دارد، نسل نو بر پویایی متمرکز است. پویایی و تغییرپذیری باورها، ارزش ها، هدف ها. نسل نوین هیچ امر اجتماعی را ثابت نمی داند، همه چیز در پویایی و تغییر است. از نظر نسل های نو ، امورات اجتماعی در حال تغییر و نیز تغییر پذیرند. او آموخته که ساختارهای اجتماعی سیال تر از آنی هستند که بخواهد آینده ای را بر مبنای آنها ترسیم کند. لذا اگر نسل پیشین نگاه به آینده دارد و آرمان گرایی را در افق جستجو می کند، فرزندانش بر حال و لذت بردن از زندگی تاکید  می کنند. در واقع در حالیکه نسل پیش اصول گرا و غایت گرا بود، نسل جدید عملگرا و منفعت گراست. این تفاوت در نظام ارزشها و زیست فرهنگی و اجتماعی، می تواند به  تضادها  در حوزه ارتباطات بین نسلی منجر شود.

 عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: نسل قدیم هنوز درگیر و دغدغه مند سیاست، فرهنگ و دین هستند، دغدغه نسل جدید دیگر این ارزشهای ستنی نیستند، نسل های جدید ایرانی درگیر رابطه و تعامل در دنیای شبکه ای و رسانه ای شده است. او ارزش و لذت و منفعت رابطه و تعامل را کشف و درک کرده است و بدان ارزش بالایی می دهد. زندگی نسل جدید با رابطه ساخته می شود. او به میزان زیادی بیش از نسل های دیگر، هویت خود را «در رابطه» و از طریق آن می یابد. نسل جدید، در پرتو تقویت شبکه ها و ارتباطات اجتماعی، معنای خود را از طریق شبکه روابط خود و جایگاه خود در این رابطه می فهمد و تصدیق می‌کند.

او تاکید کرد که تحت تاثیر تحولات تاریخی و سیاسی و فرهنگی و فناورانه، نظام ارزشها و جهان بینی دو نسل دگرگون شده است و به شکاف و تقابل نگرش ها، آرمان ها و آرزوها و دغدغه هاو سبک زندگی و نحوه گذران اوقات فراغت، مد و پوشش، ذائقه های فرهنگی و مصرف انجامیده است که این شکاف ارزشی و سبک زندگی می تواند به شکاف ارتباطی و تعاملی و ایجاد فاصله اجتماعی بین نسل ها بینجامد.

 ساعی با شاره به ویژگی های نسل های جدید جامعه ایرانی گفت: نسل های جدید خودبنیاد هستند. نسل مجهز به دانش و نوآوری های فناوری محور است.نسل تکنوفیل و بومین فناوری، برهم زننده نظم  موجود ستنی  هستند در صدد برپایی یک نظم منعطف، در دسترس  و مبتنی بر رضایت و قابل بازنگری و اصلاح و تغییر مداوم هستند. این نسل صبور نیست و منتظر جورشدن همه متغیرها و عوامل برای نیل به خواسته ها و ارزش هایش نمی شود. خود به ساختن آینده و خلق آن می پردازد. برعکس نسل گذشته که اهل پیش بینی و پیشگویی بود. صبور بود و برخی از ارزشهای فردی را فدای ارزش های جمعی و گذشت زمان می کرد.

 این پژوهشگر حوزه گفتگوی بین نسلی دربخش دیگری از سخنان خود به چالش ها و گره های گفتگوی بین نسلی در ایران اشاره کرد و گفت: نسل جوان به دلیل دسترسی به رسانه ها و فناوری های ارتباطی، توانایی توسعه ارتباطات فراخانوادگی و دریافت و مبادله اطلاعات از منابع اطلاعاتی وکانال های گوناگون را دارند و دانش و تجربه نسل میانسال و سالمند(سیاستگذار)را پاسخگوی مسائل و نیازهای فکری و دغدغه ها و ارزش های نوگرایانه خود نمی داند و لذا مرجعیت فکری و اطلاعاتی نسل های گذشته نگر دچار اختلال شده است.

یکی از کارکردهای رسانه ها به عنوان پدیده های جامعه مدرن، تولید و توزیع ایده ها و ارزش های نو به جامعه است.رسانه ها معمولات سنت ها و عرف رایج را به چالش می کشند. در نتیجه نسل های جدید که مصرف کننده و کاربر رسانه های نوین هستند، محتوا و معنایی را دریافت می کنند که خیلی با عرف و ارزش های رایج  همخوان نیست. لذا نسل جدیدی که دسترسی به منابع اطلاعاتی جدیدی، دارد، مسائل پرسش های جدیدی هم دارد. در چنین شرایط اطلاعات و تجربه های پدر و مادرشان را به عنوان منابع اطلاعاتی قدیمی و بلا استفاده می بینند.

او تصریح کرد: موضوع سرعت تغییرات اجتماعی و فناورانه در برافتادن یک نسل از مرجعیت اهمیت دارد. نسل قدیم توانایی و قدرت سازگاری و همگامی با تغییرات فناورانه و پیامدهای آن نظیر سرعت و شدت مبادله اطلاعات و ارزش ها و هنجارها را از دست می دهد و تجربه زیسته و دانش و اطلاعاتش برای نسل جدید جذابیت ندارد و مشکل گشا و کارساز نیست.لذا میزان مراجعه به این نسل کمتر می شود و برعکس رسانه و فناوری به منبع رجوع و همیشه در دسترس و به روز نسل جدید تبدیل می شود. نتیجه چنین تغییراتی برافتادن پرستیژ و جایگاه مرجعیت نسل قبلی است و کنش ارتباطی و تعاملی آنها تحت تاثیر آن قرار می گیرد.

او چالش دیگر در گفتگوی بین نسل ها در ایران را عدم فهم ارزش گفتگو در میان نسل ها دانست و گفت: پیش شرط گفتگوی درست این است که بدانیم و بپذیریم که اصولا گفتگو یک فرآیند دوطرفه برابر و باز و مبتنی بر احترام به دیگری و با هدف کشف دیگری است نه تغییر دیگری. یک فرآیند مفاهمه، مبادله، خلق و کشف معنای مشترک است نه صرف فرآیند انتقال اطلاعات و آرزوها و باورها. برای داشتن یک گفتگوی درست باید از اصول و ویژگی ها و پیامدهای یک ارتباطات  شناخت دقیقی داشته باشیم. وقتی از ماهیت و ارزش شناخت داشته باشیم، برای بحث کردن و اقناع یک موضوع،گفتگوی برابر و احترام آمیز و باز بهترین انتخاب خواهد بود.

ساعی با اشاره  به اینکه گفتگو محصول و زاییده مدرنیته است، گفت: در جهان سنت عملا گفتگویی وجود نداشت، ساختار و محتوای ارتباطات انسانی عمودی و از بالا به پایین مشخص بود و در کتب و قوانین و سنت ها همه چیزها از پیش نوشته شده و تعیین شده بود. همه اش فرمان و دستور است. نتیجه این نوع ارتباطات از بالا به پایین و سلسه مراتبی و سنت راهبری،  رفتن به همان راهی است که نسل پیشینیان می رفتند، در واقع برای همین است که امروزه، نسل قبل می گویند این نسل جدید به حرف بزرگترها گوش نمی کنند و مثل ما نیستند این ها، مثلا می گویند ما هرچه بزرگترها می گفتند، می پذیرفتیم. نتیجه یک ارتباطات سلسه مراتبی و عمودی، بازتولید یکسانی و وحدت و کاهش تفاوت و تقابل ها و شکاف های نسلی بود. اما در جهان مدرن بر اثر شتاب و سرعت تحولات فزاینده اجتماعی، منابع  اجتماعی شدن جامعه پذیری، متعدد و متنوع می شوند و انسان هایی با تفاوت فکر و دنیای متفاوت شکل می گیرد.

 از نظر ساعی ، چالش دیگر در گفتگوی بین نسل ها را به رسمیت نشناختن دیگری برای گفتگو است. او توضیح داد: زمانی می توانیم با یک فرد وارد یک دیالوگ یا گفتگو شویم که بپذیریم یک «دیگری» وجود دارد یا با آن کسی که سر و کله می زند یک دیگری است. دیگری، نه به معنی منفی و نه به معنی غریبه و بیگانه، بلکه به عنوان یک «هویت مستقل» منظور است. اگر بین زن و مرد، بین دو فرد دارای سنین متفاوت، بین دو قوم یا بین حکومت و شهروندان، گفتگویی صورت نمی­گیرد یک دلیل بنیادی اش این است که مرد،  زن را به رسمیت نمی شناند یا حکومت، شهروندی را به عنوان دیگری به رسمیت نمی شناسد.چرا؟چون می خواهد کل این جمعیت را در خودش مستحیل کند. در نتیجه یک حاکمیت توده وار شکل می­گیرد و هویت های شهروندی فاقد استقلال می شوند. اگر حکومت بخواهد با شهروندش گفتگو داشته باشد یعنی باید هویت شهروندی، هویت کردی، آذری و زرتشتی و ارمنی را به را به عنوان یک هویت مستقل رسمیت بشناسد.

از دیدگاه او چالش دیگر در حوزه گفتگوی بین نسل ها، عدم درک و پذیرش خاص بودگی و یکتایی نسل های نو است: یکی از مولفه های مهم در شکل نگرفتن گفتگو در کشور، «عدم درک و پذیرش خاص بودگی و یکتایی نسل های نو از سوی نسل قدیم» است. این خاص بودگی و یکتایی نسل نو متاثر تنوع منابع جامعه پذیری، تحولات اجتماعی و تعاملات محیطی و عاملیت و خلاقیت آنها است که نسل قدیم به دلیل تجربه زیسته متفاوت از فرزندان خود، آگاهی، توانایی و آمادگی درک تفاوت فرزند از خود و درک یکتایی خاص آنها را ندارند و همین امر یک مانع اساسی در مسیر تعامل وگفتگوی بین نسلی است

او افزود: در دوران کنونی فرزندان علاوه برخانواده با جهان­های مختلفی نظیر جهان همسالان، رسانه و مدرسه یا شهر در ارتباط و تعامل هستند. وقتی بچه ها یا فرزندان به سن نوجوانی می رسند تحت تاثیر این عوامل مختلف، از عاملیت و خلاقیت و قدرت فرهنگ سازی برخوردار می شوند و دارای فردیت خاص و منحصربفرد و یگانه می شوند. نسل قدیم ما تحت تاثیر کهن الگوها و سنت های اجتماعی و تاریخی و تجربه زیسته خودشان، توانایی درک خاص بودگی نسل نو را به حد کافی ندارند. این خاص بودگی، یکتایی، تکینگی، بزرگترین سرمایه یا ارزشی که هر فرد می تواند به جهان عرضه کند. تلاش هر فرد برای آن است که آن امر اصیل یا یکتا را تحقق ببخشد و شکوفا کند. مهمترین کار نسل قدیم برای شکل گیری گفتگو با نسل های جدید، پذیرش و به رسمیت شناختن آن هویت وخاص بودگی وکمک به آنان برای تحقق که آن اصالت و یکتایی خود است.

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یکی دیگر از چالش های گفتگوی بین نسلی در جامعه ایرانی، ناهمنوایی و ناهمخوانی ارزش های دولت سنت گرا و نسل نوگرا دانست او توضیح داد: نظام حکمرانی ما نماینده سنت و ایدئولوژی است و قوانین و سیاست های اجتماعی و فرهنگی بر پایه سنت نوشته و ترویج می شود. جریان ارتباطات در یک نظام سنت راهبر و ایدئولوژی گرا، از بالا به پایین، آمرانه و غیرگفتگویی است. فرمان و دستورالعمل صادر می کند و انتظار بدون پرسش تبعیت دارد. چون نظام حکمرانی ما، بدون توجه به تحولات محیطی و ارزشی پیرامون، همچنان صرفا بر سنت و بازتولید ارزش های سنتی و ایدئولوژیک خود تاکید می کند، امکان درک، پذیرش و ارتباط و تعامل را با جهان مدرن و ارزش های دوران نسل های جدید از دست می دهد. نسل جدید دارای منابع جامعه پذیری و هویتی متنوع و متکثر و نو، با دست پر و نگاه به آینده، ارزش های تک پایه ای، ایدئولوژیک و سنت محور را به چالش می کشد. فقدان حمایت، زمینه و بستر کلان سیاسی و اجتماعی برای پذیرش و تعامل و مدارا و  با این نمایندگان و حاملان ارزش های نوین، تعارض و کنش های خشونت گرایانه و عصیان در خانواده و جامعه شکل می گیرد. وقتی نظام سیاسی زمینه پذیرش و  با این نسل متفاوت را نمی پذیرد، در خانواده ها را هم درگیر چالش و بحران های ارتباطی ناشی از فقدان پذیرش اجتماعی ارزش های نسل جدید می شوند.

وی تاکید کرد:  برخورد قهری و آمرانه دولت ایدئولوژیک با ارزش ها و هنجارهای نسل های جدید در حوزه باورها و هنجارها و سبک زندگی دولت به جای استفاده از گفتگو و مدارا با رویکرد قهری و اقتدارگونه با تحولات پوشش و مد و رفتارهای فراغتی و تفریحی آنها خیابان ها و کافه با نسل برخورد می کنند.

او با اشاره به مهمترین راهبردهای شکل گیری گفتگوی بین نسلی در جامعه ایرانی گفت: امروزه همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی نسل های جامعه و ارتباطات و تعاملات آنها تحت تاثیر ظهور و توسعه فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی و جهان رسانه ای شده و شبکه ای قرار گرفته است. یکی از راهبردهای برقراری و توسعه تعامل بین نسل نسل قدیم و جدید «توانمندسازی نسل قدیم برای درک و  پذیرش ارزش ها و جهان زندگی نسل های نو» است. در واقع برای کنشگری فعال و اثرگذار و برقرای تعاملات مطلوب و ارزش آفرین بین نسلی درجامعه نوین، باید با شناخت و درک ماهیت، الزامات و قواعد، تهدیدها و فرصت های جامعه شبکه ای و دیجیتال، تا هم فرآیند گذار و مهاجرت نسلی نسل قدیم(به دلیل تجربه و زیست در دنیای سنت) به دنیای نوین به صورت آگاهانه و هدفمند طی شود و هم نسل قدیم بتواند در دنیای جدید با تغییرات سبک زندگی، کمیت و کیفیت کنش ها و فعالیت ها، ظرفیت ها و تاثیرات سازگار شوند و در میدان و فضای مشترک ارتباطات و تعاملی نوین با نسل جدید  فعالانه حضور یابند و مشارکت کنند.

وی افزود: راهبردهای دیگر شامل «درک و پذیرش چندلایگی و پیچیدگی جهان زندگی نسل های نو»، «درک ارزش کلمه و مکانیزم  برای سازگاری و تداوم زیست نسلی در دنیای شبکه ای شده» «جامعه پذیری معکوس و مهاجرت آگاهانه به دنیای شبکه ای»، «سیاست گذاری رسانه و فناوری های ارتباطی به مثابه ظرفیت و مکانیزم گفتگوی بین نسلی» و « مقابله با پیری دیجیتال و ناتوانی از سازگاری و بهره گیری از ظرفیت های ارتباطی رسانه های دیجیتال» است.

 وی تاکید کرد که شکل گیری گفتگوی بین نسلی در جامعه ایرانی به ویژه در سطوح سیاسی و اجتماعی می تواند به پذیرش و احترام به تمایزها و مدارای بین نسلی و مبادله آزادانه و برابر دیدگاه ها و انتقادها، احساس دیده شدن و پذیرفته شدن، افزایش احساس ارزشمندی و مفید بودن واثربخشی نسل های جدید، احساس خشنودی و لذت بردن از همکاری و همراهی با  نسل قدیم، قدرت و فرصت حل مشکلات و تعارضات و مقابله صحیح با بحران ها، افزایش مسئولیت پذیری و انجام درست وظایف و نقش ها، افزایش توانایی پذیرش تغییرات و نوآوری ها در جامعه منجر شود که در نهایت به توسعه کارایی و بهره وری نسلی در جامعه » می انجامد.

از دیدگاه ساعی، ملموس ترین پیامدگفتگوی بین نسلی از دیدگاه صاحب نظران، همدلی و مشارکت بین نسلی برای ساختن حال و آینده مشترک است: در واقع گفتگوی بین نسلی به کاهش شکاف های ارزشی و هنجاری بین نسلی و تقویت همگرایی، همزیستی و همکاری بین نسلی،  ایجاد درک مشترک از موضوعات مساله محور جامعه، تبدیل دانش و تجربه به فناوری و ثروت ملی و بهره گیری از تمام ظرفیت ها وانرژی های نسلی برای توسعه ملی است. در واقع جوامع در حال گذاری چون ایران برای نیل به پایداری و کاستن از پیامد شکاف های مختلف اطلاعاتی، ارزشی و هنجاری، نیازمند تعامل،  و ارتباطات میان فردی مطلوب بین والدین و فرزندان هستند. این گفتگو، تعامل و همکاری موجب می شود تا هم سنت های اجتماعی نسل گذشته بازتولید شود و هم نقش و جایگاه نسل جدید در برساختن فرهنگ و جامعه جدید به رسیمت شناخته شود. به تعبیری دیگر شرایط کنونی مستلزم  وهمکاری و مشارکت نسل  های گوناگون است. تلفیق نیروی خلاقه و تخصصی نسل جدید و داشته ها و تجربیات والدین در دنیای سرشار از عدم قطعیت امروز می تواند، شرایط زندگی بهتر در دنیای جدید را فراهم کند.

انتهای پیام/

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.