حجت الاسلام صدوق درباره نقش فقاهت در ایجاد تمدن اسلامی گفت: ما نیاز به پایداری تاریخی داریم و به همین دلیل فقاهت باید رشد کند. ما تشریع تمدن داشتهایم، اما تحقق تمدن نداشتهایم. ظرفیت بشر در بعثت به حد تشریع تمدن رسید که اگر تمکین میکردند محقق میشد.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ نشست «سبک زندگی بر مدار ولایت»، هفته گذشته به همت مرکز اشاعه اندیشه اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، با حضور حجتالاسلام روحالله صدوق که یکی از شاگردان مرحوم سید منیرالدین حسینی است، برگزار شد و وی شیوه مدیریت امام برای تحقق تمدن اسلامی را تشریح کرد.
حجت الاسلام صدوق در ابتدای این نشست گفت: انسان یکسری قوا دارد که شامل قوای حسی و چشایی و بویایی و بینایی است که کار آنها ارتباط با خارج از خودشان است و قوه دیگر سنجش است که عقل است و در ترازو میگذارد و میسنجد و در عین حال قوه روحی وجود دارد. از طرفی اختیار قوه اراده انسان است که گزینش میکند به کدام سمت حرکت کند و از عقل وحس و روح کمک میگیرد. اما اختیار و ایمان مشخص میکند که چطور اینها را باید استفاده کرد؛ این قوهها سرباز اختیار هستند که اگر به اوصاف اجتماعی ربط داده شوند ناظر به سیاست و فرهنگ و اقتصاد است. وقتی اقتصاد را به قوای حسی وصل کنید و فرهنگ را به قدرت سنجش عقلانی و سیاست را به جریان حب و بغضها و دوست داشتنها و تنفرها نسبت دهید و کار روح مسألهاش جریان دوست داشتنها و نداشتنهاست و همه اینها جنود ایمان و اختیار هستند که میتواند جهت اسلامی یا کفر پیدا کند.
رفع نیازها بر محور امام
وی افزود: مجموعه فرهنگ و سیاست و اقتصاد ابعاد جامعه است. در تمدن غرب فرهنگ در خدمت اقتصاد قرار میگیرد. در جامعه سفارشی که به مراکز تحقیقاتی داده میشود از دستگاه اقتصادی است و دستگاه اقتصادی نیاز توسعهای و تکاملی را تعریف میکند تا در مرحله بعدی ابزار تکنولوژی را تولید کند. در قدم سوم نیاز دارد تا افکار عمومی را به سمت سیستمی که چیده شده است هدایت کند و لذا مشارکت عموم را به این تعریف میکند که چه دولتی میتواند شما را به رفاه مادی بیشتر برساند و مشارکت آراء را تابع این سیستم تعریف میکند.
حجت الاسلام صدوق با بیان اینکه در نظام اسلامی گفته میشود که ما میخواهیم محبت به ساحت مقدس امام(ره) را افزایش داده و بغض نسبت به دشمنان توسعه پیدا کند، گفت: محبت امام(ره) میتواند متکامل شود و ثابت نیست؛ لذا فرهنگ اینطور تبدیل به عقلانیت میشود که آن جریان حب و بغض را چگونه به سمت خدای متعال سوق دهد. در قدم سوم یک نیاز مادی هست که باید مرتفع شود. اگر مبادرت به تولید کالای اقتصادی میکند برای این است که محبت امام(ره) در جامعه افزایش یابد. غرض تمدن اسلامی توسعه رفاه نیست. اگر توسعه محبت اتفاق بیفتد توسعه رفاه هم محقق میشود.
منطق صوری، حرکت نمیفهمد
وی در نقد تفکر حاکم بر حوزه علمیه گفت:حوزههای علمیه با منطق صوری نمیتواند حرکت را توصیف کند. لذا تصورش از جامعه کثرت کمی افراد است. اگر هر فردی واجبات را انجام داد و محرمات را ترک کرد و همه افراد این کار را انجام دهند جامعه اسلامی میشود، ولی اینکه افراد چه رابطه و ساختاری با یکدیگر ایجاد کنند، تعریف نشده است و یا اینکه چه تکنولوژیای را ایجاد کنند مورد نظر نیست. اگر به این روش تلقی از سبک زندگی تعریف شود پاسخ این است که در این تعریف مراقبت اخلاقی در عبادات و رابطه با همسر و سبک زندگی را حتی فردی تعریف میکند. فضای دوم تلقی ادبیات تخصصی دانشگاهی از سبک زندگی است. سبک زندگی را یکسری مهارتهایی میداند که فرد در ارتباطات اجتماعی خودش کسب میکند و موجب رشد او میشود. این تعریف دانشگاهی از سبک زندگی، همان سبک زندگی غربی است، اما مراد ما از سبک زندگی براساس سخنان رهبر معظم انقلاب این است که تمدن دارای دو بعد سختافزاری و نرمافزاری است و منظور ما از سبک زندگی همین بعد نرمافزاری است.
حجت الاسلام صدوق سه متغیر اصلی سیاست را «مولویت»، «مدیریت» و «مشارکتسازی» دانست و گفت: قبلاً وقتی میخواستند جامعه را از موضع سیاست به وحدت برسانند کسی که قدرت بیشتری داشته است روند مدیریت او آنگونه بوده که امر کند. مانند قبل از رنسانس که سلطنت بوده است و توبیخ و تشویق بر این مبنا بوده که چه میزان به حرف او گوش کنند؛ بعد از رنساس گفتند قدرت، تولید و توزیع و مصرف یک طرفه و از بالا به پایین نیست و مردم هم باید در تولید قدرت نقش داشته باشند، اما سطح بعد این است که حادثهای را برای جامعه طراحی کند و آنها را از این حادثه منفعل کند. این همان کاری است که آمریکا از ابتدای انقلاب، با انقلاب اسلامی کرده است. متغیر اصلی قبل از رنسانس مولویت و بعد از آن مشارکت و امروز حادثه سازی است. ما امروز میخواهیم از ولایت فقیه با منطق قبل از رنساس دفاع کنیم و میخواهیم برگردیم به دوره مولویت. ما باید ولی فقیه را بهعنوان محدِث حادثه برای نظام کفر در نظر بگیریم.
ایجاد حادثه در جهت تمدن اماممحور
وی بیان کرد: ولی فقیه ایجاد کننده حادثه برای نظام کفر است و در سطح بینالمللی موضع میگیرد و تعریف دموکراسی غربی را میشکند. اگر به تمدن هم برسیم مکرر برای دنیا حادثه درست میکنیم. سیاست یعنی ایجاد حساسیتهای اجتماعی برای آن تعلقی که جامعه دارد.
حجت الاسلام صدوق گفت: فرهنگ باید بتواند خودش را توصیف کند و اهداف خود را در زیر بناییترین قسمت داشته باشد و برای ساخت این امر نیاز به مفاهیم برای تولید روش دارد. نیاز دارد فلسفه بسازد. انبیای الهی سعی کردند مردم را حفظ کنند و بگویند تمدن همه ابعاد نیازهای انسان را میپوشاند چراکه توحید درهمه نیازها جاری است. ساخت امت زمانبر بوده است. در بعثت نبی اکرم(ص) حاکمیت اسلام محقق میشود. حاکمیت به معنای این است که مرزهای جغرافیایی وجود دارد و اصل اینکه این مرزها با اسلام باشد. قرار است بقیه نیازها از امام(ره) گرفته شود لذا امامت به معنای ایجاد تمدن است؛ یعنی همه نیازمندی حول محور امام(ره) تأمین شود.
وی افزود: تأمین همه نیازها به صورت اجتماعی و بر حول محور تعلق (امام) به معنای تمدن است. ما توسط انبیاء تولید تمدن را شاهد نیستیم، حضرت سلیمان تنها پیامبری است که تمدن را به پا کرده است اما جبراً این موضوع اتفاق افتاده است چراکه در بستر اختیارات بشر نیست. حضرت سلیمان نمونهای از سوی خداوند است اما جبری است. ما بین تشریع تمدن و تحقق تمدن فرق میگذاریم. پیامبر ۱۰ سال حکومت داشته و در این مدت ۷۰ جنگ داشته و تثبیت حاکمیت صورت نگرفته و اصول تشریع شده است. قرآن و روایات تشریع تمدن است اما تمدن نیست و جامعه به اختیار باید بتواند به تمدن برسد. در زمان نبی اکرم(ص) ساختارهایی در جامعه آنها وجود داشته که نظام قبیلهگرایی است که همه پیرو رییس قبیله بودند. همه نیازمندیها باید حول پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کند و همه اوقات پیامبر(ص) در جنگ بوده است. البته اسلام تا دوران امام حسن عسکری(ع) ادامه مییابد چراکه فقط نمیتوان به پیامبر اکرم(ص) اکتفا کرد.
پایداری تاریخی در گرو رشد فقاهت
حجت الاسلام صدوق درباره نقش فقاهت در ایجاد تمدن اسلامی گفت: ما نیاز به پایداری تاریخی داریم و به همین دلیل فقاهت باید رشد کند. ما تشریع تمدن داشتهایم، اما تحقق تمدن نداشتهایم. ظرفیت بشر در بعثت به حد تشریع تمدن رسید که اگر تمکین میکردند محقق میشد. مبانی روشی تمدنسازی تولید شده است و اگر جامعه دانشگاهی و حوزوی بخواهد در این عرصه ورود کند قدرت مدیریت تحقیقات وجود دارد که این امر به سرمنزل مقصود برسد.
وی بیان کرد: جامعه و موضوعات اجتماعی غیر از موضوعات افراد جامعه است و شما در برآورده کردن نیازهای خودتان وابسته هستید چراکه در خلاء زندگی نمیکنید و به همین دلیل باید جامعه را بشناسید و در عین حال همه امورات اجتماعی به ارتباطات وابسته است و کسی که میخواهد مدیریت کند باید حواسش به این ارتباطات باشد. ولایتفقیه و اوامر رهبری بدون ساخت ابزار اجتماعی و فهم این ابزار ممکن نیست. این موضوع موانع ساختاری و ابزاری دارد. وقتی به حکومت دست یافتیم یکسری روابط جدید نیاز است که در منابع اسلامی وجود دارد، اما ما آن را استخراج نکردهایم.
حجت الاسلام صدوق در نهایت بحث خود را با طرح سؤالاتی به پایان رساند: آیا نظام ولایت میتواند بدون ساخت ابزار محقق شود؟ نسبت به بحث اضطرار حین عمل چه کنیم؟ آیا اگر نرمافزاری برای اداره کشور نباشد، کشور اداره میشود؟ ما نیاز به روش داریم. میتوان عقلانیت و ابزار را در جامعه درست کرد تا فرمان ولی جاری شود؛ در این راستا حضرت امام راحل دست به انقلاب زده است. بدین معنا که محور تعلق اجتماعی را فهمیده که شاه است و باید به زمین بخورد. با توجه به این موضوع آیا شما اکنون میدانید چه چیزی باید زمین بخورد که محور تعلق جامعه در جهت ولی سامان بگیرد؟
انتهای پیام/
منبع: صبح نو
https://ihkn.ir/?p=8816
نظرات