آیت الله ابوالقاسم علیدوست: دیدگاههای معارضین اسلامیسازی علوم انسانی واقع و اصولی نیست.
در باب تبیین الگوی اسلامیسازی علوم انسانی و طرح چالشها و شبهات و رویکردهای مخالف و طرح دیدگاههایشان و نیز تحلیل تفاوت بین مولفههای علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی در مواجهه با مسائل انسانی و بررسی وجه تمایز دیدگاههای اسلامی و غیراسلامی در باب انسان و نیازهایش اگر بخواهیم با همین لحن و تفکر برخورد کنیم، میتوانیم با معکوس کردن این نظریه، همین مسئله را در برابر دیدگاههای معاند و مخالف طرح اسلامیسازی علوم انسانی، بکار بریم. ولی اگر بخواهیم با رویکرد، عادلانه و منصفانه، به این مباحث ورود کنیم، باید بیان شود که، اگر ما در پروسه اسلامیزه کردن علوم انسانی، بخواهیم به این روش عمل کنیم، باید تمامی گزارهها و مولفههای علوم انسانی موجود، اسلامی و مطابق روشها، متدها و مبانی اسلام واقع شوند، قطعاً این رویکرد اشتباه و غیر قابل قبول است. بنابراین اگر کسی در این مسیر با استناد به این شبهه، که شما در اسلامیزه کردن علوم انسانی، سعی در نفی تمامی گزارهها و شاخصههای علوم انسانی موجود دارید، با ما و رویکردمان مخالف و معارض باشد، به طور قطع، این مخالفت و تعارض، هم درست و هم صحیح و هم مبنایی خواهد بود.
وی افزود: در علوم انسانی موجود و شاخههای مرتبط با آن مانند، علوم روانشناسی، اقتصاد، مدیریت و جامعه شناسی، بحث و توصیف بر سر مسائل و مواردی است که، خبر از داشتهها، هستها و موجودیتها میدهند، نه توصیفها و تبیین هنجارها و متدها. بنابراین توصیف و تشریح هستها و موجودیتها، در چارچوب مباحث و مسائل اسلامی و غیر اسلامی نمیگنجد.
در این مقوله شاید بیان یک مثال در جهت تنویر افکار عمومی و جا افتادن این موضوع برای عموم به ما کمک نماید، مثلاً شما از یک نفر مسلمان و یک نفر غیرمسلمان میخواهید وارد یک منزل و خانهای شوند و شروع نمایند به تهیه لیست و آمار از وسایل و لوازم موجود در آن خانه، قطعاً با اتمام کار، نباید بین لیستهای تهیه شده در باب لوازم موجود در آن خانه، بین آمار شخص مسلمان و شخص غیر مسلمان تفاوتی دیده شود، چون که هر دو نفر فارغ از دیدگاههای دینی و بینشی خود، هرچه را که دیدهاند لیست و ثبت کردهاند. بنابراین این طور میتوان بیان کرد که، دیدگاه ها و اندیشهها، در باب موارد موجود و هست و داشتها، هیچ تفاوت و اختلافی با هم نخواهند داشت. در علوم انسانی موجود و شاخههای مرتبط با آن مانند، علوم روانشناسی، اقتصاد، مدیریت و جامعه شناسی، بحث و توصیف بر سر مسائل و مواردی است که خبر از داشتهها، هستها و موجودیتها میدهند، نه توصیفها و تبیین هنجارها و متدها.
در مقوله گزارهها و مولفههای علوم انسانی، به زعم همه بزرگان و عالمان، هیچ تفاوتی بین دیدگاههای اسلامی و سایر دیدگاهها وجود ندارد، و تقسیم این گزارهها به شاخصههای اسلامی و غیر اسلامی کار عبث، نادرست و بیهودهای است. در این باب باید بیان شود، این که گفته میشود، مسائل اعتقادی و ایدئولوژیکی در ایجاد رویکرد و انگیزه در مورد مسائل و موارد گزارشگر و مورد وجود و قابل رویت، اثرگذار و موثر است، شاید این تعبیر فیالجمله صحیح و درست به نظر برسد، ولی کلاً و اساساً، این تعبیر و تحلیل نادرست و ناصحیح است. نکته مهم و اساسی دیگر در این مقوله این مطلب است که ما بخواهیم و یا نظر داشته باشیم که اساساً علوم انسانی و مورد نیاز انسان را از مباحث ایدئولوگ و اعتقادی و بنیادی جدا و منفک نماییم که قطعاً این رویکرد و دیدگاه، نیز دیدگاه و نظر نادرست و نامعقولی است.
باید دقت و توجه کرد در مورد انسان و مسائل مرتبط با آن، دیدگاههای ارزشی و توحیدی بر مبنای مبدأ و معاد اثرگزار بوده و نیز باعث بهتر و مفیدتر واقع شدن یافتهها و مولفهها خواهد بود. در این باب حتماً باید دقت داشت که مسائل ایمانی و اعتقادی، در برداشتها و تحصیل کردنها از محیط و فضای پیرامون، هم تأثیر گزار و هم موثر میباشد. به طور مثال در تحصیل و کشف مسائل مربوط به حقوق و جامعه، دیدگاهها و برداشتهای یک شخصی که به مبانی توحیدی و معادی اعتقاد دارد، با دیدگاهها و برداشتهای شخص دیگری که بر پایه تفکرات ماتریالیستی و یا اومانیستی فکر میکند، متفاوت خواهد بود. در این مقوله ما نمیتوانیم ادعا کنیم، چون قرآن کریم و منویات اسلام، نزد ما به صورت متقن و مبنایی وجود دارد، بنابراین دیگر به گزارهها و مولفههای علوم انسانی و مطروح آن، هیچ نیاز و اهتمامی نداریم و این گزارهها به کار و امور ما نمیخورد و آن را به حال خود رها کنیم.
منبع: خبرگزاری مهر
https://ihkn.ir/?p=2194
نظرات