تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در یادداشتی مطرح کرد: امید اجتماعی و اعتماد سیاسی قربانیان دهه تعطیلی اقتصاد/ اینستاگرام: وطن دیگر و هویت دیگر برای بخش‌هایی از جامعه پس نباید از مسأله، خوانشِ سیاسیِ محض داشت و بر طبل «گسست سیاسی» و «شکاف ایدئولوژیک» کوبید و تصوّر کرد که جامعۀ خاموش و غایب، از نظام سیاسی، عبور کرده است. اگر مسأله، چیزی غیر از اقتصاد و معیشت می‌بود، به‌سادگی قابل‌علاج نمی‌بود، اما مسأله، عمق ندارد و اکنون در سطح است و فقط با معیشتِ روزمرّه، گره خورده است

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ نوشتاری از مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در خصوص کاهش مشارکت. [یکم]. تجربۀ مشارکت انتخاباتیِ مردم ایران در چهار دهۀ گذشته، روند «خطی» و «یکنواخت» نداشته؛ بلکه همواره «افت‌وخیز» و «نوسان» داشته است. حتی در دهۀ شصت نیز «چندین مشارکت متوسط» رخ داده است. پس تلاطم در مشارکت انتخاباتی، به معنی این نیست که از این به بعد، با چنین سطحی از مشارکت روبرو خواهیم بود و به طور قهری، در این موقعیّتِ تثبیت‌شده قرار گرفته‌ایم. مشارکت سیاسی، گاهی اوج گرفته و گاهی دچار افول شده است و این جابجایی‌ها را نباید برجسته کرد و از آن، بحران مشروعیّت سیاسی را نتیجه گرفت. این سیر، مقطعی و موقتی است و امکان گذار از آن وجود دارد. پس واقعیّت اجتماعی این است که بخشی از مردم، گاهی در عرصۀ سیاسی هستند و گاهی نیستند.   [دوّم]. مشارکت انتخاباتی را باید در چهارچوب انقباض و انبساط «شرایط»، تحلیل کرد، نه به‌طور مطلق. انقلاب از «دهۀ تضعیف‌شده‌»ای که در آن لیبرال‌-تکنوکرات‌ها حاکم بودند عبور کرده و در حال گذار به تحوّل جهشی است. ازاین‌رو، دشواری‌های وضع کنونی، مقطعی و موقتی هستند و نوسان‌ها و تلاطم‌های دورۀ گذار، طبیعی‌اند. جامعه، دهه‌ای را پشت سر گذارده که «دهۀ تعطیلیِ نسبیِ اقتصاد» بوده و ازاین‌رو، دچار کاهش «امید اجتماعی» و «اعتماد سیاسی» شده است.   ما همچنان زیر آوار این دهۀ مخرّب و تلخ قرار داریم و گویا تا چند سال باید بکوشیم که پیامدهای ناگوار آن را جبران کنیم. بخش عمدۀ کاهش مشارکت را باید به تبعات گذشته‌ای نسبت داد که همچنان حضور دارد و جامعه را رنج می‌دهد. روشن است که این وضعِ مستقرشده در طول یک دهه، در مدّت سه سال، برطرف نخواهد شد و نباید انتظار معجزه داشت، بلکه باید صبوری کرد. در این برهه نیز، جامعه به‌تدریج درخواهد یافت که وضع و حالش در مسیر «بهبود» است و هرچه این احساس، قوّی‌تر شود، مشارکت سیاسی نیز افزایش خواهد یافت.   [سوّم]. بخشی از جامعه، از «منطقۀ حکمرانیِ نظام» خارج شده‌اند و در یک «زیست‌جهانِ موازی» زندگی می‌کنند که عبارت است از شبکه‌های اجتماعیِ غربی. ساختار ذهنیِ اینان، خواه‌ناخواه، بازیچۀ القاها و تفسیرهایی است که این شبکه‌ها، مولّد آنها هستند. ذهنیّتِ این پاره از جامعه، به حال خویش، رها شده و در واقع، به دست دشمن سپرده شده و روشن است که دشمن نیز، می‌کوشد این بخش را از نظام، جدا کند و گسست سیاسی را رقم بزند.   شبکه‌های اجتماعیِ غربی از ما، یارگیری کرده و میان ما، جدایی واقعی افکنده‌اند؛ چنان‌که گویا ما یک جامعه نیستیم. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌گویند: «هم‌مکانی»، تسهیل‌گر «هم‌اعتقادی» است. پس تفاوت در «زیست‌جهانِ جغرافیایی»، تفاوت در «زیست‌جهانِ فرهنگی» را به دنبال دارد. ما و آنها، دچار گسستگیِ مکانی شدیم. اینستاگرام، «وطن دیگر» است و «هویّت دیگر»ی هم می‌آفریند. ما تکه‌تکه شده‌ایم؛ استعمار با ما چنین کرده‌ است.   [چهارم]. در عین حال، نباید غفلت کرد که مسألۀ بخش عمدۀ غایبان انتخابات، «گلایۀ معیشتی» است، نه «گسست سیاسی». ازاین‌رو، اقتصاد که به‌سامان شود، به‌صورت طبیعی، باز خواهند گشت. این بخش از جامعه، قصد معارضه و ضدّیّت ندارد و نمی‌خواهد رو به سوی دیگری داشته باشد، بلکه فقط، خسته و کلافه و سرخورده شده و نمی‌تواند وضعِ معیشتی‌اش را تحمّل کند. دشواری‌های معیشتی، آنها را بی‌انگیزه و دلسرد کرده است؛ چنان‌که گمان می‌کنند هر کسی که در قدرت، مستقر شود، تفاوتی در وضع معیشتی آنها رخ نخواهد داد. می‌توان گفت دست‌کم سی‌درصد از غایبان انتخابات، چنین درد و دغدغه‌ای دارند. اگر زخم‌های معیشتیِ اینان برطرف شود و این «سی درصدِ غایب» به آن «چهل درصدِ حاضر» بپیوندند، مشارکت به حدود «هفتاد درصد» خواهد رسید که مطلوب است.   پس نباید از مسأله، خوانشِ سیاسیِ محض داشت و بر طبل «گسست سیاسی» و «شکاف ایدئولوژیک» کوبید و تصوّر کرد که جامعۀ خاموش و غایب، از نظام سیاسی، عبور کرده است. اگر مسأله، چیزی غیر از اقتصاد و معیشت می‌بود، به‌سادگی قابل‌علاج نمی‌بود، اما مسأله، عمق ندارد و اکنون در سطح است و فقط با معیشتِ روزمرّه، گره خورده است. در طول سه سال گذشته، دولت رئیس‌جمهورِ شهید، از یک سو مشغول مواجهه با خلاء‌ها و نقصان‌های بزرگی بوده که دولت تکنوکرات‌ها از خود به‌جا نهاده بود؛ و از سوی دیگر، اهتمام وسیع به گشایش‌های زیرساختی و مبنایی داشته است. ازاین‌رو، معیشتِ روزمرّه در حاشیه قرار گرفت و مردم، آنچنان که باید احساس نکردند که تحوّل به زندگیِ شخصی‌شان رسیده است. اینک باید توان دولت، توزیع شود و زندگیِ روزمرّۀ مردم را نیز پوشش بدهد تا کاهش مشارکت، متوقف شود.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.