به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ دکتر ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده در مطلبی نوشت؛ نقدهای فمینیستی به سنت فرهنگی جوامع بشری معطوف به نفی و انکار «جنسیت» و توابع اجتماعی آن به نحوی کاملا گُترهای و نادقیق است. البته از زنِ خستهی ستمکشیده در مناسباتِ جنسیتیِ ناعادلانهی تاریخ چنین واکنشهایی طبیعی به نظر میرسد. اما تکرار طوطیوارِ ایدههای منقضیشدهی فمینیسمِ رادیکال توسط فعالان حوزه زنان و خانواده در زمانه کنونی کمی نگرانکننده است. بهویژه وقتی «بچه مسلمونها»ی آشنا با سنت فرهنگی و دینی جامعه ایران و جایگاه محوری «پدر» در این سنت از این حرفها میزنند.
فمینیستهای موج دومی در مسیر مبارزات فرهنگی و سیاسی خود غیریتهایی را تعیین کرده بودند که یکی از آنها پدرسالاری/مردسالاری بود. آنها با پدرسالاری در مناسبات خانواده مخالفت میکردند چون معتقد بودند این نظم جنسیتی در خانواده، امتدادِ مردسالاریِ نهفته در تاریخ و فرهنگ است. البته که با چنین خوانشی از پدرسالاری، ما نیز به آن مخالفیم. اما حقیقت این است که در جهان اجتماعی ما که ریشه در سنت و فرهنگ اسلامی-ایرانی دارد، پدرسالاری غیر از مردسالاری است.
مردسالاری در سنت ایرانی و تمام تاریخ بشر، دلالت بر نوعی برتری انسانی بهواسطه جنسیت دارد که چنین رویکردی به انسان فرسنگها دور از ساحت اسلامِ ناب است. آیه 13 سوره مبارکه حجرات صراحتا این اتهامات به اسلام را نفی میکند. اما پدرسالاری در نگاه اسلام اساسا هیچ دلالت ارزشی ندارد(یعنی ناظر به برتر پنداشتن پدر نسبت به مادر یا فرزندان نیست) و صرفا نحوی از تنظیمات مبتنی بر مصالح خانوادگی است. لذا پدرسالاری در اسلام معطوف به سازوکارهای اعتباربخش به نقش و جایگاه پدر در ایفای ماموریتهای خانوادگیست.
پدر کیست و چه ماموریتهایی دارد؟ پاسخ این سوال دقتهایی را میطلبد. پدری یک تعریف نفسالامری دارد و یک تعریف تاریخی و مبتنی بر تجربه زیسته ایرانیان. پدری در معنای ذاتی آن، جلوهی صفاتِ تدبیر، رزق، رأفت، اقتدار، کفایت، رفق، حلم، غیرت و ولایت خداوند است که ماموریت او قیام برای مصالح خانواده میباشد. پدری لحظه بسط و بروز تامّ فضایل و ملکاتیست که در سنت ایرانیان به «مردانگی» از آنها یاد میگردد و این لحظه کاملا از جنس تحول وجودی در مردان است.
به همین دلیل است که پدری در فاهمه جمعی ما ایرانیان اگرچه تحقق تامّ این صفات نبوده، اما همه ما همنشینی این صفات را با تصویر پدر در ذهنمان به نحو وثیق و پرتکراری تجربه کرده و لذتش را چشیدهایم و برای فقدان آن حسرت خوردهایم. پیوند عاطفی قدرتمند «پدر-دختری» یا تجربههای ناب «پدر-پسری» که در فرهنگ واژگان و اصطلاحات خانوادگی مردم ایران وجود دارد، دلالت آشکار بر ذهنیت تاریخی مثبت ایرانیان از مفهوم پدر و جایگاه معتبر او در خانواده دارد.
پدرسالاری به معنای سازوکارهای اعتباربخش به جایگاه پدر در خانواده از جمله «احترام»، «همراهی» و «پذیرش» کاملا مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی بوده و همواره در متن فرهنگ جامعه ایرانی حضور داشته است. کسانی که از روی نادانی در گفتارها و نوشتارهای خود نوک پیکان نقدشان را به جای «مردسالاری» بهسمت «پدرسالاری» نشانه رفتهاند نمیفهمند که مشغول تخریب میراثی هستند که ضامن حفظ و بقای خانواده در طول تاریخ بوده است. پدرسالاری تدبیر حکیمانه تاریخ برای حفظ خانواده بوده است.
اگرچه نباید منکر شد که این ارزش متعالی گاه در امتزاج و اختلاط با عناصر منحط فرهنگ مردسالاری در جامعه ایرانی زمینه بروز انحرافهایی در فرآیند «پدریکردن» مردان را ایجاد کرده و بهمثابه زمینه و امکانی برای «ظلمِ نهادینهشده» به اعضای خانواده بهویژه زنان و دختران قرار گرفته است. اما باز هم در بدترین حالت، برآیند رسانهای و تصویری آن به سمت روایتِ پدری با «داس» نبوده است و از این منظر فیلمهایی چون «خانه پدری» کیانوش عیاری دروغ بزرگی درباره پدرِ ایرانی بود.
انتهای پیام/