پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ امروز سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر است. او جزو معدود متفکرانی بود که بهصورت نظاممند به دنبال طرح فکر اسلامی در دنیای جدید بود. آثار شاخص او و پرورش شاگردان بارز و نامآور گواهی بر این مدعاست. تاکنون مقالات علمی پرشماری درباره دیدگاههای شهید صدر در حوزههای گوناگون به نگارش درآمده است. یکی از مسائلی که هم بهلحاظ فکری و هم بهلحاظ تاریخی در نسبت با شهید صدر اهمیت پیدا میکند، مسأله انقلاب اسلامی است. نظریه انقلاب شهید صدر را میتوان از نظریات هنجاری و پیشینی برای انقلاب تلقی کرد، نه یک نظریه پسینی و تبیینی. به همین دلیل ممکن است برخی نظریات شهید صدر درباب انقلاب، با آنچه در انقلاب اسلامی رخ داده است متفاوت باشد. در گفتوگویی که با دکتر محمدحسین جمشیدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس صورت گرفته است، نظریه انقلاب شهید صدر مورد بازخوانی قرار گرفته است.
* اگر بخواهیم مفهومشناسی «انقلاب» را در آثار و تفکر شهید صدر پیجویی کنیم، چه شواهدی داریم؟
شهید صدر میگوید: زندگی انسان، در حال رکود و جمود نخواهد ماند، بلکه رو به تحول و تکامل اسـت و این تحول و تکامل در همه شؤون زندگی انسان، چه جنبه مادی و چه روابط و هـمزیستی انـسانها و چـه در افکار و بینشها جریان دارد؛ و این تحول و حرکت است که زندگی و جلوههای آن را گاه به پیشرفت و بهزیستی و گـاه بـه انـحطاط و عقبماندگی میکشاند. تکامل و تحول، دارای مبانی و اصول کـلی اسـت که عـبارتند از: ۱- وجـود مـکتب و ایدئولوژی انسانی که به خواستههای فـطری انـسان پاسخ صحیح بدهد و براساس عقلگرایی، دانش و بینش صحیح استوار باشد؛ ۲- وجود امـکانات و مـقتضیات مناسب؛ ۳- آزاد بودن انسان بهگونهای که بـتواند انتخاب کند و تصمیم بـگیرد؛ ۴- کـنش و پیش رفتن انسان بهسوی ایـجاد تـغییر و تحول در پیرامون خود.
شهید صدر نیز در بحثهای خود، گاه واژه «الثوره» و گاه واژه «انقلاب» را به کار برده است. وی در بحث انواع دعوت یـا نـهضت، از دو نوع دعوت یا دو نوع نهضت سخن میگوید: ۱- دعوتها یا نهضتهای اصلاحی یا «رفـرمیستی»؛ شهید صـدر در ایـنجا اصلاح را به مفهوم متداول و مرسوم بهکار میبرد که مترادف با رفرم «Reform» است؛ ۲- دعوتها یا نـهضتهای انقلابی که همان «انقلاب» هستند.
* ویژگیهای انقلاب در نظر شهید صدر و تفاوت آن با اصلاح چیست؟
ویژگیهای یک نهضت انقلابی از این قرار است: ۱- حرکتی است آگاهانه؛ ۲- این حرکت، مقابله با وضـع مـوجود اسـت؛ ۳- حرکتی است سرسختانه و کوبنده؛ ۴- بـهدنبال دگـرگونی عـمیق و تحول بنیادین است؛ ۵- دگرگونی و تحول برای ایجاد یک «زندگی نوین» است؛ ۶- این حرکت بر مبنای مکتب و ایدئولوژی استوار است؛ ۷- در این حـرکت، مـعیارها و اصـول گذشته، کنار گذاشته میشود.
میتوان تعریف وی را از انقلاب به این صورت بیان کرد: انقلاب عبارت است از نـهضتی سـرسختانه و بـر مبنای اصول مکتبی معیّن که با درک دقیق واقعیتهای موجود، بـهدنبال تغییر و دگرگونی عمیق و بنیادین در کلیه ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی و معیارها، اصول و ارزشهای ریشهای حاکم است.
* در ادبیات دینی گاهی برای حرکت انبیا و ائمه از واژه «اصلاح» استفاده شده است. آیا این به معنای انقلابی نبودن دعوت انبیاست؟
حـرکت پیـامبران گاه جنبه اصلاحی را نیز در بر میگیرد؛ زیرا اگر دعوت آنها در اصل و اسـاس، انـقلابی بوده است، در روش، تابع شرایط و مقتضیات است؛ ثـانیاً «اصـلاح» در زبـان قرآن و روایات، نه فقط به معنای تـغییر شـکل، بدون تغییر محتوا – آن هم در بخشی از جامعه – بلکه بهعنوان حرکت به سوی خیر و اقـدام بـرای سامان دادن و حرکت به سوی وضـعی مـطلوبتر آمده اسـت. امام حسین(ع) نیز کـه بـهقصد براندازی حکومت یزید بن معاویه قیام میکند و خواهان سرنگونی حکومت یزید و در نتیجه دگـرگونی در تـمام ابعاد جامعه است، هنگام حـرکت از مـدینه، در وصـیتنامه خود به بـرادرش مـحمد حنفیه مینویسد: «و انما خـرجت لطـلب الاصلاح فی امه جدی؛ و من برای اصلاح امت جدم خروج کـردهام.» البته «انقلاب» و اصلاح در اندیشه سیاسی جدید به مفهوم جـدیدی مـطرح شـده اسـت.
* نظریه شهید صدر درباره انقلاب با نظریههای مارکسیستی چه تفاوتی دارد؟
از نظر مارکسیستها، انقلاب پدیدهای است که براساس جبر تاریخی، ضروری است و تـغییرات کـمّی، ضرورتاً به تغییرات تنوعی و کیفی تبدیل میشود. از نظر شهید صدر، مارکسیستها انـقلاب را تـنها راه کسب قدرت سیاسی یا تأمین مصالحی که از راه قدرت سیاسی به دست میآید، میدانند. ازاینرو، بـرای بیان نظر خود، به توجیه فلسفی آن پرداختند و «اصل جهش» را ابداع کرده و در این راه به کار گرفتند. در حـالی کـه انقلاب، پدیدهای است ممکن که در شرایطی خاص و با درک آن شرایط، ضرورت آن احساس میشود و بعد از درک ضرورت آن، مردم از روی اراده و آگاهانه انقلاب میکنند. بنابراین، انقلاب کنشی جمعی مبتنی بر آگاهی و اراده است.
* عوامل ایجاد انقلاب اسلامی از نظر شهید صدر چیست؟
از دیدگاه شهید صدر، عامل اصلی برای هر انقلابی وجود «مکتب» است؛ مـکتب بـاید انـسانی و جهانی باشد و بتواند تفسیری صحیح از حیات عرضه کند. شـهید صـدر در بیان مکتب و ویژگیهای آن مینویسد: مقصود ما از مبدأ و مکتب صلاحیتدار، اولاً: وجود چنین مکتب و مبدأ صحیح، ثانیاً: تـلقی صـحیح امـت از آن مکتب؛ و ثالثاً: ایمان به آن مکتب میباشد.
از دیگر عوامل تحقق انقلاب، مقتضیات زمـانی اسـت. تا زمانی که حکومت جامعه از محور عدالت خارج نشود و دست به ظـلم و سـتم نـیالاید و به سوی راحتی و خوشگذرانی و فاصله گرفتن از امت و جامعه قدم برندارد، امکان تـحقق انـقلاب نیست. علاوه بر این تا زمـانی کـه مردم شرایط موجود را به خوبی درک نکنند و آمادگی رهایی از چنین وضعی را نداشته بـاشند، وقـوع انقلاب ممکن نخواهد بود. عوامل خارجی هم جزو مقتضیات زمان است.
سـومین عـامل برای تحقق انقلاب، رهـبری اسـت. ایـشان در مورد انقلاب حضرت مهدی(عج) مینویسد: مسلّم است که باید حجم فکری آن بزرگاندیشهای که در مقام اجرای تحول در سرتاسر عالم بشری است، از حجم آن جهانی که میخواهد آن را دگرگون کند، بزرگتر باشد. شـهید صدر همچنین به عوامل دیگری نظیر «اراده انسانها» و «تصمیم و خیزش آنها» در تحقق انقلاب اشاره میکند؛ زیرا انقلاب «فـعل ارادی» است و باید با «اراده» و «کنش» موجودی صاحباراده تحقق یابد.
* از نگاه شهید صدر نقش تشکیلات و تحزب در وقوع انقلاب چیست؟
شهید صدر تشکیلات و تـحزب را برای بسیج مردم و تحقق انقلاب، ضروری میداند؛ چراکه شرایط و مقتضیات زمانی چنین امری را ایجاب میکند. او درباره تشکیل «حزب دعوت اسلامی» مینویسد: در این زمینه، بیآنکه با مانع شرعی روبهرو شویم، میتوانیم بـر خـود نام حزب و نهضت و تشکیلات و سازمان بگذاریم؛ چراکه ما حزبالله هستیم؛ انصار و یاران اسلام. در پهنه اجتماع بهصورت نهضت و دعوت و در بستر فعالیت و کار بهشیوه سازمان و تشکیلات عمل میکنیم و در همه حال عملمان «دعـوت» و «خودمان» «دعوتگر» هستیم.
شهید صدر در مورد تشکیل «حزب» به مفهوم معاصر، بهعنوان ابزار تحقق انقلاب و پیشبرد مقاصد سیاسی دین اسلام، بـهقدری قـاطع اسـت که چنین مطرح میکند: مسلّماً در صورتی که پیامبر در زمان ما میزیست، بـه اقـتضای حکمت خویش روشهای تبلیغی، اطلاعرسانی و تشکیلاتی مناسب دوران معاصر را به کار میگرفت و حقیقت آن است که روش دعـوت آن حـضرت، بـا شیوه «سازماندهی و تشکیلات» بیگانه نبوده است. حقیقتاً همسو کردن تلاشهایی که در راسـتای اسـلام صـورت میگیرد، یکپارچه و هماهنگ کردن آنها و برگزیدن شیوهای بارورتر و ثمربخشتر در جهت ایجاد فضای تشکیلاتی نـه تـنها در عـصر ما مجاز و مشروع است، بلکه چون تغییر جامعه و بسیج آن در راه خدا و مقابله با کـفر سـازمانیافته منوط به آن است، واجب میباشد.
حزب برای تحقق اهداف خـود، بـهویژه برقراری حکومت اسلامی، چهار مرحله را باید طی کند: ۱- مرحله تغییر فکری، آمـادهسازی (انـقلاب فکری)؛ ۲- مرحله عمل سیاسی و نظامی (جهاد سـیاسی)؛ ۳- مـرحله دسـتیابی به قدرت و تشکیل حکومت اسلامی؛ ۴- مرحله نـظارت، مـراقبت، استمرار انقلاب و اجرای دقیق قوانین اسلامی.
انتهای پیام/
منبع: صبح نو
https://ihkn.ir/?p=10736
نظرات