پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ بزرگداشت اعیاد و مناسبتهای مذهبی در روایات و منابع دینی ما مورد تاکید قرار گرفته است. در روایتی امام صادق (ع) شیعیان را اضافه گِل اهل بیت میخواند. امام صادق (ع) در این مورد میفرماید «شیعتنا جز منا، خلقوا من فضل طینتنا، یسوءهم ما یسوءنا، ویسرهم ما یسرنا» یعنی شیعیان ما از ما هستند و از فزونی طینت ما آفریده شده اند ناراحتی ما آنان را اندوهگین میسازد و شادمانی ما آنان را شادمان میسازد.
شهید سیدمحمد باقر صدر در یادداشتی در مجله «الأضواء» به مناسبت ولادت امام حسین (ع) مینویسد: «اندیشه دینی و رهبری، بنیان اساسی وجود یک امت و تعیین ابعاد مکانی و زمانی آن است. عامل رهبری در قهرمانان دین، کسانی چون حسین علیه السلام و دیگر شاگردان رهبر اعظم، رسول خدا صلی الله علیه وآله نمایان میشود؛ کسانی که بنیان بشری امت را تأسیس، راهش را روشن و معین و اندیشه را مجسم کردند و پشتوانهای از آرمان و ایثار را برایش فراهم نمودند. حال که امت با ولادت اندیشه آرمانی و رهبری که آن اندیشه را به ظهور میرساند، متولد میشود؛ پس طبیعی است که امت اسلامی روزی مانند این روز مبارک را جشن بگیرد؛ چراکه ولادت حسین و پدر حسین علیهما السلام به نوعی به معنای ولادت خود امت است.
اگر روز مبعث روز ولادت اندیشهای آسمانی است که در دین بزرگ اسلام ظهور یافته، پس این ایام مبارک ولادت [معصومین علیهم السلام] روزهایی است که رهبران فرخنده دین را به آن عطا و بدینوسیله بنیان اساسی وجود امت را تکمیل کرده است و از پی آن، اندیشه با رهبری پیوند خورده و در نتیجه، امتی به وجود آمده که بهترین امتی است که برای مردم پدیدار شده است.
بنابراین، بزرگداشت حسین علیهالسلام در روز ولادت یا شهادت یا در ایام حماسه بزرگ زندگی او، برای ما تنها یادآوری یک گذشته باشکوه نیست، بلکه این مناسبتها بیانگر جزئی از بنیان اساسی وجود یک امت است؛ از اینرو وقتی امت اسلام در مناسبتهای مربوط به امام حسین و امام علی علیهمالسلام و دیگر مناسبتهای اسلامی، به برپایی آیینهای اسلامی میپردازد، در واقع وجود خودش را بهعنوان یک امت تحکیم میکند و توجهش را به عناصر اساسی این وجود بیشتر مینماید.»
لذا بزرگداشت ولادت اهل بیت (ع) برخلاف دیدگاه وهابیت نه تنها بدعت نیست بلکه باعث تحکیم امت اسلامی و توجه به بنیانهای اساسی امت اسلامی میشود. به همین بهانه به مناسبت سوم شعبان و سالروز ولادت امام حسین (ع) بادوتن از کارشناسان دینی به گفتگو نشستیم.
حجت الاسلام محمد جعفر مروّجی طبسی، استاد حوزه و دانشگاه در مورد رویداد ولادت حضرت سیدالشهدا (ع) و همچنین نقاط مهم و مورد نظر در باب مناقب وجودی ایشان، در روایات معصومین (ع) گفت: بنا بر روایات وارده، میلاد مبارک حضرت سیدالشهدا (ع)، مقارن با سوم شعبان المعظم سال چهارم هجری، در شهر مقدس مدینه به وقوع پیوسته است. کنیه مبارک ایشان اباعبدالله و مادر گرامی ایشان حضرت صدیقه طاهره (س) هستند. بنا به روایات و منابع،درهنگام تولد حضرت سیدالشهدا (ع)، نبی مکرم اسلام (ص) چگونگی و نحوه شهادت ایشان را بیان میدارند و به همین سبب و بنا به توصیه حضرت روح الامین (ع)، نام مبارک حسین (ع) را برای ایشان برمی گزینند.
وی ادامه داد: از مهمترین رویدادهای مربوط به دوران کودکی حضرت سیدالشهدا (ع)، میتوان به نزول آیه شریفه مباهله در باب وجودی ایشان اشاره داشت. قرآن کریم در این باب میفرماید: «مَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْتَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ»؛ در روایات وارد است که در زمان مباهله، حضرت رسول اکرم (ص)، دست مبارک حسنین (ع) را گرفتند و جهت رویارویی با مسیحیان نجران، از منزل خارج شدند. این جایگاه رفیع هم در لسان راویان حدیث شیعی تبیین شده است و هم در کُتب اهل سنت منعکس است.
وی افزود: باز در همین باب از لسان مبارک حضرت رسول (ص) در باب وجود حضرت سیدالشهدا (ع) مروی است که ایشان فرمودند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْحُسَیْنٍ»؛ این حدیث شریف را میتوان از جهات مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
مروجی طبسی گفت: یک جنبه این حدیث این است که سیدالشهدا (ع) فرزند دختر پیامبر (ص) است وبه همین سبب، به نبی مکرم (ص) متصل هستند، اما؛ جنبه مهم دیگر این حدیث این است که، حسین (ع) از مرام و منش نبی اکرم (ص) است. تنها توجیه این بیان این است که استمرار دهنده روش و بینش نبی اکرم (ص) بر میگردد به قیام و نهضت سیدالشهدا (ع). در واقع هم اوست که بحق، ادامه دهنده راه و مسلک رسالت نبی خاتم (ص) است. از این جهت است که در منابع روایی آمده است: «الاسلام محمدی الوجود حسینی البقاء».
وی افزود: در رابطه با وجود مقدس ائمه معصوم (ع) میبایست دقت داشت که اساساً؛ اگر امروزه در سراسر جهان، نام و نشانی از اسلام و قرآن کریم پابرجا مانده است، فقط و تنها فقط، مرهون مجاهدتها و جانفشانی ها و فداکاریهای این بزرگواران و بخصوص وجود مبارک سیدالشهدا (ع) است. امروزه اگر در جهان نامی از دودمان خبیث و ملعون بنی امّیهنمانده است، تنها بر اثر فداکاریها و قیام سالارشهیدان است.
وی ادامه داد: این خون پاک و مطهر دُردانه صدیقه طاهره (س) بود که طومار این خاندان یاغی و گردنکش را درهم پیچید و این شجره ملعونه را به زباله دان تاریخ انداخت. جناب ابوعبدالله یاقوت حموی رومی بغدادی؛ متوفی سال ۶۱۲ در کتاب «معجم البلدان» جلد سوم، در روایتی بیان میدارد: «لُعِن علی بن أبی طالب رضی الله عنه؛ علی منابر الشرق والغربولم یعلن علی منبرها إلا مره وهو یُلعَن علی مَنابر الحرمین فی مکه والمدینه»؛ یعنی حضرت امیر (ع) در منبرهای شرق و غرب بلاد اسلام و علی الخصوص در حرمین شریفین، مورد لعن و نفرین قرار میگرفتند و بدون تردید مؤسس این رویه نامبارک شخصی نبود جز معاویه بن ابی سفیان. در همین باب اِبن حَجَر عَسقلانی، مینویسد: این لعن و دشنام حدود شصت سال ادامه داشت. این مطلب یعنی اینکه پیوسته رویه و مسلک بنی امّیه، طرد و مطرود نگه داشتن یاد و خاطره اهل بیت (ع) در ذهن و خاطر مردم می بوده و جانفشانی و روشنگری حضرت سیدالشهدا (ع) میبود که این رویه را منقطع کرد.
وی در پاسخ به این سوال که سیدالشهدا (ع) چگونه توانست چهره فاسد و دروغین حکّام ظالم را برملا نماید، گفت: سوال اساسی در این باب شاید این باشد که چه کسی توانست در برابر این هتاکیها و بی احترامیها بایستد. به واقع پاسخ این سوال امری نیست جز قیام حضرت سیدالشهدا (ع) و ایستادگی ایشان در برابر طاغوتیان و عصیانگران بنی امیّه. در اندک زمانی بعد از وقوع حادثه عاشورا و شهادت سالار شهیدان (ع)، دودمان قدرقدرت بنی امیّه که خود را قدرت بلامنازع جهان اسلام میپنداشتند، متلاشی شد و چیزی جز خاطره ننگین از این خاندان سفّاک، در تاریخ بر جای نماند.
مروجی طبسی گفت: در باب نهضت سیدالشهدا (ع) این نکته را باید بیان کرد که اگر این قیام صورت نمیگرفت، به تحقیق تا مدتهای مدید، حاکمیت فاسد بنی امّیه ادامه پیدا میکرد و این رویه نامطلوب، تمام ارکان فکری و نظری اسلامی را نابود میکرد به عبارتی دقیقتر و روشنتر؛ این خون سیدالشهدا (ع)بود که میان اسلام اَموی و دموی و اسلام نبوی و علوی تفکیک ایجاد کرد. اگر در آن دوران و مردمان آن زمان، میلیاردها میلیارد، درهم و دینار هزینه میکردند تا نظام بنی امّیه را ساقط نمایند نمیتوانستند همچون قیام سیدالشهدا (ع) ارکان حاکمیت بنی امیّه را متزلزل نمایند. در باب نهضت سیدالشهدا (ع) این نکته را نیز میبایست بیان کرد که اگر این قیام صورت نمیگرفت، به تحقیق تا مدتهای مدید، حاکمیت فاسد بنی امّیه ادامه پیدا میکرد و این رویه نامطلوب، تمام ارکان فکری و نظری اسلامی را نابود میکرد.
وی ادامه داد: در تاریخ آمده است که یزید، فاسق ترین و سفّاک ترین حاکم بنی امّیه بوده است که از هیچ فسق و معصیتی رویگردان نبوده است. در شدت خباثت او آمده است که او با اشعاری که میخواند در واقع اصل نبوت و رسالت را زیر سوال میبرد و اساساً نزول وحی را قبول نداشت.
وی افزود: این جرثومه فساد میگفت: «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْیٌ نَزَلْ». یعنی، اولاد هاشم؛ برای جاه و مقام قیام کردند و نه خبری از سوی خداوند آمده است و نه وحی ای بر پیامبر (ص) نازل شده است. او ریختن خون سیدالشهدا (ع) را به تلافی خونهای ریخته شده مشرکین در جنگ بدر مطرح میکرد و میگفت: «یوم بیوم بدر» یعنی این روز، در ازای روز جنگ بدر بر خاندان رسول اکرم (ص) تحمیل شد.
وی گفت: به واقع؛ بهترین معنایی که در باب نهضت عظیم سیدالشهدا (ع) میتوان بیان داشت همین بیان حضرت امام خمینی (ره) است که فرمودند: «این محرم است که اسلام را زنده نگه داشته است». به حق؛ اگر قیام سیدالشهدا (ع) در سال ۶۱ هجری صورت نمیگرفت؛ چه بسا با رویه الحادی ای که بنی امّیه دنبال میکرد، دیگر نام و نشانی از اسلام باقی نمیماند. ما شیعیان میبایست بدانیم که همگی، مدیون آن خون پاک و مطهر هستیم.
مروجی طبسی افزود: اگر این مطالب در مجامع اسلامی مکرر و پیوسته بیان میشد، قطعاً امروزه با هنجارشکنان و ددمنشان وهابی رو به رو نبودیم. مطرح نشدن این مبانی اصولی، جریانهای تکفیری را اسیرِ وسوسههای ایادی کُفر کرده است و این طور برداشت میکنند که عناد و دشمنی با اهل بیت (ع) باعث سعادت و پاداش الهی آنها میگردد. این عده؛ علناً از یزید ملعون حمایت میکنند و دشمنان اهل بیت (ع) را محق برمی شمارند.
وی در پایان گفت: این القائات نادرست از صدراسلام وجود داشته و تنها تنویر و ترویج اندیشه ائمه هدی (ع) است که میتواند دغدغه مندان دین را، به سرمنزل سعادت و سلامت رهنمون سازد. نسل آینده به شدت نیازمند این روشنگریها و حقایق تاریخی هستند. ما موظفیم نقاب از چهره این مدعّیان دروغین برداریم و میبایست پی جویی این معارف ناب، سرلوحه تمامی ارکانهای اجرایی و آموزشی کشور قرار گیرد.
حجت الاسلام حسینی قمی نیز با بیان اینکه در سوم ماه شعبان دو ولادت برای سیدالشهدا نقل شده است، گفت: این دو ولادت یکی در سال چهارم هجرت، ولادت از مادری گرانقدر مثل حضرت صدیقه (س) و ولادت دوم در سال شصتم از هجرت، ورود حضرت به مکه در سوم شعبان است که آغاز نهضت و قیام سیدالشهدا است.
وی ادامه داد: روایتی از حضرت مسیح داریم که ملاصدرا در شرح اصول کافی این روایت را نقل کرده است «لن یَلِجَمَلَکُوتَ السّمآء مَن لَم یُولَد مَرَّتَینِ» کسی که دو ولادت نداشته باشد در ملکوت آسمانها راه پیدا نمیکند. همه ما انسانها باید دو ولادت داشته باشیم. سیدالشهدا این دو ولادت را داشت و هر دو هم در سوم شعبان بود.
این کارشناس دینی گفت: امام حسین چند روز مانده به پایان ماه رجب به صورت شبانه از مدینه بیرون آمدند و سوم شعبان به مکه رسیدند. تمام ماه شعبان و رمضان و شوال و ذیقعده را در مکه سپری کردند و هشتم ذیحجه بعد از خطبهای تاریخی از مکه به سمت کربلا حرکت میکنند.
وی با بیان این سوال که چرا امام حسین از مدینه خارج شدند؟ گفت: در تحلیلها اینگونه میگویند که امام حسین نمیخواست با یزید بیعت کند چراکه والی مدینه از امام بیعت با یزید را طلب کرده بود. قطعاً علت اصلی حرکت امام حسین (ع) این مسئله نبوده است چون امام میتوانست از مدینه بیرون بیاید و همانطور که برخی پیشنهاد کرده بودند به نقطه دوردستی رود که دست یزدیان به امام نرسد.
حسینی قمی ادامه داد: گاهی جواب دومی داده میشود و گفته میشود علت حرکت امام این بود که کوفیان از امام درخواست کرده بودند و امام میخواست دعوت کوفیان را بی پاسخ نگذارد. این عامل نیز عامل صحیح و اصلی نیست چراکه اگر مسئله دعوت کوفیان مطرح بود چرا حضرت پس از شهادت حضرت مسلم (ع) که معلوم شد کوفان بیت شکنیکردند به راه خود ادامه دادند؟
وی افزود: عامل اساسی در قیام سیدالشهدا این است که ما در زیارتنامه حضرت میخوانیم «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِوَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَر» لذا این عبارت عامل مهمی است که امام حسین دلیل حرکت خود میخواند. چه منکری بود که امام باید جان خود را فدا کند؟ چه منکری بالاتر از حکومت اموی و خلافت یزید؟
حسینی قمی گفت: اگر حرکت امام بر اساس امر به معروف و نهی از منکر بود آیا امام در این هدف به پیروزی رسید یا نه؟ آیهای سوره غافر میفرماید «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَاوَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ» یعنی ما پیامبران و مؤمنان را یاری میکنیم، هم در دنیا و هم در قیامت.
وی ادامه داد: سوالی که مطرح است این است که آیا این وعده الهی تحقق پیدا کرد؟ آیا انبیا و مؤمنین در دنیا پیروز شدند؟
این کارشناس دینی گفت: یکی از مفسرین اهل سنت به نام سید قطب در کتاب «فی ظلال القرآن» جواب زیبایی با تحلیل قیام امام حسین دارد که در جواب به این سوال است. او با اشاره به این آیه فوق میگوید اینهمه انبیا را کشتند و شکنجه کردند در کجا پیامبران پیروز شدند؟ آیا ابراهیم را که در آتش انداختند پیروز نشد؟
وی ادامه داد: او عبارتی در مورد سیدالشهدا دارد که میگوید «فَما مِنْ شَهِید فِیالاَرْضِ تَهْتَزُّ لَهُ الْجَوانِحُ بِالْحُبِّ وَالْعَطْفِ» هر کس خونش بر زمین ریخته شد دلهای همه مردم عالم از سر محبت و عاطفه برای آن شهید به لرزه میآید، آیا آن پیروزی نیست؟ «وَ تَجِیشُ بِالْغَیْرَهِ وَ الْفِداءِ» هر شهیدی که خونش بر زمین میریزد غیرت و فداکاریها را به جوش میآورد، این پیروزی نیست؟ «کَالْحُسَیْنِ رِضْوانُ اللهِ عَلَیْهِ یَسْتَوِی فِی هذا الْمُتَشَیِّعُونَ وَ غَیْرُ الْمُتَشَیِّعِینَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ کَثِیر مِنْ غَیْرِ الْمُسْلِمِینَ» این مفسر اهل سنت میگوید آیا حسین پیروز نشد؟ در پیروزی سیدالشهدا و دریافت پیام حضرت، فقط شیعهها نیستند بلکه شیعیان و غیر شیعیان و نه فقط مسلمانان بسیاری از غیر مسلمانان پیام پیروزی و ایستادگی و جوانمردی و مردانگی را از امام حسین گرفتند. لذا امام حسین هم در دنیا و هم در قیامت پیروز شد. سید قطب میگوید چه بسا کسانی که اگر هزار سال عمر میکردند نمیتوانستند پیام خود را جاودانه کنند اما با شهادت پیام جاودانه میشود.
وی افزود: برخی دو اشتباه در پیروزی میکنند اول اینکه گمان میکنند پیروزی در زمان محدودی باید به نتیجه برسد. دومین اشتباه این است که برخی تصور میکنند پیروزی فقط در غلبه ظاهری خلاصه میشود در حالی که پیروزی در عقیده و طرز تفکر هم مطرح است. آیا اگر کسانی فکرشان را جاودانه کردند پیروز نیستند؟ در کشورهای مختلف برای سیدالشهدا عرض ارادت میشود امام جمعه لندن میگفت بیش از صد مجلس در لندن به زبانهای مختلف برگزار میشود و این دلیلی بر جاودانه شدن آن حضرت است.
وی گفت: ابن ابی الحدید میگوید «سید أهل الإباء الذی علم الناس الحمیه و الموت تحت ظلال السیوف اختیارا له علیالدنیه» یعنی سید آزادگان معلم آزادگی در تاریخ امام حسین است. او کسی است که به همه مردم درس غیرت و عزت داد و مرگ در زیر سایه شمشیر را به زندگی با ذلت ترجیح داد.
حجت الاسلام حسینی قمی با طرح این سوال که ما امروز چه تکلیفی داریم؟ گفت: امر به معروف و نهی از منکر دو واجب فراموش شده است. امام باقر فرمودند «یَکون فی آخِرِ الزَّمانِ قَومٌ یُتبَعُ فیهِم قَومٌ مُراؤونَ یَتَقَرَّأونَ و یَتَنَسَّکونَحُدَثاءُ سُفَهاءُ لا یُوجِبونَ أمرا بِمَعروفٍ و لا نَهیا عَن مُنکَرٍ إلاّ إذا أمِنوا الضَّرَرَ، یَطلُبونَ لأِنفُسِهِمُ الرُّخَصَ و المَعاذیرَ» یعنی در آخر الزمان مردمی آیند که در میان آنان عدّه ای ریاکار و مدّعی قرآن دانی و عبادت گزاری پیرویشان کنند و ناپخته و سبک سرند، آنان امر به معروف و نهی از منکر را فقط زمانی واجب میدانند که گزندی به آنها نرسد و برای خود عذرها و بهانهها میتراشند.
وی در پایان اظهار داشت: خداوند به شعیب وحی کرد من صدهزار نفر از قوم تو را گرفتار عذاب میکنم که چهل هزار نفر آنها انسانهای بدی هستند و مستحق عذاب اند اما شصت هزار نفر هم از خوبان عذاب میشود. شعیب از خدا سوال خوبان چرا عذاب شوند؟ خطاب شد چون با اهل معصیت مدارا کردند و بر آن سکوت کردند. لذا ولادت دوم امام حسین که در ابتدا اشاره کردم بر اساس امر به معروف و نهی از منکر بود.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=10743
نظرات