به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ حجتالاسلام والمسلمین قاسم ترخان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در گفتوگویی، با اشاره به سخنان یکی از روشنفکران درباره دینورزی معیشتاندیش و متهمکردن روحانیت به آن، گفت: این بحث را میتوان از دو حیث نظری و مصداقی مطرح کرد؛ از حیث نظری میتوان از زوایای گوناگونی به این موضوع توجه کرد، اما میخواهم این پرسش را مطرح کنم که نگاه معیشتاندیش چه نوع نگاهی است و آیا چنین نگاهی از نظر دین مذموم است؟
وی افزود: دینورزی را میتوان دارای سه مرتبه دانست. این سه مرتبه عبارتاند از: اول اینکه دینداران، دین را برای دنیایشان بخواهند. مرتبه دیگر آن است که به دین عمل میکنند تا آخرتشان تأمین شود و به پاداش اخروی برسند و بالاترین مرتبه آن است که دینورزی از سر عشق باشد.
حجتالاسلام ترخان اضافه کرد: باید بگویم که در قرآن و روایات به این مراتب دینورزی اشاره شده، اگرچه بالاترین سطح آن همان قسم اخیر دانسته شده است. جملهای از امام علی(ع) معروف است که فرمودند: «ما عَبَدتُکَ طَمَعًا فی جَنَّتِکَ، ولا خَوفًا مِن نارِکَ، ولکِن وَجَدتُکَ أهلًا لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُک؛ خدایا تو را به جهت ترس از عذابت و یا طمع در بهشت، عبادت نکردم، بلکه تو را میپرستم برای اینک شایسته پرستش هستی.»(بحارالانوار، ج ۴۱/ ۱۴). این همان عبادت عاشقانه است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: باید دقت کرد که همه مراتب پایینتر از این مرتبه، منفی تلقی نشده است. قرآن فرموده: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ»(صف/۱۰) خدا دنیا را به تجارتخانه تشبیه کرده و فرموده اگر میخواهید از عذاب نجات یابید باید ایمان بیاورید و با مال و نفس مجاهده کنید؛ یعنی بده و بستان در کار است. این بیان گویای آن است که ما سه نوع نگاه تجارتاندیش داریم و برخی از سطوح آن باید مذمت شود نه همه آن را.
وی با ذکر اینکه سطح عالی دینورزی هم تجارت است، افزود: در مورد لیلةالمبیت آیه شریفه میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَاد» ِ(بقره/۲۰۷). این آیه در شأن امام علی(ع) نازل شد. امام وقتی جای پیامبر(ص) خوابید با خدا معامله و تجارت کرد؛ آنحضرت جان خود را در معرض خطر قرار داد تا به رضوان و رضایت الهی برسد؛ این نگاه عاشقانه برای اوتاد اولیای الهی وجود دارد که انگیزه آنان کسب رضایت معشوق است و خواسته دیگری حتی بهشت را ندارند. به تعبیر سعدی: گر از دوست چشمت به احسان اوست / تو در بند خویشی نه در بند دوست / خلاف طریقت بود کاولیا / تمنا کنند از خدا جز خدا. بنابراین نگاه عاشقانه هم نوعی تجارت است؛ چون قرآن از واژه «یشری» استفاده کرده است، اما در این تجارت ترس از جهنم یا رسیدن به بهشت، و یا تأمین دنیا، به عنوان ثمن (پولی که در برابر کالایی پرداخت میشود) هدف حضرت نبوده است.
حجتالاسلام ترخان تصریح کرد: سطح دیگر دینورزی که نوع دیگری از تجارت است آن است که هدف از دین و عمل به دستوراتش رسیدن به پاداش اخروی است؛ نماز میخواند، روزه میگیرد و صدقه و انفاق دارد، برای نجات از عذاب جهنم و وصال به بهشت. این نگاه را اگر معیشتاندیش بدانیم، ناظر به معیشت اخروی است نه دنیوی. در اینجا این سؤال مطرح است که آیا این نگاه معیشتاندیش، ایرادی دارد؟ یقیناً خیر، بلکه مرتبه و سطحی از دینورزی است.
وی اظهار کرد: امام علی(ع) در حکمت ۱۳۱ نهجالبلاغه آنگاه که درباره دنیا بحث میفرمایند آن را تجارتخانهای برای اولیای خدا معرفی کردند که در آن رحمت الهی را کسب میکنند و سودشان از این تجارت بهشت است: «إنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ». آن حضرت در بیان دیگری میفرماید که برای شما بهایی غیر از بهشت نیست پس خود را به کمتر از آن نفروشید: «أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»(نهجالبلاغه، ص ۵۵۷).
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: البته باید توجه داشت که بهشت هم مراتبی دارد و هر مرتبهای از بهشت پاداش مرتبهای از دینورزی است. بهشت لقای الهی «فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»، یا «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ» یقینا پاداش دینورزی عاشقانه و صاحبان نفس مطمئنه است، اما این مسئله به معنای نفی مراتب پایینتر بهشت نیست.
حجتالاسلام ترخان اظهار کرد: پایینترین مرتبه دینورزی آن است که دین و خدا را برای دنیا بخواهد. جدای از اینکه نگاه ما به دین نگاه حداکثری است و دین را برای دنیا هم میدانیم و آن را تنها برای آخرت نمیدانیم، اما سخن الان ما این است که آیا چنین دینورزیای مشکل دارد؟ لازم است بگویم که این مرتبه خود جلوههای گوناگونی دارد. گاهی انسان دین را وسیله برای دنیا قرار میدهد و آن گونه دینورزی میکند که در تعبیر امام حسین(ع) آمده است: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ»؛ یقیناً چنین نگاهی معیشتاندیش و به تعبیر آیتالله جوادی دین چنین افرادی دین آدامسی است. اینان تا جایی که دین برای دنیایشان مفید باشد از آن حمایت میکنند، ولی وقتی فایدهای برای دنیایشان نداشته باشد آن را دور میاندازند. بیگمان چنین نگاهی به دین نگاه معیشتاندیش مذموم است.
وی تصریح کرد: قرآن به این نوع نگاه در سوره حج آیه ۱۱ اشاره فرموده است: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ»؛ و از مردم کس هست که خدا را به زبان و به ظاهر میپرستد(نه از باطن و حقیقت) از این رو هرگاه خیر و نعمتی به او رسد اطمینان خاطر پیدا کند و اگر آزمونی(از شر و فقر و آفتی) به او رسد(از دین خدا) رو بگرداند. چنین کسی در دنیا و آخرت زیانکار محسوب میشود و این زیان (نفاق و دورویی) بر همه کس آشکار است.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: جلوه دوم آن است که انگیزه عمل به دستورات دین منحصراً نائل شدن به آثار دنیوی باشد. روزه میگیرد که سالم بماند، نماز شب میخواند که چهرهاش نورانی شود، نماز میخواند که ورزشی کرده باشد، دعا میکند که به حاجات دنیایی برسد، به دستورات اجتماعیاش عمل میکند که در کنار آسایش به آرامش برسد، و برخی را از دستورات را انجام میدهد که روزیاش زیاد شود و عمرش طولانی گردد و مواردی از این قبیل.
وی با بیان اینکه جلوه سوم این است که انگیزه انجام دستورات نائل شدن به آثار دنیوی و اخروی توأمان باشد و جلوه چهارم نیز این است که رسیدن به متاع دنیایی انگیزه نیست، گفت: پرسش آن است که آیا چنین جلوههایی از دینورزی مذموم است. پاسخ به چنین پرسشی به توضیحی نیاز دارد و آن اینکه میان انگیزه و غایت تفاوتی وجود دارد. فرض کنید کسی بیمار شده و ما به او میگوییم که از داروی تجویز شده پزشک بخورد، ولی او استنکاف میکند و میگوید که نمیخواهم از بیماری نجات پیدا کنم، اما میدانیم که وی حرف پدرش را زمین نمیگذارد. حال اگر به خاطر درخواست پدرش آن دارو را بخورد، اگرچه انگیزه و هدفش کسب رضایت پدر بوده نه خوب شدن، اما با خوردن دارو بهبودی برای وی حاصل میشود.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: یقیناً جلوه چهارم در دینورزی با دینورزی مرتبه دوم (دینورزی برای ثواب اخروی) و مرتبه سوم (دینورزی عاشقانه) ناسازگار نیست، همان گونه که اگر بهشت به عنوان کارکرد عبادت باشد نه انگیزه از انجام آن با عاشقانه بودن عبادت نیز ناسازگار نیست؛ بله برخی از جلوهها با اخلاص در امور عبادی تنافی پیدا خواهد کرد یا در مرتبهای وارد خواهد شد که تعبیر امام حسین(ع) شاملش شود. همان نگاهی که باعث شد برخی افراد صفشان را در کربلا از امام حسین(ع) جدا کنند.
وی افزود: بنابراین اینکه دین عاملی برای گذران زندگی کسی باشد خود به خود ایراد ندارد، ولی اگر انگیزه و هدف دینورزی همین باشد، ایراد دارد؛ لذا کسی که تبلیغ میرود اگر هدفش کسب درآمد نباشد، بلکه انگیزهاش تبلیغ و ترویج دین و آشناکردن مردم با احکام و دستورات الهی باشد، با اینکه هدایای مردم را برای گذران زندگی میپذیرد؛ معیشتاندیش نیست و نمیتوان وی را مذمت کرد.
حجتالاسلام ترخان بیان کرد: اگر مطلقاً و کلی بگوییم که همه این اقسام و مراتب مادون مرتبه عالی عاشقانه نیست و معیشتاندیشی و مذموم است، مبنای درستی ندارد و با آیات و روایات هم ناسازگار است؛ در روایات داریم که هر حاجتی اعم از حاجات دنیوی و اخروی که دارید، از خدا بخواهید یا آنکه ائمه(ع) را وسیله درخواست از خدا قرار دهید. خواسته خود قرآن این است: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ...» بنابراین باید میان این بخشها تفکیک قائل شویم.
وی با بیان اینکه اگر هر نوع نگاه دینی را معیشتاندیش و آن را مذموم بدانیم، قادر نخواهیم بود برخی از کارهای پیامبر(ص) را توجیه کنیم، اظهار کرد: نبی اعظم(ص) قاریان قرآن را با پول بیتالمال به مناطق مختلف میفرستاد تا قرآن را به مردم آموزش دهند. هیچ کس نمیگوید این نگاه معیشتاندیش است؛ اگر قاری و حافظ قرآن و مداح و روحانی هدفش از دین، تنها کسب دنیا باشد یا در میان دوراهی دین و دنیا، دنیا را برگزیند، مذموم است.
حجتالاسلام ترخان با ذکر اینکه عقل ابزاری، عقل متعارف ایمانی و عقل قدسی سه نوع از شخصیت را شکل میدهند، تصریح کرد: اگر در مثنوی بیان شده که «حاصل عمرم سه سخن بیش نیست/ خام بدم، پخته شدم، سوختم»؛ خامی برای گروه اول است که هدف از دینداریشان، دنیاست، ولی پختگی برای مرحله دیگر است. اگر فردی که به دنبال فایده و مصلحت خودش هست، لذت دنیایی را فدای پاداش اخروی کند، از پختگی برخوردار است. انسانی که به دنبال بهشت است، اگرچه این پاداش را برای خودش میخواهد، اما آن را بر لذت زودگذر دنیایی ترجیح داده است.
وی افزود: مرحله سوم، عشق و مرحله فناست که دیگر فرد، چیزی را برای خود نمیخواهد و فقط رضایت محبوب و معشوق را در سر دارد. البته که غایت قصوی و نهایی دین این است که انسان به مرحلهای از دینداری برسد که خدا را عاشقانه عبادت کنند، ولی آیا همه افراد میتوانند به این مرحله برسند؟ و آیا این به معنای نفی مراتب پایینتر و خروج همه مراتب دینورزی از دایره دینداری است؟
حجتالاسلام ترخان بیان کرد: البته یک بحث مصداقی هم وجود دارد. بر اساس کدام مستندات برخی همه فعالان عرصه تبلیغ دین را به صرف اینکه درآمدی دارند مذمت میکنند و آنان را معیشتاندیش میدانند؟ آیا میتوان همه را به یک کیش برانیم؛ نمیدانم این سخنان براساس چه قرائنی گفته میشود. البته ممکن است برخی از روحانیون و مادحین و مبلغان دینی، دین را وسیله کسب دنیا و درآمد هم قرار دهند، ولی آیا این قشر اندک را میتوان به همه تعمیم داد؟.
انتهای پیام/
منبع: ایکنا