پیامبر (ص) جامعه را با قدرت رحمت و محبت اداره می کرد و راهبری حضرت بر مبنای رحمت و محبت بود. با همین عامل مردمان را پیش برد و به سوی مقصد کمال سیر داد.
پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه: قرآن پیامبر را به عنوان اسوه ای حسنه معرفی می کند و در مورد آن حضرت می فرماید «لَقَد کانَ لَکم فی رَسولِ اللَّهِ اسوَهٌ حَسَنَهٌ»؛ نگاهی به سیره آن بزرگوار نشان می دهد که اسوه بودن آن حضرت، خاتمیت ایشان را نیز توجیه می کند که چرا که برترین انسانی که از لحاظ سجایای اخلاقی و صفات انسانی در میان ابنای بشر بی بدیل است. لذا بزرگان، خاتمیت ایشان را هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ رتبه ای معنا می شود چراکه او اوج و قلّه غایی رسالت است چون خاتم انبیاست.
به مناسبت ۱۷ ربیع الاول نگاهی به سیره آن رسول خاتم خواهیم داشت؛
خاتمیت زمانی و خاتمیت رُتبی پیامبر اکرم(ص)
آیت الله جوادی آملی در بخشی از کتاب «سیره رسول اکرم (ص) در قرآن» به بیان ویژگی ها و عظمت خاتم رسولان پرداخته است. وی یکی از مزایای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را، خاتمیّت پیامبر می داند و نوشته است: از مزایای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خاتمیّت اوست، قرآن کریم در این مورد می فرماید: (ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین). گذشته از این، شواهد دیگری نیز دلالت قطعی بر خاتمیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دارد که صحیفه نبوت پیامبران به وسیله آن حضرت، به پایان رسید. مقصود از خاتمیت، هم تأخر و خاتمیّت زمانی و هم خاتمیّت رتبی در قوس صعود است.
وی می افزاید: «خاتم» یعنی مُهر، که در پایان نوشته ها قرار می گیرد؛ وقتی نویسنده هر آنچه لازم بود بیان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد، پایان نوشتار خود را مهر کرده، ختم آن را اعلام می دارد؛ خدای سبحان که با جهانیان سخن می گوید، از راه فرستادن وحی برای هدایت انسانها برنامه دارد لذا نه تنها عیسای مسیح، بلکه همه انبیا کلمات الهی هستند منتها در باره حضرت یحیی آمده است که: (مصدّقاً بکلمه من الله) و در باره حضرت عیسی آمده است که: (یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی آبن مریم) انبیا کتاب حقّ و کلام حقّند. خدای سبحان با فرستادن آنها برای جوامع بشری پیام می فرستد. پس از پایان گفتار و کلماتش، سلسله نبوتشان را با فرستادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ختم، و صحیفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلین مهر کرده است پس هرگز جا برای نبوت و رسالت دیگری نیست لذا می فرماید: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم زیور همه انبیا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پایان پذیرفته است.
این مرجع تقلید ادامه می دهد: پس همان طور که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در قوس نزول سر سلسله انسان های کامل است چون «أوّل ما خلق الله» است، در قوس صعود نیز، اوج و قلّه غایی رسالت است چون خاتم انبیاست. ازاین جمله، نه تنها استفاده می شود که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم واجد همه مزایای مشترک، و مزایای فرد فرد انبیا، و بعضی از خصایص ویژه است که انبیای قبلی فاقد آن بوده اند بلکه نکته دیگری هم استفاده می شود که تا روز قیامت احدی بهتر از پیغمبر اسلام نخواهد آمد، زیرا رسول خدا انسان کامل است و هر چند میلیونها سال بگذرد کاملتر از او نخواهد آمد، و اگر کاملتر از وی یافت می شد، حتماً او به مقام خاتمیّت می رسید نه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، و چون تالی باطل است پس مقدّم هم، به شرحی که می آید، باطل خواهد بود.
وی می افزاید: اثبات این مطلب[خاتمیت پیامبر اسلام]، به صورت «قیاس استثنایی» قابل تبیین است به این نحو که: اگر برتر از پیغمبر خاتم، انسانی تا روز قیامت ظهور کند، قطعاً پیغمبر اسلام، پیغمبر خاتم نیست، زیرا اگر خدا انسانی بیافریند که علماً و عملاً اکمل و افضل از پیغمبر اسلام باشد هرگز آن انسان اکمل و افضل، از این انسان کامل و فاضل پیروی نکرده جزو امت او نیست چون اگر انسانی کمالی برتر داشت مطاع و متبوع خواهد بود و دیگران را نیز به مقام خود و آن کمال برتر، هدایت می کند، و او باید شاهد جهانیان و اسوه امتها باشد نه پیغمبر اسلام! لذا اگر تا روز قیامت انسانی کاملتر از پیغمبر اسلام بیاید دیگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، خاتم الأنبیا نیست و چون آن حضرت به طور قطعی خاتم پیامبران است پس افضل از آن حضرت وجود نخواهد یافت.
وی ادامه می دهد: بر این اساس، قرآن خاتمیت پیغمبر اسلام را مسجّل کرده، هم در باره گذشته تاریخ اظهار نظر، و هم در باره آینده تاریخ، داوری قاطع می کند، همان گونه که می تواند بگوید از بامداد آفرینش انسانیت تا زمان پیغمبر خاتم هیچ کس هم سطح و هم سنگ پیغمبر نیامده، می تواند داوری کند که از عصر نبی اکرم تا شامگاه خلقت انسانها، احدی همتای پیغمبر اسلام نخواهد آمد؛ آنگاه تنها حضرت رسول، چنانکه امام همه پیامبران الهی بوده، شاهد جهانیان، شاهد شهدا و شهید شاهدان خواهد بود.
آیت الله جوادی آملی می گوید: خدای سبحان می فرماید: (فکیف إذا جئنا من کل اُمه بشهیدٍ و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً): ما در قیامت از هر امتی شاهدی بر اعمال آنها آورده (که در دنیا حوادث را تحمّل کرده، در آخرت شهادت می دهد) و تو را به عنوان شاهد همگان می آوریم. یعنی امت ها هر چه در دنیا انجام داده اند، تو مشاهده کرده شهادت خواهی داد، تو بر بینش همه انبیا سیطره داری و گواهی می دهی، تو نه تنها شهید امت خود، بلکه شهید انبیا و امتهای آنان هستی.
عظمت مقام رسول گرامی اسلام
وی می گوید: وجود مبارک رسول گرامی را که ذات اقدس الهی در قرآن معرفی میکند او را شاگرد لَدنّی میداند که کلّ جهان را با کتاب خود هدایت میکند. ذات اقدس الهی وقتی از رسولش یاد میکند او را به عنوان رحمت جهانیان، رحمت عالمیان معرفی میکند.
وی ادامه می دهد: قرآن از صدر تا ساقه پیامبر را معرفی میکند و به ما میفرماید شما در بخش نازلِ رسالت آن رسول قرار دارید آن بخش والایی رسالت رسول در دسترس شما نیست اینکه گفته شد خُلق رسول گرامی، قرآن کریم است؛ یعنی قرآن شناسنامه آن حضرت است اگر وجود مبارک رسول گرامی بخواهد به صورت یک کتاب در بیاید میشود قرآن و اگر قرآن بخواهد به صورت یک انسان متمثّل بشود، میشود رسول گرامی(ص).
وی می افزاید: تاریخ زندگی رسول خدا را ذات اقدس الهی باید تبیین کند و کرد! و کتاب تاریخی آن حضرت باید قرآن کریم باشد، چه اینکه هست! و اهل بیت عصمت و طهارت که مفسّران اصیل و راسخان در علم هستند، باید رسالت رسول گرامی را تبیین کنند که کردند! وظیفه ما دو چیز است؛ یکی فهم و درک شأن نزول رسالت و برنامهٴ آن حضرت است و دوم تطبیق کارهای خودمان بر سیره و سنّت آن حضرت میباشد.
آیت الله جوادی آملی در پایان می گوید: خداوند بخشی از برنامههای رسول گرامی را در پایان سوره مبارکه «اعراف» بیان کرد؛ فرمود او آمده که شما را آزاد کند، او آمده تا این قیود و زنجیرهایی که با آنها دست و پای خودتان را بستید، را باز کند؛ برخی از زنجیرها را شما با دست خودتان بستید، برخی از زنجیرها را دیگران بر دست و پا و گردن شما آویختند؛ این تشریفات زاید، این تمنّیات زاید، این غرور و خودخواهی، اینها همه زنجیرهایی است که انسان به خود بسته است و رسول خدا آمده تا (وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ)
با اخلاق ترین انسان
مصطفی دلشاد تهرانی، نهج البلاغه پژوه و استاد دانشگاه نیز در مورد سیره پیامبر(ص) در گفتوگویی مطرح کرد: پیامبر انسانی در اوج اخلاق بود. همه چیز او رنگ اخلاق داشت. سیره نویسان دربارۀ او نوشته اند: رسول خدا در همۀ عمر خود امین ترین مردمان، دادگرترین آنان، پاکدامن ترین انسان ها و راستگوترین ایشان بود، تا آن جا که مخالفان و دشمنانش نیز بدین امر معترف بودند. (الشفا بتعریف حقوق المصطفی، قاضی عیاض، ج ۱، صفحه ۱۳۳)
وی افزود: اخلاق پیامبر اکرم، قرآن، و او جلوۀ تمام زیبایی ها و لطافت های قرآنی و کمالات انسانی بود؛ و خداوند وی را به آراسته بودن به اخلاقی بزرگ معرفی کرده است: (وَ إِنَّک لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ) (قلم/ ۴)
وی ادامه داد: این سخن خداوند و تصویری که قرآن از پیامبر ارائه کرده، میزانی است اساسی برای دریافت رفتارشناسی آن حضرت؛ و هر چه دربارۀ وی نقل شده است باید با این میزان سنجیده شود.
لزوم توجه به لطافت های رفتاری در زندگی پیامبر رحمت
دلشاد تهرانی گفت: زندگی پیامبر اکرم(ص) و راه و رسم او در عرصه های گوناگون سرشار از لطافت ها و زیبایی های رفتاری است. آن حضرت به تمام معنا رحمتی برای همگان بود؛ و تعاملش با دیگران حتی بدخواهان، زشت گویان، منکران و دشمنان، سراسر رحمت و محبت و بخشش و گذشت بود، و هرگز بدی را با بدی پاسخ نگفت و نسبت به هیچ کس خشونت نورزید، بلکه بدی ها را با خوبی می زدود و دل های سخت را با لطافت رفتاری خویش نرم می نمود ، چنان که قرآن کریم به روشنی تمام آن خورشید تابان و ماه تمامی را این گونه معرفی کرده است: (وَ مَا أَرسَلناکَ إِلّا رَحمَهً لِلعالَمِینَ)، (انبیاء/ ۱۰۷)
وی ادامه داد: با کمال تأسف به آن همه لطافت و زیبایی و رحمتِ رفتاری، کم تر توجّه شده است و آن چه از رفتار پیام آور رحمت، شایسته بود در لباس پیروی درآید، چونان نادره ای در میان پیروان آن حضرت می نماید.
مسئولیتدادن به شایستگان در سیرۀ پیامبر (ص)
دلشاد تهرانی گفت: پیامبر اکرم (ص)، در رهبری و مدیریت خود میکوشید کسانی عهدهدار امور باشند که شایستگیهای لازم را داشته باشند و به درستی امانتداری کنند. هنگامی که آن حضرت مُعاذ بن جَبَل را به عنوان فرماندار به یمن میفرستاد، در سفارشهای خود به او، بنابر نقل ابن شعبۀ حرّانی در تحف العقول، به او فرمایشاتی داشت.
این استاد دانشگاه ادامه داد: پیامبر به او فرمود «وَ أَنفِذ فِیهِم أَمرَ اللهِ وِ لا تَحاشَّ فِی أَمرِهِ وَ لا مالِهِ أَحَدًا ، فَإِنَّها لَیسَت بِوِلایَتِکَ وَ لا مالِکَ ، وَ أَدِّ إِلَیهِم الأَمانَهَ فِی کُلِّ قَلیلٍ وَ کَثِیرٍ.» امر خدا را در میان ایشان اجرا کن و کسی را بر دخالت در امر خدا و دارایی عمومی جرئت مده؛ زیرا این حکومت و دارایی، ملک شخصی تو نیست؛ و در هر چیز، کم یا زیاد، امانت را نسبت به ایشان ادا کن.
وی افزود: مسئولیتها امانتهایی از جانب خدا و مردم است که باید در دست شایستگانش باشد تا در آنها خیانتی صورت نگیرد و کار به تمام معنا به انجام برسد.
وی ادامه داد: امیرمؤمنان علی (ع)، در عهد نامۀ مالک اشتر بدین امر اشاره نموده و چنین یادآورشده است: «وَ قَد استَکفاکَ أَمرَهُم وَ ابتَلاکَ بِهِم.» بیگمان از تو، کفایت کار آنان خواسته شده و تو به وسیلۀ ایشان به آزمون کشیده میشوی.
وی اظهار داشت: کسانی میتوانند در جایگاه ادارۀ امور، کار را به خوبی کفایت کنند و امانتداری به معنای دقیق انجام دهند که مجموعه ویژگیهای لازم را داشته باشند، یعنی درایت، معرفت، عدالت، قوت و سلامت.
رحمت، گوهر بعثت
دلشاد تهرانی گفت: خداوند رسول گرامی اسلام را رحمتی عام و فراگیر معرفی کرده و در آیۀ ۱۰۷ سورۀ انبیا خطاب به آن حضرت فرموده است که تو را نفرستادیم، جز آن که می خواستیم رحمتی به مردم جهان ارزانی داریم: (وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ)
وی ادامه داد: پیامبر گرامی اسلام به واقع مظهر تامّ رحمت الهی بود. در خبری که ابویعلی موصلی و ابن جوزی از قول آن حضرت روایت کرده اند ، خود فرموده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ رَحْمَه.» من به عنوان رحمتی برانگیخته شده ام.
وی افزود: وجود آن حضرت بالاترین رحمت الهی بر جهانیان بود. قاضی عیّاض از قول ابوبکر محمد بن طاهر می نویسد: «خدای متعال محمد (ص) را به زینت رحمت مزیّن فرمود، بنابراین ، وجود آن حضرت رحمت بود و تمام صفات و ویژگی های وی رحمتی برای مردم بود.»
این استاد دانشگاه گفت: مبنا و اساس سیره پیامبر اکرم بر رحمت بود، چنان که قاضی عیاض از قول علی (ع) روایت کرده که گفت از رسول خدا (ص) درباره سنّت آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود: «وَ الْحُبُّ أَسَاسِی.» محبت بنیاد و اساس روش و سنّت من است.
وی ادامه داد: آن حضرت جامعه را با قدرت رحمت و محبت اداره می کرد. راهبری حضرت بر مبنای رحمت و محبت بود. با همین عامل مردمان را پیش برد و به سوی مقصد کمال سیر داد.
وی افزود: پیامبر اکرم چنان با مردم از سر محبت و دلسوزی رفتار می کرد که کسی نمی توانست در صداقت و درستی راهبری و مدیریت او تردیدی به دل راه دهد ؛ و همین رحمت و محبت و دلسوزی به تمام معنا بود که دوستی آن حضرت را در دل مردمان جای می داد. مردم با همۀ وجود می دیدند که پیامبر تمام توانش را در هدایت و اصلاح آن ها به کار گرفته است و با همۀ وجود برای ایشان دل می سوزاند و می سوزد. خداوند در آیۀ ۱۲۸ سورۀ توبه پیامبرش را با این ویژگی ارج نهاده و فرموده است: (لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ) بی گمان پیامبری از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و بر هدایت شما حریص است، اصرار دارد؛ و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
دلشاد تهرانی گفت: خداوند می فرماید ما از جانب خود رسولی از جنس شما، از خودتان برای هدایتتان فرستاده ایم که از شدّت محبت و نوع پروری؛ ناراحتی، ناداری، پریشانی، نادانی و گمراهی شما بر او سخت می آید و نمی تواند تحمّل کند. بر آسایش و نجات شما بسیار حریص است. نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است. به ویژه آن که به جای مِنْکُمْ در این آیه ‘مِنْ أَنْفُسِکُمْ آمده است، که اشاره دارد به شدّت ارتباط پیامبر با مردم، گویا پیامبر پاره ای از جان مردم و از روح جامعه است که در میان آنان برای هدایت آنان گام بر می دارد.
وی در پایان گفت: به همین دلیل تمام دردهای آن ها را می داند؛ از مشکلات مردم آگاه است؛ در ناراحتی ها، غم ها، رنج ها و اندوه ها با مردم شریک است؛ و به هیچ روی سخنی جز به نفع آن ها نمی گوید و گامی جز در راه هدایت و نجات آن ها برنمی دارد. این تعبیر در واقع نخستین وصفی است که در آیه برای پیامبر اکرم ذکر شده و بیانگر آن روحیۀ لطیف و دردمند و دلسوز و پر رحمت پیامبر است. گوهر رسالت پیامبر بر رحمت واقع شده بود. رحمت، گوهر بعثت است.
انتهای پیام/
منبع: مهر
https://ihkn.ir/?p=8798
نظرات