علی نصیری اقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مطرح کرد؛
پدیدهی «بانکداری سایه» در نتیجه توسعه مالی / اوایل دهه ۲۰۰۰ شروع نمود پیامدهای وحشتناک مالی شدن اقتصاد
از اوایل دهه ۱۹۷۰ نئولیبرالیسم اقتصادی با ایده آزادی بازار و شروع خصوصیسازیهای گسترده قوت گرفت و به همه حوزهها از جمله نظام بانکی و بازارهای مالی تسری یافت. در ادامه نیز شرکتها برای حداکثر سازی سود خود، ورود فزایندهای به فعالیتهای مالی داشتند و سرمایهسالاری در مقابل نیروی کار تولیدی تشدید شد. نتیجه این فرآیند ایجاد یک نابرابری کارکردی و آثار مخربی در اقتصاد شده بود که خود را در «خروش مردمی علیه یک درصدیهای وال استریت» نشان داد. تحقیقات نشان میدهد تحریک نابرابری و سرکوب رشد اقتصادی با توسعه اعطای اعتبارات غیرمولد بانکی رقم خورد و سرپوش انتشار اوراق نیز به پنهان ماندن بحران مالی کمکی نکرد. دلالت سیاستی و اندیشهای این شواهد این است که مقررات زدایی و آزادسازی مالی اگر چه در ظاهر و بر اساس شاخصهای سرانگشتی منجر به توسعه مالی میشود ولی این توسعه مالی ربطی به بخش واقعی اقتصاد ندارد و چه بسا موجب رکود و افزایش نابرابری میشود.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، علی نصیری اقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی برای مسیر اقتصاد مطرح کرد؛ در یادداشت قبلی با اشاره به وجود رابطه بین بخش مالی و حقیقی اقتصاد و دیدگاههای پیرامون آن، به بحران مالی جهانی پرداخته شد که نشان داد توسعه مالی لزوما نمیتواند به رشد اقتصادی پایدار منجر شود و این مسئله نیازمند تعمق و بررسی بیشتر است. اما در دوره منتهی به بحران مالی جهانی که اصطلاحاً دوره «اعتدال بزرگ»[۱] خوانده میشد چه اتفاقی افتاده بود و مهمترین نمودهای آن چه بود؟
شکل ۱. بهرهوری و میانگین دستمزد واقعی در یک ساعت و جبران پرداختی به نیروی کار غیر مدیر در ایالات متحده (۱۹۴۷-۲۰۰۹) (منبع: پلی، ۲۰۱۳، ص ۲۶).