حجتالاسلام خسروپناه، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن تبیین دستاوردهای چهار دهه انقلاب در علوم انسانی به برخی نقاط ضعف اشاره و تأکید کرد: ما نظریه سینمای دینی، نظریه اقتصاد اسلامی و نظریه فرهنگی نداریم زیرا علوم ما با حکمت پیوند ندارد و علم تبدیل به حکمت نشده است.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، امروز اول آبانماه، در نشست علمی «انقلاب اسلامی و توسعه علوم انسانی» که در تالار امام مهدی(عج) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم برگزار شد، گفت: علوم انسانی به معنای مدرن در ایران تقریباً در دوره قاجار و اواخر آن مورد توجه قرار گرفت ولی کشورهایی مانند عراق و هند زودتر از ما وارد این مقولات شدند.
وی با بیان اینکه تأثیرگذاری علوم انسانی مارکسیستی بر روی برخی کشورها از ایران بیشتر بود و البته شخصیتهایی مانند شهید صدر به مقابله با آن پرداختند، افزود: معنای علوم انسانی مدرن به معنای این نیست که قبل از قاجار علوم انسانی نبوده است؛ زیرا کسانی مانند ابنخلدون و ابنسینا به آن پرداختهاند اما علوم انسانی مدرن نبوده؛ زیرا علوم انسانی مدرن در زمینه و متن مدرنیته ایجاد شده است.
مفهوم مدرن
این محقق و پژوهشگر بیان کرد: وقتی از تعبیر مدرن استفاده میکنیم به معنای نو و جدید نیست بلکه یک پارادایم فکری است که معتقد به اومانیسم است و میخواهد انسان در عرصه معرفت و عمل مستقل باشد؛ به عبارت دیگر مدرن در معنای اومانیست و سکولاریسم بودن است، البته این سخن به این معنا نیست که انسان غربی خدا را قبول ندارند و کلیسا نمیروند.
خسروپناه با بیان اینکه نگاه به انسان به عنوان فاعل شناسا در دنیای غرب رخ داده است، به طرح این سؤال پرداخت که آیا وقتی در دوره قاجار سخن از علوم انسانی بود میدانستند در چه کانتکس و زمینهای این علوم را از غرب میگیرند؟ و ادامه بیان کرد: آنان به این مسئله که علوم انسانی در چه بستری تولید شده، کاری نداشتند؛ به همین دلیل قبل از دانشگاه تهران، امیرکبیر به لحاظ کارکردی سراغ تأسیس دارالفنون برای رفع نیازهای کشور رفت تا دانشجویان جذب کشورهای دیگر نشوند ولی ایشان هم به لحاظ نظری شاید توجه به مبانی علوم نداشت.
بیتوجه به مبانی حزب
خسروپناه با بیان اینکه امروز در جامعه ما برخی حزب را میپذیرند، تصریح کرد: این افراد در تبیین شرعی بودن حزب به کارکردهای حزب اشاره میکنند، بدون اینکه توجه داشته باشند که حزب در کانتکس معنایی غربی چه مفهومی دارد، لذا این افراد مبنایی نگاه نمیکنند. البته بنده نمیخواهم بگویم حزب بد است بلکه مرادم این است که در بحث پیرامون آن باید به کانتکس آن نیز توجه کرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: عمدتاً در دهه ۵۰ که دانشگاههای ما در حوزه علوم انسانی فعال بودند، علوم انسانی سوسیالیستی و مارکسیستی را مدنظر داشتند؛ زیرا از غرب تأثیر میپذیرفتند؛ مثلا در مباحث حقوقی از فرانسه و بلژیک تأثیر زیادی گرفتند؛ البته جریانات فعال عمدتاً از جریانات روشنفکری دنیای عرب بهویژه مصر تأثیر میگرفتند و مثلاً به مسائلی مانند ترکیبی از علوم و اسلام توجه داشتند.
۳ اندیشمند موثر در علوم انسانی
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه «فلسفتنا» و «اقتصادنا»ی شهید صدر در برابر نگاههای علوم انسانی غرب در دنیای عرب رشد کرد، تصریح کرد: چند شخصیت در ایران نیز متوجه پیامدهای منفی علوم انسانی غربی شدند؛ از جمله دکتر نصر، مطهری و شریعتی؛ البته دکتر نصر دغدغه علوم اعم از طبیعی و انسانی را داشت. شهید مطهری نیز به مسئله علوم اجتماعی یا تربیت با رویکرد اسلامی پرداخت، البته ایشان در باب علم دینی تحقیق مفصلی نکرده است؛ یعنی او بیش از آنکه دغدغه دانش اسلامی داشته باشد، دنبال تبیین مبانی دینی مقولات اجتماعی و انسانی بوده است، لذا در زمینه آزادی، انقلاب و … بحث کرده است. شریعتی هم چون دغدغه اجتماعی داشت با استفاده از منابع تاریخ اسلامی بهویژه طبری سراغ مقولات جامعه، عدالت، آزادی، انسان و … با نگاه سوسیالیسم اسلامی رفت که البته کار ایشان انصافاً تأثیرگذار هم بود.
خسروپناه با بیان اینکه جلال آل احمد و فردید هم در نقد غربگرایی آثاری نوشتند، به علوم انسانی بعد از انقلاب پرداخت و ادامه داد: جریان مارکسیستی و سوسیالیستی با پیروزی انقلاب در دانشگاههای ما غالب بودند، لذا جریان طرفدار شریعتی و شهید مطهری با این افراد در تقابل قرار گرفتند. جریان دیگر اسلام شبهلیبرالیستی بود که با این جریانات (سوسیالیسم و مارکسیسم) مقابله کرد و هر سه این گروهها نیز در انقلاب فرهنگی نماینده داشتند. در نهایت مباحث میان جریانات، منجر به تعطیلی دانشگاهها و اخراج جمع زیادی از استادان شد.
تلاشهای علامه مصباح در علوم انسانی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به رویکردهای سلبی تصریح کرد: این سه نفر با رهنمود امام(ره) سراغ جامعه مدرسین در قم آمدند تا رویکردی ایجابی داشته باشند؛ ابتدا سراغ آیتالله امینی رفتند و ایشان این سه نفر را سراغ آیتالله مصباح یزدی فرستادند و مباحثاتی با ایشان صورت گرفت؛ لذا نقش ایشان و مرحوم احمد احمدی در این مسئله مهم بود. آیتالله مصباح البته کار با این گروه را بعد از مدتی رها کرد ولی با تأسیس مؤسسه امام(ره) و بنیاد باقرالعلوم(ع) به علوم انسانی اسلامی پرداخت.
وی با بیان اینکه دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در ادامه برای این کار تأسیس شد، بیان کرد: این پژوهشگاه قبلاً درباره روششناسی علوم انسانی و نظریاتی در این عرصه نداشتند ولی امروز کارهای عمیقتری صورت گرفته و میگیرد؛ البته دکتر احمدی انتشارات سمت را ایجاد کرد که دوهزار کتاب نیز چاپ شده است، همچنین تأسیس دانشگاه علامه طباطبایی در این راستا صورت گرفت و رشتهای از علوم انسانی نیست که امروز در این دانشگاه نباشد.
علوم انسانی در حوزه
خسروپناه با بیان اینکه حوزه علمیه یک بافت سنتی و یک بافت مدرن دارد، بیان کرد: بافت سنتی همین دروس مرسوم حوزه و فقه و اصول است که البته بعداً با هدایت و مدیریت آیتالله العظمی فاضل و همکاری آیات عظام مکارم و سبحانی برخی رشتهها مانند تبلیغ و … راهاندازی شد و مدیریت کلان حوزه کمکم به ضرورت توسعه رشتههای دیگر اسلامی و حتی انسانی پی برد.
وی با اشاره به بافت مدرن حوزه افزود: پیدایش مؤسسات و پژوهشگاههای جدید باعث شد تا حوزه به علوم انسانی نزدیکتر شود و در تحول علوم انسانی نقش اساسی و کلیدی ایفا کند.
دستاوردهای علوم انسانی
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در جمعبندی مباحث خود به دستاوردهای انقلاب در علوم انسانی اشاره کرد و گفت: اولین دستاورد انقلاب این بود که توجه به مبانی و بنیادهای فکری مدرنیته و در رأس آن عقل بشری و تجربه مورد توجه قرار گرفت و تمام جریانات فکری یعنی مطهری، شریعتی و … متوجه این مسئله بودند که علوم انسانی خنثی نیست و این نگاه امروز بیشتر از گذشته وجود دارد.
وی با بیان اینکه تفکر شیعه و عدلیه این است که عقل انسان سوای از وحی هم منبعی معرفتی است، تأکید کرد: پذیرش دستاوردهای مثبت علوم انسانی غربی از نتائج این نگاه بود، لذا اگر امروز چیزی از علوم انسانی غرب مورد پذیرش قرار میگیرد توأم با درک و علم است نه اینکه آنرا بگیریم، بدون اینکه عقلانیت بشری در پشت آن را درک نکنیم.
خسروپناه با بیان اینکه پرداختن به فلسفه علوم انسانی دستاورد مهم دیگری بوده است، ادامه داد: چندسالی است که به روش علوم انسانی در حوزه و دانشگاه توجه شده که از جمله مقولات مهم مضاف به علوم حاصل آن است.
شکلگیری فقههای مضاف؛ دستاورد علوم انسانی انقلاب
وی با اشاره به دستاورد دیگر در تحولات علوم انسانی افزود: شکلگیری فقههای مضاف مانند فقه تربیت، فقه مقاومت، فقه فرهنگ و فقه هنر از جمله این دستاوردهاست؛ البته ممکن است گفته شود که حوزههای سنتی ما هنوز در بند فقههای سنتی هستند ولی مسائل مربوط به فقه تخصصی سالهاست که در مظان استفتاء مراجع است و دروس خارج برخی بزرگان مرتبط با همین مسئله است و مباحثی چون فقهالاجتماع، فقه سیاست و فقه معماری و عمران بحث میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: دستاورد دیگر ایجاد فقههای راهبردی و سیاستگذاری و تدوین قوانین است که به نظر بنده مبدع و پیشگام آن مقام معظم رهبری بودند؛ ایشان وقتی سخن از اقتصاد مقاومتی و موضوعات دیگر دارند دقیقاً مبتنی بر فقه و اجتهاد است و دستاورد دیگر هم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.
خسروپناه بیان کرد: دستاورد دیگر در بخش علوم انسانی توصیفی است که البته مقالات و کتب میدانی و آماری در این زمینه داریم ولی فربه نشده و ضعیف است و در آن کم کار کردهایم؛ تحقیقات میدانی و آماری در شناخت انسان بسیار ضروری است و باید به آن توجه بیشتری بکنیم؛ چون گاهی شاهدیم که به همین دلیل، آمار مرکز آمار با دولت، مجلس و … متفاوت است، زیرا تحقیق میدانی شکل نگرفته است.
تحول در دروس
وی افزود: دستاورد دیگر، تحول در سرفصلهای علوم انسانی است؛ برخی دروس علوم انسانی ۳۰ سال است که تغییر نکرده ولی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی در چند سال اخیر این تغییرات را ایجاد کرد؛ همچنین جذب هزاران هیئت علمی، پژوهشگر و دانشجو از دیگر دستاوردهای علوم انسانی است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه در ابتدای انقلاب هجوم دانشجو برای کسب علوم انسانی به دانشگاههای کشورهای دیگر وجود داشت اما امروز تقریباً به صفر رسیده است، اظهار کرد: رشد علمی اساتید علوم انسانی در برپایی کرسیها و نظریهپردازیها از دیگر دستاوردهای علوم انسانی بعد از انقلاب است و دغدغه این مسئله در جامعه علمی در حال رشد است.
۲۵۰۰ کرسی ترویجی و نظریهپردازی
وی با بیان اینکه تاکنون ۴۱ نظریه ثبت شده داریم و طی چهار سال اخیر ۲۵۰۰ کرسی ترویجی در دانشگاه شکل گرفته است، تصریح کرد: در ابتدای تأسیس هیئت حمایت از کرسیها سخن از امکان و عدم امکان نظریهپردازی بود ولی امروز دغدغه اساتید و دانشجویان چگونگی نظریهپردازی و یا موضوعات مورد نظریه است.
نظریه سینمای دینی نداریم
خسروپناه با بیان اینکه دانشگاههایی مانند امام صادق(ع) هم در این راستا تأسیس شد، ادامه داد: ایجاد قطبهای علمی در حوزه علوم انسانی که شاید از صد عدد هم بیشتر باشد، همچنین بحث جایزه علوم انسانی اسلامی از دیگر دستاوردهای این عرصه است تا از افراد تأثیرگذار در این زمینه تجلیل شود.
این پژوهشگر همچنین با توجه به برخی مشکلات در کشور در زمینه سینما، فیلم و فرهنگ تصریح کرد: ما نظریه سینمای دینی، نظریه اقتصاد اسلامی و نظریه فرهنگی نداریم، زیرا علوم ما با حکمت پیوند ندارد و علم تبدیل به حکمت نشده است.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=8250
نظرات