به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی معصومینیا استاد گروه آموزشی اقتصاد و بانکداری اسلامی دانشگاه خوارزمی و عضو انجمن علمی اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم در گفتوگویی به مسائل مربوط به بورس پرداخته است که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید:
* امروزه بورس از تب و تاب خاصی برخوردار است و افراد فراوانی جذب آن شدهاند در آغاز سخن بفرمایید بورس چیست و چه تحلیلی در این زمینه دارید؟
بازار سرمایه و بورس، نظام مالی و اجزای اقتصادی هستند اما به دلیل اهمیت آن، علم جداگانهای به نام علم مالی وجود دارد که در دانشگاه به آن فاینانس می گویند.
اقتصاد دارای بخش واقعی و غیر واقعی است بخش واقعی اقتصاد، بازار کالا و خدمات است؛ مراد از کالا مشخص است اما خدمت شامل مواردی همانند تعلیم، آموزش، پزشکی و آموزش های مختلف دیگر است. بخش غیر واقعی اقتصاد براساس نظام سرمایه داری که در تمام دنیا رایج است، شامل سیستم بانکی و بورس است.
برخی بخش غیر واقعی اقتصاد را بازار پول و بازار سرمایه می نامند، که مراد آنها از بازار پول سیستم بانکی است که البته ملاحظاتی نیز وجود دارد و بازار سرمایه را نیز بازار بورس در نظر می گیرند.
فلسفه بازار پول و سرمایه که بخش غیر واقعی اقتصاد به شمار می روند جمع آوری پول های پراکنده در اقتصاد و سوق دادن آنها به سمت نیازهای اقتصادی واقعی مانند تولید و امثال آن است، که در نظام سرمایه داری رایج امروزی این گونه است.
در هر اقتصادی بخش های پولی باید وجود داشته باشد و در این بحثی نیست اما بحث این است که شکل رایج امروزی در قالب بورس، بانک، بیمه و این گونه موارد از اختصاصات نظام سرمایه داری است یعنی ممکن است نظام اقتصادی وجود داشته باشد که بخش غیر واقعی آن، متفاوت از نظام اقتصادی رایج باشد، به عنوان مثال زمانی که نظام کمونیستی حاکم بود، سیستم پولی و بخش غیر واقعی آن با شکل رایج امروزی تفاوت داشت.
بر فرض اینکه ما بپذیریم، اقتصاد باید دارای بخش غیر واقعی به این شکل رایج امروزی در نظام سرمایه داری باشد، اگر این مبنا را می پذیریم، ویژگی یک نظام مالی و پولی، چفت بودن آن با بخش واقعی است یعنی نظام مالی بتواند مکمل بخش واقعی باشد.
به عبارت دیگر یعنی بازار پول و بازار سرمایه ای خوب است که بتواند نیازهای بخش واقعی یعنی بازار کالا، خدمات بازار، عوامل تولید، مسأله تبادلات در نیروی کار، مواد اولیه، تولید، فروش محصولات، سرمایه گذاری و نیازهایی که در آن بخش وجود دارد را برطرف کند.
حالا اگر یک نظام مالی نتواند نیازهای بخش واقعی را آن گونه که باید برآورده کند، و از سوی دیگر خودش اصالت پیدا کند، چنین موردی انحراف در اقتصاد و نظام مالی است و اگر این گونه باشد اقتصاد را بیچاره می کند.
اگر بورس یا بانک نیازهای بخش واقعی را برطرف نکنند یعنی در این بخش سود بیاورد، اما آنهایی که در این بازار می روند کاری به بخش واقعی نداشته باشند و اصلا ساختار بازار پول و سرمایه به گونه ای باشد که به بخش واقعی کاری نداشته باشد بدترین بازار پول و سرمایه است.
عده ای از صاحب نظران اعتقاد دارند نظام پولی و مالی موجود در نظام سرمایه داری ذاتا بحران زا است زیرا در سیستم پولی و سیستم بانکی این نظام، پدیده خلق پول و در بورس، بورس بازی حاکم است.
پدیده خلق پول در سیستم بانکی، یعنی پول سبب ایجاد پول شود که چنین موردی به تدریج موجب می شود سیستم بانکی از بخش واقعی اقتصاد جدا شود که شروع انحراف است؛ یکی از فلسفه های تحریم ربا در اسلام این است که پول، پول نیاورد یعنی پول در بخش واقعی باشد و با بخش واقعی ترکیب و صرف تولید شود.
انحراف در بازار بورس و سرمایه به این شکل است، بازاری که باید سبب جمع آوری پول های پراکنده مردم و سوق دادن آنها به رفع نیازهای واقعی اقتصاد باشد، چنین کاری را انجام ندهد بلکه خودش اصالت پیدا کند؛ بورس بازی همین است یعنی عده ای وارد بورس شوند و سهام به فردی بفروشند و آن فرد نیز به فرد دیگری بفروشد که چنین موردی سبب افزایش قیمت کاذب می شود.
امروزه در بازار بورس چنین اتفاق تلخی رخ داده است و هشداری که بارها داده ایم الان هم می دهیم و تعجب می کنم که به چه دلیل دلسوزان مملکت هشدار لازم را نمی دهند؛ براساس آماری که سازمان بورس اعلام کرده است بهمن سال گذشته شاخص بورس ۳۰۰ هزار بوده است یعنی از ابتدای تأسیس بورس تا بهمن ۹۸ شاخص بورس این بوده است اما از بهمن ۹۸ تا امروز یعنی مرداد ۹۹ بیش از دو میلیون یعنی هفت برابر شده است.
در مقابل، در بخش واقعی در مجموع شرکت هایی که در بورس شرکت دارند رشد تولید آنها منفی است و رشد واگذاری نیز منفی است و آمارهای نگران کننده ای می رسد به عنوان مثال شرکتی شش کارمند دارد و در سه ماه فقط بیست میلیون سود دارد، شاخص آن بیست برابر شده است، این چه بازار سرمایه ای است؟ و مسؤولان دل خود را به چه خوش کرده اند؟
بازار بورس به شکلی درآمده که شاخص بورس به سرعت در حال رشد است و در مجموع شرکت هایی که داخل بورس هستند و سهام آنها عرضه می شود چه در بازار اولیه و چه ثانویه، شاخص آنها بالا می رود اما زمانی که به رشد تولید نگاه می کنیم یا تعطیل شده اند یا درجا می زنند یعنی متوقف هستند و رشد ندارند یا این که دچار رکود شده اند و چنین وضعیتی در بورس ما حاکم است.
* نظر اسلام در زمینه مسائل اقتصادی و بورس چیست؟
از نظر اسلام، اقتصادی مطلوب است که مردم فعالیت اقتصادی و اشتغال انجام دهند و وقتی درآمد کسب می کنند در حقیقت ماحصل شغل خودشان باشد، الان این بورس در وضعیت ماه های اخیر به شکلی درآمده است که هرکسی می تواند یک پیش بینی داشته باشد و لازم نیست قوی هم باشد، در بورس شرکت و صد میلیون خود را به یک میلیارد تبدیل کند حال این فرد چه کاری برای اقتصاد انجام داده که نهصد میلیون سود کرده است؟! اسلام این را قبول ندارد.
پیامبر اکرم(ص) بیان می کنند از دست رنج خود بخورید، کار کنید و نان کار خود را بخورید، اسلام این را می گوید و عقل هم می گوید اگر بخش مالی و پولی از بخش واقعی جدا شود آغاز بدبختی است.
اسلام می گوید شما وقتی می خواهید پولی به دست آورید باید کاری انجام دهید و مقوله حرمت اکل مال به باطل همین است و چرا اسلام می گوید لاتأکلو اموالکم بالباطل؛ یکی از ملاک های قرآنی، حرمت ربا و دیگری حرمت اکل مال به باطل است یعنی انسان نباید به ناحق چیزی را بخورد.
آنهایی که وارد بورس می شوند داری دو مسأله هستند یکی مطابقت با فتاوا است یعنی خرید و فروش سهام بانک اشکال دارد یا خیر؟ این یک بحث است و بحث دوم این است که آیا این نحوه کسب درآمد خوب است یا خیر؟
از مراجع تقلید استفتا می شود شرکت در بورس و خرید و فروش سهام جایز است؟ مراجع تقلید می گویند خرید و فروش سهام عادی جایز است؛ ما فعلا کاری به اوراق دیگر نداریم زیرا در بورس انواع اوراق و ابزارهای مالی فراوانی مبادله می شود اما سهام عادی بیشتر مورد بحث است و خرید و فروش می شود.
مراجع تقلید می گویند به شرط این که در آن شرکت، کارخانه یا مؤسسه ای که سهام آن عرضه می شود، فعالیت غیر شرعی انجام نشود خرید و فروش سهام آن جایز است در نتیجه امروزه در وضعیت فعلی، خرید و فروش سهام پتروشیمی، کارخانه فولاد و ایران خودرو اشکال ندارد اما خرید و فروش سهام بانک ها یا شرکت های سرمایه گذاری دچار مشکل است زیرا حلال و حرام در فعالیت های آنها مخلوط است زیرا به گفته مراجع سیستم بانکی اشکال دارد و می گویند حلال و حرام آنها قاطی است.
مرحله دوم بحث این است که همین مراجع معظم و عزیز تقلید که چنین فتوایی داده اند زمانی که مردم به دیدار آنها می روند و از مشکلات اقتصادی گلایه می کنند، می گویند به چه دلیل مردم را به سمت فعالیت های غیر واقعی سوق داده اید اگر از مراجع به عنوان مثال از مضاربه بانکی استفتا کنید، می گویند در صورت رعایت کردن شرایطی اشکال ندارد اما زمانی که مردم مشکلات خود را بیان می کنند فریادشان در می آید و در زمینه بانک و بورس اعتراض می کنند.
بنابراین مراجع معظمی که فتوا به جواز خرید و فروش سهام می دهند، زمانی که با واقعیت های اقتصادی، فقر و بی عدالتی که به گفته رهبر معظم در عدالت آنچه که در شأن نظام اسلامی است نمره خوبی به دست نیاورده ایم، مواجه می شوند، می گویند به چه دلیل مردم را به سمتی سوق داده اید که وسایل تولید، کشاورزی و دامداری خود را می فروشند و در بورس سرمایه گذاری می کنند.
همان مراجعی که فتوا به عدم اشکال داده اند در اینجا به عنوان زبان گویای عدالت، اسلام و مردم می گویند به چه دلیل باید به گونه ای باشد که فرد فعالیت اقتصادی واقعی خود را رها کرده و به بورس رود؛ شما امروزه گوسفند داشته باشید، کشاورزی کنید، صنعت داشته باشید با وضعی که ایجاد شده است، افراد بسیاری به شما می گویند آنها را بفروش و وارد بورس شوید، به عنوان مثال صد میلیون سرمایه گذاری کن که یک دفعه می شود ششصد میلیون، چنانچه افراد فراوانی نیز چنین کرده اند.
اگر ما صرف مسائل فرعی فقهی را در نظر گیریم، ممکن است بگوییم خرید و فروش سهام اشکالی ندارد اما زمانیکه نگاه می کنیم اگر کسی وارد بورس شود با توجه به وضعیت ایجاد شده، سبب می شود قیمت ها بالا رود از سوی دیگر ممکن است توده وسیع مردم ضرر کنند صدای اعتراض بلند می شود.
زمانی که تولید صورت نمی گیرد یا اضافه نمی شود، چنانچه امروزه آمارها و شاخص ها بیان می کنند برخی شرکت هایی که در بورس هستند، به تولید آنها اضافه نمی شود به این معنا است که بسیاری در حال ضرر کردن هستند.
به عنوان مثال تولید را باید به یک کیک پنج کیلویی تشبیه کرد، که عده ای وارد بورس می شوند، از راه اوراق سودی کسب می کنند اما وزن این کیک افزایش پیدا نکرده و تولید زیاد نمی شود چنین موردی به این معنی است که یک عده کثیر دیگری در حال ضرر کردن هستند، یعنی زمانی که این افراد باید دو کیلو کیک با خود ببرند اما چهار کیلو می برند در نتیجه برای دیگران سهم کمتری می ماند.
زمانی که بورس ما منشأ تولیدات جدید نیست و وضعیت ایجاد شده سبب تولید نمی شود و این هجم عظیم پولی که در چند ماه اخیر وارد بورس شده است، وارد تولید نمی شود به این معنی است، که سود بردن عده ای باعث ضرر عده دیگری است که در اقتصاد به آن بازی با جمع صفر گفته می شود.
بازی با جمع صفر در اقتصاد یعنی، تولید زیاد نمی شود اما عده ای سود می برند و چنین موردی موجب می شود عده کثیری ضرر کنند؛ امروزه زمانی که افرادی وارد بورس و سبب افزایش شاخص قیمت بورس می شوند، نتیجهاش این است، توده مردمی که درآمد ثابتی دارند روزبه روز درآمد آنها کم می شود و سودی که برخی در بازار سرمایه از راه صرفا افزایش قیمت می برند به معنای ضرر توده وسیعی از مردم و روز به روز بدبخت تر شدن تولید است.
* امروزه شاهد گرایش مردم به عرصه بورس هستیم طلاب نیز از این امر مستثنی نبوده اند و برای درآمد و دریافت سود به این عرصه وارد شده اند، به نظر شما ورود طلاب به بورس چه تهدیدها، آسیبها یا فرصتهایی میتواند داشته باشد؟
با توضیحی که داده شد نمی خواهم بگویم طلابی که سهام خریده اند کار حرامی نجام داده اند اما طلبه ای که می خواهد با حلال خوری از جهت روحی، معنوی و علمی ارتقا پیدا کند و سرباز امام زمان(عج) شود آیا با این پول هایی که به قیمت بدبخت شدن عده ای از مردم به جیب من طلبه می آید سازگار است؟
با این تحلیل که بیان شد معتقد هستم با وضعیت فعلی حاکم در بورس ایران، وارد شدن به بورس و حتی خریدن سهام هایی که از نظر فقهی اشکالی ندارد و نمی توان گفت حرام است، برکتی ندارد؛ انسان با چنین درآمدی و پولی نمی تواند سرباز امام زمان(عج) شود براساس ملاک هایی که ائمه بیان کرده اند.
امام باقر(ع) عرق می ریخت، بیل به دست می گرفت، کار می کرد و بیان می کرد اگر انسان خد را در این حالت ملاقات کند در بهترین حالت ملاقات کرده است؛ امام صادق(ع) در جریان مصادف که مشهور است، مقداری پول به فردی به نام مصادف می دهند تا تجارت کند.
مصادف پس از تجارت دو برابر پول می آورد، امام سؤال می کنند جریان چیست؟ مصادف می گوید یابن رسول الله، جنسی را که برای فروش به مصر برده بودیم، متوجه شدیم این جنس در مصر کم یاب است بنابراین با یکدیگر قرار گذاشتیم به دو برابر قیمت، آن را بفروشیم؛ البته خدا خیرشان دهد که گفتند دو برابر، اگر با فرهنگ امروزی بود به قیمت بیست برابر آن ها را می فروختند.
امام صادق(ع) پول خود را برداشتند و فرمودند مصادف، سبحان الله قسم می خورید که جنس ها را دو دینار بفروشید؟! من به چنین سودی احتیاج ندارم. اسلام واقعی این است، من طلبه اگر بخواهم از این موارد عدول کنم نمی دانم نام آن را چه می شود گذاشت. امام صادق(ع) ادامه می دهند، جنگیدن با شمشیرهای برهنه از طلب حلال آسان تر است.
حالا برخی طلاب می خواهند وارد بورس شوند بورسی که جز خراب کردن اقتصاد مملکت فایده ای دیگر ندارد، امروزه برآیند بورس تخریب باقی مانده از توان تولیدی است که از هزار حمله اتمی آمریکا بدتر است.
هیچ ملتی بدبخت تر از ملتی نیست که به جای روحیه کار و تلاش، روحیه تنبلی و مفت خوری داشته باشند که این مورد را براساس موازین شرعی بیان می کنم و تا دلتان بخواهد در این زمینه روایت داریم؛ بر ملتی که دارای روحیه تنبلی بی عاری و روحیه ای که شبیه روحیه قمار بازی حاکم است، ملت بدبختی است.
به صورت خلاصه فقها فتوا داده اند اگر در شرکت عرضه کننده سهام کار غیرشرعی صورت نمی گیرد خرید و فروش آن جایز است اما باید به مسائل اسلامی مانند عدالت، توصیه به کار، فعالیت، صنعت، کشاورزی و اقتصاد نیز نگاه کنیم؛ امروزه که طرف پای سیستم می نشیند و با زدن دو دکمه چندین میلیون سود می برد چه خدمتی به اقتصاد کشور با مشکلاتی که دارد کرده است؟
سودهایی که در بورس نصیب عده ای میشود به معنای ضرر وسیع مردم است که روح اسلام به آنها راضی نیست و مراجعی که به جواز خرید و فروش سهام فتوا می دهند نیز از این وضعیت ناراضی هستند.
با مجموع تعالیمی که در کتاب و سنت وجود دارد و بنده که بیست سال است در زمینه بورس کار می کنم با جرأت می گویم، یک طلبه حساب کند با وضعیتی که در بورس وجود دارد چه مقدار این کسب، کسب طیب است و چگونه می تواند با این لقمه به عالم مهذبی که منشأ تأثیر در دیگران باشد تبدیل شود؟
انتهای پیام/
منبع: رسا
https://ihkn.ir/?p=18796
نظرات