به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، به بهانه روز ملی جمعیت و اهمیت این مساله، سخنی کوتاه پیرامون مساله تکثیر نسل از دیدگاه اسلامی و اثبات استحباب آن به عنوان اولی و فی نفسه بر اساس آیات قرآن کریم، روایات و سایر ادله معتبر بر اساس دروس اساتید معظم حضرات آیات جعفر سبحانی و مهدی مروارید ارائه میگردد.
در اینکه اصل توالد و تناسل مستحب و مطلوب است بحثی نیست چون اگر قرار بود توالد و تناسل مطلوب نباشد اصل خلقت زن و مرد بی مورد میشد لذا روشن است که حکمت از خلقت زن و مرد در این بوده که توالد و تناسل صورت بگیرد. اما سخن در این است که آیا اکثار و تکثیر فرزند فی حد ذاته ایضا مستحب شرعی هست؟
در کتب فقهی متداول مانند حدائق، جواهر، شرایع و غیر اینها بحث مستقلی تحت این عنوان نیست، بلکه در ضمن مباحث نکاح و تزویج مطالبی وجود دارد. اما در کتب حدیثی میتوان برای این مساله عناوین مستقلی یافت؛ مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه ذیل ابواب نکاح در «أَبْوَابُ أَحْکَامِ الْأَوْلَاد.»(۱) احادیثی را عنوان کردهاند.
همچنین در ابواب مقدمات نکاح به مناسبت روایاتی را مطرح کردهاند که میشود به آنها استدلال کرد. «بَابُ اسْتِحْبَابِ اخْتِیَارِ الْوَلُودِ لِلتَّزْوِیجِ وَ إِنْ لَمْ تَکُنْ حَسْنَاء.»(۲) «بَابُ کَرَاهَهِ تَزْوِیجِ الْمَرْأَهِ الْعَاقِرِ وَ إِنْ کَانَتْ حَسْنَاءَ ذَاتَ رَحِمٍ وَ دِین.»(۳)
از بعضی از کلمات بزرگان نیز برداشت میشود که تکثیر نسل استحباب دارد و به آیات و روایاتی هم استدلال کرده اند. در مقابل آرائی وجود دارد که این استحباب را مقید میداند و این عمل را فی حد نفسه مستحب نمیدانند. در این نوشتار ابتدا به بررسی آیات و سپس روایات و نحوه دلالت آنها بر مدعی و نقد ادله میپردازیم.
آیات
(استدلال به آیات قرآنی توسط آیتالله سبحانی در درس خارج فقه ایشان در سال ۱۳۹۶ مطرح شده است.) «فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً»(نساء/۳)
اسلام مسلمانان را به سمت تعدد ازواج حرکت میدهد، از یکی گرفته تا چهار تا، معلوم است وقتی انسان زن بیشتری داشته باشد، قهراً اولاد بیشتری خواهد داشت، این آیه دلالت دارد که اسلام طرفدار کثرت نسل و تعدد نسل است، تعدد ازواج، ملازم با کثرت و تعدد اولاد است. «وَأَنْکِحُوا الْأَیامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یکُونُوا فُقَرَاءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ.»(نور/۳۲)
جمله یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ دلالت بسیار روشن بر کثرت نسل دارد، چون افرادی زن نمیگیرند و میگویند ما از هزینهاش میترسیم، قرآن میفرماید از فقر و تنگدستی نترسید، خداوند از فضلی که بر بندگانش دارد، شما را بی نیاز میکند.
معلوم میشود که در این نکاح کثرت اولاد است، و لذا انسان میترسد که مبادا از پس خرج اولاد بیرون نیاید، والا اداره تنها یک زن چندان مهم نیست، زیرا مرد هرچند هم تنبل و بی همت باشد، از پس اداره یک زن بیرون میآید. معلوم میشود که طرفدار کثرت نسل است که به دنبالش این خبر را میدهد که از فقر نترسید، زیرا خدواند از فضل خودش شما را بینیاز میکند. «وَالَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّهَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً.»(فرقان/۷۴)
معلوم میشود که اسلام زندگی مجردی را دوست ندارد، ولذا مردان با ایمان از خداوند فرزند میطلبند. «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا، یرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیکُمْ مِدْرَارً، وَیمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَیجْعَلْ لَکُمْ أنهاراً.»(نوح/ ۱۰-۱۲)
به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد. و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد.»
حضرت نوح میفرماید اگر شما استغفار کنید، یعنی از گناه پاک بشوید، عالم آفرینش نیز با شما هماهنگ میشود و این عجیب است که بین عمل انسان و عالم آفرینش رابطه مستقیم وجود دارد، حدیثی از پیغمبر اکرم ص است که هرگاه بین مردم زنا شایع بشود، مرگ ناگهانی در میان آنها زیاد میشود، این رابطهها را ما درک نمیکنیم، این رابطهها را شرع مقدس درک میکند.
جناب نوح میفرماید اگر استغفار کنید و پاک بشوید، آسمان با شما هماهنک میشود، معلوم میشود پاکی جامعه اثر در طبیعت میگذارد، وَیمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ یکی از نعمتها را بنین و فرزندان میشمارد، بر خلاف تبلیغاتی که میگویند اولاد کمتر و زندگی بهتر. «وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا، یرِثُنِی وَیرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیاً.»(مریم/۵-۶)
و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش. از مجموع این آیات استفاده میشود که اسلام طرفدار کثرت نسل است، البته دلالت این آیات یکنواخت نیست، بعضی از این آیات، دلالت شان بالمطابقه است و بعضی بالالتزام.
نظر نویسنده: آنچه به نظر میرسد این است که آیات مزبور دلالت مطابقی و حتی التزامی نسبت به مطلوبیت تکثیر نسل ندارند.
نسبت به آیه اول میتوان گفت: جواز تعدد زوجات هر چند ممکن است ملازم با کثرت اولاد باشد اما از این آیه شریفه به هیچ وجه مطلوبیت کثرت فرزندان استفاده نمیشود.
همچنین آیه دوم که دلالت بر مطلوبیت ازدواج و عدم خوف از فقر و اعتماد به وعده الهی دارد، مطلوبیت کثرت فرزند آوری از آن برداشت نمیشود، چرا که اولاً اصل ازدواج و به عهده گرفتن تکفل همسر هزینه ی زایدی بر انسان تحمیل میکند و ثانیاً با توجه به اینکه عرفاً ازدواج ملازم با فرزند آوری است هر چند یک یا دو فرزند، لذا مستلزم تحمیل هزینه زایدی است که ممکن است خوف بر آن وجود داشته باشد، لذا خداوند متعال در این آیه شریفه از این جهت به مومنین وعده یاری و شمول فضلش را میدهد. اما موضوع اصلی بحث که مطلوبیت تکثیر اولاد باشد از آن فهمیده نمیشود.
آیه سوم نیز به هیچ وجه دلالت بر این جهت ندارد، و صرفاً از آن مطلوبیت دعا برای عاقبت بخیری خانواده و فرزندان فهمیده میشود، و حتی بر اساس فرمایش استاد اگر بپذیریم دلالت بر مطلوبیت تشکیل خانواده و ازدواج دارد، استحباب تکثیر اولاد از آن استفاده نمیشود.
آیه چهارم نیز دلالت دارد بر اینکه اموال و فرزندان از وسائل و اسبابی هستند که خداوند متعال به وسیله آنها به انسانها و مومنین مدد میرساند، و اگر بپذیریم که مطلوبیت تکثیر مال و فرزند از آیه شریفه استفاده میشود لکن به نحو مطلق نخواهد بود، بلکه مقصود مال و فرزندی است که کمک و معین انسان باشد و لذا نمیتوان این آیه شریفه را به عنوان یکی از ادله مطلوبیت تکثیر اولاد دانست.
آیه پنجم نیز به هیچ وجه دلالت بر حسن تکثیر نسل ندارد، صرفاً از این آیه شریفه مطلوبیت اصل فرزند آوری فهمیده میشود نه کثرت آن که مدعاست.
لذا میتوان گفت هیچ یک از آیات مزبور دلالت مطابقی و حتی دلالت التزامی بر استحباب و مطلوبیت تکثیر نسل ندارند، بلکه از بخی از آنها صرفاً مطلوبیت اصل فرزند آوری استفاده میشود، اما تکثیراولاد خیر.
روایات
(استدلال به روایات بر اساس درس خارج فقه آیتالله مهدی مروارید که در سال ۱۳۹۸ ارائه فرمودند مطرح شده است.) روایاتی که در این مورد میتوان به آنها استناد نمود دو دسته اند، برخی از آنها مطلق و برخی مقید.
روایات مطلقه: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ @قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ إِنَّ لِی ابْنَهَ عَمٍّ لِی قَدْ رَضِیتُ جَمَالَهَا وَ حُسْنَهَا وَ دِینَهَا وَ لَکِنَّهَا عَاقِرٌ فَقَالَ لَا تَزَوَّجْهَا إِنَّ یُوسُفَ بْنَ یَعْقُوبَ لَقِیَ أَخَاهُ فَقَالَ یَا أَخِی کَیْفَ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَزَوَّجَ النِّسَاءَ بَعْدِی فَقَالَ إِنَّ أَبِی أَمَرَنِی فَقَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ لَکَ ذُرِّیَّهٌ تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِالتَّسْبِیحِ فَافْعَلْ قَالَ وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْغَدِ إِلَى النَّبِیِّ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ تَزَوَّجْ سَوْءَاءَ وَلُوداً فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ@ مَا السَّوْءَاءُ قَالَ الْقَبِیحَهُ.»(۴)
از امام صادق نقل شده که فرمود: فردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا، من دخترعمویی دارم که از نظر زیبایی و حسن و دینش او را پسندیدم ولکن نازاست. پس پیامبر فرمود: با او ازدواج نکن. پیامبر فرمود: یوسف زمانی که برادرش را دید و ملاقات کرد به او گفت: ای برادر، چطور توانستی بعد از من زن بگیری؟ برادرش گفت: پدرم به من امر کرد. پدرم گفت: فرزندم اگر میتوانی نسل و ذریّه ای بسازی که آنها زمین را سنگین کنند به واسطه ی تسبیح الهی، پس انجام بده. فردا مردی دیگر نزد پیامبر آمد و پیامبر مثل این جریان را برای او گفت. سپس پیامبر(ص) فرمود: با زن سوءاء (زشترو) ازدواج کن که زایمان کند که من در روز قیامت به زیادی امت خودم افتخار میکنم. سپس از امام صادق سؤال شد که مراد از سوءاء چیست؟ امام(ع) فرمود: یعنی زشترو.
این روایت از نظر سندی صحیح است. و از حیث دلالت نیز روشن است، چراکه علیرغم آنکه زیبایی از فضایل نسوان میباشد (افضل نساء أُمّتی اصبحهنّ وجهاً و اقلّهنّ مهراً) ولی اگر امر دائر مدار ولود بودن و زیبایی باشد، پیامبر ولود بودن را توصیه مینماید و از نقل قضیه حضرت یعقوب چنین استفاده میشود که این امر در شرایع الهی گذشته نیز جاری بوده است. روایات بعد نیز بر همین مطلب اشاره مینماید.
«مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَزَوَّجُوا بِکْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَهً عَاقِراً فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.»(۵)
«وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَعِیدٍ الرَّقِّیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا@ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِرَجُلٍ تَزَوَّجْهَا سَوْءَاءَ وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجْهَا جَمِیلَهً حَسْنَاءَ عَاقِراً فَإِنِّی مُبَاهٍ بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْوِلْدَانَ تَحْتَ الْعَرْشِ یَسْتَغْفِرُونَ لآِبَائِهِمْ یَحْضُنُهُمْ إِبْرَاهِیمُ وَ تُرَبِّیهِمْ سَارَهُ فِی جَبَلٍ مِنْ مِسْکٍ وَ عَنْبَرٍ وَ زَعْفَرَانٍ.»(۶)
«مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ@ قَالَ: إِنَّ أَوْلَادَ الْمُسْلِمِینَ مَوْسُومُونَ عِنْدَ اللَّهِ شَافِعٌ وَ مُشَفَّعٌ فَإِذَا بَلَغُوا اثْنَتَیْ عَشْرَهَ سَنَهً کُتِبَتْ لَهُمُ الْحَسَنَاتُ فَإِذَا بَلَغُوا الْحُلُمَ کُتِبَتْ عَلَیْهِمُ السَّیِّئَاتُ.»(۷)
از مجموع این روایات میشود استحباب تکثیر نسل را بدست آورد اما روایات دیگری در همین ابواب وجود دارد که اطلاق از آنها برداشت نمیشود:
روایات مقیده: «وَ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ@ قَالَ: إِنَّ فُلَاناً رَجُلٌ سَمَّاهُ قَالَ إِنِّی کُنْتُ زَاهِداً فِی الْوَلَدِ حَتَّى وَقَفْتُ بِعَرَفَهَ فَإِذَا إِلَى جَنْبِی غُلَامٌ شَابٌّ یَدْعُو وَ یَبْکِی وَ یَقُولُ یَا رَبِّ وَالِدَیَّ وَالِدَیَّ فَرَغَّبَنِی فِی الْوَلَدِ حِینَ سَمِعْتُ ذَلِکَ..»(۸)
«عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ@ قَالَ: لَمَّا لَقِیَ یُوسُفُ أَخَاهُ قَالَ کَیْفَ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِی فَقَالَ إِنَّ أَبِی أَمَرَنِی فَقَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ یَکُونَ لَکَ ذُرِّیَّهٌ تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِالتَّسْبِیحِ فَافْعَلْ.»(۹)
«وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ@ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ] أَکْثِرُوا الْوَلَدَ أُکَاثِرْ بِکُمُ الْأُمَمَ غَداً.»(۱۰) مثلا در این روایات استحباب استیلاد را منوط به این میدانند که باعث افتخار رسول خدا صلی الله علیه و آله در قیامت باشند. و یا دو روایت نخست دلالت بر استحباب فرزند آوری دارد در صورتی که اهل ذکر و دعا برای والدین باشد.
«وَ فِی مَعَانِی الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ@ قَالَ [قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ]] تَزَوَّجُوا فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ غَداً فِی الْقِیَامَهِ حَتَّى إِنَّ السِّقْطَ (یَقِفُ مُحْبَنْطِئاً) عَلَى بَابِ الْجَنَّهِ فَیُقَالُ لَهُ ادْخُلْ فَیَقُولُ لَا حَتَّى یَدْخُلَ أَبَوَایَ قَبْلِی.»(۱۱) از تناسب حکم و موضوع در این طائفه از روایات به دست میآید که شارع مقدس به نحو مطلق، تکثیر نسل را نخواسته است بلکه تکثیر نسلی را خواسته که مقید به مصالح خاصه و عامه باشد.
مصالح خاصه مانند اینکه فرزند، صالح و برای والدین خود باقیات الصالحات باشد مثلاً در روایتی چنین فرمودهاند: «وَ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مُسْکَانِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ@ مِنْ سَعَادَهِ الرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ وُلْدٌ یَسْتَعِینُ بِهِمْ.»(۱۲)
روایت دیگر: «الْآمِدِیُّ فِی الْغُرَرِ، عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ@ أَنَّهُ قَالَ: الْوَلَدُ الصَّالِحُ أَجْمَلُ الذِّکْرَیْنِ.»(۱۳)
روایت معاویه بن عمار: «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ@ مَا یَلْحَقُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ-فَقَالَ سُنَّهٌ یُعْمَلُ بِهَا بَعْدَ مَوْتِهِ- فَیَکُونُ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا- مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ- وَ الصَّدَقَهُ الْجَارِیَهُ تَجْرِی مِنْ بَعْدِهِ- وَ الْوَلَدُ الطَّیِّبُ یَدْعُو لِوَالِدَیْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا- وَ یَحُجُّ وَ یَتَصَدَّقُ وَ یُعْتِقُ عَنْهُمَا وَ یُصَلِّی وَ یَصُومُ عَنْهُمَا– فَقُلْتُ أُشْرِکُهُمَا فِی حَجَّتِی قَالَ نَعَمْ.»(۱۴) خلاصه در این روایات تکثیر اولاد را به موارد مذکور تقیید میزند.
اما اگر قرار باشد تکثیر فرزندان باعث فقر و مشکلات مادی و اقتصادی شود ثابت نیست که در این موارد هم تکثیر نسل مندوب باشد لذا در روایات اشاره کردهاند به این مطلب و فرمودهاند: «وَ رَوَى صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ زُرَارَهَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ@ قَالَ …. قِلَّهُ الْعِیَالِ أَحَدُ الْیَسَارَیْنِ ….»(۱۵)
و اما مصالح عامه: گاهی کثرت نسل باعت میشود که برای مسلمین عزت بیاورد اما اگر کثرت نسلی شود که باعث ذلیل شدن مسلمین شود آیا باز هم محبوب است؟! کما اینکه در حدیث نبوی وارد شده است «قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله : یُوشِکُ الاُمم تَداعى عَلَیْکُمْ تَداعِیَ الأکَلَهِ على قَصْعَتِها. قالَ قائلٌ مِنْهُمْ : مِنْ قِلّهٍ نَحْنُ یَوْمَئذٍ؟ قالَ: بَلْ أنْتُمْ کَثِیرٌ ، و لکنّکُمْ غُثاءٌ کَغُثاءِ السَّیْلِ ، وَ لیَنْزِعَنَّ اللّه ُ مِنْ عَدُوِّکُمُ المَهابهَ منهم ، و لَیَقْذِفَنَّ فی قُلوبِکُمُ الوَهْنَ. قالَ قائلٌ : یا رسولَ اللّه، و ما الوَهْنُ ؟ قالَ : حُبُّ الدُّنیا و کَراهِیَهُ المَوت[الملاحم و الفتن : ۳۰۷/۴۲۸ .]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود : زود باشد که ملّتها بر شما هجوم آورند، همچون هجوم گرسنگان به ظرف غذا.
یکى از آن میان گفت: آیا به علت آن که در آن هنگام شمارمان اندک است [چنین مى کنند]؟ فرمود: بر عکس، تعدادتان بسیار زیاد است اما چونان کف و خاشاک روى سیلاب هستید، خداوند هیبت و شکوه شما را از دلهاى دشمنانتان بر مى گیرد و در دلهاى شما «وهن» مى افکند. یکى پرسید: اى پیامبر خدا! «وهن» چیست؟ فرمود: دوست داشتن دنیا و ناخوش داشتن مرگ.
خلاصه اینکه بر اساس این روایات استحباب تکثیر نسل مقید به مصالح خاصه و عامه است. کما اینکه روایات مطلق نیز قابل حمل بر همین وجه هستند، چرا که به قرینه مقابله در برخی از روایات آنچه استفاده میشود این است که انتخاب زوجه عقیم و نازا کراهت دارد و کلمه (ولود) در این روایات هرچند صیغه مبالغه است ولی به قرینه مقابله مقصود از آن عقیم نبودن است. و لذا میتوان گفت اصل فرزند آوری و انتخاب همسری که قابلیت فرزند آوری دارد مطلوب است اما تکثیر نسل و کثرت فرزند آوری به نحو مطلق مطلوب نیست و مقید به مصالح خاصه و عامه است.
البته این عدم استحباب با توجه به حکم اولی هست، اما اگر مصالح عمومی جامعه اقتضاء تکثیر نسل را داشت از قبیل آسیبها و خطراتی که به واسطه کنترل جمعیت و قلت زاد و ولد ممکن است متوجه جامعه شود؛ میتوان به عنوان ثانوی گفت تکثیر نسل و فرزآندآوری مستحب و حتی در برخی موارد شاید بتوان با توجه به شرائط و وضعیت جامعه حکم به وجوب آن کرد.
نویسنده: حجتالاسلام محمدضیا روحانی (مدرس سطوح عالی و دبیر هیئت اندیشه ورز دین، سلامت و سبک زندگی حوزه علمیه خراسان)
پی نوشت؛
۱ – وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۵۵
۲ – وسائل الشیعه، ج۲۰، ص: ۵۴
۳ – وسائل الشیعه، ج۲۰، ص: ۵۳
۴ – وسائل الشیعه، ج۲۰، ص: ۵۳
۵ – وسائل الشیعه ج۲۰ ص۵۴.
۶ – وسائل الشیعه، ج۲۰، ص: ۵۴
۷ – وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۵۵
۸ – وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۵۵
۹ – وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۵۶
۱۰ – وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۵۷
۱۱ – وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۵۸
۱۲ – وسائل الشیعه، ج۲۱، ص: ۳۵۶
۱۳ – مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۵، ص: ۱۱۴
۱۴ – وسائل الشیعه، ج۱۹، ص: ۱۷۲
۱۵ – من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص: ۴۱۶
https://ihkn.ir/?p=23371
نظرات