به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، برنامه تلویزیونی «درسگفتار» شبکه چهار در هفته جاری به بررسی موضوع جنسیت و زبان قرآن با حضور حجتالاسلام والمسلمین مجید دهقان، عضو هیئتعلمی و معاون پژوهشی مرکز تحقیقات زن و خانواده، پرداخت.
در این درسگفتار تلاش شد تا به برخی پرسشها ذیل موضوع جنسیت و زبان قرآن پاسخ داده شود: چرا زنان در اغلب خطابات الهی دیده نمیشوند و قرآن ساختاری مذکر به خود میگیرد؟ آیا این امر ناشی از اقتضائات ساختاری زبان عربی است و یا نشانه نادیده گرفتن زنان و فرودستی ایشان از منظر قرآن است؟ در ادامه بخش هایی از برنامه که پاسخ این سوالات بود می آید.
جایگاه زنان در قرآن از زمره بحثهایی است که امروزه ذیل عنوان رابطه دین و مسئله اجتماعی مطرح میشود. اما به نظر میرسد که این موضوع با سایر موضوعات این حوزه تمایز قابلتوجهی دارد. در مسائلی همچون رابطه علم و دین و یا رابطه فرهنگ و دین، موضوع درگیری امری خارج از انسان بهعنوان فرد آگاه و دارای اختیار است ولی در موضوع جنسیت و زبان قرآن، موضوع درگیری، انسان دارای آگاهی، شعور و اراده است. انسانی که تفاوتهای دو تفسیر مدرن و سنتی از خود را به عینه لمس میکند. لذا به اعتقاد برخی از پژوهشگران حوزه دین و مدرنیته، موضوع زنان یکی از چالشیترین موضوعات مطالعات دینی در عصر حاضر است و به تعبیری پاشنه آشیل مطالعات اسلامی محسوب میشود.
در موضوع جنسیت و زبان قرآن، پژوهشهای مختلفی صورت گرفته است. در این میان نتایج برخی مطالعات فمینیستی حکایت از فرودستی زنان در زبان قرآن دارد. یکی از دلایلی که در تائید این مدعا ارائه میشوند، نحوه بهکارگیری الفاظ مذکر در قرآن است.
با خواندن قرآن درمییابیم که تناوب استفاده از الفاظ و ضمائر مذکر بسیار بیشتر از الفاظ و ضمائر مؤنث است. اساساً به نظر میرسد که زنان در قرآن، بهصورت محدود و انگشتشمار مورد خطاب قرار گرفتهاند. در احکام مشترکی مانند وضو، مردان و نه زنان مورد خطاب قرار گرفتهاند. حتی زنان در احکام مخصوص خودشان نیز، مورد خطاب قرار نگرفتهاند! این مشکل عمیقتر میشود هنگامیکه میبینیم در بازنمایی و روایت وقایعی که هم مردان و هم زنان در آن حضور دارند -مانند وقایع مربوط به قیامت- نیز از ضمائر مذکر استفاده شده است. گویی زنان دیده نمیشوند! اگر این برداشت صحیح باشد، آنگاه به نظر میرسد که با شبههای اساسی مواجه هستیم.
آیا برای این مسئله پاسخی وجود دارد؟ به نظر میرسد پاسخ این مسئله در قاعده تغلیب نهفته باشد. زبان عربی برخلاف زبان فارسی، دارای دو نوع ضمیر مذکر و مؤنث است. بهطور طبیعی ضمائر مذکر در ارتباط با مردان و ضمائر مؤنث در ارتباط با زنان به کار برده میشود. اما در مواردی که زنان و مردان توأمان مدنظر باشند و یا در مواردی که جنسیت مجهول باشد، از ضمایر و واژگان مذکر استفاده میشود. درواقع در اینگونه موارد لفظ مذکر بر لفظ مؤنث غلبه مییابد و لذا از این قاعده با عنوان تغلیب یاد میشود.
قرآن نیز به زبان عربی نازل شده است و با همین قواعد سخن میگوید. با در نظر گرفتن این نکته، خواهیم دید که به بخش اعظمی از اشکالات که در ابتدا بدانها اشاره گردید، پاسخ داده خواهد شد.در اینجا ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا این قاعده بهصورت عکس قرارداد نشده است؟ چرا در مواردی که زنان و مردان توأمان مدنظر هستند و یا در مواردی که جنسیت مجهول است، از ضمایر و واژگان مذکر استفاده میشود؟ قطعاً این پرسش وارد است؛ اما ارتباطی با قرآن ندارد. به نظر میرسد که این قاعده ریشه در فرهنگ مردسالارانه آن زمان دارد. در این دوره غالب وقایع اجتماعی و رخدادهای مهم همچون جنگها، معاهدهها و … با محوریت و مشارکت مردان صورت میگیرد و لذا طبیعی است که قواعد زبانی نیز با چنین سمت و سویی شکل یابند.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=12593
نظرات