مدیر گروه تاریخ و تمدن پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی معتقد است بر اساس نظریه وحدت وجود و نظام انداموارهای جهان، تمدن نوین را بر یک پیکره انسانی تشبیه میکنیم که خانواده در جایگاه قلب آن قرار دارد، اگر تمدن نوین اسلامی را بر مبانی بینش فلسفی، شبیه آناتومی انسانی فرض کنید، خانواده قلب این اندامواره فرض شده است.
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه مفتاح_اندیشه به نقل از خبرگزاری ایکنا؛ نشست علمی هفته سوم تمدن نوین اسلامی با موضوع «جایگاه خانواده آرمانی در تمدن نوین اسلامی»، با سخنرانی حسین احمدی مدیر گروه تاریخ و تمدن پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی در این پژوهشگاه برگزار شد.
وی در ابتدا بیان کرد: خانواده یک واحد اجتماعی است که در تعریفی که از نظر جامعهشناسی داریم، ناشی از ازدواج مرد و زن است، برخی از مواقع خانواده را شامل مجموعهای از افراد با یک هدف مشترک نیز میدانند و برخی مواقع هم، مفهومی از یک گروه اجتماعی محدود را ارائه میکنند که افراد آن با یکدیگر خویشاوندی دارند.
احمدی تصریح کرد: تعریف اسلام از خانواده این است که، خانواده متشکل از افرادی است که دارای شخصیت مدنی هستند که هسته اولیه آن از ازدواج مشروع زن و مرد شکل میگیرد که رابطه زوجیت به وجود میآید، بر اساس این تعریف باید گفت که منظور فقط جمع شدن زن و مرد زیر سقف نیست بلکه باید در این جمع شدن مسائل اسلامی و شرعی نیز لحاظ شود.
وی در ادامه بیان کرد: دومین مفهومی که باید تعریف کنیم، تمدن نوین اسلامی است، تمدن به حالتی از توسعه در زندگی بشر گفته میشود که توسعه مادی و فکری و … را شامل میشود و تمدن به مثابه فرهنگی است که در منطقه خاصی ظهور مییابد، وقتی هم که از تمدن نوین اسلامی صحبت میکنیم در واقع از یک نوع ساحت اجتماعی در آینده صحبت میکنیم و تمدن سازی با رویکرد دینی مد نظر است که از یک سو با گذشته ارتباط دارد و از سویی دیگر پتانسیلهای موجود در بطن جامعه دینی را برای مساعدت و جریان ساخت تمدن، فعال میکند، در حقیقت بینش آیندهنگرانه دارد و به سمت آینده حرکت میکند.
احمدی تصریح کرد: برخیها معتقدند که تمدن اسلامی در گذشته هویت اصیل نداشته و در غرب هم نخواهد داشت، اما بر اساس روندشناسی که از جامعه اسلامی داریم میتوانیم بگوییم که اگر بازگشتی به سنت تاریخ خود داشته باشیم، میتوانیم به نوعی تمدن نوینی را با عصاره دینی قبل از ظهور امام عصر (عج) برقرار کنیم.
وی در ادامه افزود: از نظر تبارشناسی هم اگر بخواهیم صحبت کنیم، در همه متون اسلامی و غیر اسلامی و … رد پایی از هسته خانواده پیدا میشود و شاید اولین چیزی که بر این اساس مطرح میشود آدم و حوا است، در ایران، از گذشته کانون خانواده داشتهایم، ولی یادمان باشد که خانوادههای کوچک، محصول روزگار مدرن هستند و در گذشته خانواده گسترده بوده که پدر و مادر و فرزندان و … همگی جزئی از آن بودهاند.
احمدی بیان کرد: اسلام که در آینده، تغییراتی در مبانی حقوقی و تشکیلاتی خانواده ایجاد کرده و بعد از اسلام هم روند رو به رشد خانواده را داریم و در زمانه ما هم اصل ۱۰ قانون بر بنیاد خانواده تاکید کرده است و خانواده را یک نهاد مقدس در تفکر اسلامی میداند. در اسلام نگاهی که به خانواده است، نگاه عمیقی است و در قرآن و احادیث در مورد خانواده نیز زیاد صحبت شده است، همه این نکته را شنیدهایم که تشکیل خانواده برابر با تکمیل نصف دین شمرده شده است، قرآن وقتی از زن و مرد صحبت میکند آنها را لباس هم معرفی میکند که باید تکمیل کننده باشند.
وی در ادامه افزود: پس آن نگاهی که اسلام به خانواده دارد با نگاهی که در جهان مدرن وجود دارد متفاوت است، اسلام بر خلاف آنها طلاق را راه آزادی زن نمیداند، با جایز شمردن طلاق آن را مبغوضترین حلال میداند، در اسلام زن بودن ارزش است و فراتر از تشابه حقوقی زن و مرد، کرامت انسانی آنها مورد توجه است و هر جنسی شایستگیهای خود را دارد.
احمدی گفت: زن بودن برای زن یک اصل است و این که بخواهد خود را شبیه مردان کند ارزش ندارد، در غرب هم خانواده داریم گرچه بنیانهای خانواده متزلزل شده، اما به جهت تاریخی وقتی نگاه میکنیم، بین جنگ جهانی اول و دوم دوران بحران خانواده است، بعد از جنگ جهانی دوم هم ادبیات زیادی در این زمینه داریم و در قرن نوزدهم نیز یکسری قواعد داریم که کمک میکند به این که خانواده بهتر شکل بگیرد و قوام بهتری داشته باشد.
وی در ادامه بیان کرد: نکته دیگری که در ادامه نگرشهای نسبت به خانواده اتفاق افتاده این است که در غرب، جریان فمنیستی به وجود آمد که افراد اولیه آنها که زن را از دیدگاه جنسیت نگاه میکردند، اما وقتی مدرنیته آمد سعی کرد، هویت جدیدی به ماهیت زن بدهد، نکته دیگر این که خانواده در همه جوامع جایگاه خاصی دارد، به این دلیل که خانواده یکی از ارکان ایجاد تمدن است و به نوعی مواریث فرهنگی از طریق خانواده انتقال مییابد و انسان در خانواده رشد میکند.
احمدی با اشاره به خانواده آرمانی تصریح کرد: اگر بخواهیم بین مکتبهای سرمایهداری نظام سوسیالیستی و دینی مقایسهای کنیم، جایگاه خانواده در مقایسه با اینها است که برجسته میشود که در نگاه هر دو مکتب سوسیالیستی و مارکسیستی هر دو ضد خانواده هستند. در نظام سوسیالیستی نه مرد به زن تعلق دارد و نه برعکس و در واقع کمونیست جنسی وجود دارد، در نظام سوسیالیستی خانواده یک کارگاه اقتصادی است که زن همپای مرد باید کار کند و در نظام سوسیالیستی سقط جنین قانونی میشود.
وی در ادامه افزود: در نظامهای سرمایهداری نیز خانواده اصالت سودآوری دارد و تا اندازهای که بتوانند به هم سود بدهند اهمیت دارد، لذا وقتی ما از یک خانواده آرمانی صحبت میکنیم، یعنی خانوادهای که بر اساس مبانی دینی به ویژه اسلامی شکل گرفته شده و علاوه بر آرامش مادی به بحث سعادت اخروی هم توجه دارد و در خانواده آرمانی اخلاق محوریت دارد و در تاریخ نیز میتوان گفت: بهترین معیارها زندگی علوی و نبوی است. خداوند مقامی که برای اهل بیت (ع) قائل شده مقامی است که آنها را تبدیل به یک الگوی خاص کرده است که میتوان طبق آن خانواده آرمانی را ترسیم کنیم.
احمدی گفت: معیار برای خانواده آرمانی خانواده امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) است، الگویی که این دو ارائه میکنند میتواند برای ما خانواده آرمانی را ترسیم کند، بیانات زیادی از امام علی (ع) در بحارالانوار و کافی و … وجود دارد که نشان از عشق وافر ایشان به حضرت زهرا (س) است و این نشان میدهد که اگر آن الفت محور خانواده باشد تاثیراتش در همه جوانب منشعب باشد. یکی دیگر از معیارها برای خانواده آرمانی نیز میتواند زندگی امام خمینی (ره) و همسرشان باشد.
مدیر گروه تاریخ و تمدن پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: نکته دیگر این که بر اساس نظریه وحدت وجود و نظام اندام وارهای جهان، تمدن نوین را بر یک پیکره انسانی تشبیه کردهام که خانواده در جایگاه قلب آن قرار دارد، اگر تمدن نوین اسلامی را بر مبانی بینش فلسفی، شبیه آناتومی انسانی فرض کنید، خانواده قلب این اندامواره فرض شده است.
وی در ادامه افزود: از این جهت این تشبیه به قلب را مطرح میکنم که قلب کارایی بسیار زیادی در بدن انسان دارد و با به جریان انداختن خون در بدن موجب زنده ماندن آن میشود چنان که قلب در هر تپش خود هفتاد میلی لیتر خون پمپاژ میکند. همانطور که رفت و برگشت خون در قلب وجود دارد، خانواده هم اگر خوب تربیت شود میتواند آن جریان پویایی را درون پیکره جامعه تزریق کند و به همان نسبت کجیها هم تصحیح شود، در روایات هم داریم که زنی ایده آل است که وقتی همسرش خسته به منزل میآید غمها را از او بزداید، در واقع خانواده آرمانی این چنین است.
احمدی در مقام جمعبندی بیان کرد: خانواده آرمانی قلب تپنده تمدن نوین اسلامی است، اگر قلب تشکیل نشود، انسان نمی تواند به وجود آید و به فرد بالغ تبدیل شود، لذا اگر قرار است تمدنی بسازیم، باید خانواده در همه قاموس فکری ما اولویت اولیه داشته باشد.
در ادامه این نشست نوبت به صحبتهای مهدی جهانپرور دانشجوی دکترای گروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رسید، وی بیان کرد: عنوان نشست علمی جایگاه خانواده در تمدن نوین است، جایگاه خانواده آرمانی را ایشان به خوبی بیان کردند که بیان مفیدی بود، اما میخواهیم این بیان را بررسی کنیم که آیا اولا خانواده آرمانی و ایجاد آن امکانپذیر است؟ چه تفاوتی در تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی در بحث جایگاه خانواده آرمانی وجود دارد؟
وی بیان کرد: تعاریف مختلفی از خانواده ارائه شد، اما با توجه به مقتضیات زمانی که داریم چه تعریفی میتوانیم از خانواده داشته باشیم؟ باید پیش از این که در مورد فاکتورهای مختلف بحث کنیم، اول ساختاری از تمدن نوین اسلامی را در ذهن داشته باشیم و تفاوت آن با تمدن اسلامی را روشن کنیم؛ و به این بپردازیم که خانواده آرمانی چیست؟ لذا بحث خانواده آرمانی هم بحث صورت کلی قلب تپنده تمدن نوین اسلامی است، اما باید با توجه به وضعیت کنونی جامعه این را بررسی کنیم.
جهانپرور تصریح کرد: این که بگوییم جایگاه خانواده در غرب همراه با مشکلات است، اما آیا در تمام جوامع غربی این چنین است؟ باید واقعبینانه نگاه کنیم و تحقیقات و پیشینهای داشته باشد، این که خانواده آرمانی باید بر اساس مبانی اسلامی باشد صحیح است، اما راه رسیدن به این خانواده چیست؟ اگر آقای احمدی الگویی را به عنوان خانواده آرمانی ارائه میدادند یقینا بهتر بود.
در پایان مجددا احمدی به ارائه نقطه نظرات خود پرداخت و گفت: بنده عرض کردم که در این دوره از تمدن، قرار نیست که چیزی نوشته شود، تیترهای کلی را دادم که قرار است روی آن صحبت کنیم و قرار است بحث کلی مطرح شود، اما در این زمینه که آیا رسیدن به خانواده آرمانی امکان پذیر است یا خیر باید عرض کنم، وقتی از ساخت صحبت میکنم، ساخت در جامعهشناسی به معنای ارکان و بنیان است نه به معنای ساختار و ما از یک بنیانسازی صحبت میکنیم، بنده تاریخ فرهنگی کار میکنم و فرق این تاریخ با تاریخ نگاریهای مرسوم این است که مسئله آن امروز است و از حال به گذشته میرود، من هم دغدغه امروز را دارم و برای حل آن به گذشته نگاه میکنم. ضمن این که الگو نیز مطرح کردم و در این جهت زندگی نبوی و علوی و حتی امام خمینی (ره) را مثال زدم.
https://ihkn.ir/?p=2803
نظرات