فضای مجازی عرصه های تازه ای را برای زندگی بشر به وجود آورده است به گونه ای که با قبلش مقایسه پذیر نیست. اما همچنان تأثر و تأثیر پدیده های نوینی مانند اسلام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی در فضای مجازی با منطق متفاوت ابهام های فراوانی را برمی انگیزاند. حال سؤال این است که در چنین وضعیتی اسلام سیاسی در مقام دین، فرهنگ و هویت متفاوت چه سرنوشتی خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، محمدعلی توانا استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه یزد و محمود علی پور دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در مقاله «اسلام سیاسی انقلاب ایران در فضای مجازی چندلایه و متکثر؛ رخ نمایی براساس تفاوت» می نویسند:
فضای مجازی عرصه های تازه ای را برای زندگی بشر به وجود آورده است به گونه ای که با قبلش مقایسه پذیر نیست. اما همچنان تأثر و تأثیر پدیده های نوینی مانند اسلام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی در فضای مجازی با منطق متفاوت ابهام های فراوانی را برمی انگیزاند.
البته درباره آینده اسلام سیاسی پژوهش های گوناگونی با دو گرایش بدبینانه و خوشبینانه صورت گرفته اما درباره سرنوشتش در فضای مجازی اثر چشمگیری وجود ندارد. حال سؤال این است که در چنین وضعیتی اسلام سیاسی در مقام دین، فرهنگ و هویت متفاوت چه سرنوشتی خواهد داشت. به نظر می رسد اسلام سیاسی ایران با وجود استیلای غرب در فضای مجازی چندلایه و متکثر می تواند بر مبنای ظرفیت های عقلانی اعتقادی اش به پدیده ای جهان شمول تر تبدیل شود.
اسلام سیاسی نوین برآمده از انقلاب اسلامی ایران با درهم آمیختن دین و سیاست می کوشد تا بر مبنای عقلانیت و با تکیه بر متن اسلام هویت اسلامی را در وضعیت مدرن بازسازی کند و الگویی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای زیست انسان مدرن به دست آورد اما مهم آن است که این گفتمان در فضای مجازی چندلایه و متکثر چه سرنوشتی می یابد؟ آیا این اسلام سیاسی می تواند خود را با فضای مجازی جدید سازگار کند و هویت اسلامی را شیوه ای برای زیست بشریت طرح نماید؟
اسلام سیاسی انقلابی پیش از هرچیز باید خود با مختصات فضای مجازی تنظیم کند. اگر بپذیریم که فضای مجازی سیال است آن گاه این گفتمان باید بر مبنای تحول و سیالیت خود را بازسازی کند. گفتمان اسلام سیاسی انقلابی چنین قابلیتی را دارد، یعنی می تواند بر مبنای دال شناور اسلام مدلول های متعدد و متکثر بپذیرد. شاید بتوان تجربه اسلام در سرزمین های متفاوت را دلیلی بر این ادعا دانست، برای مثال اسلام در بافت فرهنگی ایران، شمال آفریقا و شرق آسیا مصادیق متفاوتی یافته است. از منظر تاریخی نیز می توان این تحول را در سرزمینی مشخص مانند ایران مشاهده نمود؛ برای مثال اسلام مبتنی بر تقیه که بیش هزار سال بر فقه سیاسی شیعی حاکم بوده، در دوران معاصر با دیدگاه های ملااحمد نراقی و به صورت خاص امام خمینی(ره) به اسلام سیاسی کنشگر تبدیل شد.
موضوع دیگر مشارکت در عرصه مجازی سیال و متکثر است. این مشارکت می تواند بر مبنای منطق متفاوت اسلام و در قالب تولید و تکثیر پیام های متفاوت صورت گیرد. به بیان دیگر اسلام سیاسی باید در فضای مجازی چندلایه دال مرکزی اسلام را تولید و تکثیر کند. به طبع فقه پویا همان گونه که مدنظر امام خمینی(ره) است، نقش اساسی را در تولید پیام های اسلامی ایفا می نماید. در عین حال باید تولید و تکثیر پیام های اسلام متناسب با لایه ها و مخاطبان بسیار باشد. شاید مهم ترین بخش تولید پیام، ابداع واژه متناسب با رخداده است. از این رو اگر گفتمان اسلام سیاسی قصد دارد تأمل و تفکر عمیقی را برانگیزد باید برای بیان رخداد بزرگی چون اسلام واژه های بدیعی را خلق کند. همچنین اگر فرایند ارجاع دائمی به متن دین لحاظ شود امکان تولید و تکثیر بی حدومرز معنا کاهش می یابد.
افزون بر این باید تولید و تکثیر معناهای اسلام بازتاب دهنده وضعیت انسان مسلمان، فرهنگ و هویت دینی وی باشد. البته گفتمان اسلام سیاسی انقلابی در درون خودخرده گفتمان های متعددی دارد که به تعبیر «بابی سعید» عنصر وحدت بخش آنان دال مرکزی اسلام است این خرده گفتمان ها باید واژه ها، معناها و مدلول های متعدد و متکثرشان را متناسب با لایه های متفاوت عرصه مجازی تولید و تکثیر نمایند.
نباید فراموش کرد که در این فرآیند ممکن است پیام تولید شده از معنای نخستینش خارج شود یا به بیان دیگر مخاطبان خوانش های متفاوتی بیابند و به تعبیر ریکور با تورم خوانش مواجه گردد. در این میان گفت وگو براساس قابلیت فهم، صدق، صداقت و درستی می تواند از بدفهمی جلوگیری کند.
همچنین باید در فضای مجازی معناهای متفاوت از اسلام گفت وگو و نقد شوند. در واقع تولید، تکثیر، گفت وگو، نقد و پاسخ گویی بخشی از فرآیند گفتمان اسلام سیاسی انقلابی برای جهانی شدن است، زیرا گفت وگو نقاط قوت و ضعف را برملا می سازد و تعالی بخش است. البته به ضرورت چنین فرآیندی نتیجه گرا نخواهد بود بلکه با پذیرش آزادانه و مختارانه فهم های متفاوت از اسلام به پیش می رود. همچنین بر خلاف نسبی گرایی رادیکال معیار قضاوت درباره این فهم های متفاوت ارجاع به متن اسلام و تأیید چنین معنایی از سوی مخاطبان خاص و عام می باشد.
نکته دیگر این که باید گفتمان اسلام سیاسی انقلابی در فضای مجازی پیام ها، الگوها و راه حل های خود را در قالب زبان مشترک بیان نماید تا برای دیگری فهم پذیر باشد، زیرا زبان مشترک زمینه را برای گفت وگوی سازنده و انتقادی میان خود و دیگری فراهم می آورد.
همچنین باید در نظر داشت به جای این که میدان کنش ورزی در عرصه مجازی به دیگری(به ویژه غرب) واگذار شود و دیگری براساس بافتار و فرهنگ متفاوتش مدلول هایی به نام اسلام راستین صادر نماید، گفتمان اسلام سیاسی انقلابی باید مدلول های فراوان و خلاقانه خود از اسلام را بازتولید و بازپخش نماید.
افزون بر این فضای مجازی چندلایه و متکثر امکان مقاومت فرهنگی و هویتی در مقابل غیر را تا حدودی فراهم می آورد. یعنی اسلام سیاسی انقلابی نیز به مثابه هویت و فرهنگی متمایز می تواند براساس منطق متفاوتش در برابر سیطره فرهنگ های دیگر بر جهان مجازی چندلایه مقاومت نماید.
شاید اگر مفاهیم مشترک میان خرده گفتمان های اسلام سیاسی را تکیه گاه در نظر بگیریم این مقاومت گستره وسیع تری یابد، برای مثال مفاهیم پایه ای مانند ایمان یا استناد به شعائر مشترک مانند حج و روزه می تواند پیوستگی برای مقاومت در مقابل فرهنگ غیر را افزایش دهد و متناسب با آن ها پیام هایی در عرصه مجازی چندلایه متکثر تولید و بازپخش شود، به دیگر بیان شاید بهترین روش مقاومت مشارکت فعالانه در معناسازی است زیرا هویت سازی از طریق معناسازی و نمایش تمایزات ممکن می شود. چنین فرآیندی امکان مقاومت در مقابل دیگری همسان ساز واستیلا یابنده را بیشتر می کند.
البته فضای مجازی می تواند عرصه سرگشتگی نیز باشد زیرا سوژه در فضایی منزوی پرتاب می شود به گونه ای که تماس وی با واقعیت از دست می رود یا دستکم کمرنگ می شود. به بیان ساده خطر سرگشتگی و ازخودبیگانگی در عرصه مجازی درنتیجه تولید و پخش تصاعدی پیام ها وجود دارد زیرا با غوطه وری سوژه ها در متن هایی متکثر واقعیت مجازی متراکمی تولید می شود که از کنترل همگان حتی مؤلف اولیه نیز خارج است. اما حلقه وحدت بخش بر مبنای دال مرکزی اسلام می تواند سرگشتگی و ازخودبیگانگی را کم أثر سازد.
موضوع دیگر حرکت توأمان گفتمان اسلام سیاسی انقلابی از خاص گرایی به عام گرایی و برعکس است. گفتمان اسلام سیاسی انقلابی باید منطق متفاوتش را بر مبنای اصول و ارزش های اسلامی پی ریزی نماید. باید چنین منطقی با مقتضیات روز متناسب باشد و در عین حال با ویژگی های اساسی بستر کلی کنش ورزی در عرصه مجازی مثل عدم تحکم، فقدان خشونت ورزی، شناساسی و احترام به غیر و تنظیم پیام هایی در قالب گزاره های صادقانه، فهم پذیر و… سازگار باشد.
چنین ویژگی هایی را می توان از متن اسلام به دست آورد. البته باید خاص گرایی به عام گرایی و از عام گرایی به خاص گرایی مانند یک چرخه تداوم داشته باشد؛ بدین معنا که گفتمان اسلام سیاسی انقلابی باید پیام هایش را نه فقط در چارچوب فراملی، فراقومی، فرانژادی، فرادینی، فرامذهبی، فرازبانی، فراجنسی، فراطبقاتی و… بلکه هم زمان در چارچوب ملی، قومی، نژادی، دینی، مذهبی، زبانی، جنسی، طبقاتی و… متفاوت هم عرضه کند.
به نظر می رسد چنین عام گرایی خاص گرایی در متن اسلام وجود دارد. برای مثال قرآن کریم در بیشتر موارد مخاطب یا ایها الناس را به کار می برد که مفهومی همه شمول است، یعنی هیچ گروه، نژاد، قومیت، مذهب، جنسیتی را نادیده نمی گیرد.
موضوع بعد انعطاف و مدارای با دیگری است. به نظر می رسد بستر کنش ورزی چه در عرصه مجازی و چه واقعی باید از عناصر و مصادیق خشونت پاک شود. در این زمینه کنش گفتاری مسالمت جویانه امکان شنیده شدن را افزایش می دهد. به طبع همان گونه که پیش تر بیان شد آموزه های عدم خشونت و مدارا در متن اسلام کم نیست. ضمن این که گفتمان های اسلام گرایی مسالمت جو براساس فقه اللغه جهاد را گونه ای تلاش معنوی در راه خداوند معنا می کنند که هیچ گونه نسبتی با خشونت ندارد.
براساس آنچه بیان شد به نظر می رسد گفتمان اسلام سیاسی انقلاب ایران ظرفیت و توانمندی لازم برای حضور مؤثر در عرصه مجازی چندلایه، متکثر و سیال را دارد. البته این عرصه بی خطر نیست. شاید نخستین خطر از سوی گفتمان های اسلام سیاسی رقیب است که با مفاهیم شان در این عرصه حضور جدی دارند. تمایزگذاری با چنین گفتمان هایی می تواند مرزهای هویتی اسلام سیاسی انقلابی را پررنگ تر کند. به غیر از این درون گفتمان اسلام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی ایران نیز خرده گفتمان های فراوانی وجود دارد که سه نمونه آن برای مردم ایران آشناتر است؛ خرده گفتمان اصول گرایی، اصلاح طلبی و اعتدال گرایی.
به نظر می رسد نخست باید گفت وگو و نقد عقلانی اخلاقی میان این خرده گفتمان ها نهادینه شود و سپس به تجربه عام بدل گردد. خطر دیگر استیلای رسانه های غربی بر عرصه مجازی است. رسانه های غربی در این زمینه نسبت به مسلمانان برتری هایی دارند. بخشی از این برتری به قدرت فناوری غرب، برخی دیگر به قدرت اقتصادی آنان و بخش مهم تر و اصلی تر آن به قدرت معرفت سازی آنان بازمی گردد که توانسته اند تا حدودی ارزش های غربی را کعبه آمال معرفی نمایند. چنین قدرت و دانش برساخته ای را می توان براساس حاکمیت گفتمان شرق شناسانه بر اذهان تحلیل نمود به گونه ای که معیار قضاوت انسان مسلمان درباره خویش همان معیارهای و تقابل های دوگانه(همانند عقب مانده پیشرفته، آزاد مستبد، متمدن وحشی، فرادست فرودست، عقل محور اسطوره محور و…) است که در دانش غرب تولید شده و در مشرق زمین هم به شیوه های گوناگون (از جمله حاکمیت علوم غربی نه تنها بر دانشگاه ها بلکه بر زندگی رومروزه ) باز تولید می شود.
خطر دیگر را می توان بی اعتمادی مسلمانان و غربیان به یک دیگر دانست به ویژه بی اعتمادی مسلمانان به غرب و رسانه های غربی بسیار است. این بی اعتمادی دیوار بسیار بلندی است که تجربه مسلمانان آن را تقویت می نماید. اما شاید بتوان با مسئولیت پذیری، ارائه تصاویر واقعی از اسلام و تلاش برای فهم دیگری در فضای مجازی ستیزه گیری را به مجادله، دشمنی را به مخالفت و خشونت را به رقابت بدل کند.
به هر حال قدرت فضای مجازی را نمی توان نادیده گرفت. شاید مثالی پیش پا افتاده به تعبیر هایدگر در این زمینه به ما کمک نماید. برای نمونه هزاران نفر در ١٩٣ کشور روز ٣١ خرداد ١٣٩۴ را با یوگا شروع کردند. چنین رخدادی بدون کمک شبکه های اجتماعی در عرصه فضای مجازی ممکن نبود. این مثال نشان می دهد چگونه فضای مجازی می تواند پدیده ای خاص را به پدیده ای جهانی و عام بدل نمایند. هر چند ضرورتاﹰ همه آنانی که به این کار مبادرت نمودند از یوگای سبک کشور مادر یعنی هند تبعیت نمی کنند و آن را با فرهنگ و شیوه زندگی خود در هم آمیخته اند.
فضای مجازی سیال، متکثر و چندلایه عرصه ای برای کنش وزی تعاملی است. در چنین عرصه ای همواره خطرهایی مانند خشونت، بی بند وباری است یلاو سرکوب نیز وجود دارد اما می توان از دو راه حل یکی ساده و دیگری سخت سخن گفت: در راه حل ساده می توان از کنش ورزی در این عرصه طفره رفت و فقط به کنش در دنیای واقعی بسنده کرد اما نباید فراموش نمود که دنیای واقعی نیز به شدت از تصاویر نمادین و متن های تولید و تکثیرشده در عرصه مجازی اثر می پذیرد.
اما راه حل سخت مشارکت فعالانه در عرصه مجازی است. البته از منظر نگارندگان حضور مؤثر در این عرصه منوط به شناخت بافتار آن و رعایت شرایطی است که مهم ترینشان تولید خلاقانه متن(به معنای وسیع کلمه) در سطوح و لایه های متفاوت است.
البته متن های تولیدی را باید به متن اسلام ارجاع داد؛ برای این منظور فقه و اجتهاد پویا می تواند یاری گر کنش گرا نباشد. در عین حال باید فضا برای ورود خوانش های متفاوت از متن دین باز باشد. البته باید همه خوانش ها را در معرض نقد مداوم قرار داد. همچنین در عین پذیرش تکثر درون گفتمانی باید وحدت حول مفاهیم و شاکله های مشترک حفظ شود.
نکته دیگر یافتن پاسخ های متناسب برای رخدادهای متداول است. در این زمینه انطباق با زندگی روزمره و تلاش برای خلق واژه های بدیع برای بیان معنای متن دین می تواند راهگشا باشد. به نظر می رسد در عرصه رسانه های جهانی شده همواره مخدوش سازی تصویر فرهنگ های دیگر از جمله مسلمانان وجود دارد اما ارائه تصاویر مثبت از زندگی روزمره می تواند مخدوش سازی ها را کم أثر سازد.
در عین حال باید در عرصه مجازی براساس منطق تفاوت البته با زبان مشترک و فهم پذیر برای دیگری گفت وگو را در سطوح متفاوت از خاص تا عام پی گیری نمود. هر چند در چنین عرصه ای شاهد گونه ای نبرد ایدئولوژیک، زبانی و نمادین نابرابر می باشیم اما همواره کنش خلاقانه می تواند پیام اسلام سیاسی انقلابی را در قالب های متفاوت جهانی سازد.
خلاصه این که زبان قدرت است و اسلام سیاسی انقلابی ایران اگر بتواند مفاهیم فهم پذیر برای دیگری را از درون متن دین استخراج نماید و زبانش را به شیوه های گوناگون از جمله ابداع واژه بیرون از گفتمان ایدئولوژیک و معرفت ساز مدرن غربی در عرصه مجازی تکثیر نماید آنگاه شمولیت بیشتری می یابد.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=7216
نظرات