سعید سالاری پژوهشگر علوم سیاسی در یادداشتی نوشت؛
اعتماد دوطرفه/ بررسی محورهای اعتماد سیاسی مردم به دولت
یکی از مهمترین عرصههای اعتماد در زندگی اجتماعی، اعتماد متقابل مردم و دولت است. اعتماد دو طرفه مردم و دولت زمانی بقای خود را حفظ میکند که منفعت دوسویه داشته باشد. به عنوان مثال مردمی که به دولت اعتماد میکنند باید نتیجه اعتماد خود را در برقراری نظم اجتماعی و سیاسی، رفاه نسبی و امنیت اقتصادی و همچنین امکان ارائه پیشنهادات و آراء عمومی احساس کنند. از طرف دیگر دولت نیز باید به مردم اعتماد داشته باشد. نتیجه این اعتماد مقبولیت عمومی دولت، بقای حکومت بدون توسل به زور و اجبار و در مقابل رضایت عمومی و اطمینان از پشتیبانی مردم در شرایط و برهههای خاص خواهد بود. در این یادداشت بر آنیم تا برخی پیوستهای اعتماد عمومی و ارتباط آن با دیگر حوزهها را بررسی کنیم.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی،به نقل از مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق (علیه السلام)؛ اعتماد عامه مردم به یک نظام سیاسی ارتباط مستقیمی با تصویر شهروندان از کارآمدی دولت دارد. روند رو به رشد اعتماد سیاسی مردم به دولت به افزایش مقبولیت نظام سیاسی در جامعه و در نتیجه افزایش سطح مشارکت سیاسی شهروندان منجر میشود. این موضوع پیوستهای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی فراوانی در نظام سیاسی دولت و جامعه دارد. در سطح سیاسی، اعتماد مردم به دولت منجر به مشارکت سیاسی فعال خواهد شد که در نهایت به نفع یک نظام سیاسی مردممدار و اسلامی است. در سطح اجتماعی نیز، اعتماد مردم به دولت باعث رضایتمندی مردم از دولت و مقبولیت اجتماعی دولت نزد مردم خواهد بود. حتی در بعد اقتصادی نیز اعتماد مردم به دولت موجب کاهش هزینهها و افزایش آرامش، امنیت و سلامت روانی جامعه میگردد. کارکرد اصلی اعتماد را میتوان همان هماهنگی میان سه ابزار اصلی جامعه مدرن دانست که این ابزارها عبارتند از: پول در اقتصاد، اقتدار و قدرت در سیاست و دانش و اطلاعات در اجتماع (اوفه ،1389: 204). بنابراین اعتماد مهمترین عامل پیوستگی و تداوم زندگی اجتماعی مدرن است. پیوست ارتباطی اعتماد در زندگی اجتماعی میتواند ذیل پنج محور اصلی پیگیری شود. این محورها عبارتند از: