مدیر موسسه آموزش عالی حوزه امام رضا(ع) با اشاره به اینکه علت اصلی نهضت امام حسین(ع) انحراف از مسئله امامت و انتقاد از سلطنت و طاغوت بوده است عنوان کرد: نقطه آغاز اندیشه سکولار در عالم اسلام از زمانی شکل گرفت که مرجعیت دینی به اهل بیت(ع) واسپاری شد اما مرجعیت سیاسی با بهانههایی در اختیار گروه دیگری قرار گرفت.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، امام حسین(ع) در بیان چرایی قیام علیه دستگاه خلافت اموی بیانات مختلفی دارند؛ از جمله انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، احیای سنت نبوی، قبول دعوت کوفیان، نجات امت از گمراهی و …. یکی از پیامها و محورهای اصلی قیام عاشورا که کمتر مورد توجه قراز میگیرد مسئله امامت و مقابله با طاغوت است. مسئلهای که امام(ع) در نامههای خود خطاب به برخی یاران و دوستداران خود بیان فرمودند. از این منظر میتوان ادعا کرد یکی از مهمترین اهداف حضرت از قیام عاشورا و سنگ بنای این حرکت فراگیر، مقابله با سکولاریسم و تفکیک دین از سیاست و انحراف در جریان امامت بوده است.
در همین زمینه گفتوگویی با حجتالاسلام حیدر همتی، مدیر موسسه آموزش عالی حوزه امام رضا(ع) صورت گرفته است که در ادامه می خوانید:
وی در آغاز عنوان کرد: شهادت امام حسین(ع) و اتفاقی که در حماسه کربلا افتاد به نوعی به مسئله نگاه سکولار به دین بازگشت دارد. پیش از آغاز بحث لازم است توضیحی پیرامون مفهوم «سکولاریسم» و تاریخچه آن بیان شود. اگر بخواهیم سکولاریسم را تعریف کنیم باید این نکته را متذکر شویم که ریشه و منشأ آن به تعریف دو قوه برای اداره جهان بر میگردد. اگر بخواهیم یک مقدار با تساهل نگاه کنیم اندیشهای که در ایران باستان وجود داشت و بر پایه آن دو نوع مدیریت را برای جهان به عنوان «یزدان» و «اهریمن» تعریف کرده بودند به همین مسئله بازگشت داشت.
استاد حوزه علمیه ادامه داد: وقتی ما به روابط عالم در مسئله قدرت و سیاست نگاه میکنیم درمییابیم در طول ادوار تاریخ، عموما مدیریت زندگی مردم به دست دین بوده است. به طور مثال کلیسا که هزاران سال در غرب حکومت کرد یک حکومت دینی بود. حالا بگذریم از اینکه از آن دوره به عنوان «دوران سیاه» یاد میشود. در این زمینه جا دارد این پرسش مطرح شود که چگونه امکان دارد یک اندیشه هزاران سال، سیاه حکومت کند و همچنان ماندگار باشد. این پرسش مانند پرسش از هولوکاست است و هیچگاه اجازه طرح آن را نمیدهند. درست است که کلیسا در اواخر دچار انحرافاتی شد، اما نمیتوان گفت مدیریت دین در همه ادوار تاریخی یک مدیریت ضعیف بوده است.
کارشناس فقه اسلامی در ادامه گفت: اصطلاح «سکولار» بعد از دعوای علم و دین در کلیسا تبدیل به یک مفهوم شد و چهارچوب نظری آن مشخص شد. در دوره رنسانس دو منبع معرفتی عقل و دین تفکیک شد و در نهایت گفته شد گزارههایی که منشا دینی دارد غیر از گزارههایی است که منشا عقلی و علمی دارد؛ لذا در اثر این اندیشه دو نهاد آموزشی شکل گرفت؛ نهادی که آموزش دینی میداد و نهادی که آموزش علمی میداد. نتیجهای که گرفته شد این بود که بشر برای اداره جامعه باید به عقل و علم تمسک کند و نه دین.
نقطه آغاز اندیشه سکولار در زمان صدر اسلام
همتی با اشاره به تاریخچه این اندیشه در زمان صدر اسلام خاطر نشان کرد: در صدر اسلام ما با جریان سکولاریسم و جداسازی دو نوع مدیریت مواجهیم. اتفاقی که در صدر اسلام افتاد این بود که اهل بیت(ع) را به عنوان انسان مقدس و باتقوا قبول داشتند، اما میگفتند مدیریت اجتماعی دین نباید به دست اهل بیت(ع) باشد. اینها مدیریت معنویات را به اهل بیت(ع) واگذار کردند، اما مدیریت اجتماعی و سیاسی را در دست گروه دیگری قرار دادند و اهل بیت(ع) را خانهنشین کردند. البته خانهنشین کردن اهل بیت(ع) به معنای عدم مراجعه برای پرسش از امور معنوی و شرعی از ایشان نبود. پس روشن میشود دعوا سر این مسئله است که چه کسی باید مدیریت اجتماعی و سیاسی امور جامعه را بر عهده بگیرد.
وی با اشاره به تفاوت نگاه شیعه و اهل سنت به مسئله حکومت گفت: مسئله بعدی این است که حاکم را باید چه کسی تعیین کند و آیا تعیین حاکم به دست خداست یا یک امر زمینی و انسانی است. شیعه معتقد است ولایت انتصابی است و انتخابی نیست و مشروعیت حاکم از طریق مشروعیت آسمانی است. در مقابل، اهل سنت قائل هستند مسئله انتخاب حاکم یک امر زمینی است و نه آسمانی.
همتی ادامه داد: به تبع این دو نگاه، یک سازماندهی سیاسی و اجتماعی صورت گرفت که بر مفاهیم دین هم اثر گذاشت؛ به این صورت که مفهوم عدالت بر اساس دیدگاه تشیع در مقایسه با دیدگاه اهل سنت کمرنگ شد یا قیودی که برای انتخاب حاکم وجود دارد در طول تاریخ کمرنگ شد تا آنجا که تفکر «الحق لمن غلب؛ حق با کسی است که غلبه پیدا کند» سیطره یافت. تا اینجا نگاه اجمالی بود به سیر جریان سکولاریسم در تاریخ اسلام.
مدیر حوزه علمیه امام رضا(ع) در ادامه به تبیین تقابل حماسه حسینی با جریان سکولاریسم اموی اشاره پرداخت و گفت: اگر بخواهیم نسبت سکولاریسم را با جریان محرم و عاشورا در نظر بگیریم باید بگوییم در ماجرای کربلا دعوا سر دو نوع نگاه معرفتی در خصوص این مسئله است که چه کسی باید مدیریت سیاسی و اجتماعی را بر عهده بگیرد؛ لذا تقابل امام حسین(ع) با یزید به این قضیه بر میگردد و الا اگر امام حسین(ع) میخواست یک حوزه علمیه تشکیل دهد حاکمیت مزاحم او نمیشد. نقطه دعوا سر این مسئله بود که مدیریت سیاسی و حاکمیت مردم باید به دست چه کسی باشد. اینجا در حقیقت دعوای امامت و سلطنت و حاکمیت انسانی رخ میدهد.
حجتالاسلام همتی در ادامه افزود: از این منظر، حماسه عاشورا و کربلا به نوعی مقابله با سکولاریزه شدن اجتماع است. معاویه یک سخنرانی داشته که در تاریخ نقل شده است. او در این سخنرانی تصریح میکند که من با نماز و روزه و حج شما کار ندارم؛ بلکه آن چیزی که از شما میخواهم بحث تبعیت از حاکمیت است. اگر از حاکمیت من تبعیت نکنید همه شما را قلع و قمع میکنم. از این سخنان روشن میشود دقیقا دعوا سر این مسئله است که مردم باید از چه کسی اطلاعت کنند. بالاخره حکومت تمام شئون اخلاقی مردم را تحت تاثیر خودش قرار میدهد و نمیشود به سادگی از کنار این مسئله گذر کرد.
وی در ادامه به خطابات امام حسین(ع) از زمان حرکت از مدینه تا ورود به کربلا و روز عاشورا اشاره کرد و گفت: جملات امام حسین(ع) از نقطهای که ایشان از مدینه حرکت کردند تا روز عاشورا با مخاطبین مختلف و در نقاط مختلف با موضوعات گوناگون بود. آغاز بحث و چالش از زمانی شروع میشود که مروان میآید تا از حضرت پیمان بگیرد. خروج شبانه امام از مدینه به خاطر این مسئله بود که قرار بود حضرت را وادار کنند تا با حاکم بیعت کند. اوج و بزنگاه قیام حضرت در مسئله انحراف از امامت نهفته است؛ به این معنا که مفهوم امامت و سیر نزول و سقوطی که پس از پیامبر(ص) داشت در زمان یزید به اوج خودش رسید. یزید صراحتا گفت: نه وحی آمده است و نه جبرئیلی؛ بلکه همه اینها توهماتی است تا بنیهاشم حکومت را در دست بگیرد.
وی تصریح کرد: نامههای اصلی حضرت ناظر به بحث امامت است و نشانگر این است که عنصر بزنگاهی حرکت چالش امامت و سلطنت بوده است. اگر حضرت فرمودند: «لاحیاه مع الظالمین الا برما» باید توجه داشت که بزرگترین ظلم برای انسان و بشریت زندگی تحت طاغوت است. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ به راستى شرک ستمى بزرگ است»(لقمان/۱۳). یکی از ابعاد شرک، زندگی تحت حاکمیت طاغوت است و تبعیت از طاغوت سرسلسله شرک است.
حیدر همتی در ادامه به توضیح درباره نسبت ظلم و حاکمیت طاغوت اشاره کرد و گفت: ظلم و عدالت یک بعد اجتماعی دارد که معطوف رابطه مردم با مردم است؛ اما نقطه اصلی ظلم در نسبت حاکمیت صورت بگیرد؛ زیرا ظلم زمانی اتفاق میافتد که قدرت و ثروت در یکجا جمع شود. مسئله این است که قدرت و ثروت دست چه کسی باید باشد؟ نسبت ظلم با حاکمیت خیلی قویتر است تا نسبتش با افراد و اشخاص. ضمن اینکه دایره تاثیرگذاریاش هم بیشتر است. مثلا یک حاکم هزاران عزل و نصب را تعیین میکند؛ لذا ابعاد تاثیرگذاریاش بیشتر است.
وی ادامه داد: در نامههای امام حسین(ع) بحث امامت به طور مفصل مطرح شده است. ایشان با توجه به مخاطبین مختلفی که در طول مسیر داشتند سخنان متفاوتی را در بیان علت این حرکت مطرح کردند. به برخی فرمودند: به جهت امر به معروف قیام کردم، به برخی فرمودند: مردم کوفه مرا دعوت کردند، به برخی فرمودند: خدا خواسته است؛ اما به برخی هم فرمودند: مسئله، انحراف در امر امامت است.
همتی در پایان به اهمیت خطبه منا در تحلیل واقعه عاشورا اشاره گرفت و گفت: به نظر میرسد مانیفست قیام حضرت خطبه ایشان در منا بود. از خطبه منا پایههای اصلی حرکت حضرت شکل گرفت. مخاطب امام حسین(ع) و روی سخنان ایشان در این خطبه فقها و آبروداران دینی هستند. حضرت در این خطبه خطاب به فقها عتاب میکنند که مگر نمیبینید حرام خداوند دارد حلال میشود. ایشان تصریح میفرمایند: شمایی که اعتبارتان به خاطر دین و رسول خدا(ص) است به عینه میبینید حلال و حرام خدا جابهجا میشود، اما حرکتی نمیکنید و سکوت اختیار کردهاید. پیام حضرت در این خطبه این بود که با وجود اینکه این افراد میدانستند تحولاتی در سطح معرفتی و سبک زندگی در جامعه رخ میدهد، اما در اثر تهدید و تطمیع سکوت اختیار کردهاند.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا
https://ihkn.ir/?p=7605
نظرات