یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه مرکز تخصصی مهدویت گفت: رسالت رویکرد تمدنی در جامعه اسلامی معطوف به وضعیت مطلوب نهایی است که همان تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) است.
به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی مفتاح_اندیشه، حجت الاسلام والمسلمین امیرمحسن عرفان عضو هیئت علمی پژوهشگاه مرکز تخصصی مهدویت درباره پیوند آموزه مهدویت و مبحث تمدن پژوهی گفت: در این زمینه دو نکته مطرح است اول اینکه در چه ساحت هایی با رویکرد تمدنی می توان به آموزه مهدویت نگریست و دوم اینکه شاخصه های رویکرد تمدنی با آموزه مهدویت چگونه مطرح می شود.
وی افزود: در بحث اول می توان در عرصه تمدن پژوهی فلسفی با آموزه مهدویت نگاه کرد یعنی به جایگاه آموزه مهدویت و منجی موعود در فلسفه تمدن در این عرصه ورود کرد و هم نقش آموزه مهدویت را در ستیزه تاریخی حق و باطل دید اما متاسفانه در این عرصه کمتر به پیوند میان آموزه های مهدویت و فلسفه تمدن ارتباط برقرار شده است.
وی ادامه داد: رویکرد دیگری که در عرصه تمدنی می توان به آموزه مهدویت نگریست به بحث تمدن پژوهی با رویکرد راهبردی بازمی گردد یعنی با رویکرد راهبردی به آموزه تمدنی نگریسته شود و به سوالات پاسخگو باشیم. در تمدن پژوهی با رویکرد راهبردی باید توجه داشته باشیم که راهبردهای تمدنی در عرصه مهدویت اولا نیازمند بسیج امکانات انسانی و مالی است و نیازمند تعمیق نگاه دوراندیشانه و نیازمند درنظر گرفتن ظرفیت های موجود و توجه به انطباق با ضد راهبردها است.
وی افزود: مسیحاباوری در غرب سبب شده که تمدن غرب درصدد بسط تفکر آخرالزمانی مسیحاباوری باشد. در این راستا کهن الگوی خیر و شر که در تاریخ بشریت وجود داشته به نحوی در تمدن غرب تداعی شود که کسانی که باور به مسیح ندارند و مدرنیته غربی را قبول ندارند به مثابه ضد مسیح و آنتی کرات و دجال زمانه معرفی می شوند.
عرفان در ادامه گفت: در تمدن پژوهی با رویکرد راهبردی باید حتما راهبردها انطباق با ضد راهبردها داشته باشد یعنی توجه به رقیب شود. همچنین باید به ارزیابی مستمر هم توجه داشت. برای اینکه مطالعات مهدوی و پژوهش ها و تبلیغ و رویکرد رسانه ای منسجم باشد و رویکرد تمدنی راهبردی باشد به شدت نیازمند ارزیابی آسیب شناسی انبوه مطالعات و پژوهش ها و آموزش ها و کارهای تبلیغی که در این عرصه انجام شده است، هستیم. ما با عینک راهبرد تمدنی می توانیم به آموزه مهدویت بنگریم.
عرفان اضافه کرد: سومین ساحت رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت نقش باورداشت آموزه مهدویت در نظام تمدنی است و به عبارت دیگر نقشی که آموزه مهدویت و باورداشت گفتمان انتظار در سازه های تمدنی دارد. تمدن پژوهان بر این باورند که یک تمدن پویا با رویکرد رقابتی تمدنی است که پیوندی عمیق میان نظام تمدنی آن مانند نظام اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تمدن برقرار می کند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه مرکز تخصصی مهدویت گفت: آموزه مهدویت در سازه های تمدنی و نظام های تمدنی چه نظام اجتماعی و چه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نقش و تاثیر دارد. باید توجه کنیم به عنوان مثال نقشی که گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ استقامت در تمدن اسلامی دارد، سازه تمدنی در نظام سازی فرهنگی در تمدن اسلامی است. آموزه مهدویت با استحکام و تعمیق بینش مقاومت با اجتماعی سازی ارزش های مقاومت و تولید برون داد منشی و رفتاری مقاومت در جهان اسلام می تواند در نظام سازی فرهنگی تمدن اسلامی تاثیرگذار باشد. یکی از ساحت های رویکرد تمدنی با آموزه مهدویت نظام سازی تمدنی است.
وی تصریح کرد: در یکی دیگر از ساحت های نقش تمدنی آموزه مهدویت به افق تمدنی بازمی گردد. آموزه مهدویت و گفتمان انتظار برای ما چشم انداز تمدنی خلق می کند. یعنی دورنمای وضعیت مطلوب و نهایی تمام کنش های تمدنی در جهان اسلام معطوف به عصر ظهور است. اگر سخن از تمدن نوین اسلامی و تمدن زمینه ساز در روزگار غیبت مطرح می شود معطوف به چشم انداز تمدنی است که باید به آن توجه داشته باشیم.
وی بیان کرد: رسالت رویکرد تمدنی در جامعه اسلامی معطوف به وضعیت مطلوب نهایی است که همان تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) است. طبیعی است که اگر ما ساحت های تمدنی به آموزه مهدویت را بشناسیم در فراروی ما ماموریت هایی محقق می شود. اول تنوع بخشی رویکردها به آموزه مهدویت. نباید انحصار رویکردی به آموزه مهدویت داشته باشیم. دوم توانمند سازی حرفه ای و تغییر شکل و فرم و محتوای پیام های مهدویت در جهان اسلام. سوم تبدیل شدن حوزه های علمیه و دانشگاه ها در جمهوری اسلامی ایران به مرجع قابل اطمینان در ارائه پیام های مهدویت و چهارم صیانت از آموزه مهدویت در داخل و خارج در برابر مهدویت ستیزان.
عرفان با طرح این سوال که شاخصه های رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت چه باید باشد؟ تصریح کرد: در اولین شاخصه رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت ما نباید دچار انسان شناختی تمدنی شویم. در رویکرد تمدنی با آموزه مهدویت مبانی و اصول تمدن پژوهی غرب کارساز نیست. در دومین شاخصه باید جهان تمدنی را قدسی و تحت سیطره سنت ها و تدابیر الهی بدانیم. در سومین شاخصه باید توجه داشته باشیم در رویکرد تمدنی با آموزه مهدویت هم باید سطح نظری محض و انتزاعی و بنیادین و هم سطح عینی و کاربردی و آبجکتیو رعایت شود. یعنی هم مباحث نظری محض تعمیق بخشیده شود و هم از حیث رفتاری سطح عینی و رفتاری در جامعه بسط داده شود و رفتار معطوف به جامعه منتظر در تمدن اسلامی از ما سر بزند.
عرفان اظهار کرد: در چهارمین شاخصه باید رویکرد توصیفی به آموزه مهدویت داشته باشیم یعنی نقش آموزه مهدویت در ماهیت و مولفه های تمدن اسلامی را ببینیم و هم باید پرسش ما تحلیلی باشد به این معنا که بدانیم نقش آموزه مهدویت در احیای تمدن نوین اسلامی چیست؟ پرسش ما می تواند کاربردی باشد یعنی آثار و ثمرات مهندسی فرهنگ انتظار در تمدن نوین اسلامی چیست؟ حوزه مداخله حکومت در رویکرد تمدنی با آموزه مهدویت تا کجا می تواند باشد؟
وی در ادامه گفت: ما می توانیم ضعف ها و کاستی های رویکرد جامعه با آموزه مهدویت را در نظر بگیریم. مثلا آموزه مهدویت در چشم انداز تمدنی چه جایگاهی دارد؟ این پرسش انتقادی است و در نهایت می توانیم پرسش آینده شناسانه تمدنی در آموزه مهدویت داشته باشیم که چه نقشی آموزه مهدویت در آینده تمدن اسلامی دارد؟
عضو هیات علمی مرکز تخصصی مهدویت گفت: ما باید توجه داشته باشیم که در روزگار کنونی ما دشمن درصدد یک و چند وجهی قرار دادن آموزه مهدویت است به این معنا که از جنبه های مختلف درصدد آسیب رساندن و تردید آفرینی در این عرصه و نمادسازی های کاذب در دل مدعیان مهدویت است و با یک جنگ نرم تدریجی و زیرسطحی که آسیب محور است درصدد شناخت نقاط آسیب زا در این عرصه است و با ایجاد مدل رفتاری جدید و جاذبه های کاذب برای قشرهای مختلف درصدد این است که باور به آموزه مهدویت را در جامعه تضعیف کند و یا از بین ببرد.
عرفان اظهار کرد: برون داد رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت مصونیت بخشی به فرهنگ و گفتمان انتظار در جامعه ماست.
مدرس دانشگاه معارف با اشاره به مهم ترین خصوصیات و مولفه های آرمان شهر مهدوی گفت: مهم ترین ویژگی های آرمان شهر مهدوی متغیرات نظام اجتماعی مربوط به طرفین روابط اجتماعی رابطه امام و امت است. در الگوی پیش از ظهور معیار تنظیم مناسبات اجتماعی وجود منافع است. اصل اولیه در مدیریت تعارضات اجتماعی قدرت است و مبنای عناصر اجتماعی زوال و تعارض و محدودیت و پیامد آن در الگوی جاهلی و پیش از ظهور تبدیل اختلافات اجتماعی به تعارضات اجتماعی و برون داد آن به واگرایی است اما در مدینه فاضله عصر ظهور اولویت ارزش ها برخواسته از نگرش توحیدی است.
عرفان بیان کرد: اصل اولیه در مدیریت تعارضات اجتماعی اعطای حقوق و مبنای عناصر اجتماعی، توجه به عوامل معنوی و فرامادی است و پیامد آن استقرار هویت مشترک اجتماعی و برون داد آن همگرایی است و نه واگرایی. پس مدل نظام اجتماعی در مدینه فاضله امام و امت است و جهت روابط در مدینه فاضله مهدوی، تکلیف گرایی است. ماهیت روابط اجتماعی ایجاد قدرت نیست بلکه تحقق محبت است.
وی ادامه داد: فرهنگ سیاسی در نظام اجتماعی عصر ظهور ولایی و سلطه ستیز است در حالی که در الگوی جاهلی سلطه پذیر است. پایگاه اولیه رهبری در مدینه فاضله عصر ظهور، امامت منصوص است نه دموکراسی و یا وراثت. ویژگی برنامه های اجتماعی در عصر ظهور احیاء و الگوی توسعه امام و امت است.
وی بیان کرد: نوع فعالیت های اجتماعی و پرداختن به همه امور در مدینه فاضله عصر ظهور نیست بلکه انتخاب فعالیت های ارزش آفرین است. هدف فعالیت های اجتماعی اقناع مردم نیست بلکه انتقال ارزش هاست. در جامعه ولایی عصر ظهور نظام سیاسی حاکم بر جامعه استبدادی و پادشاهی و دموکراسی نیست بلکه ولایی است.
وی در پایان گفت: نظام فرهنگی در مدینه فاضله عصر ظهور خدامدار است و نه فردمدار یا دولت مدار. واحد اجتماعی مورد خطاب در مدینه فاضله عصر ظهور امت است و نه توده مردم. پس اگر ما ویژگی های عصر ظهور را بشناسیم که امام زمان(عج) چگونه در این جامعه با پی ریزی سازه های مدیریتی مشترک امت واحده ای را شکل می دهد تا احساسات ناشی از تعصبات جاهلی تهییج نشود و گسست های اجتماعی فعال نشود طبیعتا اضطرار بر عرصه ظهور و تحقق این باور که « تا نیاید گره از کار بشر وا نشود» در جامعه ما محقق نمی شود.
انتهای پیام/
منبع: طلیعه
https://ihkn.ir/?p=3839
نظرات