به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، کرسی «مبانی نظام اداری از منظر آموزههای اسلام» دوم شهریورماه با حضور حجتالاسلام والمسلمین علی آقاپیروز، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، موسی مهدوی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) و حسین باباییمجرد، استادیار گروه مدیریت اسلامی پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین علی آقاپیروز در ادامه میآید:
شاید استفاده از عنوان «مبانی» برای عنوان این نشست چندان دقیق نباشد چراکه بنده معتقدم باید عنوان دقیقتر «عناصر اصلی نظام اداری از منظر آموزههای اسلام» باشد؛ اگرچه یافتههای تحقیقی ما عمدتاً مبانی است، اما تعریف مبانی در اینجا چندان دقیق نیست. درباره تعریف نظام اداری هم باید گفت که نظام اداری، مَرکَبِ نظام سیاسی و زیرنظام آن و تحقق بخش اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولتهاست. لازمه پیشرفت یک کشور، داشتن یک نظام اداری سالم، کارآمد و قوی است و اگر نظام اداری، کارآمد نباشد طبیعتاً آن کشور به اهداف خود دست پیدا نمیکند.
تعریف نظام اداری
در خصوص تعریف نظام اداری، تعریفی که دقیق و معتبر باشد را پیدا نکردم، اما برخی اینگونه تعریف کردهاند که نظام اداری، به مثابه سازمان تنظیمکننده کلیه فعالیتها برای نیل به اهداف است. البته برای این نظام، اجزایی را همانند منابع انسانی، قوانین و مقررات و سازماندهی برشمردهاند. برخی از تعابیر صاحبنظران حاکی از این است که نظام اداری و مدیریت در سطح دولت یا مدیریت دولتی، یکی است. بنده معتقدم در اینجا مشکل خاصی وجود ندارد و اگرچه تعبیر متفاوت است، اما آنها که نظام اداری را به مثابه سازمان تنظیمکننده در نظر گرفتهاند، منظورشان مدیریت این نظام است.
یکی از پارادایمها در نظام اداری، حکمرانی خوب است که نویسندگان اعتراف میکنند هنوز از اصطلاحات مبهم و رازآلود است و تعریف دقیقی از آن نیست، اما برخی تعادل بین سه بخش دولت، حکومت و جامعه مدنی و برخی شاخصها همانند مبارزه با فساد را برای آن بیان میکنند. در این پارادایم، اندازه دولت مناسب است و نه چندان بزرگ و نه کوچک است. در حکمرانی خوب گفته میشود مردم شهروند هستند.
حال برای ما این سؤال پیش میآید که اگر بخواهیم این عناصر را در نظام اداری اسلام پیدا کنیم، باید بگوییم اندازه دولت حداکثری یا حداقلی باشد؟ آیا ما قائل به تمرکز یا عدم تمرکز هستیم؟ آیا ساختار محور است یا بر خروجیها و نتایج تأکید میشود؟ آیا کنترل در نظام اداری اسلام روی فرآیندهاست یا نتایج عملکرد؟ در اسلام تأکید بر کارایی است یا اثربخشی؟ و مردم و انسانها چه جایگاهی در نظام اداری اسلام دارند؟ وقتی این سؤالات را به آیات قرآن و روایات عرضه میکنیم، به پاسخهایی دست پیدا میکنیم.
اگر بخواهیم درباره اندازه دولت در نظام اداری اسلام سخن بگوییم، برخی گفتهاند این مسئله ما نیست، بلکه مسئله غربیهاست، لذا در اسلام باید از حضور مسئولانه دولت سخن بگوییم؛ یعنی آیا حضور مسئولانه دولت حداقلی است یا حداکثری؟ تعیین اینکه حضور دولت حداقلی است یا حداکثری نیز به نوع نظام اقتصادی بستگی دارد و اگر نظام اقتصادی، سرمایهداری باشد، باید بگوییم حضور دولت حداقلی و اگر سوسیالیستی است، حداکثری و اگر تعاونی باشد به گونه دیگری است.
میزان دخالت دولت در نظام اداری اسلامی
مسئله دیگر میزان دخالت یا حجم وظایف و مسئولیتهای دولت است. این موضوع هم به دو عامل بستگی دارد؛ یکی اینکه مردم تا چه میزان به وظایف و مسئولیتها پایند هستند و دیگری وضعیت داخلی و خارجی. اینکه متأسفانه شاهد باشیم مدیریت دولتی نوین بدون هیچگونه تأمل و احتیاطی و بدون لحاظ نظام اقتصادی اسلام در کشور ما جریان پیدا کند صحیح به نظر نمیرسد. مسئله دیگر این است که آیا ساختارها محور هستند یا غیرساختارها؟ در نظام اداری اسلام با توجه به آموزههای دینی به این نتیجه میرسیم که نه فرآیندها و نه نتایجِ خروجی محوریت ندارند یعنی ساختار محوریت ندارد بلکه محوریت با خودِ مدیریان است که درباره ویژگیهای آنها، آموزههای بسیاری در دین اسلام وجود دارد.
در این رویکرد، اگر مدیریت با انگیزه خدمتگذاری و اجرای عدالت باشد نوعی فضیلت محسوب میشود. در اینجا مدیریتها آزمون الهی و امانت و عرصه کار و کارگزاری است نه سخنرانی کردن. مدیریت در اسلام وسیله زورگویی نیست بلکه داری ظرفیتِ الگوبخشی است. حساسیتی که در مدیریت اسلامی نسبت به شیوه مدیریت وجود دارد در هیچکدام از شیوههای مدیریت غربی وجود ندارد چراکه در این رویکرد، توجه اصلی به مدیران است. البته نه اینکه به مقررات و نتایج، توجهی صورت نگیرد بلکه تمرکز اصلی بر مدیران است.
در این نظام اداری، آنگونه که در مدیریت دولتی نوین است، مردم نه ارباب رجوع و نه مشتری و نه مصرف کننده هستند، بلکه مردم رعیت و حاکم راعی است. درباره مردم آموزههای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه به وفور یافت میشود و شاید بهترین آموزه این باشد که به یکی از مدیران خود فرمود: «قلب خودت را مالامال از محبت به رعیت کن و به آنها لطف داشته باش.»
لزوم ارزیابی عملکرد مدیران
درباره جایگاه فرآیند و خروجی و نتایج در ارزیابی عملکرد باید بگویم که نتیجهای که بنده حاصل کردهام، این است که در زمینه ارزیابی عملکرد آنچه اهمیت دارد خودِ عملکرد مدیران است، نه صرف فرآیندها و نتایج. البته وقتی میخواهید عملکرد مدیران را ارزیابی کنید، طبیعتاً سراغ ورودی و خروجی و فرآیند هم خواهید رفت، اما از زاویه عملکرد مدیر به آن توجه خواهید کرد. ممکن است عملکرد یک مدیر بهگونهای باشد که هم فرآیندهای سازمانی درست بوده و هم نتایج خوب باشد، اما مثلاً یک فساد یا رشوه هم داشته است، لذا در نظام اداری اسلام باید با چنین افرادی برخورد شود و صرفاً عملکرد خوب یک مدیر مورد توجه قرار نمیگیرد. از سوی دیگر جنبههایی همانند انصاف، عدالت و امانتداری نیز مورد توجه قرار میگیرد. آموزههای اسلامی در زمینه مدیران فراوان است و از جمله امیرالمؤمنین(ع) نیز از کسانی هستند که عملکرد خود مدیر را مورد توجه قرار میدهند.
درباره دیدگاه اسلام درباره بهرهوری نیز باید گفت که بهرهوری حاصل کارایی و اثربخشی است. در نظام اداری اسلام واژه غنیتری به نام برکت داریم که در آیه ۹۶ سوره مبارکه اعراف به آن اشاره شده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند، ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم.» خداوند فرموده است اگر اهل یک منطقه، تقوا پیشه کنند، خدای متعال برکات را از آسمان و زمین شامل حال آنها کرده و زمان و منابع آنها برکت پیدا خواهد کرد. این چیزی فراتر از بهرهوری است چراکه بهرهوری صرفاً امور مادی، اما برکت، امور معنوی را نیز شامل میشود. معتقدم به جای اینکه صرفاً بر بهرهوری محدود شویم، باید بر برکت تمرکز کنیم تا از کمترین امکانات بیشترین بهره و از کمترین زمان بیشتری استفاده را ببریم.
درباره روش تحقیق خودم باید بگویم که بنده تحقیق مستقلی نداشته و از روش خاصی استفاده نکردهام، بلکه عناصر اصلی مدیریت همانند تمرکز، اندازه دولت، محوریت ساختار، کنترل و مواردی از این قبیل را به آموزههای اسلامی عرضه کرده و همه آموزههای اسلامی را به دو بخش یعنی گزارههای خبری و آموزههایی که اصل است تقسیم و رابطه مبانی و اصل را مشخص کردهام. از ارتباط میان مبانی و اصول، مواردی که در اینجا بیان شد را استنباط کردهام.
نظام اداری؛ مبنایی برای سایر نظامها
موسی مهدوی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) که به عنوان ناقد در این نشست حضور داشت، اظهار کرد: نظام اداری یک موضوع اساسی در همه حاکمیتها به ویژه در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است که بنا دارد از مستندات بالادستی همانند قانون اساسی، سیاستهای کلی و برنامههای کلان کشور استفاده کند. انتظار این است که نظام اداری، یک نظام مبنایی برای سایر نظامها باشد بنابراین برای ورود به نظام اداری کشور با این رویکرد یعنی رویکرد اسلامی بسیار هم دیر شده است، چراکه چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته است و هنوز درگیر این هستیم که این نظام ما باید چه مبانی و رویکردهایی داشته باشد. معتقدم حداقل باید مبانی فلسفی نظام اداریِ اسلامی را تبیین کنیم و ورود افرادی نظیر حجتالاسلام آقاپیروز به این بحث، کاری ارزنده است.
وی ادامه داد: معتقدم به جای کلمه حکمرانی خوب باید عنوان دیگری همانند راعی و رعیت که اشاره کردند، پیدا کنیم. در نظام اداری اسلام به دنبال این هستیم که خدمتگذاری خوب انجام دهیم و عدالتمحوری داشته باشیم که خداوند در آیه ۵۳ سوره نساء به آن اشاره کرده و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا؛ همانا خدا به شما امر میکند که امانتها را به صاحبانش باز دهید و چون حاکم بین مردم شوید به عدالت داوری کنید. همانا خدا شما را پند نیکو میدهد، که خدا شنوا و بیناست.»
مهدوی تصریح کرد: در سخنرانی ایشان، اجزای نظام اداری را با دقت بیشتری میشد تنظیم کرد و مثلاً در نظام اداری آنچه برای ما اهمیت دارد، سرمایه انسانی، روشها و سیستمها و فرآیندها است. نظام اداری میخواهد رابطه بین حاکمیت و مردم را برقرار کند و نقش دیگری ندارد.
وی یادآور شد: نظام اداری باید در نظارت، دارای قوت باشد. اگر تا الان دارای نقص بودهایم شاید اشکال اساسی از مدیران است. نظام اداری به عنوان زیرساخت یک نظام حاکمیتی و قوام بخش آن است. بحث دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم و ایشان به آن اشاره نکردند این است که نظام اداری ما با شکلی که الان دارد برای یک رسالت تشکیل شده است، اما متأسفانه در سیستم اداری ما دیدگاهها اینگونه است که باید استخدام کرده، حقوقها را تنظیم و رضایت کارکنان را جلب کنیم و… تا نظام اداری خوب شود، اما اصلِ کارکردِ نظام اداری این است که رابطه بین حاکمیت و مردم را میخواهد تنظیم کند.
لزوم مسئلهشناسی در بررسی نظام اداری در حکومت اسلامی
حسین بابایی مجرد، نیز در این نشست اظهار کرد: معتقدم در ارائه ایشان به شدت نبود مسئله احساس میشد، در حالیکه مسئله، روح همه مطالعات مربوط به نظام است و شاید این وجه بیمسئله بودن، پژوهشها را به انحراف ببرد. معتقدم باید روشن کنیم مسئله امرِ اداری چیست؟ دولت بیطرف نداریم، بلکه هدف دولت مداخله است، بنابراین وقتی درباره دولت صحبت میکنیم، بحث ما درباره مداخله است، اما درباره میزان و سطح آن دخالت میتوان صحبت کرد.
وی ادامه داد: منظور از مسئلهمندی این است که سؤال، تجلی پژوهشی یک مسئله است. ما میتوانیم درباره هر چیزی سؤال کنیم. مثلا ابزارهای مدیریت کدام هستند؟ اما اینها چه نسبتی با وضعیت نظام اداری در شرایط امروز کشور دارد. ما باید ذهن پرسشگر داشته باشیم تا مخصوصاً وقتی درباره مفهوم نظام و نظم صحبت میکنیم، بتوانیم مؤلفههای تاریخی و عناصر اجتماعی خود را مشخص کنیم.
باباییمجرد بیان کرد: لذا تا زمانیکه مسئله معلوم نشود، درباره نظام اداری از منظر اسلام هم نمیتوانیم صحبت کنیم، چون معتقدم اگر به نصوص و منابع دینی هم رجوع میکنیم، باید با یک مسئلهمندی و پرسشگری با این متون مواجه شویم، در غیر این صورت حتی نظر اسلام درباره اندازه دولت را هم نمیتوانیم درک کنیم.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=24210
نظرات