به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای نسخه الکترونیکی حوزه و روحانیت در کلام حضرت آیتالله خامنهای را منتشر کرده است.
برای رسیدن به تمدن اسلامی حوزههای علمیه نقشی اساسی و برجسته دارند. اثبات این مطلب را می توان در کلمات گوهر بار حضرت امام و بعد از ایشان در بیانات حضرت آیتالله خامنهای بهوضوح مشاهده کرد. ایشان براین عقیدهاند که حوزههای علمیه قاعده نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هرگونه ضعف در این پایه و اساس، موجب خسران جبران ناپذیر در آینده خواهد بود. آینده ای که خط ترسیم آن رسیدن به حکومت اسلامی و تشکیل تمدن اسلامی است.
«حوزهی علمیه – همانطور که امام(ره) مکرر فرمودند – قاعدهی نظام جمهوری اسلامی است و همه چیز روی این قاعده بنا شده و دوام خواهد یافت. این قاعده باید محکم باشد. استحکام این قاعده، با تضمین سه عنصر اصلی[فقه، تهذیب و اخلاق، آگاهی سیاسی] امکان پذیر است، و هر کدام از آنها نباشد و یا کم باشد، این قاعده متزلزل خواهد شد، و اگر قاعده متزلزل شد، طبیعتاً همه آنچه که بر او سوار است، تکان خواهد خورد. ۱۳۶۸/۰۳/۲۲»
داشتن برنامه و سیر مطالعات دینی، فراتررفتن از اخبار و هیاهوهای رسانه ها و تأکیدات همیشگی رهبر معظم انقلاب اسامی در طول و اجتماعی از جمله توصیه سالیان متمادی بوده است.
از مواردی که باید در مسیر مطالعات اسلامی افراد گوناگون و به خصوص فعالان فرهنگی ـ اجتماعیبهان توجه و از آن استفاده شود، اندیشه رهبر معظم انقلاب و اصلی ترین مجرای ظهور و بروز این افکار نیز بیانات معظم له است.
ساختار کتاب:
این ویژه نامه در بردارنده سخنان و رهنمودهای آیت الله خامنه ای از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۱ درباره نقش ویژه طلاب جوان در اوایل انقلاب، حوزه های علمیه قوام اصلی انقلاب اسلامی و عناصر لازم برای حوزه علمیه به عنوان قاعده انقلاب اسلامی است.
عنوانهای: حوزه علمیه قاعده نظام جمهوری اسلامی، افزایش استحکام معنوی جامعهی علمی روحانیت، وظیفه سنگین و استثنائی روحانیت در طول تاریخ شیعه و فقاهت اسلام، اصلاح حوزه علمیه / توقعات رهبری از حوزه علمیه، وحدت حوزه و دانشگاه یعنی حرکت پابهپای علم و دین، انتظارات از روحانی ملبس، نیاز امروز دنیا به معارف و تفکر اسلامی، برنامهریزی برای کامل کردن و آیندهنگری حوزهها، نیازهای حوزه علمیه، وظیفهی اساسی روحانیت، هدایت مردم به سمت اهداف قرآنی، وظیفه امروز هر روحانی، دفاع از حکومت اسلام و قرآن، نقش حیاتی حوزهی علمیه از جهات مختلف برای جامعه، وظایف مهمی که بر عهده علماست، فهم واقعی از مشکلات حوزه، اقتضائات منصب روحانیت، لزوم دستگاه مدیریت برای حوزه علمیه، ثمرات و وظایف حوزه علمیه قم، آبروی هزارساله روحانیت، موجب گرایش مردم به انقلاب اسلامی در این کتاب بررسی شده است.
همچنین در ادامه مطالبی همانند: شیخ مفید(ره) بنیان گذار حوزههای علمی شیعه در آینده، تأکید بر اهتمام به تهذیب اخلاق در حوزههای علمیه، احتیاج به فعالیّت های حوزه علمیه، مسائل و راهحلهای حوزه علمیه در حال و آینده، انوع ارتباط حوزه علمیه با نظام اسلامی، مطالب حائز اهمیت برای حوزهها، جایگاه حوزههای علمیه در رسیدن به تمدن اسلامی، نهادینه سازی جنبش «پاسخ به سؤالات»، «مناظرات علمی» و «نظریهپردازی روشمند»، نقش فوق العاده برجستهی امروز روحانیت، خواندن آثار شهید مطهری توسط طلاب و اهل منبر، عمق بخشیدن به تحصیل دینی در حوزههای علمیه، الزامات روحانیت، تحول در حوزه علمیه، نسبت حوزه و نظام/ تحول در حوزه علمیه، همراه بودن آموزش در حوزه با تفکر، تکرار و تحقیق، هدف علمی و تربیتی برای حضور طلاب غیر ایرانی و ورود روحانیون در مسائل اجتماعی و جدانبودن حوزه از نظام اسلامی را مطالعه می کنیم.
برشی از سخنان رهبر انقلاب:
نسبت حوزه و نظام
نسبت روحانیت با نظام اسلامی، نسبت روشنی است. نسبت روحانیت و حوزههای علمیه با نظام اسلامی، نسبت حمایت و نصیحت است. این را توضیح خواهم داد. حمایت در کنار نصیحت، دفاع در کنار اصلاح. آن دو مفهوم غلط، حقیقتاً انحرافی و خصمانه است؛ به دلیل اینکه اولا حکومت آخوندی و نسبت دادن جمهوری اسلامی به این مفهوم، حرف دروغی است. جمهوری اسلامی حکومت ارزش هاست، حکومت اسلام است، حکومت شرع است، حکومت فقه است، نه حکومت افراد روحانی. روحانی بودن کافی نیست برای اینکه کسی سلطهی حکومتی پیدا کند. جمهوری اسلامی با حکومت های روحانی ای که در دنیا می شناسیم، در گذشته هم بوده است، امروز هم در نقطههایی از دنیا هست، ماهیتا متفاوت است.
حکومت جمهوری اسلامی، حکومت ارزش های دینی است. ممکن است یک روحانی ارزش هایی را حائز باشد که از بسیاری از روحانی ها برتر باشد؛ او مقدم است؛ اما روحانی بودن هم موجب نمی شود که از کسی سلب صلاحیت شود. نه به تنهائی روحانی بودن صلاحیتآور است، نه روحانی بودن موجب سلب صلاحیت است. حکومت دین است، نه حکومت یک صنف خاص و یک مجموعهی خاص.
تقسیم روحانی به حکومتی و غیر حکومتی و ارزش و ضد ارزش قلمداد کردن اینها هم یک غلط فاحش است. رفتن به سمت حکومت و رفتن به سمت هر چیزی غیر از حکومت، اگر برای دنیا شد، بد است؛ اگر برای هوای نفس شد، بد است؛ مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست. ما به سمت هر هدفی حرکت کنیم که مقصودمان هوای نفس باشد، مقصودمان منافع شخصی باشد، این، ضد ارزش است؛ این، همان مصداق دخول در دنیاست که فرمود: «الفقهاء امناء الرّسل ما لم یدخلوا فی الدّنیا»؛ (۲) این مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست.
اگر هدف، دنیاست، مردود است؛ حکومت و غیرحکومت ندارد؛ اما اگر رفتن به سمت حکومت با هدف معنوی است، با هدف الهی است، این از برترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است؛ از برترین مصادیق مجاهدت است؛ این، قبول مسؤولیت های سنگین است، یا دفاع از مسؤولان صاحب صلاحیت است.
اگر روحانىِ حکومتی به آن کسی گفته می شود که برای ادای دین خود، برای ادای مسؤولیت شرعی خود، برای خاطر خدا از نظام اسلامی حمایت می کند یا از مسؤولینی حمایت می کند، این ارزش است، این ضد ارزش نیست؛ نداشتن این حالت، ضد ارزش است. پس هیچ کدام از این دو مفهوم – نه مفهوم حکومت روحانی و حکومت آخوندی، و نه مفهوم آخوند حکومتی، روحانی حکومتی – مفاهیم درستی نیست. طرح اینها پس از انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، یک طرح مغالطهآمیز است؛ این مفاهیم متعلق به فرهنگ این انقلاب نیست.
اما متقابلا دو حقیقت و دو مفهوم دیگر وجود دارد که آنها مفاهیم ارزشی و ارزشآفرین است. یک مفهوم این است که نظام به لحاظ نظری و علمی محتاج علمای دین و حوزههای علمیه و مستظهر به تلاش علمی آنهاست. نظام متکی به حوزههای علمیه است؛ متکی به علما، برجستگان و صاحبنظران دینی است.
یک مفهوم دیگر هم این است که حوزه و روحانیت نسبت به نظام دینی بیتفاوت نیست. هیچ روحانی ای، هیچ عالم دینی، هیچ خادم اسلامی نمی تواند نسبت به نظامی که بر اساس اسلام پدید آمده است، با انگیزهی اسلام حرکت کرده است و کار می کند، بی تفاوت باشد؛ نمی تواند خود را بیگانه به حساب بیاورد. این هم یک حقیقت دیگر است.
آن حقیقت اول که گفتیم نظام مستظهر به حوزههای علمیه است، به خاطر این است که نظریهپردازی سیاسی و نظریهپردازی در همه جریان های اداره یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهده علمای دین است. آن کسانی می توانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند.
اگر جای این نظریهپردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریههای غربی، نظریههای غیردینی، نظریههای مادی جای آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعهای در خلأ نمی تواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتی دیگری، یک نظام اقتصادی دیگری، یک نظام سیاسی دیگری که ساخته و پرداختهی اذهان مادی است، میآید جایگزین می شود؛ همچنان که در آن مواردی که این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد.
برای دریافت نسخه الکترونیکی کتاب اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/
منبع: رسا
https://ihkn.ir/?p=14168
نظرات