آیت الله جوادی آملی با اشاره به لزوم تقویت و گسترش عقلانیت وحیانی در حوزه تأکید کرد که فلسفه تنها علم فهم صفات ذات و فعل خدا است.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در پیام تصویری به نهمین گردهمایی اساتید علوم عقلی و هفدهمین گردهمایی اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی که شامگاه چهارشنبه از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با بیان این که فعالیت های گسترده مجمع عالی حکمت اسلامی جزو برکات خدای متعال برای حوزه های علمیه است، اظهار داشت: امیدواریم تولیدات و آثار این مجمع مورد قبول و پذیرش درگاه خداوند واقع شود.
علوم عقلی پایه بسیاری از مسائل است
وی افزود: مستحضرید که علوم عقلی پایه بسیاری از مسائل است، همچنانکه مرحوم کلینی یک مقدمه تقریبا ده صفحه ای دارد که در خط آخر می فرماید: قطب فرهنگی اسلام، عقل است که به وسیله آن احتجاج و ثواب و عقاب صورت می گیرد و مرحوم میرداماد به احترام کلینی این مقدمه را شرح کرده است و می فرماید جون عقل این قدر عظمت دارد ما کتابمان را با عقل شروع می کنیم و براهین عقلی را ذکر می کنند.
استادبرجسته درس خارج حوزه علمیه قم ادامه داد: ایشان در کتاب خود روایتی را بیان کرده اند که حجت خدا بر مردم وحی است ولی حجت بین خدا و مردم عقل است؛ این روایت را وقتی بر قرآن کریم عرضه می کنیم قرآن هم همین پیام را دارد، چون در بخش پایانی سوره نساء که راز رسالت انبیاء را بیان می کند، فرموده است انبیاء آمدند تا برای مردم علیه خدا حجت و دلیل و بهانه ای نماند.
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این که با عقل یک طرف خدا و یک طرف خلق است، ابراز داشت: خلق آن قدر قدرت دارد که می تواند با خدا محاجه کند و اگر خدا آن کار خاص را انجام ندهد مورد احتجاج خلق قرار می گیرد، چون عقل می فهمد که خدایی هست و باید عدالت داشته باشد.
وی تأکید کرد: عقل می گوید خدا باید عادل باشد، پس وقتی من می دانم بعد از مرگ خبری هست چرا مرا راهنمایی نکرد؟ چرا راه رسیدن به کمال را به من نشان نداد؟ چرا مرا در جهل و سرگردانی رها کرد؟ خداوند می فرماید عقل این قدرت را دارد ولی ما پیامبران را می فرستیم تابرای مردم بهانه ای بعد از آمدن پیامبران نماند، در بخش سوم بعد از سوره نساء و انعام در سوره انبیاء فرمود لایسئل عما یعلمون چون هرچیزی لازم بوده گفته شده است دیگر تکلیفی غیر از آن چه بیان شده وجود ندارد.
عقل چگونه حجت بین خدا و مردم می شود؟
استاد برجسته فلسفه و عرفان اضافه کرد: در این جا بحث عقلانیت وحیانی مطرح می شود، این همان بیانی است که حجت بین مردم و خدا عقل است، حالا این اول مشکل است چراکه وقتی عقل مخلوق و در وجود یک عبد ذلیل است چطور می تواند با خدا احتجاج کند؟ همین عقل می گوید این حوزه را من مشخص می کنم، همین عقل می گوید احتجاج کردن در حوزه فعل خدا است نه در حوزه ذات خدا.
وی با بیان این که حوزه ذات و حوزه صفات ذات نافهمیدنی است، تأکید کرد: در بحث های برهانی دست عقل باز است چون عقل اصل نامتناهی و اوصاف را خوب می فهمد ولی آن مفهوم نامتناهی نیست بلکه حقیقت نامتناهی است که عقل به آن دسترسی دارد.
حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه داد: عقل می گوید من انواع نامتناهی را می فهمم، ولی باید بدانید که ما مکلف به عرفان نیستیم بلکه مکلف به معرفت و تعقل هستیم، شاید شما بگویید عقل به قدر خود می تواند بفهمد ولی در جواب گفته می شود چون ذات و صفات خدا بسیط و نامتناهی است دیگر ازباب «آب دریا را اگر نتوان کشید» نیست، بنابراین شهود حق و عرفان حق بسیط و نامتناهی است و شهود مستحیل است.
عرفان ذات خدا مستحیل است
وی با بیان این که موجود خارجی نامتناهی به امر اولی است نه امر شایع یادآور شد: این همان منطقه ممنوعه است، مرحوم صدرالمتألهین نیز می فرماید شما حتی اگر به مقام فناء فی الله رسیدید، این شخص هست همان موجودی است که هست و او به اندازه خود دیده است، پس ظهور و فیض خدا را دیده چون خدا اندازه ندارد و ما مکلف به عرفان ذات نیستیم و عرفان به ذات مستحیل است.
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: فناء به معنای نابودی نیست این شیء هست و به اندازه خودش مشاهده می کند و آن ظهور حق است، بنابراین همین عقل می فهمد ما به ذات خدا دسترسی نداریم، پس تنزل می کند و با یک چیز دیگری با خدا محاجه می کند، و آن مقام فعل و دین او یعنی اسلام و قرآنش است.
وی تصریح کرد: عقل به دین می گوید که چرا شیوه درست عمل کردن را به من یاد ندادی؟ که البته این بهانه جویی ها بعد از ارسال رسل دیگر برای انسان معنایی ندارد.
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این که فلسفه عهده دار دو قاعده مهم است، خاطرنشان کرد: ما در جوشن کبیر و امثال آن اوصاف زیادی برای خدا قائل هستیم، حال کار فلسفه این است که بگوید حمل وجود دارد، چون حمل بحث منطقی نیست بلکه فلسفی است و قضیه را ثابت می کند و به منطق می دهد.
فلسفه محضه و غیر محضه
وی ادامه داد: در فلسفه وقتی بحث به وحدت و کثرت رسید فلسفه بحث می کند که این وحدت آیا محضه است مثل زید و عمر یا وحدهٌ علی کثره است مثل زیدٌ قائمٌ؛ در وحدت محضه “هو” مطرح است و در وحدت نوع دوم که حمل است دو واحد است یعنی “هوهویت” قرار دارد، به عبارت دیگر زید هو است، قائم هم هو است و بعد زید قائم هوهویت می شود در ادامه به منطق می دهد تا در مورد آن بحث کند.
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم تأکید کرد: ما در اسماء حسنی خدا نمی دانیم منطقه ممنوعه کجا است؟ هو الحی القیوم اوصاف ذات است و هو الرازق و الخالق و الباسط هم داریم کدام یک از این محمول ها صفت فعل است؟ کدام یک صفت ذات؟ برای این منظور باید بدانیم موضوع قضیه، معینه است؛ چون یک قضیه یک موضوع، یک محمول، یک حمل و یک جهت دارد، اگر جهت ضرورت ازلی بود برای ذات است، اگر ذاتی بود پایین تر است و این چهار عنصر محوری با ما حرف می زند.
وی با اشاره به عناصر اصلی قضیه به عنوان اصلی ترین محور در شناخت صفات خدا گفت: اگر خواستیم ببینیم صفات خدا از چه قبیل است، باید دقت کنیم که اگر مربوط به موضوع بود موضوع را نگاه کنیم و همین طور محمول و صفت و جهت؛ اگر بخواهیم بدانیم صفت فعل است یا ذات؟ عین ذات است یا غیر ذات؟ موضوع قضیه مشخص نمی کند بلکه به دست محمول است و خود محمول هم در این راهنمایی مستقل نیست و به قاعده فلسفی دیگری نیاز دارد.
انواع قضایا به اعتبار موضوع و محمول
مفسر برجسته قرآن کریم اضافه کرد: ما سه قضیه داریم نخست گاهی موضوع داریم که محمول فرق می کند، مثل زیدٌ هو ناطقٌ که این صفت ذاتی است، گاهی می گوییم زیدٌ هو عالمٌ که محمول وصف است، گاهی هم می گوییم زیدٌ هو قائمٌ که محمول فعل است، بنابراین ذات بالا، وصف وسط و فعل پایین است سخنگو و تعیین محور اتحاد نیز به دست محمول قضیه است نه موضوع.
وی با اشاره به قاعده بعدی که فلسفه عهده دار آن است، گفت: مرحوم کلینی پرچم دار این قسمت است که از کجا بفهمیم این محمول صفت فعل است؟ و صفت ذات نیست؟ می فرمایند از روی حمل می فهمیم اگر حمل همه اش موجبه بود باید بدانید با ذات رابطه دارد، ولی اگر سالبه هم داشت فعل است چون ذات حق سلب پذیر نیست که گاهی سالبه باشد و گاهی موجبه، یعنی نمی شود خدا گاهی عالم باشد و گاهی نباشد.
حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه داد: فهمیده می شود که تعیین محور اتحاد موضوع و محمول به دست محمول است و تعیین این که محمول فعل است یا ذات به دست حمل است که مرحوم کلینی قسم دوم را بیان کرده است، بنابراین اگر عقلانیت وحیانی را بفهمیم بسیاری از شبهات را حل خواهیم کرد.
وی در ادامه با اشاره به لزوم گسترش فعالیت های مجمع عالی حکمت خاطرنشان کرد: قدر این مجموعه و اساتید را بدانید به ویژه راه علامه طباطبایی(ره) را زنده کنید که حقیقتا حکیمی، متعبد و متشرع و شخصیتش قابل فهم نبود، هر حرفی را نمی گفت و حرف های خاص را در توده مردم نمی زد؛ این هم درسی است که هر حرفی را انسان هرجا نزند.
ویژگی های منحصر به فرد علامه طباطبایی(ره) سرلوحه قرار بگیرد
استاد برجسته فلسفه و کلام با بیان این که علامه طباطبایی(ره) هیچگاه حرف خود را بر دیگران تحمیل نمی کرد، تصریح کرد: شما راه علامه طباطبایی(ره) را طی کنید که وقتی سر درس اشکالات فراوانی کردند، می فرمود بله این هم نظری است که باید روی آن فکر شود، بنابراین اصرار نداشته باشیم که شاگردان مطلبی را قبول کنند بلکه بزرگان ما گفتند حق را بگویید و برهان اقامه کنید و حکمیانه دلیل بیاورید.
وی در پایان یادآور شد: امیدواریم حکما و فقها و علمای خوبی تربیت شوند چراکه این نظام و خون پاک شهیدان به وسیله عالمان حفظ می شود و به نسل های بعدی سپرده می شود؛ از خدا می خواهیم رهبری معظم و دولت و ملت و مملکت ما را نیز در پناه امام زمان(عج) حفظ کند.
انتهای پیام/
منبع: رسا
https://ihkn.ir/?p=8767
نظرات