به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله علی اکبر سیفی مازندرانی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم در درس خارج فقه معاصر به بررسی مسائل مستحدثه پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
در بسیاری از موارد بین حقوق شهروندی و بین خیلی از احکام اولیه، تکلیفی یا وضعی تزاحم میشود، لذا فقیه باید در اینجا یک ضابطه ای بدهد که کدام یک از اینها مقدّم اند؟ ممکن است گمان شود که حقوق شهروندی از احکام ثانویه هستند لکن اینطور نیست، حقوق شهروندی از احکام اولیه هستند چون حقوق اخوان مومنین برای ذات طبیعیِ عناوین خودش، جعل شده است، فلذا اینها از احکام اولیه هستند، در نصوص ما یا به عنوان حقوق إخوان المؤمنین آمده، مثلاً در ابواب عشره باب حج و جهاد نفس و مکاسب محرّمه و إحیاء موات و لقطه و مشترکات و سایر ابواب حقوق إخوان مؤمنین بیان شده اند.
اینها به عنوان الأخ المؤمن ثبت له حقّ فی الشرع به حکم اولی برای عنوان أخ المؤمن ثابت شده اند و بعضی از آنها واجب و بسیاری از آنها مستحب هستند. زمانی که اینها از أحکام اولیه شدند، وقتی با احکام اولیه دیگر وضعاً یا تکلیفاً تزاحم کند، این مورد هم مانند باقی موارد تزاحم، باید ملاحظه اهمیّت شود و قاعدهی اهمیّت جاری میشود و باید دید چگونه از أدله و نصوص استفاده میشود که کدام یک از آنها در نظر شارع أهم هستند، اگر از لسان شارع در نصوص استفاده شد که یکی از آنها أهم است، طبعاً باید مقدّم شود و الا مکلّف در مقام امتثال مخیّر میشود و در موارد اختلافش باید به حاکم رجوع شود و حاکم تعیین کند و الا به عنوان اولی شخص مخیّر است.
البته بعضی از قواعد هستند که حاکم بر همهی اینها هستند مانند إضرار، اگر امر دائر بین تزاحم ۲ حکم اولیه شد مانند یک حکم حق إخوان المؤمن و یک حکم اولی دیگر، اگر مثلاً آن حکم اولی موجب إضرار به غیر شد، و عنوان ضرر صدق کند، طبعاً لاضرر حاکم بر همهی احکام اولیه است و آن طرفی که موجب ضرر نیست، مقدّم است. اگر یک طرف محتمل التعیین و محتمل الأهمیّه هم باشد، أصاله التعیینیه عقلیه جاری میشود و آن که محتمل التعیین و محتمل الأهمیه است مقدّم میشود، در مجموع همهی اینها طبق قاعده اجراء میشوند.
حجاب نساء
این مسألهی بسیار مهمی است، بعضی در حوزهی علمیه آمدند یک انجمن و گروهی تشکیل دادند و فضلای جوان اشکالاتی کردند که الزام به حجاب نمیشود کرد و وجوهی هم برای این مطلب آوردند و ما به این وجوه در اینجا اشاره کردیم و به همهی اینها جواب متقن و قاطع به دلالت آیات قرآن مجید و نصوص شرعیه و فتاوای أصحاب دادیم.
مسألهی الزام به حجاب مسألهی مهمیاست و امروز یکی از مصیبتهای ما و یکی از ضایعات نظام مقدّس جمهوری اسلامی که هر نظامیحتّی رسول خدا (ص) که اسلام را آورد و أمیرالمؤمنین در زمان حکومتش این مصیبتها را داشتند، بعضی از استانداران حضرت منحرف میشدند و خلاف میکردند یا بعضی از مؤمنین و مسلمین أفعال خلاف شرع انجام میدادند که مستحق حدود میشدند و حدود الهی بر آنها جاری میشد و لکن اسلام از همان زمان قوانین کلّی بری مسألهی حجاب و ارتباط زن مرد أجنبی گذاشته بود، آیات شریفه دلالت دارد که در همانجا همهی مسلمین مکلّف شده بودند ولو اینکه در أوائل و صدر اسلام مصلحت نبود که رسول خدا(ص) در همهی جزئیات مردم را تحت فشار بگذارد لذا به تدریج احکام بیان و اجراء میشد.
در مجموع مسألهی حجاب از ضروریات دین است و لذا بی حجابی و بد حجابی باید نهی از منکر شود، أدله اش را بیان میکنیم.
در نظام مقدّس جمهوری اسلامی یکی از مشکلاتی که هست و یکی از زوایایی که ما موفّق نشدیم أحکام ناب اسلام را پیاده کنیم، مسألهی حجاب است، نظام اسلامی که میخواهد الگویی از نظام رسول خدا و ائمه مسلمین برای دنیا باشد، باید احکام اسلامی در علن و آشکار مشهود باشد نه بر خلاف آن، به گونه ای که حتّی کسی نتواند به شخصی که علناً حجاب را نقض میکند، تذکّر دهد و نهی از منکر کند، اینها با شئون جمهوری اسلامی سازگاری ندارد.
باید به گونه ای عمل شود که شهروندان و مؤمنین جرأت نهی از منکر ولو به مرتبهی پایین ترش را هم که رفق و لین و مدارات است، داشته باشند که الان کسی ندارند، الان اگر به نحو ملائم حتّی به شکل خواهش به انها تذکّر دهند، آنها پرخاش میکنند و طلبکارند. این کسانی که فاعل منکرند و از تبرّج جاهلیت که قرآن کریم از آن منع کرده، بدتر و شنیع تر انجام میدهند، طلبکارند کأنّ حقّشان است و میگویند چرا جلوی ما را میگیرید، این یعنی تضاد کامل با ماهیت نظام جمهوری اسلامی که باید برچیده شود.
ادله مقام
ادله ای دلالت بر ضرورت حجاب برای نساء دارند:
۱–آیات قرآن
۱ – حجاب از ضروریات دین ما است، آیات شریفه قرآن ناطق به مسألهی حجاب است مانند آیه: ﴿وَ لَایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ.(۱)مواضع زینت زن در درجهی اول موی سر است، رنگ کردن موها و ابروها، اینها موجب فساد میشود.
در روایات فوق حدّ استفاضه امام علیه السلام فلسفهی حجاب را تعلیل فرمود به اینکه: حجاب جعل شده برای اینکه مردان مؤمن تحریک نشوند و موجب فساد قلبشان نشود، فحشاء در میان جامعه رائج نشود: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ﴾(۷) با بی حجابی اشاعه فحشاء میشود.
یا آیهی شریفه ای که در مورد نساء نبیّ (ص) میگوید: ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ﴾(۳) رسالت پیامبر بود و ایشان اطعام و اکرام میکردند و اصحاب به منزل رسول خدا میآمدند، خداوند تعالی به اصحاب نبیّ (ص) دستور داد که غذا را از وراء حجاب بگیرید، البته قطعاً وقتی میآمدند داخل تا غذا بگیرند خودِ پیامبر الگو بود: «لکم فی رسول الله أسوه حسنه»[۴] ، و همسرانشان را به حجاب امر میکردند جای تردید نیست که ایشان رعایت میکردند اما به مقدار متعارف مانند دست تا آرنج یا قسمتهای جیب و بعضی از مواضع دیگر، معلوم بود، چرا فرمود: « من وراء حجاب»؟ چون در نزدیک و در حیاط پیامبر مینشستند و زنان پیامبر را نگاه میکردند، فلذا قرآن منع کرد که حتّی چشم اینها به صورت یا مواضع بدن زنها از نزدیک بیافتد، این مسأله اگر ادامه پیدا میکرد پیامبر اذیت میشد و قرآن خبر داد که این موجب ایذاء نبیّ است.
یا آیه: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ﴾ به لغت عرب نگاه کنید، چند معنا برای جلباب ذکر شده، اما آن چیزی که بیشتر از همه گفته شده: الملاء، و الملحفه و العباء الّتی یستر البدن من القرن الی القدم، است، بعدش به معنای مثل مقنعه هم آمده است و لکن ذیلش که دارد: ﴿ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ﴾(۵) یعنی بالعفاف سازگاری دارد با آنچه که بیشتر بپوشاند که همان معنای جلباب مثل چادر یا همان چادرهایی که عربها داشتند است، بالاخره ملاک پوشش من القرن إلی القدم است.
رضا خانِ قلدر و خائن و طاغوت علی الإطلاق مهمترین ضربه ای که به اسلام زد، این بود که به دستور استعمار و استکبار، چادرها را الزاماً از سر زنان برداشت. یکی از مواردی که باید نظام جمهوری اسلامی این میراث منحوس و پلید نظام پهلوی را از بین ببرد، اینست که باید چادر و حجاب را به همان شکل اول برگرداند.
۲– اتّفاق فریقین
یعنی همهی علماء، شیعه و سنّی به اتّفاق و اجماع بدون حتّی یک نفر مخالف میگویند: موی سر زن ولو بعضش هم معلوم شود، حرام است، شما یک نفر فقیه سنّی و شیعه را پیدا کنید که بگوید موی سر جائز است معلوم شود. چیزی که فریقین بر آن اتفاق داشته باشند، جزو ضروری دین است.
۳– سنّت متواتره از اهل عامّه و شیعه
سنّت متواتره از اهل عامّه و شیعه در مورد پوشش زن وارد شده است، پس به ضرورت دین مسألهی حجاب ثابت است.
ادله امر به معروف و نهی از منکر
هر حکمیاز احکام واجبِ ضروریِ دین محکوم به ادلهی امر به معروف و نهی از منکر است به این معنا که هر حکمیکه از احکام الزامیاسلام بود، تحت ادلهی نهی از منکر و امر به معروف میآید، هرچه آن منکر، منکرِ ثابت تر و قطعی تر و مهمتر باشد، نهی از منکر هم نسبت به آن مهم تر میشود.
فقهاء گفتند نهی از منکر چند قسم است، مکروه ، مستحب، مباح، واجب، بستگی دارد منکرش چگونه باشد.
وقتی وجوب حجاب به ما «نطق به الکتاب» و «اتّفق علیه الفریقان» و «تواتر به النصوص» ثابت شد از ضروریات دین میشود، لذا نهی از منکر قطعاً شامل آن میشود و نهی از منکر دارای مراتبی است.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
۱ – نور/سوره۲۴، آیه۳۱.
۲ – نور/سوره۲۴، آیه۱۹.
۳ – احزاب/سوره۳۳، آیه۵۵.
۴ – احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.
۵ – احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.
https://ihkn.ir/?p=23685
نظرات