اسلام هراسی یکی از چالش هایی است که ایران در دهه آینده در پیش روی خود دارد که در قالب ایران هراسی به مثابه مهار جمهوری اسلامی در کشورهای غربی دنبال می شود. اسلام هراسی و اسلام ستیزی ناظر بر تلاش بر مهار همه جانبه جمهوری اسلامی و تقابل آن با کشورهای عربی در منطقه است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، محمدرحیم عیوضی استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد به همراه مهسا فلاح حسینی کارشناس ارشد روابط بین الملل دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین در مقاله ای اسلام هراسی و سناریوهای پیش روی آن را مورد کنکاش قرار می دهند.
در ابتدای مقاله، ایران کشوری معرفی می شود که به لحاظ تمدن کهن، وسعت و جمعیت فراوان، غنای فرهنگی، موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیک همواره کشوری تأثیرگذار در محیط پیرامون خود و منطقه خاورمیانه بوده است، ولی یکی از چالش های سیاسی آن اسلام هراسی است.
در ادامه گفته می شود: مشکلات افراطی یکی از معضلات امروز جهان اسلام بوده که توسط گروه های افراطی و تندرو منطقه به نام اسلام رخ می دهد و این کار چهره مسلمانان و اسلام را در غرب خدشه دار می کند.
نویسندگان در ادامه تلاش می کنند به پرسش «اسلام هراسی چرا و چگونه رخ می دهد؟» پاسخ دهند و در این زمینه نخست چهارچوب های نظری به ویژه نظریه آشوب را مورد بحث و بررسی قرار می دهند و می گویند: یکی از تئوری هایی که می توان تحولات امروز خاورمیانه و جهان اسلام را بر اساس آن تبیین و تحلیل کرد «تئوری بینظمی» است. تئوری آشوب یا بی نظمی، تئوری است که امروزه در همه جنبه های علمی وارد شده و باعث تغییر در نوع دیدگاه بشر به حل مسائل غیرقابل پیش بینی شده است.
در ادامه می افزایند: هر چند ماهیت تحولات جاری در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام مستقل است، ولی تحت تأثیر شرایط بین المللی و منطقه ای قرار دارد و اسلام هراسی نیز در قلب جهان اسلام باعث ایجاد آشوب و بی نظمی در منطقه شده است.
این مقاله، ارائه کننده نظریه آشوب را «جیمز روزنا» می داند که یک دهه پیش از شکل گیری حادثه ۱۱ سپتامبر آن را مطرح می کند و یادآور می شود: نظریه آشوب آخرین موج از نظریه سیستم ها محسوب می شود که تحولات اساسی در تحلیل پدیده های موجود در جهان را به دنبال دارد.
همچنین اضافه می کند: انگاره اصلی و کلیدی تئوری آشوب این است که در هر بی نظمی، نظمی نهفته است. منظور از بی نظمی و آشوب به مفهوم سازمان نیافتگی، ناکارایی و درهم ریختگی نیست. بی نظمی وجود جنبه های غیرقابل پیش بینی و اتفاقی در پدیده های پویاست که ویژگی های خاص خود را دارا است. بی نظمی و آشوب نوعی بی نظمی منظم یا نظم در بی نظمی است.
نویسندگان، اسلام هراسی را به معنای پیش داوری، هراس و تبعیض غیره منطقی بر ضد اسلام و مسلمانان بیان می کنند و در تبیین اهداف اسلام هراسان می گویند: این ها چند هدف را دنبال می کنند. نخست، اسلام را فاقد ارزش مشترک با دیگر فرهنگ ها بیان کنند. دوم، اسلام را در مقایسه با فرهنگ غرب در موقعیتی فرودست قرار دهند. سوم، اسلام را یک ایدئولوژی معرفی کنند نه دین.
همچنین اضافه می کنند: اسلام هراسی پدیده ای است که به طور سازمان یافته از سوی بخشی از محافل تصمیم گیری سیاسی و فرهنگی در غرب برای مقابله با اسلام طراحی شد و با استفاده از ابزار رسانه در اشکال گوناگون و در سطوح مختلف اعمال می شود.
این مقاله معتقد است: اگر چه اسلام هراسی به راهبردی فعال نزد بازیگران غربی تبدیل شده، ولی توفیق نسبی این بازیگران دو دلیل دارد؛
نخست، اسلام هراسی سلبی
در این روش اسلام هراسی توسط بازیگر عامل و از ناحیه بیرونی تولید می شود و هدف اصلی آن «تشویه واقعیت اسلام» است که در قالب سیاست های بزرگنمایی، تحریف و جایگزینی دنبال می شود. در این سیاست عملکرد و یا روش های به کار گرفته شده توسط برخی از بازیگران مسلمان به جای اصول و مبانی اسلامی به جامعه مخاطب عرضه می شود و از این طریق حساسیت منفی نسبت به اسلام تشدید می شود.
دوم، اسلام هراسی ایجابی
این روش راهبردی تعریف شده درون جهان اسلام است که سیاست های آن به نوع برداشت ها، تصمیم ها و رفتارهای بازیگران مسلمان استوار است. مهمترین این سیاست ها افراطی گری و تأیید و تجویز خشونت ورزی است. کاهش یا زوال سرمایه اجتماعی از طریق دامن زدن به «بی اعتمادی» مهم ترین روش این راهبرد است.
موضوع بعدی که محور مقاله قرار می گیرد، «پیشران ها و روندهای مؤثر در اسلام هراسی در منطقه» است که برای آن چهار موج «انقلاب اسلامی»، «ماجرای یازده سپتامبر»، «حمله آمریکا به عراق» و «داعش» متصور شده و در تشریح هر کدام از آن ها می گوید؛
انقلاب اسلامی
موج نخست اسلام هراسی عمدتاً از دهه ۱۹۸۰ شکل گرفت و ریشه آن به پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیامدهای گسترده آن در جهان اسلام باز می گشت. چرا که انقلاب اسلامی، ایران را کانون توجهات جهان اسلام قرار داد و سبب برخی حرکت های اسلامگرایانه شد. برای خاموش کردن انقلاب اسلامی و حرکت های اسلامگرایان نیز موضوع اسلام هراسی مطرح و دنبال شد.
یازده سپتامبر
موج دوم اسلام هراسی را می توان بعد از حادثه یازده سپتامبر دانست. حادثه یازده سپتامبر تأثیر شگرفی بر چگونگی نگرش به اسلام و مسلمانان و نحوه تعامل با آنان در جوامع غربی بر جای گذاشت. این حادثه بر روند رو به رشد اسلام هراسی تأثیر گذاشته و فضای دشواری را برای مسلمانان در کشورهای غربی ایجاد کرد. حتی برخی صاحب نظران غربی تلاش کردند اسلام هراسی را به عنوان یک روند واکنشی و به عنوان یکی از پیامدهای اصلی حادثه یازده سپتامبر و حملات تروریستی در اروپا معرفی کنند.
اشغال عراق توسط آمریکا
سومین موجی که در روند اسلام هراسی در منطقه تأثیر گذاشت اشغال عراق توسط آمریکا بود. حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ فرصت و فضای مناسبی را برای حضور و نقش آفرینی گروه های مسلح و تروریستی مختلف از جمله گروه های مرتبط با القاعده در این کشور به وجود آورد. بر این اساس گروه های مسلح مختلفی به ویژه در سال های پس از ۲۰۰۴ در عراق ظهور کرد که با جذب نیرو و منابع مالی در تلاش برای مقابله با نیروهای نظامی آمریکایی و همچنین نیروهای عراقی بودند.
داعش
موج چهارم اسلام هراسی در واقع بعد از اشغال عراق توسط آمریکا شکل گرفت که منجر به شکل گیری دولت اسلامی عراق و شام با نام اختصاری داعش که در حال حاضر خود را دولت اسلامی نامیده است، یک سازمان شورشی جهادی است. داعش یکی از رادیکالترین گروه های اسلام گرا در خاورمیانه است که به لحاظ اعتقادی این گروه معتقد به سلفیسم است.
هدف اصلی در تفکر سلفی پاکسازی دین از تفکرات شرک آمیز است. به زعم سلفی ها این تفکرات با گذشت زمان وارد اسلام شده و اسباب تحریف شریعت الهی را فراهم کرده اند. در واقع داعش حاصل رقابت های بلوغ نیافته استراتژیک بین قدرت های منطقه ای است.
نویسندگان مقاله، مهم ترین عوامل زمینه ساز ظهور داعش در منطقه را نیز این گونه بر می شمارند؛
نخست، رقابت های ایدئولوژیکی در منطقه میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دانست که اگر در دهه های گذشته به صورت خاموش دنبال می شد امروز حالت علنی و آشکار به خود گرفته است.
دوم، پول سرشار حاصل از فروش نفت که این مسأله سطح مطالبات و درخواست های دولت فعال منطقه بالا برده و دست آن ها را برای صرف هزینه های گزاف برای خواسته های جاه طلبانه باز گذاشته است.
سوم، القای تفکر شیعه هراسی و ایران هراسی بین اعراب توسط گروه های ذی نفوذ موجب شده است تا رقبای ایران با القای این تفکر احساسات عقیدتی و روانی مردم منطقه را هدف قرار دهند.
چهارم، نبود فضای گفت وگو بین نخبگان در سه سطح حکومتی، دانشگاهی و دینی منطقه به چشم می خورد که فضای ذهنی هر سه گروه به شدت از ی کدیگر دور کرده است.
در ادامه تأکید می شود: البته داعش با گروهک های تروریستی از جمله قاعده یک تفاوت اساسی دارد. القاعده دارای اصالت ذاتی است اگر چه مورد سوء استفاده غرب قرار می گیرد، اما هسته اصلی داعش ساخته و پرداخته سرویس های اطلاعاتی و امنیتی است که اهداف بزرگی از جمله اسلام هراسی برای آن تعریف شده است.
مقاله، گام بعدی پس از تعیین پیشران ها را «عدم قطعیت های بحرانی» عنوان می کند و در تقسیم و توضیح هر کدام از آن تصریح می دارد؛
بی ثباتی در خاورمیانه
دلیل بررسی آشوب جهانی این است که ابهامات و نتایج آن با آینده رفاه افراد در چهار گوشه جهان سروکار دارد و خاورمیانه مرکز این آشوب و بی ثباتی است. خیزش های عربی نظم منطقه ای پیشین را بر هم زد و فضا را برای سرریز تنش های سیستمی قدرت های بزرگ نظام بین الملل به این منطقه مهیا ساخت. در پی این فرآیند آشوب های منطقه در سطوح گوناگون شکل گرفت.
تعارض و شکاف بین اسلام و غرب
ترس غربی ها از خطر رو به فزونی اسلام گرایی و بیم آنان از جنگ احتمالی اسلام و غرب در آینده و تغذیه این هراس ها از سوی گروه های صهیونیست در ذهنیت غربی تثبیت شده و موجب شده تا آنان اسلام را چونان خطر جدی بنگرند که تهدیدکننده هر چیز غربی است.
گسترش شکاف بین مسلمانان
جنبش ها و انقلاب های مردمی خاورمیانه و شمال آفریقا شرایطی را فراهم کردند که تقابل شیعه و سنی که از دیرباز در ساخت اجتماعی کشورهای این منطقه وجود داشته، یکبار دیگر تغذیه هویتی شود و به صف بندی گروه ها در مقابل هم و شکل گیری ستیزه در میان آن ها بینجامد.
تأثیر رسانه بر گسترش تحولات منطقه
رسانه ها با استفاده از تاکتیک هایی مثل برجسته سازی، بزرگ نمایی اخبار منفی مربوط به کشورهای اسلامی و فعالیت اسلامگرایان افراطی در منطقه و تبلیغات منفی باعث تقویت اسلام هراسی در افکار عمومی می شوند و امروزه یکی از بحث های مهم در شکل گیری و گسترش تحولات منطقه خاورمیانه نقش رسانه های جدید در این تحولات است.
نویسندگان مقاله، درباره آینده اسلام هراسی نیز دو سناریو «نامطلوب» و «محتمل» را متصور شده و آن ها را این گونه تشریح می کنند؛
سناریوی اول(نامطلوب)
بر اساس این سناریو تعارضات فرق های میان شیعه و سنی به یکی از مهم ترین اختلافات سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد. این اختلافات جنگ های متعددی را در لبنان، سوریه، عراق و یمن به پا کرده و منجر به احیای افراط گرایی، بروز داعش و تشدید اختلافات میان ایران و عربستان شد که یکی از دلایل عمده بروز چنین خشونت هایی فعالیت ها و اقدامات گروه های بنیادگرای سلفی در سطح منطقه است.
گروه های سلفی همزمان با اتخاد راهبرد ایجاد تقابل بین «قومیت ایرانی و مذهب شیعه» با «قومیت عربی و مذهب اهل سنت» استراتژی تکمیلی بر مبنای تمایزگذاری بین شیعیان عراق و ایران طرح می کنند که هدف آن جذب شیعیان عراق است. البته در هر جریانی افراط و تفریط وجود دارد. به همین دلیل ما در آینده شاهد رشد افراطی گری در خاورمیانه خواهیم بود که سبب ایجاد شکاف و اختلاف میان شیعیان می شود.
سناریوی دوم(سناریوی محتمل)
بر اساس این سناریو اسلام هراسی پس از حوادث یازده سپتامبر به شکل ویژه ای در دستور کار کشورهای غربی قرار گرفت. در حقیقت چهره ای که از مسلمانان نمایش داده می شود زمینه بسیاری از اقدامات غیر قانونی کشورهای غربی در جهان و منطقه را فراهم کرده است.
استفاده از تروریست به عنوان ابزاری برای به راه انداختن جنگ های نیابتی در منطقه، حمایت های مالی و اطلاعاتی از تروریست ها همه و همه از دلایلی است که می توان از آن ها به عنوان اتخاذ «سیاست خارجی تروریسم پرور» از سوی کشورهای غربی نام برد.
تروریسم از دیدگاه غرب از مهم ترین مشکلات جهانی بعد از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به شمار می رود که همه دولت و ملت ها را تهدید می کند. به گونه ای که مبارزه با تروریسم محور اصلی سیاست خارجی خود قرار دادند که باعث به راه انداختن جنگ های نیابتی در منطقه شدند. همین امر باعث تشدید جریان گروه های تکفیری و حوزه فعالیت آن ها در غرب شد.
مقاله در پایان جمع بندی خود را این گونه عرضه می کند: اسلام هراسی یکی از چالش هایی است که ایران در دهه آینده در پیش روی خود دارد که در قالب ایران هراسی به مثابه مهار جمهوری اسلامی در کشورهای غربی دنبال می شود. اسلام هراسی و اسلام ستیزی ناظر بر تلاش بر مهار همه جانبه جمهوری اسلامی و تقابل آن با کشورهای عربی در منطقه است.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=5018
نظرات