مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در یادداشتی مطرح کرد:
امید اجتماعی و اعتماد سیاسی قربانیان دهه تعطیلی اقتصاد/ اینستاگرام: وطن دیگر و هویت دیگر برای بخشهایی از جامعه
پس نباید از مسأله، خوانشِ سیاسیِ محض داشت و بر طبل «گسست سیاسی» و «شکاف ایدئولوژیک» کوبید و تصوّر کرد که جامعۀ خاموش و غایب، از نظام سیاسی، عبور کرده است. اگر مسأله، چیزی غیر از اقتصاد و معیشت میبود، بهسادگی قابلعلاج نمیبود، اما مسأله، عمق ندارد و اکنون در سطح است و فقط با معیشتِ روزمرّه، گره خورده است
۱۴۰۳/۰۴/۱۲
حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در یادداشتی مطرح کرد؛
مدل حکمرانی ولایی و مکتب غدیر / در اندیشه سیاسی اسلام هم به «ولایت مطلقه فقیه» و هم به «مردمسالاری دینی» باور داریم
«حکمرانی» در علومسیاسی اصطلاح نوینی است که شاید سابقهای بیش از چهار دهه نداشته باشد اما در 2 دهه اخیر به بحث جدی عالمان علم سیاست بدل شده است. حکمرانی شامل سه رکن «سیاستگذاری»، «تنظیمگری» و «تصدیگری» است که در دنیای امروز در سه مدل حکمرانی «هرمی»، «بازاری» و «شبکهای» ظهور یافته است.
۱۴۰۳/۰۴/۰۴
مصطفی حیدری در مطلبی برای اندیشکده رهیافت بررسی کرد؛
آیا خصوصیسازی تنها راهحل فرار از بحرانهای مالی دولت است؟ / خصوصیسازی بهتنهایی نمیتواند بهرهوری را افزایش دهد
بحران اصلی دولت بهرهوری است. برای حل این بحران، دولت ایران باید به اصلاحات ساختاری و مدیریتی، افزایش شفافیت و مبارزه با فساد توجه کند. خصوصیسازی بهتنهایی نمیتواند بهرهوری را افزایش دهد و ممکن است به مشکلات جدیدی منجر شود. ترکیبی از راهحلهای مختلف از جمله بهبود مدیریت دولتی، افزایش شفافیت و کارایی، استقرار سیستمهای مدیریت عملکرد و تقویت نظارت و ارزیابی و استفاده از فناوریهای نوین میتواند به افزایش بهرهوری و بهبود خدمات عمومی منجر شود. اندازه دولت باید باتوجهبه شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور تعیین شود و تمرکز نباید تنها بر کوچک یا بزرگبودن آن باشد، بلکه باید بر کارایی و بهرهوری دولت تمرکز کرد.
۱۴۰۳/۰۴/۰۳
شهاب الدین فتحی در یادداشتی مطرح کرد؛
اولویت حق زندگی به حق مالکیت در سیاستگذاری مسکن/ مسکن با کیفیت زندگی با کیفیت
منظور از مسکن رفاهی، مسکن تفریحی یا تجملاتی نیست و مطابق تعریف ارائه شده از مسکن در گزارش «شناخت صحیح از تعریف «مسکن» اولین گام سیاستگذاری» اشاره دارد به حداقلهای سکونت که ابعاد مختلف زندگی را پوشش میدهد.
۱۴۰۳/۰۴/۰۲
محمود سواری، در یادداشتی برای موسسه فکرت مطرح کرد؛
دولت و حکمرانی مردمی / دولت و حاکمیت باید از مداخلهگری و سیطره مطلق بر امور جاری دور گردند
آنچه از دین اسلام و احکام شرعی و حدود اختیارات تصویر شده برای حاکم برداشت میشود آن است که دولت و حاکمیت باید راه تسهیلگری را در پیش گرفته و از مداخلهگری و سیطره مطلق بر امور جاری دور گردند.
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
شهاب الدین فتحی در یادداشتی بیان داشت؛
«مسکن متناسب با نیاز» عبارت مغفول مانده در اجرای اصل ۳۱ / تمرکز بر کمیت به جای کیفیت بحران مسکن در ایران را عمیقتر می کند
در سیاستهای مسکن ایران خلاهایی وجود دارد که برخی از آنها بنیادی به حساب میآیند که روی بسیاری از برنامهها و سیاستهای دیگر سایه میاندازد. مواردی که مبنا و شالوده سیاستگذاری مسکن را شکل میدهند، اما جای آنها در سیاست خالی است. از سوی دیگر به سهم خود، مانع از آن شده که اصلاحات مورد نیاز برای شکلگیری نظام تأمین مسکن فراگیر، همهشمول و عدالتمحور در اولویت دستور کار سیاستی قرار گیرد
۱۴۰۳/۰۳/۲۷
سعید سالاری پژوهشگر علوم سیاسی در یادداشتی نوشت؛
اعتماد دوطرفه/ بررسی محورهای اعتماد سیاسی مردم به دولت
یکی از مهمترین عرصههای اعتماد در زندگی اجتماعی، اعتماد متقابل مردم و دولت است. اعتماد دو طرفه مردم و دولت زمانی بقای خود را حفظ میکند که منفعت دوسویه داشته باشد. به عنوان مثال مردمی که به دولت اعتماد میکنند باید نتیجه اعتماد خود را در برقراری نظم اجتماعی و سیاسی، رفاه نسبی و امنیت اقتصادی و همچنین امکان ارائه پیشنهادات و آراء عمومی احساس کنند. از طرف دیگر دولت نیز باید به مردم اعتماد داشته باشد. نتیجه این اعتماد مقبولیت عمومی دولت، بقای حکومت بدون توسل به زور و اجبار و در مقابل رضایت عمومی و اطمینان از پشتیبانی مردم در شرایط و برهههای خاص خواهد بود. در این یادداشت بر آنیم تا برخی پیوستهای اعتماد عمومی و ارتباط آن با دیگر حوزهها را بررسی کنیم.
۱۴۰۳/۰۳/۲۶
هسته تحکیم خانواده و جمعیت اندیشکده رهیافت منتشر کرد؛
تقابل خانواده و عشق در دنیای امروز / شاخصهای عشق در عصر جدید کارکردهای خانواده را دچار اختلال کرده است
عشق در لغت به معنای افراط در حب و درگذشتن از حد در دوستی است و در اصطلاح نیز معانی متفاوتی دارد. در اصطلاح تصوف و عرفان، در اصطلاح فلسفی، در فرهنگ غرب و در شرق اسلامی تلقیهای متفاوت و مختلفی از عشق وجود دارد. به طور کلی تجربیات شخصی، عقاید و گرایش افراد به نوع خاصی از مکاتب فکری، نگرشها و بینشهای متفاوتی نسبت به عشق ایجاد کرده است. (حاج اسماعیلی، 1394) در این میان زبان و ادبیات نیز یکی از مهمترین بسترهای شکل گیری و گسترش معنای عشق به خصوص در فرهنگ جامعه به شمار میرفته است. به شکلی که میتوان ادعا نمود موضوع محوریِ میراث به جا مانده از زبان فارسی به خصوص در نظم، عشق است.
۱۴۰۳/۰۳/۲۳