به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه؛ آیتالله سید محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی در گفتوگویی به موضوع رزمایش مواسات که در ایام شیوع ویروس کرونا این مواسات مؤمنانه تبدیل به روح حاکم بر جامعه ایرانی شده است، پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید:
آیتالله میرباقری: چند نکته را بهشکل کوتاه عرض کنم. نخست اینکه این مواساتی که در جامعه ما دارد شکل میگیرد، مبتنی بر زیرساختهای تربیتی و پرورشی است که در طول تاریخ اتفاق افتاده که بخشی از آن در دوران ۴۰ ساله جمهوری اسلامی است. یعنی همانطور که اتفاقاتی که این روزها در غرب دارد رخ میدهد، ناشی از تربیتی است که در طول این قرنها ذیل ادبیات فلسفی غرب و فلسفه حاکم بر جوامع غربی اتفاق افتاده، یعنی حاصل فلسفه غرب است، این طرف هم این رفتار مؤمنانه ناشی از تربیت تاریخی و ناشی از ایمان متراکم تاریخی است.
غرب برای ایجاد توسعه، ابتدا انسانِ توسعه را تعریف و تربیت میکند، یعنی کاملاً توجه دارند که فرآیندهای توسعه بدون تحولات انسانی اتفاق نمیافتد. یعنی شما نمیتوانید با انتقال تکنولوژی، توسعه ایجاد کنید. باید بافت انسانی را متناسب با این تغییرات، تحوّل بدهید. از اعتقادات تا اندیشه و احساساتش و مهارتها و آگاهیهایش و تربیت او را کلاً باید تغییر بدهی تا متناسب با تحوّلات و بلکه پیشخوان تحوّلات قرار بگیرد.
بنابراین غرب بهدنبال ایجاد انسان متناسب با توسعه و انسان متناسب با مدنیّت مادّی بوده و طبیعتاً فلسفههای غرب و از جمله فلسفههای اجتماعیاش به این کمک کرده است. ابتدا انسان را زمینی کردند و نگاهش را با آسمان قطع کردند و احساساتش را زمینی کردند. انسانی که در این چارچوب احساس میکند، میتواند انسان جامعه لیبرال و حتی جامعه سوسیال باشد. یعنی انسانی که منافع متضاد خودش یا منافع متضاد طبقهاش را دنبال میکند. این انسان، انسان جامعه غربی است و تضاد منافع در آن شکل میگیرد و حالا تئوریزه کردهاند که چطور این تضاد منافع به تکامل اجتماعی ختم میشود، چه در مدل لیبرال آن چه در مدلهای سوسیالیستی و کمونیستی. یعنی تلاش کردند که بگویند میشود تضاد منافع منتهی به همافزایی و همکاری و رشد بشود.
علیایُّحال انسانی با این ویژگیها درست کردند. انسانی که منافع خودش را منافع متضاد میبیند و همه دنیا را بازار تبادل منافع متضاد میبیند، یا بازار جنگ طبقاتی بر سر منافع متضاد میبیند. این انسان به هیچ وجه نمیتواند ایثار و فداکاری بکند. البته من نمیخواهم بگویم هر انسانی که در غرب حضور دارد این تعلیمات را پذیرفته و جبراً انسانهای غربی همه زمینیاند؛ خیر، در کاخ فرعون هم انسانی با نگاه آسمانی مثل «مؤمن آل فرعون» و همسر خود فرعون هست که قرآن از آنها به بزرگی یاد میکند، ولی تربیت غربی اینطور است.
این طرف تربیت اسلامی بویژه تربیت در مکتب اهل بیت و فرهنگ عاشورا، انسان مؤمن به غیب و انسانی که رشد خودش را در ایثار و فداکاری میبیند، تربیت میکند. انسانی که محبّت به خدا در او تبدیل به محبّت به مؤمنین میشود و روابط جامعه را تبدیل به روابط اخوّت میکند نه تضاد و تنافر، و مسابقه بر سر دنیا را تبدیل به ایثار در امر دنیا میکند.
اسلام، چنین انسانی را تربیت میکند. باز من نمیخواهم بگویم تمام کسانی که در جامعه ایمانی هستند به این رشدها رسیدهاند. درجات رشد و ایمان متفاوت است، ولی کلّیّتی که بهدست میآید این است. یعنی تربیتی که اتفاق میافتد تربیت انسانی مؤمن به غیب، مؤمن به حضرت حق و قیامت و انسانی که دنیا برای او، محیط کار و تلاش در یک مزرعه است و باید کاشت کند و برداشتهای بزرگتری داشته باشد. انسانی را که رو به پنجرههای غیب قرار گرفته، تربیت میکند. انسانی که پایش روی زمین امّا قلبش در بهشت است و طبیعتاً مدل اعتقادات، فکر، رفتار و احساساتش متفاوت است. این انسان، انسان ایثارگر است.
ببینید؛ گرچه دنیای غرب با نفوذی که در دنیای اسلام کرده، یک حجابی بر روی این تربیت انداخته، امّا نتوانسته این آتشفشان و این تربیت اساسی را در عمق وجود انسان مؤمن خاموش کند.
آیتالله میرباقری: فقط جلوه نیست؛ تمام تمدن غرب که دارد میآید؛ مدل اداره جامعه و ساختارهایی که ایجاد میکند. انگیزه انفاق را صفر میکند. مالیاتِ جبری را جای انفاق میگذارد و از یک عدهای جبراً میگیرد و به عدّهای دیگر میدهد. من نمیگویم در اسلام مالیات اجباری نیست، امّا همان زکاتی که گرفته میشود، قصد قربت در صحیح بودنش شرط است. غرض اینکه کل ساختارها حتی ساختار خدمات اجتماعی غرب، کاملاً یک ساختار سکولار و زمینی است؛ بدون توجه به تعالیم آسمانی. این را با صدای بلند هم میگویند. سکولاریزاسیون روح تمدّن غرب است. زمینی کردن انسان، قطع نگاه او از آسمان، اعلام استغنا از تعالیم انبیاء و فرستادهها و سفرای الهی شعار اصلیشان است.
اتکاء به عقل خودبنیاد و تجارب بشری و استغناء از تعالیم الهی جزء شعارهای آنهاست. بنابراین این تمدّن هرکجا که میرود میخواهد این تعالیم را با خودش ببرد. ساختارهایش هم همین بلا را بر سر انسان میآورد. ساختارهایش انسان مؤمن را تبدیل به انسانی میکند که بر سر دنیا مسابقه میدهد. یک انسان سالم تبدیل به یک انسان رشوهبگیر میشود.
یعنی ساختارهایی است که ایثار را از بین میبرد. ولی نتوانسته عمق جامعه مؤمنین را تغییر دهد. مرحوم شهید صدر مفهوم زیبایی در مقدمه چاپ دوم «اقتصادنا» دارند که درواقع نگاه تمدّنی و فرااقتصادی به مشکلات دنیای اسلام است، آنجا این حرف را میزنند؛ میگویند که جنبشهای اجتماعی که در دنیای اسلام شکل گرفته برای حل عقبماندگی در دنیای اسلام بهنحوی ذیل غرب قرار گرفتند. حالا یا آن موقع غرب سرمایهداری یا غرب مارکسیستی. غرب لیبرال یا غرب سوسیال.
حالا برخیهایشان استعمار سیاسی را پذیرفتند و برخی هم واسبتگی اقتصادی را. آنها هم که نپذیرفتند، شیوههای غربی را برای حل بحرانهای خود و عبور از ضعفها و عقبافتادگیها پیش گرفتند. بعد هم میگویند این به هیچ وجه در دنیای اسلام به نتیجه نمیرسد و دنیای اسلام به ناچار دوباره به فرهنگ اسلام رجوع میکند. آنجا توضیح میدهند میگویند مدلهای غربی وقتی در غرب موفق شدند که انسانِ غرب را زمینی کردند؛ هم به لحاظ اعتقادات هم به لحاظ احساس و تربیت و هم مهارتها.
انسانی که زمینی است و منافع خودش را دنبال میکند و در تضاد منافع میخواهد منافع حداکثری بهدست بیاورد. این انسان توسعه غربی است و کاخ تمدّن غربی را بر دوش این انسان بنا کردهاند، در حالی که انسانِ دنیای اسلام، هیچکدام از این خصوصیات را ندارد. نگاهش به آسمان قطع نشده، بر فرض که اعتقاداتش را تضعیف کنید، آثار تربیتی او را نمیتوانید به راحتی محو کنید.
امر توسعه و پیشرفت چیزی نیست که بر دوش دولتها باشد؛ باید امّتها و ملّتها وسط بیایند و امّت اسلامی آن تربیت غربی را نپذیرفته و نمیپذیرد، لذا این انسان، همبافت با مدلهای غربی نیست. توسعه غربی اینجا موفق نخواهد شد. شهید صدر بعد میگویند باید برگردیم به آغوش اسلام و لذا ایشان منتظر انقلاب اسلامی هم بودند و همینکه انقلاب رخ میدهد با تمام وجود استقبال میکنند. درسها را تعطیل میکنند و به دنبال تئوریزهکردن انقلاب اسلامی و پاسخگویی به نیازهای انقلاب اسلامی میروند.
سخن من این است که این فرمایش ایشان یک مسئله دقیقی است که دنیای غرب نتوانسته این تربیت اسلامی را در دنیای اسلام از بین ببرد...
آیتالله میرباقری: دستخوش تغییر هم کنند تغییرات بنیادین نیست، نمیتواند از اعماق، تغییر ایجاد کنند. اینکه شما میبینید در دوره اصلاحات بعد از بازسازیِ اقتصادی میگویند باید اصلاحات فرهنگی و سیاسی بشود به خاطر همین است که میگویند باید اصلاحات عمیقتری اتفاق بیفتد وگرنه اقتصاد لیبرال، در جامعههایی که بنیاد فرهنگیاش لیبرال نیست، موفق نخواهد شد.
غرب نتوانسته این کار را بکند. در ناباوری و در شرایطی که خیال میکرد دیگر اصلاً اسلام تمام شده است، انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. الان هم اینطور است. بنابراین این اتفاقاتی که این روزها در جامعه ما رخ میدهد، علامت یک ریشههای عمیقی است. کما اینکه اتفاقاتی که در دنیای غرب در این بحرانها میافتد؛ اینکه بر سر یک کالای ساده دعوا و نزاع میشود و این تکرار میشود و یک مورد هم نیست، ریشههایی دارد. اینکه میبینید به سرعت بهسمت منافع شخصی خودشان حرکت میکنند و طوری خرید میکنند که بهسمت قحطی مصنوعی میروند، این یک رفتار تصادفی نیست؛ ناشی از جنس تربیت است.
اگر انسانها را در فضای تضاد منافع تربیت کردید، همیشه در جایی که احساس میکند منافع خودش درخطر است، و منافع دیگران را زیر پا میگذارد. ولی اگر انسان ایثارگر تربیت کردید، در جبهه جنگ در صدر اسلام میگوید من آب را به بالای سر مجروحین بردم، اولی گفت دیگری تشنهتر است؛ ارجاع دادند تا به آخر و وقتی آمدند دیدند اولی شهید شده است.
این روحیه ایثار چطور شکل میگیرد؟ اینکه شما میبینید الان در جامعه پزشکی ما یک جمعی فعّال وسط میدان آمدهاند دارند ایثارگرانه جان خود را فدا میکنند تا دیگران سالم بمانند و خطر جانی را میپذیرند، این مربوط به این تربیت است. میبینید تعدادی از جامعه پزشکی که در غرب در همین ویروس کرونا فوت کردند، اکثرشان مهاجرین و اکثرشان هم مسلمان بودند. این تربیت اسلامی دعوت به ایثار میکند و این انسانِ ایثارگر تربیت کردن، صوری و بازی نیست باید از اعماق وجودش تحوّلاتی رخ بدهد که بزرگتر از دنیا باشد و پنجرههای غیب بهرویش باز شود تا بتواند فداکاری کند.
بنابراین این اتفاقی که در جامعه ما دارد رخ میدهد و واقعاً قابل مطالعه است، ریشههای عمیقی دارد. آن ریشههای عمیق، دقیقاً مقابل ریشههای نظام لیبرال و نئولیبرال است. مقابل نظامهای مادی و غربی است. این جنس تربیت، تربیت متفاوتی است. معنایش این است که دنیای غرب در این که بهسمت جهانیشدن حرکت میکرده نتوانسته لایههای باطنی جامعه ما را تسخیر کند.
آیتالله میرباقری: انقلاب اسلامی این لایهها را فعّال کرده و سعی کرده اینها را در عرصههای مختلف بهمیدان بیاورد. چون درگیری با دشمن جدّی شده است و درگیری از درگیریهای کوچک به درگیری تمدّنی تبدیل شده است، یک ملّتِ ایثارگر در میدان درگیری پیدا شده است. نمونهاش جنگ هشت ساله است. نمونهاش مبارزه با داعش است، و نمونههای موفق دیگری هم داریم که حرکتهای جهادی است.
منتها حالا عرض من این است؛ جریانهای لیبرال و غربگرا، تلاش کردند ساختارهای غربی را در این جامعه حاکم کنند؛ از دوران سازندگی به بعد. بدون تعارف میگویم. من نمیخواهم کسی را متهم بکنم؛ میگویم واقعیات جامعه این است.
خب طبیعتاً این ساختارها با آن روح سازگاری ندارد و هرازگاهی که اتفاقات مهمی رخ میدهد، این ساختارهای رسمی که ساختارهای غربی و تحت تأثیر غرب هستند، نمیتوانند معضلات را حل کنند. آنوقت این نیروهای جهادی، خودشان را نشان میدهند و به حل بحران کمک میکنند؛ مثل سیل، زلزله، حوادث طبیعی دیگر، از جمله الان در واقعه کرونا.
این اتفاقاتی که میافتد و شما میبینید عدّهای جان خود را در معرض خطر قرار میدهند و بیش از مسئولیتهای رسمیشان حرکت جهادی میکنند و یا حتی گاهی مسئولیت رسمی ندارند، مثل ایثارگرانی که از اقشار مختلف به صحنه آمدند؛ دانشجو، دانشگاهی، کسبه، روحانیون، بدون اینکه مسئولیت رسمی داشته باشند، این علامت این است که آن روحِ تربیت، صدمه نخورده و موجود است؛ گرچه آسیب دیده است. نشان دهنده این است که این روح، میتواند از نو فعّال شود.
حالا عرض من این است؛ اگر این حرکات جهادی، بخواهد همیشه رخنهپوشِ دنیای مدرن باشد، یعنی قدرتهای لیبرالیستی حاکم باشند، یک جایی که واقعاً ناتوان است، نیروهای جهادی بیایند خلاء را پر کنند، این نهفقط تبدیل به یک جامعه اسلامی نمیشود، بلکه تبدیل به دولت اسلامی هم نمیشود. ولی اگر بنا شد این حرکتهای جهادی تبدیل بشود به یک مدل جاری در جامعه، یعنی تبدیل بشود به مدل حداکثری...
مثلاً الان جهادگران ما در عرصه بهداشت به میدان آمدهاند برای اینکه جان مبتلایان به کرونا را حفظ کنند و فرقی هم بین فقیر و غنی نمیگذارند، چرا همین جمعیت جهادگر در حوزه بهداشت و جامعه محترم پزشکی ما، بهدنبال ایجاد عدالت در امر سلامت نیستند؟ چرا حرکت جهادیشان را بهسمت ضعفایی که بهخاطر ناتوانیهایشان نمیتوانند بیماریهای خودشان را علاج کنند و به داروهای کمیاب دسترسی ندارند، نمیبرند؟ چرا نمیروند بهسمت مناطقی که عدالت در امر سلامت در آنجاها نیست؟
چرا حتی این خدمات به مناطق حاشیه شهرها بهنحو عادلانهای نمیرسد؟ میتواند حرکت جهادی که الان اتفاق افتاده، تبدیل به حرکتی پایدار برای ایجاد عدالت در امر سلامت شود. اینها را بهعنوان نمونه عرض کردم. عیناً در مسئله خدمات رفاهی و اقتصادی هم همین است.
دولتهای مدرن، مأموریتهای خاصی را برای خودشان تعریف کرده اند؛ حداکثر تأمین اجتماعی. مالیات را جبراً از عدهای میگیرند و با مناسبانی بین عدّهای دیگر تقسیم میکنند. این تربیت نمیآورد. این انفاق اسلامی نیست. انفاق اسلامی امر دیگری است؛ یک رابطه ایمانی بین آحاد جامعه است. در این انفاق، همه حاضر هستند؛ هم غنی انفاق میکند هم فقیر؛ «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (۱). در همین صلوات شعبانیه بعد از آن صلواتهای فوقالعاده به خدا عرض میدارد: وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْیَیْتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ» (۲).
این دعای پولدارها و ثروتمندهاست یا هر مؤمنی این دعا را بکند؟ خدایا به من توفیق بده مواسات کنم با آنهایی که دستشان تنگ است به خاطر آن وسعتی که از فضل خودت به من دادهای. یعنی هر کسی در وسعتی از فضل است و در همان زمینه باید انفاق کند. بالاتر از انفاق باید مواسات و برادری کند. نه اینکه بخشی از مازاد دارایی خودش را ببخشد؛ مواسات است، او را برادر خودش میداند. خودش را با او برابر قرار میدهد. ایثار بالاتر از این است. ایثار یعنی طرف خودش گرسنه بماند و دیگری سیر شود. مثل آنچه در داستان روزه امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و حسنین سلامالله علیهم اجمعین است که افطار خودشان که در سوره «هل اتی» آمده؛ این میشود ایثار.
این مواسات مؤمنانه یک رابطه گسترده است و باید به یک مدل بزرگ اجتماعی تبدیل شود. الان که دنیا دارد در مسیر تحوّل حرکت میکند و تحوّلاتش شتاب هم پیدا کرده، بحث است که آیا مدلهای بعد از کرونا، مدل دولتهای متمرکز و قدرتگرا هستند یا همین دولتهای لیبرال؛ بازار آزاد است یا دولتها نظارتشان بیشتر میشود؟ یعنی تغییرات جدّی میخواهد اتفاق بیافتد. ما باید یک الگوی جدید به جامعه جهانی عرضه کنیم که این الگوی جدید نه الگوی بازار است نه الگوی دولت قدرتگرا. بلکه الگوی مواسات و برادری است، و این الگو تبدیل بشود به مدل حاکمیتی، یعنی تبدیل به دولت اسلامی شود. آنوقت ذیل این، جامعه اسلامی شکل میگیرد.
یعنی ما اگر بتوانیم این تربیت را گسترش بدهیم به همه عرصههای حیات اجتماعی تسری یابد و فقط بهعنوان رخنهپوش عمل نکند؛ در دوران غرب مدرن در یک دورههایی العیاذبالله از خدا به خدای رخنهپوش تعبیر میکردند. یعنی هرجا که علم، ناتوان بود خدا باید بیاید حرفی بزند، انبیاء حرفی بزنند. هرچه دایره علم گسترش پیدا میکند، دایره نفوذ انبیاء کم میشود. دینی که بخواهد رخنهپوش علم بشود، دین نیست. اگر الگوهای دینی، الگوهای رخنهپوشِ مدلهای لیبرال باشند و آنها الگوی توسعه بدهند و مدل های کلان را آنها ارائه بدهند و ما بخواهیم ضعفهای آنها را جبران کنیم این شیوه، شیوهای تمام نیست.
توصیهای که من برای جهادگران عزیز در عرصه جهاد مواسات و همدلی دارم این است که الگوهایشان را با نگاه کلانتری بنویسند. الان مجاهدان صف مقدّم صف مبارزه با کرونا، جامعه پزشکی ما و عزیزان دیگری که همکاری میکنند باید به دنبال الگوهای فراگیر برای رفتارهای جهادی باشند.
آیتالله میرباقری: آرام آرام کل سازمان تأمین کننده بهداشت اجتماعی تبدیل به سازمان عادلانه بشود.
آیتالله میرباقری: یعنی باید تبدیل بشود به مدلهای بزرگ؛ مدلهای حاکمیتی. هم از این طریق تربیت انسانی اتفاق بیافتد و هم مدلهای حاکمیتی ذیل این تفکر شکل بگیرد. کما اینکه انسان متناسب با الگوهای غربی باید انسان توسعه غربی باشد، اگر تربیت اسلامی تربیت متفاوتی است، حاکمیت متناسب با خودش را میخواهد. این دوطرفه است. هم الگوهای توسعه غربی انسان توسعه را اقتضا میکند و انسان توسعه را تربیت میکنند، که حالا بهدنبال ساخت انسان هم بودهاند دیگر. در دورههایی میگفتند شما سفارش بدهید چه انسانی میخواهید ما تربیت میکنیم. از طریق مهندسی اجتماعی میخواستند انسانِ متناسب با توسعه تربیت کنند. حالا الان که رفتهاند با علوم ژنتیک، انسان متناسب با اهداف توسعه را با تصرفات ژنتیک بهتعبیری خلق بکنند.
حتی میدانید که به دنبال آن ژنی هستند که معتقدند اعتقادات معنوی و اعتقاد به خدا در آن بار میشود و میخواهند آن را تغییر بدهند تا انسانی تربیت کنند که بیگانه به غیب عالم بشود. البته موفق نمیشوند؛ تردید نکنید. یعنی شیطان تا اینجاها اجازه تصرف دارد.
ببینید، اگر بخواهم در دوسه جمله حرفم را خلاصه کنم؛ عرض من این است که یک؛ این تحولات، تحولاتی است که بر بنیادهای عمیق تاریخی تکیه دارد. مبتنی بر ایمان متراکم تاریخی است، ثمره ولایت نبی اکرم و عاشورا و اهلبیت و امثال اینهاست. ثمره زیست در محیط تربیت انبیای الهی است. دوم اینکه این امر اگر تبدیل به یک رفتار مجاهدانه، جهادی و فداکارانه میشود، نباید رخنهپوش الگوهای مدرن باشد. باید تبدیل به یک نظم فراگیر بشود و این نظم، تدریجاً در مقیاس حاکمیت، سازماندهی و تئوریزه بشود. بعد اتفاقی که خواهد افتاد این است که هم دولت اسلامی شکل خواهد گرفت و هم بهتدریج جامعه اسلامی محقق خواهد شد. حجاب دنیای لیبرال از روی حکمرانی و جامعه برداشته خواهد شد.
الان حکمرانی ما در حجاب لیبرالیزم است. بسیاری از دستوراتی که حضرت آقا میدهند، حتی سیاستهایی که ابلاغ میکنند روی زمین میماند؛ رسماً در حوزه تکثیر نسل، در حوزه اقتصاد و حوزههای دیگر، زمین میماند. این باید به کنار برود و بهنظر من این رزمایش مواسات میتواند سرآغازی برای سرعتبخشیدن به این تحولات باشد. اگر این اتفاق بیافتد، طبیعتاً این پدیده میتواند کاتالیزور دینیتر شدن جامعه شود، ولی اگر این اتفاق رخ ندهد، این حرکات جهادی، ممکن است جامعه را عرفیتر بکند.
کما اینکه برخی میگویند این ویروس، ویروس سکولار است و با نهادهای مذهبی درگیر است. میشود عکس آن رفتار کرد و این را تبدیل به کاتالیزوری کرد که خودش حذف میشود ولی انگیزههای مذهبی رشد میکند. جامعه دینی دینیتر میشود و اصلاً روابط دینی یعنی حرکت تمدّنی ما را در جهان پیش ببرد. تبدیل میشود به الگویی که قابل رقابت تمدّنی است. تردید نکنید این اتفاق در راه است.
آیتالله میرباقری: حتماً نیاز است که گروههای بزرگ بهصورت شبکهای، تأملات میانرشتهای و فرارشتهای نسبت به نحوه مواجهه با حکمرانی مجازی داشته باشند. این پدیده، پدیدهای است که کل جامعه جهانی را دارد وارد یک عرصه جدید میکند. سادهلوحانه با این پدیده برخورد کردن کار غلطی است. حتماً دانشمندان و نخبگان ما از حوزه، دانشگاه و دستگاههای اجرایی باید بهصورت همافزا و تأملات و مطالعات و تحقیقات شبکهای اعم از تحقیقات نظری و میدانی و غیره، باید بهدنبال یک طراحیهای بزرگ و همهجانبه و فراگیر در مقابل این امر بزرگ باشند. این نکته اوّل.
امّا من اگر بخواهم بهطور کلان عرض کنم میگویم ما باید مواجهمان مواجهه تمدّنی باشد. یعنی ما رقیب تمدّنی غرب هستیم و غرب در دو گام؛ یک اینکه بشریت را از جهان غیب در زندان محبوس کرده و یک بار دیگر میخواهد در این زندان او را به سیاهچال ببرد. زندان در زندان و فضای توهم تا بهتر بتواند مدیریتش بکند. ما در مقابل این رفتار که حکمرانی مجازی را میخواهد بر جهان حاکم کند و جامعه را تبدیل به شهر و کلبه الکترونیک بکند که حتی نیاز و ارضای بشر، توهمی بشود ــکه خودتان بحثهایش را میدانید ــ باید مواجهه تمدّنی بکنیم. و ما هرگز زیر بار این طراحی نخواهیم رفت؛ مطمئن باشید. این به شکست آنها ختم میشود.
اگر بعد از جنگ جهانی اول و دوم توانستند یک سیطره جهانی را ذیل سازمان ملل برای خودشان تعریف و محقق کنند برای این بود که رقیب تمدّنی نداشتند. مارکسیستها و لیبرالها در کنار هم نشسته بودند. لنین و استالین در کنار روزولت و دیگران بودند و اینطور نبود که دو راه داشته باشند. نشستند یک سازمان ملل درست کردند و جهان را بین خودشان تقسیم کردند. ولی الان رقیب تمدّنی دارند و این رقیب تمدّنی اگر منفعل شد و پروتکلهای آنها را در مواجهه با مسئله عمل کرد، حتماً منحل میشود. ولی اگر در مقابل پروتکلهای آنها ایستاد، پیروز است.
این مقابله هم چندوجه دارد؛ یک اینکه تلاش کنیم به قلّه تخصص برسیم و از این تخصصها و رشتههای مرتبط با فضای مجازی عقب نمانیم و متخصصین ما آنها را کسب کنند. دو اینکه در این فضا به نحو فعّال حضور داشته باشیم. سه اینکه سعی کنیم موازنه را به نحوی تغییر دهیم که ما را در مدیریت این فضا دخیل کنند.
ما الان در فضای مجازی، کاربر هستیم. اگر موازنه را تغییر ندهیم به نحوی که در مدیریت فضای مجازی یعنی حکمرانی مجازی حضور پیدا کنیم، آنها بر ما حکمرانی خواهند کرد. هرچه گستردهتر حضور پیدا کنیم آنها بر ما حکمرانی خواهند کرد. هرچه گستردهتر حضور پیدا کنیم حکمرانی آنها بیشتر میشود. من با گسترش حضور به شکل انفعالی بهشدّت مخالف هستم. حتماً باید حضور ما حضور فعّال باشد و آن را گسترش بدهیم، امّا فعّال. یعنی فعّال بهنحوی که موازنه قدرت را تغییر بدهیم و آنها را مجبور کنیم که ما را در حکمرانی دخیل کنند. مثل اینکه دنیای اسلام دنبال این باشد که واقعاً در سازمان ملل نقش اساسی ایفا کند. حق وتو را از بین ببرد و نگذارد یک عدّهای حق وتو داشته باشند.
چطور دنیای اسلام آنجا باید این نقش را ایفا بکند؛ اینجا هم نباید بگذاریم حکمرانی دست عدّهای محدود باشد. قدرتهای پشتصحنه، جهان را به فضای مجازی ببرند و حکمرانی مجازی راه بیاندازند. البته آنجا حکمرانی را شبکهای خواهند کرد، یعنی به ظاهر حکمرانی شبکهای است، ولی حکمرانانِ در سایه دارند حکمرانی میکنند. ما باید فضای حکمرانی را بشکنیم. حضور ما حضور در مقیاس تغییر مناسبات حاکمیتیِ فضای مدرن و فضای مجازی باشد. و حتی من به نظرم میآید که ما همهجانبه باید با آنها درگیر شویم.
چطور آنها وقتی میخواهند جلوی ما را بگیرند و نگذارند به صنایع هستهای حتی صنعت هستهای صلحآمیز داشته باشیم و چطور با ما میجنگند. از طریق دیپلماسی جهانی با ما میجنگند و ما را تحت فشار قرار میدهند و محاصره اقتصادی میکنند و جنگ روانی راه میاندازند و با امپراطوری خبریشان جنگ شناختی راه میاندازند. در این حد هم خلاصه نمیشوند و به کف جامعه میآیند و غیر از اینکه ما را در امکاناتی که میتواند مدعی به رشد صنایع هستهای بشود، محاصره میکنند، آنجایی هم که ما خودمان با تواناییهای خودمان داریم جلو میرویم مبارزه فیزیکی میکنند و ویروس درست میکنند و از طریق ویروس میخواهند دستگاههای ما را مختل کنند.
اگر با جنگ روانی، شناختی، جنگ از طریق فضای دیپلماسی حریف ما نمیشوند و با جنگ اقتصادی حریف نمیشوند، جنگ فیزیکی میکنند. صنایع ما را هدف قرار میدهند و ویروس درست میکنند و بعد هم از این بالاتر؛ میآیند مغز متفکر ما را روی زمین میزنند، تعارف هم ندارند. خب الان اینها بهدنبال حکمرانی مجازی هستند؛ میخواهند حاکمیت مجازی ایجاد کنند که همه عالم را به زندان سیاهچال فضای مجازی ببرند نه زندان. زندان مربوط به دوران مدرن است؛ در دوره پسامدرن از طریق جامعه الکترونیک و جامعه فراصنعتی زندان ایجاد میکنند و این بهنظر من، سیاهچال است. ما نباید در مقابل این سیاهچال دست روی دست بگذاریم. قبول دارم که برخورد ما باید به شکل موازنه مثبت باشد، یعنی تلاش کنیم بهحدی مقتدر باشیم که در فضاهای مدیریت جهان مجازی سهیم بشویم.
آیتالله میرباقری: حتماً وجود دارد؛ چرا وجود ندارد ...
آیتالله میرباقری: ما توانستیم مدیریت سازمان ملل را به چالش بکشیم. در همه عرصهها آنها را زمین زدهایم. آخرین بار هم در همین دیپلماسی مذاکره بود.
مقاومت انقلاب اسلامی و حرکت جهادی در این زمینه بهنظر من اثر مهار دیپلماتیک را در عالم شکست و این ابزار را از آنها گرفت. یکی از ابزارهای مهم سیطره، دیپلماسی بود دیگر؛ مهار از طریق دیپلماسی. ما این ابزار را از دست آنها گرفتیم. کاراییاش از بین رفت. بهنظرم اصلاً اینکه آنها میخواهند از نظم سازمان ملل عبور کنند و در جامعه جهانی به نظم جدید برسند، این فقط بهخاطر طراحی توسعه خودشان نیست. به خاطر رقیب تمدّنیشان است که کارایی این سازمان را از بین برده است.
این رقیب تمدّنی، یکی از دو اردوگاه را فروپاشی کرده و اردوگاه دوم قدرت را هم در معرض افول قرار داده است. ما اصلاً نباید از اقتدار تمدّنی خودمان در مواجهه با وقایع بزرگ غفلت کنیم. آنها میخواهند در ما یک خوابزدگی ایجاد کنند. ما که نباید بپذیریم و اسیر جنگ روانی دشمن شویم. نه دنبال توهم قدرت باید باشیم و قدرتی را که نداریم، تخیّل کنیم و از طرفی هم نباید قدرت نرم تمدّنی خودمان را نادیده بگیریم و اسیر جنگ روانی دشمن شویم. هر دو طرف مخاطرهآمیز است. دشمن را نادیده بگیری، باختهای. تواناییهای خودت را هم نادیده بگیری، باختهای. توهم قدرت داشته باشی، باختهای. روی قدرت واقعی خودت که قدرت نرم تمدّنی است هم حساب نکنی، باختهای.
این را که ما رقیب تمدّنی غرب هستیم، ما که نمیگوییم، این را متفکران غربی گفتهاند و با ما طراحی جنگ تمدّنی کردهاند. میزان سرمایهگذاری که غرب برای مقابله با ما میکند خیلی بیشتر از چین است. چرا ما داریم شوخی میکنیم.
این را یکی از جامعهشناسان زمان پهلوی گفته بود، کیهان هم بهنظرم ۱۵ سال پیش مقالهاش را چاپ کرد که حالا من نمیخواهم اسمش را ببرم. وابسته به دربار هم بوده. گفته بود که میزان هزینهای که دنیای غرب در ربع قرن علیه جمهوری اسلامی کرده، بیشتر از کل هزینهای است که در چهل جنگ سرد بر علیه کل بلوک شرق، یعنی شوروی و اقمارش کرده است. چرا قدرت خودمان را نادیده بگیریم؟ ما یک قدرت بزرگیم.
ما تواناییهای تمدّنی و ایدههای تمدّنی خودمان را نباید نادیده بگیریم و ظرفیتی که این قدرت نرم برای متلاشی کردن رقیب تمدّنی دارد. فروپاشی شوروی، مستند به قدرت نرم ماست نه قدرت سخت ما. ما که جنگ اتمی با شوروی نکردیم؛ جنگ ایدئولوژیک بود. عیناً این جنگ ایدئولوژیک به فروپاشی آمریکا ختم میشود. «فوکویاما» در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ آمریکا و اروپا میگوید این بحران اقتصادی ریشه در بحران ایدئولوژیک دارد. این معنایش این است که رقیب ایدئولوژیک ما، ایدئولوژی ما را در جهان تضعیف کرده است. لذاست برای گسترش ایدئولوژی آمریکایی، جنگ جهانی راه میاندازند.
ما قدرت نرم فراوانی داریم، این قدرت را نباید نادیده بگیریم. توهم قدرت هم نباید بکنیم. ولی تلقیمان از قدرت نباید قدرتی باشد که دنیای مادی میگوید. ما جنس دیگری از قدرت داریم که اتفاقاً حضرت امام با فعال کردن این صحنه قدرت بود که موازنه قدرت را در جامعه جهانی بهنفع اسلام تغییر داد...
آیتالله میرباقری: قدرت نرم، که حالا قدرت فرهنگی یک بُعد آن است. این است که میتواند تمدّن بسازد؛ این است که میتواند فضای تمدّنی را تغییر بدهد و اینها نگران همین هستند. تمام این جنگ روانی و جنگ شناختی که علیه ما راه میاندازند، برای همین است. عرض کردم؛ کرونا تا زمانی که از دی تا ۳۰ بهمن در چین است به هیچ وجه، تأثیری بر روی بورس غرب نمیگذارد ولی از ۳۰ بهمن که این بمب خبری از قم و ایران منفجر میشود، بلافاصله بورس آمریکا و اروپا شروع به تنزل میکند.
ما یک توانایی نرم در عالم داریم. آنها هم این را میفهمند. با تمام تلاشی که کردهاند که ما را به محاق ببرند و هیچ وقت در خبرها، دوگانه ایران و آمریکا مطرح نباشد، بخصوص در دهه اخیر. الان هم این دوگانه اتفاق میافتد. این معنایش این است که ما یک قدرت نرم بزرگ در جهان داریم و این قدرت نرم دارد از درون، تمدّن غرب را متزلزل میکند. خب باید این را بهرسمیت بشناسیم و روی آن سرمایهگذاری کنیم و اتفاقاً از این قدرت نرم در حوادث بزرگ باید استفاده کرد.
آیتالله میرباقری: این یک داوریِ با زاویهنگاه در پارادایم خاص است. ببینید؛ اگر نگاه کلان داشته باشیم، باید بگوییم که ما در دنیای اسلام با تمدّن غرب مواجه هستیم که تمامیتخواه است و میخواهد بر جهان سیطره پیدا کند.
بهدنبال الگوی توسعه پایدار در مقیاس جامعه جهانی و مدیریت همهجانبه جامعه جهانی است. اگر ما برای مقابله با این تمدّن، نیاز به یک خیزش تمدّنی داشته باشیم، این خیزش چند مرحله داشته است. مرحله اوّلش انقلاب اسلامی بوده است. چه کسی میگوید ما تولید [نسخه] نکردهایم.
انقلاب اسلامی یک انقلاب بسیار بزرگ است که اصلاً قابل مقایسه با انقلاب کبیر فرانسه هم نیست و تحوّلِ عصری دارد با آن اتفاق میافتد، این انقلاب اسلامی که عصر مدرن را دارد تبدیل به عصر انقلاب اسلامی میکند، نه انقلاب سوسیالیستی است نه انقلاب لیبرالیستی. نه مبتنی بر مبارزات مسلّحانه و به قول خودشان علم مبارزه مارکسیستی است، نه مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی. مبتنی بر مدلهای لیبرالی و مبارزات پارلمانتاریستی هم نیست. خب چنین انقلابی پیروز شده است. در مرحله بعد نظام ساخته است. خب اگر نظام اسلامی قانون اساسیاش همان قانون اساسی فرانسه است، پس بر سر چه چیزی با ما دعوا دارند؟
یک زمانی با یکی از این سکولارها مناظره تلویزیونی داشتیم مربوط به دو دهه قبل است. این حرفها آن موقع هم بود؛ میگفت «شما اگر اسلامی نبودید چکار میکردید که الان نکردهاید؟» من گفتم پس سرِ چه چیزی دعوا دارید؟ دعوا سر این است که تو باشی و من نباشم؟ دیدید دعوا بر سر قدرت است؛ سرِ حق نیست. اگر میگویی ما کاری نکردهایم پس سرِ چه با ما دعوا داری؟ همان کارها را کردهایم که شما میخواهی بکنی. بیاندازمش تا تو برداری؟ یادم است کوچک که بودیم و کیهانبچهها را میخواندیم آنجا بچهای سیبی را از روی زمین برداشت و کسی به او گفت «بیاندازش؛ کثیف است»، پاسخ داد «بیاندازمش تا تو برداری؟». الان هم دعوای اینها همین است؛ «کثیف است قدرت؛ بیاندازش تا من بردارم». بحث این است یا اینکه ما یک کار دیگری کردهایم؟ اگر کار دیگری نکردهایم چرا صدای اربابان شما در آمده است غربگراها؟
چرا این روزها آمریکا دست از سر ما بر نمیدارد و تحریمهایی وضع میکند که در طول تاریخ بیسابقه است؟ شما غربگراها پاسخ بدهید که اگر ما کار جدید نکردهایم پس چرا دشمن این همه علیه ما کار میکند؟ بله؛ ما کار جدیدی کردهایم. انقلاب جدیدی بهپا کردهایم که رهبر این انقلاب برآمده از «کمبریج» و «هاروارد» نیست و در جیب آنها نمیرود. نظامی ساخته که الگوبرداری از نظامهای سوسیالیستی و لیبرالی نیست. نه ذیل انقلاب کبیر فرانسه تعریف میشویم نه ذیل انقلاب اکتبر روسیه. نظاممان نه غربی است و نه شرقی. بعد هم چهل سال است داریم با حرکتهای جهادی، جنگ و گریز میکنیم با تمدّن غرب. اگر مدل نداریم پس چطور چهل سال سر پا ماندهایم؟ اگر مدل نداشتیم، چهار روز هم نمیتوانستیم. هر روز دشمن میگفت اینها کارشان تمام است. ما وارد چلّه دوم انقلاب شدیم.
در چهل سالگی انقلاب که میخواستند جشن چهل سالگی را به جشن غلبه آمریکا در تهران تبدیل کنند، حضرت آقا بیانیه گام دوم را صادر کردند، گفتند چلّه دوم شروع شده است و اصلاً گوش ندهید به حرف آنها.
ببینید؛ حرکتهایی که آنها علیه ما کردهاند حرکتهای بزرگی بوده است. من دو سه حرکت را نام میبرم؛ جنگ هشت ساله که به پیروزی قطعی ما تبدیل شده علیه کل غرب. حالا بیانیه پذیرش قطعنامه را ببینید؛ امام دستاوردهای ما را در جنگ میگویند. بیداری اسلامی و بیداری جهانی از دستاوردهای آن است. شکلگیری روحیه ایثار، فداکاری، عمیق شدن بنیانهای انقلاب اسلامی در جامعه و جمع انسانی و بافت انسانی ما، در این جنگ هشت سالهاست.
جنگ جهانی را علیه ما شروع کردند؛ با خودزنی و یک انفجار و بمب خبری، ۱۱ سپتامبر را ایجاد کردند و حمله کردند. گفتند ریشه انقلاب اسلامی و کانون شرارت را که ایران است میخواهیم خاموش کنیم. منتها در طرح ۲۰۰۱ افغانستان، ۲۰۰۳ عراق و ۲۰۰۵ ایران. الان ۲۰ سال از آن موقع میگذرد و ما قدرتمندتر شدهایم. اگر ما چیزی در چنته نداریم و فقط حرف میزنیم و اگر الگویی نداریم برای عبور از شرایط و اگر هیچ مدلی نداریم و فقط منفعل هستیم، چطور چهل سال است ایستادهایم و آنها مدام میجنگند و همیشه ما پیروز میشویم؟
بعد داعش را ایجاد کردند. در مدل داعش هم ما پیروز شدیم. شهادت سردار سلیمانی این را اثبات کرد. برخلاف خواست تمام امپراطوری غرب، یک ماه خبر اوّل جهان بود. پس معلوم شد در موضوع داعش ما پیروز شدیم بر آمریکا. اگر مدل نداریم پس چطور جلو میرویم؟ بله؛ یک الگوهای تعیّنی به تدریج تولید میشود که آن هم دارد تولید میشود. بهنظرم ما مرزهای دانشها را شکستهایم. منتها مرزهای دانش نه بهمعنای اینکه فقط قلّههای دانش مدرن را گرفتهایم. مرزهای دانش را شکستهایم و وارد اندیشه در یک چارچوبها و پارادایمهای جدید شدهایم و داریم به تولید دانش و فنآوری نزدیک میشویم و به حرکتهای تمدّنی در سطح دولتسازی و جامعهسازی نزدیک میشویم.
اینها فرآیندهای تاریخی است؛ آن کسی که خیال میکند درخت گردو هم مثل خربزه است و مثلاً میکاری و سه ماه بعد برداشت میکنی، این بگوید شما چکار کردهاید. ما داریم درخت گردو میکاریم و دارد رشد میکند. کسی که میفهمد فرآیند رشد درخت گردو چه مراحلی دارد، میفهمد ما رو به پیش هستیم. آن کسی که انتظار غلط دارد و خیال میکند ما خربزه کاشتهایم میگوید کو محصولتان؟
این توهم است، ما رو به پیش هستیم. اگر رو به پیش نیستیم چرا هر روز علیه ما طرح نو میریزند و چرا طرحهایشان در سبد ما میریزد؟ غربگراها الان که میبینند غرب رو به افول است خیلی بدشان میآید و برخیهایشان به هذیانگویی افتادهاند. غربی که مدعی اخلاق و حقوق بشر است و مشت آهنین خودش را پشت دستکش مخملی پنهان میکرد، حال مشت آهنینش دارد رو میشود و اینها ناراحت هستند. هر کسی اینها را میگوید، در جواب به جای اینکه بحث علمی کنند، هذیانگویی میکنند. ببینید بزرگانشان که مدعی هستند، به هذیانگویی افتادهاند. حرفهای جدیدشان را بخوانید.
این علامت پیشرفت ماست. چه کسی میگوید ما [مدل] تولید نکردهایم؟ تولید کردهایم، منتها تولید مراحلی دارد. اگر انقلاب ما مارکسیستی بود، چرا شوروی با انقلاب اسلامی فروپاشید؟ اگر لیبرالیستی بود و به قول خودشان انقلاب ما سزارینِ مدرنیزاسیون بود و همان حرکت مدرنسازی است، منتها ما عجله کردهایم و تبدیل به یک شورش اجتماعی شده و به دامن غرب برمیگردد، پس چرا ۴۰ سال است دارند با ما میجنگند؟ خب ما که داریم مدرن میشویم! چرا شوخی میکنند با ما!
یک جایی شوروی و آمریکا با هم همداستان میشدند، چرا الان همه ۵ کشوری که حق وتو دارند یکجا علیه ما دست به دست هم میدهند و همهشان یکی میشوند؟ چون میفهمند این حرکت بزرگی است که کل بنیاد تمدّن مادی را تهدید میکند و رو به پیش است. یکسری نرمافزارِ زمانبر میخواهد که آن هم دارد تولید میشود. «نمیتوانیم» و گفتن حرفهایی از این قبیل چیست؟ خواهید دید وقتی این بحران کرونا هم تمام بشود، ما سربلند بیرون میآییم و قدرت غرب دوباره ضعیفتر خواهد شد. همه پیشبینیها هم الان همین است؛ پیشبینیهای عاقلانه و هوشمندانه.
برای طراحیهای بعدی و اینکه ما چکار کنیم و جریانهای جهادی چطور باید مرزبندیهای اجتماعی را از نو تعریف کنند و تعریف جدیدی از شهروندی و شهروندان و حقوق شهروندی ارائه دهند، اینها را بعداً باید بحث بکنیم. به نظر من انقلاب در حال تولید نرمافزارهای تمدّنی خودش است. انشاءالله موفق هم خواهیم شد. هرچه به پیش برویم قدرت ما بیشتر خواهد شد. حرکت بهسمت ظهور معنایش همین است. خدا امام بزرگوار ما را رحمت کند و بر درجاتشان بیافزاید؛ در کثیری از بیاناتشان این را میفرمودند.
در یکی از آخرین بیانیههای مکتوب ایشان که بهمناسبت نیمهشعبان آخرین سال حیاتشان که بهنظرم در اوایل فروردین است، خطاب به مهاجرین جنگ تحمیلی میگویند که انقلاب اسلامی ما سرآغاز انقلاب جهانی حضرت بقیهالله است. سرآغاز انقلاب جهانی اسلامی به پرچمداری حضرت بقیهالله که امیدواریم در دوران ما واقع بشود. این بیان ایشان است.
اتفاق عظیمی در جهان دارد رخ میدهد. غربگراها پنجاه سال عقب هستند و هنوز که حرف میزنند جز هذیانگویی چیزی ندارند. هذیانهای نیم قرن گذشتهشان را تکرار میکنند. هنوز هم بیدار نشدهاند که بفهمند دوران این هذیانگوییهای گذشته و جهان دارد وارد دوران جدیدی میشود؛ چشمهایتان را باز کنید. برخی هم به خاطر تعلقی که به بتشان دارند، وقتی که این بت دارد میشکند، عصبی می شوند و هذیانگویی میکنند؛ فحش میدهند. دیدید دیگر، آنهایی که خیلی قیافه استاد بودن میگرفتند در همین ایران و حرفهایی که طی این یکی دو دهه اخیر علیه رهبر بزرگوار انقلاب میگفتند را بخوانید، حرفهایشان را در فتنه ۸۸ بخوانید. جز هذیانگویی و پریشانگویی که چیزی نیست.
آیتالله میرباقری: جا دارد این پیشنهاد را به وزارت بهداشت داد که نباید بدون تأمل درباره پروتکلهای بینالمللی عمل کنند. سازمانهای جهانی متهم به توطئه هستند. هر روز یک طور حرف میزنند. یک روز میگفتند مُردههای کرونایی را دفن نکنید؛ حالا میگویند اشکالی ندارد. یک روز میگفتند سرایتش اینطوری است، بعد کمکم گفتند نه، با فاصلهگذاری میتوان حل کرد. یک روز میگفتند مرگ و میر و خطرش کمتر از آنفولانزا است الان میگویند چند برابر است.
اینها معلوم است که علمی نیست. حرفهای شیطنتآمیز است، حرف علمی آهنگی دارد. چرا میگوییم این حرفها علمی نیست؟ چهار میلیارد آدم را به قرنطینه بردهاند و جنگ روانی درست کردهاند و بحران عظیم اقتصادی در جهان ایجاد کردهاند و میگویند نمیدانیم منشاء آن چیست و راهکار کدام است. این چطور حرف زدنی است. اصلاً چرا پدیدهای که چندوجهی است، مدیریتش باید به سازمان بهداشت جهانی سپرده شود؟
همه تجویزهای آنها که علمی نیست. آنجایی که علمی است ما میپذیریم، امّا آنجایی که علمی نیست که ما نباید تسلیم آنها بشویم. علم شاخصههایی دارد. هرکجا حرفشان شاخصه علمی دارد قابل دفاع است امّا پریشانگوییِ مسئولین نهادهای جهانی که نباید به اسم علم قبول شود.
آیتالله میرباقری: حتی همان علم مدرن. بر فرض که علم مدرنی بیش در کار نیست. بر اساس همان علم سخن بگویید، نه اینکه حرفهایتان سیاسی باشد و پشت آن یک جنگ شناختی باشد و نه طراحیهای شناختی. اگر پشت صحنه یک طراحیهای شناختی و جنگ روانی وجود دارد، پس حرفهایی که درباره ویروس میزنند، هذیانگویی در علم پزشکی نام دارد؛ هذیانگویی در وادی علم بهداشت. گرچه خودش هم ممکن است چارچوبهای علمی برای خودش داشته باشد. خیلی از این حرفها چون مبتنی بر اهداف دیگری است، از نظر علمی به نظر من هذیانگویی است.
من میگویم علم و توطئه را از هم تفکیک کنید. من به دوستان جامعه پزشکی توصیهای کردم بهعنوان برادر کوچک که شما بیایید از هویت خودتان دفاع کنید؛ در پساکرونا چیزی برای شما باقی نمیماند و دیگری کسی به حرف شما اعتنا نخواهد کرد. آنقدر دارد از حوزه بهداشت استفاده سیاسی میشود که بعداً دیگر کسی به حرف شما اعتماد نمیکند. اعتماد به طبّ مدرن دارد شکسته میشود. نگاه نکنید که مردم دارند احترام میکنند چون اسیر این بیماری هستند، امّا اعتماد دارد میشکند.
این بیاعتمادی برای جامعه پزشکی حتماً بد است. برای ما هم شکست هیمنه دستگاههای اداریمان، تا وقتی که همینها دارند کشور را اداره می کنند، بد است. واقعاً به نظر من ما بعد از کرونا بحران داریم برای اعتماد به جامعه پزشکی. حالا میتوانیم در فضای کرونا آن را بپوشانیم ولی بعدها خواهید دید. الان بروید آمار بگیرید؛ ببینید چقدر مردم اعتماد نمیکنند به بیمارستانها بروند و در خانهها درمان میشوند. حاضر نیست به بیمارستان برود. چقدرشان با رو آوردن به طبّ سنتی و گیاهی، با اینکه آنجا هم حرفهای مورد اجماع و روشنی نمیزنند. این برای چیست؟ برای بیاعتمادی است. بیاعتمادی به خاطر قاطی شدن توطئه و بهداشت است. وقتی توطئه جهانی با مسئله بهداشت و سلامت مردم آمیخته میشود، همین میشود.
۱) سوره بقره، بخشی از آیه: «...از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند».
۲) صلوات شعبانیه: «...و روزی من فرما همیاری با آنکه رزقت را بر او تنگ گرفتی به مدد آنچه از فضلت بر من وسعت دادی و از عدلت بر من گستردی و مرا در سایه رحمتت زنده داشتی».
انتهای پیام/
منبع: فارس